تبیان، دستیار زندگی

 سلام به همه دوستداران و علاقمندان به مباحث تخصصی روانشناسی.

از اونجایی که یکی از مهمترین اهداف انجمن روانشناسی ارتقا سطح علمی اعضا و کاربران و ایجاد یک بانک اطلاعاتی مناسب و قوی در این زمینست تصمیم گرفتیم از این بعد به مباحث تخصصی بیشتری بپردازیم.

مبحث اختلالات شخصیت و علائم اون یکی از اصلی ترین و گسترده ترین مباحث روانشناسیه.

در کنار این مبحث یک تاپیک دیگه با نام "پرونده واقعی بیماران روانپزشکی" ایجاد میکنم که با نمونه های عینی و واقعی اختلالات بیشتر آشنا بشیم.

قبل از شروع از همکاری همه دوستای گلم ممنونم.

شخصیت چیست؟
شخصیت یعنی « مجموعه‌ای از رفتار وشیوه‌های تفکر شخص در زندگی روزمره که با ویژگی های بی همتا بودن ، ثبات (پایداری) و قابلیت پیش بینی» مشخص می‌شود. از این تعریف چندین نکته قابل استنباط است.
بی همتایی و تفاوت :
شخصیت یک فرد بی‌همتاست و در عین بعضی مشابهت‌ها ، هیچ دو شخصیت یکسان و همسان وجود ندارد.
 ثبات داشتن (پایداری) :
اگر چه افراد در شرایط و محیطهای گوناگون در ظاهر رفتار متضاد و مختلفی دارند، ولی در طول زمان (مثلا چندین دهه) رفتار و واکنش و همچنین شیوه تفکر آنها دارای یک در ثبات نسبی دائمی است.
 قابلیت پیش بینی :
با توجه کردن و مطالعه رفتار و نوع تفکر اشخاص می‌توان سبک رفتاری و تفکری افراد را با احتمال زیاد پیش بینی کرد. قابلیت پیش بینی رفتار با «ثبات در رفتار» رابطه متقابل دارد.

-آیا میشه لزوما سرپیچی یک فرد از هنجار های یک جامعه رو درست یا نادرست عنوان کرد؟

خوب به نظر من ممکنه او نگرشی مثبت داشته باشد . مثال خیلی پیچیده ای دارم که حتما جواب سوالتون رو میده ، داستانهای پیامبران کاملا به صورتی بوده که آنها از هنجارهای جامعه سر پیچی می کردند و البته نمی دونم این مثال درسته یا نه و اگر درست نیست من معذرت می خوام . در مواردی هم شخص کوته فکره و سطحی نگره و فکر می کنم اون در تفکراتش مخالفت با جامعه را مثبت می دونه و احساس می کنم خیلی از معذلات جامعه ی ما به خاطر این هستش که ما همیشه از یک زاویه نگاه می کنیم و تفکرات بستمون رو از یک راه نشر میدیم و نمیاییم یک چند راهی درست کنیم که تفکرات گوناگون رو در اون چند راهی جریان بدیم و همیشه به اصلاح یک طرفه به قاضی میریم . مثلا من فیلم شبهای برره رو مثال میزنم شخصیت روزنامه نگاره اون فیلم از هنجارهای جامعه ی برره سرپیچی می کرد و مشکلات خودشو داشت . خیلی مثال هست که بخوایم بگیم خیلی از قاتلین ، سارقان حرفه ای و گاهی غیر حرفه ای توجیهی برای کارشون دارند که میشه روی این موضوعات بحث کرد اونها سرپیچی از هنجارها رو درست می دونند ولی من نه و در مواردی من سرپیچی از هنجار های مورد قبول این افراد را قبول ندارم و اینجا یک تضاد به وجود میاد که باعث به وجود آمدن جرم و درگیری در دنیا می شود .

2-واقعا مبنای قضاوت ما راجع به درستی یا نادرستی هنجارهای اجتماعی چیست؟

ببینید ، بالا گفتم تفکرات من با شما فرق میکنه ، من هنجارهایی رو قبول دارم و بعضی ها رو هم نه . من فکر می کنم هنجارها با موقعیت ها تغییر می کنه . باید به تغییرات جوامع جهانی احترام گذاشت باید همراه با تغییرات پیش رفت و عقاید سنتی کنار گذاشته بشند و مدرن اندیشید . درستی یا نادرستی هنجارها رو معمولا بالا دستان تعیین می کنند و پایین دستها باید از آن اطاعت کنند این یه چیز کاملا پذیرفته شده در جهان است که مردم مطیع قانون جامعه باشند . اما من می گم مسئولان ما باید تمامی زوایا و تفکرات را بسنجند سپس تصمیم بگیرند و برای قشری محدود و معدود تصمیم گیری نکنند و نظرات همه ی افراد جامعه را بسنجند و جامعه را برای همه درست کنند نه برای افرادی که مورد قبول سلیقه ی آنها هستند .

3-چه کسی این هنجار ها رو تعریف میکنه؟

قانون گذاران یک جامعه . در ایران فکر کنم مجلس شورای اسلامی . البته باز تاکید می کنم هنجار های جامعه را مسئولین تهیه و تنظیم می کنند . اما قوانین سایر اجتماعات را مسئولین خاص خودشان ایجاد می کنند .

4-آیا میشه گرایش اکثریت یک جامعه به یک هنجار رو به معنای درستی اون تلقی کرد؟

یک عبارت یا حالا بیانی قدیمی هست که می گه : رای با اکثریته . فکر می کنم درستی هر چیزی باید بر اساس اکثریت مخاطب آن سنجیده شود و در جامعه به نظر من چون قراره قانون اجرا بشه ، بله اکثریت باید آن را درست تلقی کنند تا به قانون تبدیل شود .

................................................

در مورد دوست خوبم مهدی مک لارن و خیال پردازی : من خودم با خیال پردازی میونه ی خوبی دارم و هیچ مشکلی هم ندارم ، البته از وقتی خیالهایم را به واقعیت نزدیک کردم . منم قبل از حضور در جاهای مختلف خیالپردازی می کنم که معمولا همش اشتباه از آب در میاد ، این یک رفتار معموله و چیز عجیبی نیست .

در مورد تی اس فکر می کنم الان معذل خیلی از بچه های جامعه ی ایران شده ، آرایش پسرها و کچل کردن دخترها مخصوصا در فیلمهای جدید ایرانی و در جامعه ی ایران یه مقدار خطرناکه . تی اس داره بیداد می کنه .

سلام به همه دوستان عزیزم.

امیدوارم که همیشه شاد و سلامت باشید.

دو هفته ای رو به خاطر بیماری که توان انجام هر کاری از جمله حضور داشتن کنار شما دوستان گلم رو از من گرفته بود نبودم.

از همه عزیزانی که تو این مدت به انجمن خودشون لطف داشتن و با مطالب خوبشون حضورشون رو ثابت کردن ممنونم.

اما در ادامه بحث اختلال شخصیت میرسیم به توضیح موارد خوشه های الف ،ب و پ.

اگر بحث اختلال شخصیت رو دنبال کرده باشید میبینیم که اختلال پارانویید اولین اختلال از خوشه الف که به اون میپردازیم.

اختلال شخصیت پارانویایی چیست؟

اختلال شخصیت پارانویایی یک وضعیت مزمن و فراگیر است که مشخصه‌اش الگوهای مخّرب فکری، رفتاری و کارکردی است. حدس زده می‌شود که این اختلال در یک تا دو درصد بالغین وجود داشته باشد. عوارض این اختلال غالباً مشابه اسکیزوفرنی هستند و برخی پژوهش‌ها نشان می‌دهد که احتمال وجود پیوندی ژنتیکی بین این دو اختلال وجود دارد. افرادی که دچار این نوع اختلالات شخصیت هستند بیشتر در معرض خطر افسردگی و هراس از مکان‌های باز قرار دارند.

عوارض

افرادی که دچار اختلال شخصیت پارانویایی هستند نوعاً شرایط زیر را دارند:
•     بی‌اعتمادی و شک مزمن و فراگیر به دیگران.
•     حس این که دیگران به آن‌ها دروغ می‌گویند یا فریبشان می‌دهند.
•     اعتقاد به این که دوستان و خانواده بی‌صداقت و غیرقابل اعتماد هستند.
•     فوران خشم در پاسخ به وضعیتی که فکر می‌کنند فریب خورده‌اند.
•     معمولاً سرد، حسود، تودار، مرموز و جدّی.
•     در جستجوی معانی پنهان در مکالمات و حرکات.

درمان

اختلال شخصیت پارانویایی عموماً از طریق روان درمانی بهبود می‌یابد.

درمان شناختی-رفتاری غالباً در کمک به افراد در تنظیم الگوهای فکری تحریف شده و رفتارهای ناسازگارانه موثر است. رویکردهای درمانی دیگر شامل گروه درمانی و درمان روان‌پویشی می‌باشند.
در بعضی موارد از دارو درمانی نیز به همراه روان درمانی استفاده می‌شود. داروهایی که معمولاً در این مورد تجویز می‌گردند شامل داروهای ضد افسردگی، ضد روان‌پریشی و ضد اضطراب هستند. دارو درمانی به تنهایی برای درمان اختلالات شخصیتی توصیه نمی‌شود و بهتر است همراه با روان درمانی باشد.

بر طبق راهنمای آماری DSM-IV ویژگی اصلی اختلال شخصیت پارانویایی، یک الگوی عدم اعتماد و سو ظن فراگیر نسبت به دیگران است به طوری که انگیزه های دیگران از سوی فرد به عنوان انگیزه های بدخواهانه تفسیر میشود.

این الگو از اوائل بزرگسالی آغاز میشود و در زمینه های گوناگون جلوه میکند.

افراد مبتلا به این اختلال تصور میکنند که سایرین میخواهند آنها را استثمار کنند،فریب دهند یا به آنها آسیب بزنند،حتی هنگامی که هیچ شواهدی در تایید این انتظار وجود ندارد.(ملاک 1)

آنها بر اساس شواهد اندک و یا بی هیچ دلیلی به دیگران بد گمان هستند با تصور اینکه علیه آنها توطئه میکنند ممکن است هر زمان و بدون دلیل بطور ناگهانی به دیگران حمله کنند.آنها با شکهای بی مورد درباره وفاداری و صداقت دوستان و همکاران خود اشتغال ذهنی دارند.(ملاک 2)

هرگاه یکی از دوستان یا همکاران صداقتی را نشان دهد که آنها قادر به اعتماد یا باور آن نباشند به شدت شگفت زده میشوند.آنها انتظار دارند که هرگاه دچار مشکل میشوند دوستان و همکارانشان به آنها حمله کرده و یا بیتوجهی نشان دهند.

افراد مبتلا به این اختلال برای اعتماد کردن به دیگران و یا صمیمی شدن با آنها تمایلی نشان نمیدهند زیرا از این واهمه دارند که دیگران از اطلاعات بدست آورده سو استفاده کنند.(ملاک 3)

ادامه دارد...

به عنوان مثال فرد مبتلا به این اختلال ممکن است اشتباه غیر عمدی یک فروشنده را به عنوان کوشش عمدی برای کلاهبرداری تفسیر کند یا ممکن است یک شوخی اتفاقی از جانب یک همکار را به عنوان توهین جدی به شخصیت خود در نظر بگیرد.

آنها ممکن است پیشنهاد کمک را به عنوان انتقادی مبنی بر این در نظر بگیرند که آنها نمیتوانند به خوبی روی پای خود بایستند.

افراد مبتلا به این اختلال پیوسته ناخشنود بوده و توهین ها،آزار ها و بی اعتنایی هایی را که فکر میکنند به آنها میشود نمیبخشند.(ملاک 4)

افراد مبتلا به این اختلال ممکن است حسادت بیمارگون داشته باشند و اغلب بدون هیچ گونه توجیه کافی نسبت به همسر یا شریک جنسی خود سو ظن دارند و آنها را بی وفا می دانند.(ملاک 5)

آنها ممکن است جهت تایید این حسادتها به جمع کردن شواهد جزئی و بی اهمیت بپردازند.آنها برای اجتناب از مورد خیانت قرار گرفتن مایلند که بر روابط نزدیک خود کنترل کامل داشته باشند و ممکن است همواره درباره اعمال ،انگیزه ها و وفاداری همسر خود پرس و جو کنند.

سلام

ممنونم نگین خانم. توضیحات خیلی خوبی در این مورد دادید. ولی واقعن اینطوری زندگی کردن خیلی زجر آوره. بیشتر خود فرد اذیت میشه. من اطلاعات چندان در این موارد ندارم. می خونم اگه موضوعی بود مطرح می کنم. البته فکر نمی کنم با توضیحات کامل شما موضوعی بمونه.

نگین خانم عزیز ممنونم به خاطر جوابای قشنگتون.
شرمنده که چند وقتی نتونستم بیام و جواب بدم و ازتون تشکر کنم.
چند روزی هست که دچار سردرد‌های شدید میشم و دقیقا دلیلش بر می‌گرده به اعصاب چشام و ضعیف شدنشون، و فقط کافیه چند دقیقه بشینم پشت سیستم همون حالت سردرد بهم دست میده، البته من سعی کردم باهاش دست ندم ولی نامرد منو تهدید کرد منم مجبور شدم باهاش دست بدم.
سوال اول رو که کامل فهمیدم و ممنون.
منظور از سوال دوم هم این بود اگه مثلا شخصی با توجه به موقعیتی که داره، مثلا تو مهمونی یا تو یه جشن خودمونی، از خودش شخصیت‌های مختلف نشون بده آیا اونم دچار همین اختلال هستش یا نه؟ البته میگم به اراده خودش و بسته به جو موجود این کارو انجام بده، یعنی با آگاهی.
خلاصه شرمنده دیگه، سعی کردم حضورم رو کم‌رنگ‌تر کنم و همون طوری که میبینید دیگه اصلا نمی‌تونم مطالبم رو تزیین کنم، شاید دیگه زین پس همین مدلی و ساده حضور داشته باشم ولی کم رنگ‌تر دیگه.
ممنونم از توجهتون.

 اختلال شخصیت اسکیزوئید یکی دیگه از انواع اختلالات دسته الف هست که میخوام در موردش توضیح بدم.

ویژگیها و اختلالهای همراه:

1-افراد مبتلا به اختلال شخصیت اسكیزوئید ممكن است در بیان خشم، حتی در پاسخ به تحریك مستقیم، مشكل ویژه ای داشته باشند كه موجب این تصور می شود كه زندگی آنها بدون هدف است و در ظاهر ممكن است از اهداف خود منحرف باشند.

2-چنین افرادی اغلب نسبت به شرایط نامساعد به گونه ای منفعل واكنش نشان می دهند و در ارائة پاسخ مناسب به رویدادهای مهم زندگی با مشكل مواجهند.

3-افراد مبتلا به این اختلال به علت نداشتن مهارتهای اجتماعی و بی میلی نسبت به تجربه های جنسی دوستیهای اندكی دارند، به ندرت قرار ملاقات می گذارند، واغلب ازدواج نمی كنند.

4-كاركرد شغلی آنها ممكن است مختل باشد، به ویژه هنگامی كه درگیری بین فردی مورد نیاز باشد، ولی هرگاه تحت شرایط انزوای اجتماعی یا به تنهایی كار كنند،ممكن است كاركرد خوبی داشته باشند.

5-افراد مبتلا به این اختلال به ویژه در پاسخ به فشار روانی، ممكن است به دوره های بسیار كوتاه روان پریشی مبتلا شوند (كه از چند دقیقه تا چند ساعت طول می كشند.)

6- دربعضی موارد، اختلال شخصیت اسكیزوئید، ممكن است به عنوان پیشایند پیش مرضی اختلال هذیانی یا اسكیزوفرنیا ظاهر شود. افراد مبتلا به این اختلال ممكن است گاهی اختلال افسردگی عمده را نشان دهند. اختلال شخصیت اسكیزوئید اغلب با اختلال شخصیت اسكیزوتایپی، پارانویایی و اجتنابی به طور همایند ظاهر می شوند.

دوستای خوبم اگر در مورد این مبحث نکته مبهمی تو ذهنتون هست و یا فردی رو توی بستگان یا آشناها دارین با این مشخصات و سوالی در موردش دارین بپرسین.

ضمنا پیشنهاد میکنم به مباحث اختلال شخصیت بیشتر دقت کنید چون در پایان بحث میخوام یک"مسابقه" بذارم که در اینده نزدیک توضیحش رو خواهم داد.

قابل توجه علاقمندان به مباحث تخصصی روانشناسی

به دوستانی که به مباحث تخصصی روانشناسی علاقمندن پیشنهاد میکنم حتما این پست رو بخونن.

در پایان بحث حتما براتون جالب خواهد بود وقتی ببینید یه سری از افراد  اطرافمون هستن که بعضی از خصوصیاتشون به مواردی که میخوام اشاره کنم شبیهه اما فکرشم نمیکردم که این ویژگیها ممکنه بیمار گون باشه!!

(نرید بشینید فکر و خیال کنید و آدما رو ببرید زیر ذره بینا!!)

خوشحال میشم اگر تجربه ای مشابه از دوستان و اشنایانتون داشتین اینجا مطرح کنین.

هر سوال و ابهامی هم بود حتما بپرسید.

توجـــــــــه:یادتون نره که در پایان  مجموعه مباحث اختلال شخصیت یک مسابقه کاملا حرفه ای خواهیم داشت.

پ.ن:بخش اول این پست شاید یکم گیج کننده باشه.تو قسمت پاسخ توضیحات بیشتر و روون تری میدم.

                              ******************************

معیارهای تشخیصی اختلال شخصیت اسکیزوتایپال بر پایه ی چهارمین ویرایش کتابچه ی تشخیصی و آماری اختلالات روانی عبارت است از :

الف ) کاستی ها و نواقصی در روابط اجتماعی و بین فردی که مشخصه ی آن بروز رنج و مشقتی حاد در روابط صمیمانه و کاهش توانایی دارا بودن این روابط و هم چنین آشفتگی ها و برهم خوردگی های شناختی و یا ادراکی ، و نامتعارف ( اکسنتریک ) بودن رفتار است؛ به گونه ای که این الگو ی ژرف و فراگیر از اوایل بزرگ سالی آغاز شده و در زمینه های گوناگون به چشم آید که نشانه اش وجود دست کم پنج تا از موارد زیر است:

 1) افکار انتساب ( رفرنس ) به خویشتن ؛ نه هذیان های ( روان پریشانه ) انتساب به خود

2) باورهای عجیب یا اندیشه های جادویی که بر رفتار اثر بگذارند و با هنجارهای برآمده از خرده فرهنگ فرد هم خوانی نداشته باشند ( مانند خرافاتی بودن ، اعتقاد به غیب بینی ، تله پاتی و دور آگاهی ، حس ششم ؛ و نیز گمانه ها ، تخیلات یا اشتغال های ذهنی غریب در کودکان و نوجوانان )

3 ) تجربه های نا معمول ادراکی ، از جمله فریفتارها و خطاهای ادراکی ( ایلوژن های ) پیکری

4) پندار و گفتار عجیب ( برای نمونه ، مبهم ، حاشیه پردازانه ، استعاره ای ، با شرح و تفصیل بیش از اندازه و فراوان ، یا کلیشه ای و قالبی )

5 ) شکاکیت یا فکر بدگمانانه

6 ) حالت عاطفی نابه جا یا محدود

7 ) رفتار یا حالت ظاهری عجیب ، نامتعارف ، یا ویژه ی خود 

8 ) نداشتن دوستان صمیمی یا مورد اطمینان ، به جز بستگان درجه نخست

9 ) اضظراب بیش از اندازه در میان جمع ، به گونه ای که با آشنا شدن هم کاهش نیابد؛ این اضطراب بیشتر به ترس همراه با بدگمانی مرتبط است و نه به قضاوت منفی درباره ی خودش.