• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن معارف > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
معارف (بازدید: 1474)
سه شنبه 10/5/1391 - 7:37 -0 تشکر 486268
آشنایی با زندگی و قیام امام حسین(علیه السلام)

بنام خداوند حكیم

 مقدمه:

میلاد با بركت حضرت ابى عبداللّه الحسین(علیه السلام)، دومین فرزند امام على(ع) وحضرت فاطمه زهرا(علیهما السلام) بنا بر مشهور، روز سوم شعبان سال چهارم هجرى در مدینه بوده است.پس از ولادت، پیامبر اكرم(صلى الله علیه وآله وسلم) نام وى را «حسین» گذاشت، آن گاه او را بوسید و گریست و فرمود: تو را مصیبتى عظیم در پیش است، خداوندا! كشنده او را لعنت كن! آن حضرت به مصباح الهدى و سفینة النّجاة و سیّد الشّهداء و ابوعبداللّه معروف است.
مسعودى مینویسد: امام حسین(علیه السلام) مدّت هفت سال با رسول خدا(صلى الله علیه وآله وسلم)بود و در این مدّت، آن حضرت خود متصدّى غذا دادن و علم و ادب آموختن به امام حسین(علیه السلام)بود.
شدّت علاقه پیامبر اكرم(صلى الله علیه وآله وسلم) به حسین(علیه السلام) به قدرى بود كه كوچكترین ناراحتى او را نمیتوانست تحمّل كند.
روزى پیامبر از در خانه فاطمه(علیها السلام) میگذشت، صداى گریه حسین را شنید، وارد خانه شد و به دخترش فرمود: مگر نمیدانى كه گریه حسین در من چقدر مؤثّر است، آن گاه طفل را بوسید و گفت:«خداوندا! من این كودك را دوست دارم تو نیز او را دوست بدار.»حدیث معروف «حُسَیْنٌ مِنّى وَ أَنـَا مِنْ حُسَیْن، أَحَبَّ اللّهُ مَنْ أَحَبَّ حُسَیْناً، حُسَیْنٌ سِبْطٌ مِنَ الاَْسْباطِ.»; یعنى: «حسین از من است و من از حسینم، خداوند دوست دارد كسى را كه حسین را دوست میدارد، حسین سبطى از اسباط است.» موردِ قبول شیعه و سنّى است.
حسین بن على(ع) مدّتِ شش سالِ دوران كودكی اش را با پیغمبراكرم(ص) سپرى كرد و پس از رحلت آن بزرگوار، مدّت سى سال در كنار پدرش على(علیه السلام) به سر برد و در همه حوادث پرتلاطم دوران آن حضرت حضورى پرتلاش داشت.پس از شهادت امیرمؤمنان(علیه السلام) ده سال تمام همراه و همگام با برادر عزیزش امام حسن(علیه السلام)زندگى كرد و پس از شهادت برادر در سال 50 هجرى، به مدّت ده سال، به ارزیابى حوادث زمان پرداخت و بارها به معاویه پرخاش كرد و پس از مرگ او در برابر حكومت یزید، شجاعانه ایستادگى و از بیعت با او خوددارى كرد، تا این كه در محرّم سال 61 هجرى به همراه گروهى از بستگان و یاران باوفایش، در سرزمین كربلا به شهادت رسید.حسین بن على(علیه السلام) نمونه كامل یك انسان برجسته و متشخّص بود و نام حسین در اذهان، همراه با شجاعت و ظلم ستیزى و جوش و خروش بر ضدّ هر گونه ستم و تبعیض است.هدف قیام امام حسین(علیه السلام) را به آسانى و بدون تكلّف میتوان از سخنان آن حضرت استنباط كرد.

آن گاه كه امام(علیه السلام) بر اثر تهاجم عمّال حكومت ناچار شد از مدینه خارج گردد، در ضمن نوشته هاى، هدف حركت خود را چنین شرح داد:

سه شنبه 10/5/1391 - 7:54 - 0 تشکر 486279

پیام جاوید قیام امام حسین(ع)


پیام قیام با شكوه سیدالشهداء(ع)منحصر به آن زمان نیست، بلكه این پـیام پـیامى جاوید و ابـدى است و فراتـر از محدوده زمان و مكان است، هرجا و در هر جامعه اى كه به حق عمل نشود، و از بـاطل خوددارى نشود، بدعتها زنده، و سنتها نابـود شود، هرجا كه احكام خدا تغییر و تحریف یابد و حاكمان و زمامداران بـا زور و ستمگرى بـا مردم رفتـار كنند، در هر جـامعـه اى كه ویژگى هاى جـاهلیت را داشته باشد آن جامعه، جامعه اى یزیدى بـوده، و مبـارزه و مخالفت بـا مفاسد و آلودگى ها و آمران و عاملان آنه، كارى حـسینى خواهد بود

سه شنبه 10/5/1391 - 7:55 - 0 تشکر 486280

امام حسین (ع) و یاران او

امام حسین (ع) در سوم شعبان سال چهارم هجری در مدینه به دنیا آمد. رسول خدا (ع) نام این فرزند زهرا (س) را حسین نهاد وی مورد علاقه شدید پیامبر خدا(ص) بود و آن حضرت دربارة او فرمود: «حسین منی و انا من حسین....» و در آغوش پیامبر بزرگ شد. هنگام رحلت رسول خدا، شش ساله بود در دوران پدرش علی بن ابی طالب (ع) نیز از موقعیت والایی برخوردار بود، علم، بخشش، بزرگواری، فصاحت، شجاعت، تواضع، دستگیری از بینوایان، عفو و حلم و .... از صفات برجسته این حجت الهی بود. در دوران خلافت پدرش در كنار آن حضرت بود و در سه جنگ «جمل»، «صفین» و «نهروان» شركت داشت.پس از شهادت پدرش كه امامت به حسن بن علی (ع) رسید همچون سربازی مطیع رهبر و مولای خویش و همراه برادر بود پس از انعقاد پیمان صلح (صلح امام حسن (ع) با معاویه حاكم شام) با برادرش و بقیه اهل بیت (ع) از كوفه به مدینه آمدند. با شهادت امام مجتبی (ع) در سال 49 یا 50 هجری (كه به دست همسرش جعده، دختر اشعث بن قیس الكندی مسموم شد و پس از چهل روز به شهادت رسید. معاویه با توطئه به ازدواج درآوردن یزید با جعده این كار را تدارك دید). بار امامت به دوش سیدالشهدا قرار گرفت. در آن دوران ده ساله كه معاویه بر حكومت مسلط بود، امام حسین (ع) همواره یكی از معترضین سرسخت نسبت به سیاستهای معاویه و دستگیریها و قتلهای او بود و نامه های متعددی در انتقاد از رویه معاویه در كشتن حجربن عدی و یارانش و عمروبن حمق خزاعی كه از وفاداران به علی (ع) بودند و اعمال ناپسند دیگر او نوشت. در عین حال حسین بن علی (ع) یكی از محورهای وحدت شیعه و از چهره های برجسته و شاخصی بود كه مورد توجه قرار داشت و همواره سلطه اموی (حكومتی كه از سال 41 هجری با معاویه اولین خلیفه اموی شروع می شود و تا سال 132 هجری ادامه می یابد) از نفوذ شخصیت او بیم داشت با مرگ معاویه در سال 60 هجری یزید به والی مدینه نوشت كه از امام حسین (ع) به نفع او بیعت بگیرد اما سیدالشهداء كه فساد یزید و بی لیاقتی او را می دانست، از بیعت امتناع كرد و برای نجات اسلام از بلیه سلطه یزید كه به زوال و محو دین می انجامید، راه مبارزه را پیش گرفت از مدینه به مكه هجرت كرد و در پی نامه نگاریهای كوفیان و شیعیان عراق با آن حضرت و دعوت برای آمدن به كوفه آن امام ابتدا مسلم بن عقیل را فرستاد و نامه هایی برای شیعیان كوفه و بصره نوشت و با دریافت پاسخ كوفیان در بیعتشان با مسلم بن عقیل در روز هشتم ذیحجه سال 60 هجری از مكه به سوی عراق حركت كرد.

پیمان شكنی كوفیان و شهادت مسلم بن عقیل، اوضاع عراق را نامطلوب ساخت و سیدالشهدا كه همراه خانواده، فرزندان و یاران به سوی كوفه می رفت، پیش از رسیدن به كوفه در سرزمین «كربلا» در محاصره سپاه كوفه قرار گرفت. تسلیم نیروهای یزید نشد و سرانجام در روز عاشورا در آن سرزمین، مظلومانه و تشنه كام، همراه اصحابش به شهادت رسید. از آن پس كربلا كانون الهام و عاشورا سرچشمه قیام و آزادگی شد و كشته شدن وی سبب زنده شدن اسلام و بیدار شدن وجدانهای خفته گردید

سه شنبه 10/5/1391 - 7:57 - 0 تشکر 486281

حضرت امام حسین(ع)

نام آن بزرگوار حسین است و این اسم، انتخاب پروردگار عالم است. مشهورترین كنیه ایشان ابی عبدالله است، و مشهورترین القاب ایشان سیدالشّهدا والمظلوم والشهید است. عمر پر بركت آن حضرت تقریباً پنجاه و شش سال است. در سوم شعبان سال چهارم هجرت متولد شد. و در دهم محرم الحرام سال شصت و یك از هجرت در كربلا به دست لشگریان یزیدبن معاویه شهید گردید. شش ساله بود كه جد بزرگوارش از دنیا رفت. سی سال با پدر بزرگوار خود زندگی كرد و ده سال بعد از شهادت پدر، با برادر بزرگوارش بود و ده سال هم مدّت امامت آن حضرت است. امام حسین علیه السلام علاوه بر فضایل حسبی و نسبی كه همة اهل بیت دارا هستند امتیازهایی هم در میان اهل بیت علیهم السلام دارند.

اولین امتیاز این است كه ائمه طاهرین علیهم السلام همه از صلب او هستند. از این جهت روایاتی از رسول اكرم (ص) آمده است كه به این امتیاز تصریح شده است. سلمان فارسی می گوید: «حسین در دامن رسول اكرم نشسته بود و حضرت او را می بوسید و می فرمود: انت السّید ابوالسادة انت الامام ابن الامام ابوالائمة انت الحجة ابوالحجج تسعة من صلبك وتاسعهم قائمهم.

تو بزرگی و پدر بزرگانی. تو امامی و پسر امامی و پدر امامانی. تو حجت خدایی و پسر حجت خدایی و پدر حجتهای خدایی. و آن حجتهای خداوند نه نفرند كه از نسل تو هستند و نهمین آنان قائم آل محمد است.»

دومین امتیاز كه تداوم حیات اسلام مرهون شهادت او است ـ اگر به تاریخ مراجعه شود، فهمیده می شود اگر قیام حسین و اسارت اهل بیت آن بزرگوار نبود، نامی از اسلام نمانده بود ـ آن است كه رسول اكرم بدان اشاره می فرماید: حسین منّی وانا من حسین. یعنی: «حسین از من است و من نیز از حسینم.» امام حسین به این امتیاز اشاره می كند وقتی می خواستند بیعت با یزید را به او تحمیل كنند: لَو بایعت یزید فعلی الاسلام السلام. یعنی: «اگر با یزید بیعت كنم باید فاتحه اسلام را خواند.» و نظیر این كلمات در كلمات رسول اكرم و ائمه طاهرین و زیارات آن حضرت زیاد دیده می‌شود.

سومین امتیاز حسین، شعله های محبّت اوست در دلها. رسول اكرم می فرمود: ان للحسین حراره فی قلوب الناس لن تبرد ابداً. «همانا برای حسین محبتی در دلها شعله ور است كه هرگز خاموش شدنی نیست.»

چهارمین امتیاز ابی عبدالله الحسین (ع) این است كه در تربت او شفا است و استجابت دعا در حرم مطهر او از نظر روایات مسلم و قطعی است.»

امتیاز پنجم كه امتیاز بزرگی است آن است كه حسین (ع) عشق و فداكاری و گذشت در راه خدا را عملاً معنی كرد. و باید گفت اگر كاری امام حسین در روز عاشورا نبود، بسیاری از مفاهیم و لغات را نمی شد معنی كرد. حسین در روز عاشورا می گوید:

اللهم انت ثقتی فی كل كرب وانت رجائی فی كل شر وانت فی كل امر نزل بی ثقة وعده، كم من هم یضعف فیه الفؤاد وتقل فیه الحیلة ویخذل فیه الصدیق ویشمت فیه العدو انزلته بك وشكوته الیكرغبة منی الیك عمن سواك ففر جته وكشفته فانت ولی كل نعمة وصاحب كل حسن ومنتهی كل رغبة.

ای خدا پناه من در هر غمی تو هستی و امید من در هر سختی تو هستی. در هرچه بر من روی آورد تو پناه و یاری كنندة من هستی. چه بسیار از غمهایی كه دل را به تپش درمی آورد و چاره را كم می كند و رفیق را درمانده و دشمن را خوشنود می كند به تو واگذار نمودم و شكایت آن را به تو كردم برای رغبتی كه فقط به تو داشتم نه به غیر تو، و تو آن غم را دفع كردی. پس تو صاحب هر نعمت و هر خوبی هستی و منتهای هر آرزویی تویی.»

او هرچه دارد در راه حق فدا می كند، جان، مال، عیال، اصحاب، اولاد و حتی طفل شیر خوار را، و در گودال قتلگاه چنین می گوید:

تركت الخلق طرا فی هواكا              وایتمت العیال لكی اراكا

ولو قطعتنی فی الحب اربا                  لماحن الفؤاد الی سواكا

ای خدا از همه كس، از همه چیز در راه تو گذشتم و برای ملاقات تو از همه وابستگان چشم پوشیدم. ای خدا اگر در راه محبت تو پاره پاره شوم دل من به سوی غیر تو تمایل نخواهد كرد.

این است حقیقت ایمان سیر الی الله تعالی، حقیقت علم و عرفان به خدا، حقیقت عبودیت و فناء الی الله. این است حقیقت تقوا و سرگذشت از ما سوی الله، و حقیقت زهد، و حقیقت شجاعت به معنای غلبه بر دشمن و غلبه بر نفس و نباختن خود در جزر و مدّ روزگار. این است حقیقت فتوّت و مردانگی، حقیقت سخاوت، معنای رافت و رحمت، حقیقت تواضع برای خدا و مخلوق خدا و دین خدا؛ این مفهوم حلم، این معنای فصاحت و بلاغت در گفتار و كردار. این است حقیقت سیاست، و مفهوم عدالت، و حقیقت جهاد فی سبیل الله، معنای رسیدن به مطلوب از هر جهت. و بالاخره این است همة فضایل انسانیت. از اینجا معنی روایت پیامبر اكرم (ص) كه فرمود: انّ الحسین مصباح الهدی وسفینة النجاة. یعنی: «حسین چراغ هدایت و كشتی نجات است» معلوم می شود و اگر رسول اكرم فرموده است: من احبّ ان ینظر الی احب اهل الارض والسماء فلینظر الی الحسین. یعنی: هر كه دوست دارد نظر كند به كسی كه نزد خدا و اهل بیت محبوبترین افراد زمین و آسمان است، به حسین نظر كند نظر به همین معنی داشته است.»

من لحق بی استشهد ومن تخلف عنی لن یبلغ الفلاح ابدا.

«هر كه به من پیوندد و با من بیاید شهید می شود و هر كه تخلف كند و شركت در این قیام خونین نكند هرگز رستگار نخواهد شد.»

سه شنبه 10/5/1391 - 7:59 - 0 تشکر 486282

در خطبة حسین (ع) شب ترویه، كه صبح آن شب به كربلا حركت نمود می خوانیم:

من كان باذلا مهجته فینا فلیرحل معنا غدا فانا راحلون غدا انشاء الله.

هر كه می خواهد خونش را در راه ما دهد، فردا با ما حركت كند. ما به یاری خدا فردا حركت خواهیم كرد. و نظیر این جمله در كلمات امام حسین علیه السلام زیاد دیده می شود.

باید گفت اگر اسلام در مخاطره باشد و زمینه برای قیام مفید باشد، قیام با علم به شهادت، یك وظیفة دینی برای همه است؛ و قیام حسین علیه السلام چنین بود. از خطبه های امام حسین (ع) روشن می شود كه دین اسلام در مخاطرة شدید قرار داشته است. امام همان روزی كه از مدینه حركت می كند چنین می فرماید:

انّی لم اخرج بطراً وا مفسداً ولا ظالماً وانما خرجت ان آمر بالمعروف وانهی عن المنكر واسیر بسیرة جدّی وابی واطلب الصلاح فی امة جدی.

«من قیام نكرده ام برای اخلال و افساد و ظلم، بلكه قیام من به خاطر امر به معروف و نهی از منكر و نشان دادن راه رسول اكرم و پدرم امیرالمؤمنین و اصلاح مفاسد در امت جدم می باشد.»

و در كربلا ـ وقتی كه همه مهیای شهادت بودند ـ خطبه می خواند و در آن خطبه می فرماید:

الا ترون ان الحق لایعمل به والباطل لایتناهی عنه لیرغب المومن فی لقاء الله وانی لا اری الموت الا سعادة والحیاة مع الظّالمین الاّ برماً.

«آیا نمی بینید كه به حق عمل نمی شود و از باطل جلوگیری نمی شود؟ باید مؤمن از این پیشامد بمیرد و همانا من، مرگ را با این پیشامد سعادت می دانم و زندگی با ظلم جز بدبختی چیز دیگری نیست.»

از این گونه فرمایشات از امام حسین (ع) فراوان داریم كه روشن است كه اسلام در مخاطره بوده است. از طرفی زمینه و اقتضا، چنانكه سابقاً دربارة صلح امام حسن علیه السلام گفتیم، برای قیام امام حسین فراهم بوده است. پس باید گفت قیام آن حضرت یك وظیفة الهی است.

سه شنبه 10/5/1391 - 8:0 - 0 تشکر 486283

بررسی علل قیام امام حسین نیاز به كتابی مفصل دارد. اما از آنچه كه بطور اجمال گفته شد، علت قیام آن بزرگوار روشن گردید و ما برای توضیح مقصود، چند سطری اضافه می كنیم.

سقیفة بنی ساعده، ابی بكر را به جای امیرالمؤمنین نهاد وچون روایات رسول اكرم، مغایر با اینكار بود، شعار حسبنا كتاب اله مستمسك قرار گرفت و از طرفی از نقل روایت از رسول الله شدیداً ممانعت می شد. حتی نقل می كنند كه ابی بكر پانصد روایت از رسول اكرم داشت كه آن را در میان مردم آتش می زد. پس از آن می دیدند اگر به قرآن بسنده شود، كار سقیفة بنی ساعده خنثی می شود، از این جهت شعار: «نهینا عن التعمق والتكلف فی القرآن، شایع شد. یعنی نهی شده ایم كه در قرآن تأمل و تفكر كنیم و خود را به زحمت اندازیم. معلوم است كه این روش، چه امّت بی تفاوت، بی فكر و بی اراده ای می سازد. مصیبت دیگری كه برای اسلام پیش آمد، اختلاف طبقاتی بود كه در خلافت عثمان به اوج خود رسید و امیرالمؤمنین در خطبه شقشقیه به آن اشاره می كند:

وقام معه بنو ابیه یخضمون مال الله خضمة الابل نبتة الربیع.

«بنی امیه اطراف عثمان را گرفتند و بیت المال مسلمانان را نظیر شتری كه علفها را می بلعد، بلعیدند.»

مصیبت دیگری كه پیش آمد جعل روایات از روحانی نماهای درباری بود كه پایة اسلام را می  زد. ما یك نمونه روایت از میان آن روایات بسیار را می آوریم:

اذا نزلت سورة النجم فقرأها رسول الله للمشركین فاذا قرأ افرایتم اللات والعزی ومنات الثالثة الاخری القی الشیطان فی فمه وقال تلك القرانیق العلی شفا عتهن لترجی فالمشركون سروا بذلك فسجد رسول الله وسجد المشركون معه.

وقتی سورة النجم نازل شد رسول اكرم سوره را برای مشركین خواند و وقتی آیه افرایتم اللات والعزی را خواند شیطان در دهن پیامبر نهاد كه بگوید آن شیرهای عالی ـ بتها ـ شفاعت آنها روز قیامت مورد آرزو است. مشركین از این گفته خوشنود شدند و چون پیامبر سجده كرد، آنان نیز سجده كردند.

معلوم است این گونه روایات چگونه پایة اسلام و قرآن و پیامبر را از بین می برد. مسئله دیگر ارعاب عجیبی بود كه بر مسلمانان حكمفرما شد، مخصوصاً در زمان معاویه كه هر كه نفس می كشید او را می كشتند. كم كم در اثر وقوع این مسایل، زمینه آماده شد كه شخصی مثل یزید با كمال صراحت در میان مردم بگوید:

لعبت هاشم بالملك فلا                       خبر جاء ولا وحی نزل

آیا برای امام حسین علیه السلام با وجود زمینه و اقتضا برای قیام، لازم و وظیفة اسلامی نبود كه قیام كند؟ چیزی كه باید گفت این است كه ائمة طاهرین علیهم السلام راجع به عزاداری و زیارت ابی عبدالله الحسین سفارش بسیار دارند و ثوابهای بزرگی بر آن شمرده اند. در بعضی از آن روایات علّت آنرا احیای ولایت گفته اند.

 ما یكی از آن روایات بسیار را كه صاحب وسایل الشیعه در كتاب مزار وسایل نقل نموده است می آوریم و سپس توضیح مختصری در این باره می گوییم.

عن ابی عبدالله علیه السلام انه قال لفضیل اتجلسون وتتحدثون فقال نعم. فقال ان تلك المجالس احبها فاحیوا امرنا فرحم الله من احیی امرنا. یا فضیل من ذكرنا او ذكرنا عنده ففاضت عیناه ولو قدر جناح الذباب غفر الله ذنوبة ولو كانت مثل زبد البحر!

فضیل بن یسار از امام صادق (ع) نقل می كند كه فرمود: «آیا در مجالس عزا می نشینید و از مصایب ما یاد می كنید؟» گفتم: آری. فرمود: خدا رحمت كند افرادی كه ولایت را زنده می كنند. ای فضیل هركه یاد ما كند یا نزد او از ما یاد شود و گریه كند، حتی به مقدار بال مگسی، خدا گناهان او را می آمرزد حتی به مقدار كف دریاها.»

قیام ابی عبدالله علیه السلام، قیام نظامی نبود بلكه قیام عاطفی و تبلیغی بود. حسین علیه السلام نمی خواست شخص یزید و یزیدها را بردارد، بلكه می خواست شخصیت یزید و بنی امیه و بنی مروان را نابود كند؛ مردم را بیدار كند، مردم را به حكومت بشوراند، مردم را از حكومت متنفر كند. از این جهت بطور مخفی از مدینه بیرون رفت و وقتی مردم فوج فوج به مكه می آمدند، او از مكه حركت كرد و روز عاشورا علاوه بر اینكه گاهی بدون اسلحه به میدان می رفت و سخنرانی عاطفی و تبلیغی می نمود، و علاوه بر اینكه گاهی قرآن را به میدان می برد و آنان را به قرآن قسم می داد كه بیدار شوند، كودك شیر خوارش را نیز به میدان برد كه او را روی دستانش شهید كردند. و سرانجام موجی در كربلا ایجاد كرد كه عصر عاشورا تأثیر نهاد و اختلافی در میان لشگر یزید پدید آمد.

این موج را باید موج دیگری پیروی كند و آن موج دیگر، اسارت خاندان حضرت حسین (ع) بود. خاندان ابی عبدالله الحسین به واسطة اسارتشان، به واسطة تبلیغاتی كه داشتند. موج عظیمی در كوفه و شام بلكه همة ممالك اسلامی ایجاد كرد. حتی گفته شده كه در مدت بیست سال قبل از قیام حسین (ع) یك انقلاب هم واقع نشد، ولی در مدت بیست سال بعد از قیام حسین، بیشتر از بیست انقلاب رخ دادكه طی آن در سال دوم، دولت بنی امیّه و در سال بیستم، دولت بنی مروان به دست عباسیان برچیده شد.

این موج دوم را موج دائمی دیگری باید مدد كند تا آن موج زنده بماند و آن موج سوّم، موج عزا، نوحه سرایی، گریه، سینه زنی، و زیارت حسین است. عزاداری علاوه بر آنكه روش شهادت و فداكاری و ایثار و شهادت پروری را به انسان می آموزد، و رهبر با كفایت می تواند به واسطة آن مجالس و آن دسته از احساسات مردم بهره گیرد، اضافه بر آن تعلیم و تعلم عمومی نیز مرهون این مجالس است. تهذیب نفس خصوصاً صبر، استقامت، شجاعت و زیر بار ظلم نرفتن از اثرات مستقیم آن است. نقش دیگر این گونه مجالس، زنده نمودن دو قانون است از قوانین بزرگ اسلام كه امر به معروف و نهی از منكر باشد.

گریه برای حسین، تشكیل مجالس عزا، دسته های عزا، زیارت از دور و نزدیك، ایجاد بناهایی مثل حسینیه و سقاخانه، زنده نگاه داشتن ولایت است، زنده نگاه داشتن خون حسین است، شركت در موج اول است، زنده نگاه داشتن روح انقلاب است تا بالاخره به دست راهبرش حضرت بقیة الله عجل الله تعالی فرجه الشریف تسلّط بر جهان حاصل شود. اگر همه ثواب بر عزاداری، بر زیارت، بر تشكیل مجالس مترتب شده است، اصل زیارت، اصل تشكیل مجالس، برای این است كه این گونه مجالس، رمز پیروزی، رمز بقای شیعه، رمز زنده كردن ولایت، و بالاخره مردم را از زیر پرچم حسین آوردن، و همه را هماهنگ با حسین و هدفش نمودن است.

سه شنبه 10/5/1391 - 8:1 - 0 تشکر 486284

قیام امام حسین علیه السلام چه نتایجی داشت؟

1- یکی از بزرگترین نتایج قیام سیدالشهداء علیه السلام , ثمرات قرب و ارتقاء درجة آن حضرت در نزد خداوند متعال است.
2- نجات اسلام:مهمترین نتیجة قیام امام حسین(ع), نجات اسلام از چنگال نقشه‎های بنی‎امیّه است، برای اینکه تأثیر نهضت حسینی معلوم شود و بدانیم که چگونه حیات اسلام و بقای شریعت و قرآن رهین فداکاری حسین است، توجه به خطراتی که از ناحیة بنی‎امیّه, اسلام را صریحاً تهدید می‎کرد و مطالعة اجمالی سوابق پروندة بنی‎امیه لازم است. بنی‎امیه پس از شهادت حسین علیه السلام , از اینکه بتوانند از پشت به اسلام خنجر بزنند و اسلام را از پا درآوردند محروم شدند و در نظر جامعة مسلمین و در افکار عموم، گروهی ستمگر و مستبد معرفی شدند که به زور سر نیزه و شمشیر بر مردم مسلّط شده و غاصب حقوق ملّت وخائن به اسلام هستند. مظلومیت حسین آن چنان احساسات را بر ضدّ آنها به هیجان آورد که مردم, علی رغم سیاست آنها, التزامشان به سنن و احکام اسلام بیشتر شد, لذا هیچ گزاف نیست که ما او را بمانند «معین الدین اچمیری», شاعر هندی, دومین بنا کنندة کاخ اسلام، بعد از جدش و مجدد بنای توحید بخوانیم.
3 ـ بیداری شعور دینی،در اثر تبلیغات معاویه و همدستانش و دوری مردم از عهد رسالت و تعطیل اجرای برنامه‎های اسلام و توسعة ممالک اسلامی و ممنوع شدن تبلیغات صحیح دینی و خانه نشین شدن شایستگان و دانشوران، شعور دینی مردم ضعیف شد و افکار آنها انحطاط یافت. اکثر مردم در برابر وضع موجود خود باخته و شکسته خاطر و سرد شده بودند. شهادت امام و یارانش احساسات را بیدار و خصال انسانی را زنده ساخت و به مسلمانان درس مردانگی و استقامت داد که هر چه در شورش‎هایی که علیه بنی‎امیه می‎کردند، آنها را سرکوب می‎نمودند و شکست می‎دادند و کشته می‎شدند روحیة‌ آنان شکست نمی‎خورد و کشته شدن در راه هدف و مقصد را افتخار می‎شمردند.

4 ـ محبوبیّت اهل بیت و عزت بازماندگان

اِنَّ الَذَّینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالحاتِ سَیََجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمَنُ وُدّاً» مریم/ 96
«همانا آنان که به خدا ایمان آوردند و اعمال شایسته بجا آوردند، خدای رحمان آنها را در نظر خلق و حق محبوب می‎گرداند.
محبت و دوستی اهل بیت جزء مزاج ایمانی و اسلامی هر مسلمان است واحدی نیست که مسلمان باشد و پیامبر را دوست بدارد و با این حال،‌حضرت فاطمة الزهرا و دو ریحانه‎اش حسن و حسین، و برادر و پسر عمش علی ـ علیهم السلام ـ را دوست نداشته باشد. همانطور که امام سجاد در خطبة مسجد شام فرمود: یکی از خصائص این خاندان محبّتی است که خداوند از آنها در دلهای مؤمنین قرار داده است. یکی از آثار شهادت حسین این بود که این محبت, در دلها زیاد شد و موجب جلب عواطف و جذب احساسات عموم به خاندان نبوت گشت.
5 ـ تأسیس مکتب عالی و همگانی تعلیم و تربیتنتیجه دیگر شهادت امام، برنامه‎هایی است که به عنوان عزاداری و سوگواری و ذکر مصائب آن حضرت در عرض سال اجرا می‎شود. شاید کسانی باشند که اهتمام شیعه را به برگزاری این مراسم و صرف میلیونها اموال را همه ساله بی‎فائده و اسراف بشمارند ولی اگر فوائد معنوی این مراسم و تأثیر آن را در تربیت جامعه و تهذیب اخلاق در نظر بگیرند, تأیید می‎کنند که این برنامه‎ها از بهترین وسایل اصلاح مکتبهای تربیت است.

مجالس ذکر مصیبت آن حضرت بهترین مجالس تبلیغی و دعوت به اسلام است، در این مجالس، معارف قرآن، اصول و فروع دین، تفسیر و حدیث، تاریخ و سیرة پیامبر و ائمه ـ علیهم السلام ـ و صحابه، نصایح و راهنمائیهای اخلاقی و اجتماعی و آئین زندگی, از خانه‎داری تا کشورداری به مردم آموخته می‎شود و جاذبة نام حسین، مردم را ساده و بی ریا در این مجالس تعلیم و هدایت و تربیت، حاضر می‎سازد.

6 ـ محکومیت بنیامییه در افکار مسلمین و سایر ملل: بنی‎امیه با کشتن حسین علیه السلام گور خود را کندند و پرده از روی شنایع اعمال و مقاصد شوم خود برداشته و خشم و غضب ملل اسلام را خریداری کردند.همه, عمل بنی‎امّه را تقبیح کردند، همه, آنها را سرزنش نمودند و خطاکارشان شناختند. مستشرق آلمانی «ماربین» می‎گوید: بزرگترین غلطهای سیاسی امویین که اسم و رسم آنها را از صفحة عالم محو ساخت, کشتن حسین بود. این حقیقی است که هر مورخ و هر کس تاریخ اسلام را مطالعه کند به آن اعتراف می‎نماید. محکومیت بنی‎امیه در افکار مسلمین برای آیندة اسلام بسیار مفید شد؛ زیرا بنی امیّه از اینکه بتواند منافقانه و زیر پردة اسلام ضربت بزنند مأیوس شدند و مردم آنها را شناختند و قتل حسین علیه السلام و اسیر کردن خاندان پیامبر بنی‎امیّه را رسوا ساخت.
7 ـ گرفتاری بنیامیّه به شورش و انقلاب:یکی از عکس العملها و نتایج شهادت و مظلومیت حسین علیه السلام شورشها و انقلاباتی بود که برای برانداختن حکومت امویین در جهان اسلام برپا شد. در این شورشها عاملی که بیش از هر چیز مردم را تهییج و تحریک می‎کرد, شهادت حسین و دعوت به قیام برای خونخواهی آن حضرت و گرفتن انتقام از بنی‎امیه بود.
8 ـ تحوّل فکری:یکی از بیماریهای خطرناک فکری که پس از رحلت پیامبر اکرم(ص) اجتماع مسلمانان به آن گرفتار شد, این بود که بسیاری از مردم در برابر عمل انجام شده، هر چند موافق با خیر و مصلحت و نظامات و تعالیم شرعیه نبود تسلیم می‎شدند و هر حکومتی را که روی کار می‎آمد, واجب الاطاعه و بیعت با آن را لازم الوفا می‎دانستند. حسین, با این فکر غلط و خطرناک نیز مبارزه کرد و مردم را از این اشتباه که حکومتهایی مانند حکومت بنی‎امیه و یزید، واجب الاطاعه هستند، بیرون آورد و فهماند که نه فقط اطاعت از آنها واجب نیست بلکه کوشش برای برانداختن آنها و تأسیس حکومت تمام اسلامی, لازم و واجب است.
9 ـ عکس العمل جاودان و پایدار:اثر جهاد حسین علیه السلام در صفحة تاریخ جاویدان ماند و همواره نیروبخش اصلاح طلبان و مجاهدان راه حق و حامیان خیر و عدالت است. قیام آن حضرت، مبارزه با ظلم و کفر و باطل بود که در آن زمان از گریبان یزید سر بیرون کرده بود. مبارزه با افکار و نقشه‎ها و آراء و مفاسدی که از جانب او حیات اسلام را تهدید می‎کرد. ازجمله درسهای عالی و سودمند که هر شیعه و آزادیخواه حق پرست و هر آرزومند تحقق رسالت جهانی اسلام، از واقعة کربلا باید بیاموزد, این است که بداند: نبردی که میان حسین و یزیدیان واقع شد هنوز پایان نیافته و تا هنگامی که از شرک و جهل و باطل و ستم و استبداد و استعباد و غصب حقوق انسانها اثری باقی است، این نبرد, با مظاهر و نمایش‎های گوناگون ادامه خواهد داشت

سه شنبه 10/5/1391 - 8:2 - 0 تشکر 486285

نتایج قیام حسینى

1ـ درهم شكستن اركان مخوف دین سالارى ساختگى اُمَوى كه امویان و یارانشان سلطه سلطنتى خود را بر آن استوار ساخته بودند و رسوا ساختن حاكمان تبهكار بنی امیّه كه پیوسته در صدد اِحیاى نظام جاهلى بودند.
2ـ بیدار كردن وجدانهاى خفته : شهادت فجیع امام حسین(علیه السلام)در كربلا موجى شدید از احساس گناه در وجدان مسلمانانى كه او را یارى نكردند برانگیخت.این احساس گناه دو جنبه داشت: از یك طرف آنها را وادار می ساخت كه گناهى را كه مرتكب شده اند با كفّاره بشویند و از طرف دیگر به كسانى كه آنها را به ارتكاب چنین گناهى واداشته بودند، كینه و نفرت بورزند.به طورى كه انگیزه قیام توّابین همان كفّاره یارى نكردن امام حسین(علیه السلام)، و انتقام گرفتن از امویان بود.
مقدّر چنین بود كه آتش این احساس گناه، پیوسته برافروخته ماند و انگیزه انتقام از بنی امیّه در هر فرصت به انقلاب و قیام بر ضدّ ستمگران منتهى گردد.

3ـ ارائه اخلاق جدید : قیام امام حسین(علیه السلام) موجب آن گردید كه در جامعه، نوعى اخلاق بلند نظرانه پدید آید.

امام(علیه السلام) و فرزندان و یارانش در قیام بر ضدّ بنی امیّه، اخلاق عالى اسلامى را با همه صفات و طراوت آن نشان دادند.

آنان این اخلاق را بر زبان نیاوردند، بلكه با خون خود آن را مسجّل ساختند.
مردم عادى قبایل عادت كرده بودند كه دین و وجدان خود را به بهاى اندك بفروشند و در برابر ستمكاران گردن خم كنند تا از عطاهاى آنان بهره مند گردند.هدف مسلمانان عادى همان زندگى روزمرّه شخصى بود و تنها به زندگانى خویش میاندیشیدند.

در آنان، دردهاى اجتماعى تأثیرى نداشت، به قول شاعر :از درد سخن گفتن و از درد شنیدن با مردم بىدرد ندانى كه چه دردى است!تنها كوشش آنان این بود كه دسترنج خویش را حفظ كنند و به توجیهات رهبران رام باشند، مبادا نامشان از فهرست حقوق بگیران حذف شود، لذا در مقابل جور و ستمى كه میدیدند، خاموشى میگزیدند و تمام تلاش آنها این بود كه مفاخر قبیله اى خود را بازگو كنند و سنّتهاى جاهلى خویش را زنده سازند.
اصحاب حسین(علیه السلام) مردمى دیگر بودند كه در سرنوشت خویش با امام همراه شدند و با این كه داراى زن و فرزند و دوستانى بودند و از بیت المال هم حقوقى دریافت می نمودند و زندگانى نسبتاً راحتى داشتند و میتوانستند از لذّت هاى حیات برخوردار گردند، از همه اینها چشم پوشیدند و براى نثار جان در راه حسین(علیه السلام) با ستمگران به ستیز برخاستند.
براى بیشتر مسلمانان آن روز، این نكته بسى جالب بود كه یك انسان بین زندگانى زبونانه و مرگ شرافتمندانه، مرگ با عزّت را بر زندگى با ذلّت ترجیح دهد.براى مردم این نمونه اى عالى و شگفت انگیز بود.
چنان خصلتى وجدان هر مسلمانى را تكان میداد و او را از خواب سنگین و طولانى راحت طلبى و فرصت طلبى و بیدار میكرد تا زندگى اسلامى شكلى دیگر گیرد; شكلى كه سالها پیش از قیام حسین(علیه السلام)از میان رفته بود.قیام امام حسین(علیه السلام) پس از دیرى خاموشى، از نو موجب برانگیختن روح مبارزه جویى گردید و این چنین قیام حسینى و كربلاى خونین او، همه سدّهاى روحى و اجتماعى را كه مانع قیام و انقلاب مىشد، درهم فرو ریخت.

قیام حسین(علیه السلام) به مردم این درس را آموخت كه به آنان بگوید: تسلیم نشوید، انسانیّت خود را مورد معامله قرار ندهید، با نیروى اهریمن بجنگید، و همه چیز را در راه تحقّق آرمانهاى اسلام محمّدى(صلى الله علیه وآله وسلم) فدا سازید.

قیام حسینى در وجدان گروه بسیارى از مردم این اندیشه را برانگیخت كه با حمایت نكردن از حسین(علیه السلام) مرتكب گناه شده اند و باید كفّاره بپردازند و كفّاره آن جز مبارزه با حاكمان جور و ظلم و ریشه كن نمودن بنیاد فاسد استبداد، چیز دیگرى نیست.

این گونه پس از نهضت حسینى(علیه السلام)، در مكتب، روح انقلاب دمیده شد و مردم در انتظار رهبرى قاطع بودند و هرگاه پیشگامِ ظلم ستیزى را مییافتند بر ضدّ حكومت بنی امیّه دست به انقلاب مىزدند.

در همه این انقلابها، شعار انقلابیون، خونخواهى حسین(علیه السلام)بود.
انقلاب توّابین و انقلاب مردم مدینه و قیام مختار ثقفى در سال 66 هجرى و انقلاب زید بن على بن حسین(علیه السلام) در سال 122 هجرى، نمونه هایى از ظلم ستیزى است كه همه آنها ریشه در حركت و قیام بىنظیر حسینى(علیه السلام)دارد.در این انقلابها مسلمانان پیوسته به دنبال آزادى و عدالت بودند ـ كه حكومتكنندگان آن را خفه كرده بودند ـ و تمام این تحرّكات به بركت تحرّك و قیام حسینى بود.

و این گونه حسین(علیه السلام) درس حریّت و آزادگى و استقلال و ظلم ستیزى را تا دامنه قیامت به همه انسانها آموخت.

سه شنبه 10/5/1391 - 8:3 - 0 تشکر 486286

امام حسین (علیه السلام) درقرآن كریم

خداوند برای امام حسین( ع)درزمینه های مختلف (ولادت ،هجرت،جهاد با یارانی اندك،عزت وجایگاه بهشتی )مقام ومنزلتی ویژه قائل است  . اول پذیرش خط ثقلین «قرآن وعترت »را تكامل وسعادت فرد وجامعه میداند. بعد می گوید قرآن ،. با زبان سخن نمی گوید ونیازمند ترجمان است. این ترجمان چه كسانی هستند؟ .

آیا  بدون راهنمایهای عترت پیامبر( ص)می شود حقایق قرآنی را شناخت وبه ارزشهای واقعی آن پی برد؟. دراین نوشته می كوشیم آیاتی كه نقش امام حسین( ع )راچون آئینه نشانگرند .خوشه چین كنیم .

سه شنبه 10/5/1391 - 8:4 - 0 تشکر 486287

ولادت امام حسین (ع):

(1)«ووصینا الانسان بوالدیه احسانا حملته امه كرها ووضعته كرها وحمله وفصاله ثلاثون شهرا ،حتی اذا بلغ اشده وبلغ اربعین سنه ، قال رب اوزعنی ان اشكر نعمتك التی انعمت علی وعلی والدی وان اعمل صالحا ترضه واصلح لی فی ذریتی ، انی تبت الیك وانی من المسلمین »

«انسان را (نسبت)به  پدرومادرش به احسان سفارش كردیم ، مادرش با تحمل رنج به او بار دار  شد و با تحمل رنج اورا به دنیا آورد. وباربرداشتن وازشیر گرفتن او 30ماه بود. تا آن كه به رشدكامل خود برسد وبه چهل سال برسد ،میگوید .[پروردگارا] بردلم بیفكن تا نعمتی راكه به من وبه پدر ومادرم ارزانی داشتیه سپاس گویم وكارشایسته ای انجام دهم كه آن را خوش داری، وفرزندانم را شایسته گردان؛درحقیقت، من به درگاه تو، توبه آوردم ومن ازفرمان پذیرانم»

 آیه شریفه دربیان حمل وولادت امام حسین (ع) است. امام صادق (ع) درتفسیر آیه فرموده اند: حضرت زهرا (سلام الله علیها )در حمل و تولد حضرت  سیدالشهدا ( ع ) اظهار رنج وسختی میكرد .برای این  كه می دانست  او را چگونه به شهادت می رسانند.

مدت حمل و شیرخوارگی ایشان30 ماه بود. چرا كه حضرت 6 ماهه متولد شد ومدت شیرخوارگی اش 24 ماه بود. چون حضرت چهل ساله شد فرمود: واصلح لی فی ذریتی ، اشاره به امام شدن بعضی از فرزندان حضرت – یكی پس ازدیگری – دارد و همچنین نقض وجود امامان متعدد دریك زمان می باشد.

پروردگارا ! مرا الهام ده تا شكر نعمت تو را به جا آورم زیرا برمن و پدر ومادرم نعمت بخشیدی و مرا به كارهای شایسته ای كه رضا وخشنودی تو درآن است موفق بداروذریبه و فرزندان مرا صالح گردان!

سه شنبه 10/5/1391 - 8:5 - 0 تشکر 486288

هجرت امام حسین( علیه السلام ):

(2)اذن للذین یقاتلون بانهم ظلموا وان الله علی نصرهم لقدیر، الذین اخرجوا من دیارهم بغیر حق الا ان یقولوا ربنا الله

به كسانی كه جنگ بر آنان تحمیل شده  رخصت (جها د)داده شده است . چرا كه موردظلم قرار گرفته اند، والبته خداوند به پیروزی  آنان  سخت  تواناست ،همان كسانی كهبه نا حق  ازخانه هایشان  بیرون رانده شده اند ،(انها گناهی نداشتند) جز این كه می گفتند  پروردگار ما خدا است.

امام محمد باقر (ع) می فرماید ،آیه درحق مهاجرین وآل محمد (ص) نازل شده است. از « سلام بن مستفیر » می گوید كه معنای آیه « الذین اخرجوا من دیارهم ..» را از حضرت باقر(ع ) وامیرالمومنین ( ع ) و جعفر وحمزه نازل شده است ودرباره امام حسین (ع)وآیه « اذن للذین یقاتلون بانهم ظلموا » درحق امام حسن وامام حسین (ع) نازل شده است.

برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.