بررسی علل قیام امام حسین نیاز به كتابی مفصل دارد. اما از آنچه كه بطور اجمال گفته شد، علت قیام آن بزرگوار روشن گردید و ما برای توضیح مقصود، چند سطری اضافه می كنیم.
سقیفة بنی ساعده، ابی بكر را به جای امیرالمؤمنین نهاد وچون روایات رسول اكرم، مغایر با اینكار بود، شعار حسبنا كتاب اله مستمسك قرار گرفت و از طرفی از نقل روایت از رسول الله شدیداً ممانعت می شد. حتی نقل می كنند كه ابی بكر پانصد روایت از رسول اكرم داشت كه آن را در میان مردم آتش می زد. پس از آن می دیدند اگر به قرآن بسنده شود، كار سقیفة بنی ساعده خنثی می شود، از این جهت شعار: «نهینا عن التعمق والتكلف فی القرآن، شایع شد. یعنی نهی شده ایم كه در قرآن تأمل و تفكر كنیم و خود را به زحمت اندازیم. معلوم است كه این روش، چه امّت بی تفاوت، بی فكر و بی اراده ای می سازد. مصیبت دیگری كه برای اسلام پیش آمد، اختلاف طبقاتی بود كه در خلافت عثمان به اوج خود رسید و امیرالمؤمنین در خطبه شقشقیه به آن اشاره می كند:
وقام معه بنو ابیه یخضمون مال الله خضمة الابل نبتة الربیع.
«بنی امیه اطراف عثمان را گرفتند و بیت المال مسلمانان را نظیر شتری كه علفها را می بلعد، بلعیدند.»
مصیبت دیگری كه پیش آمد جعل روایات از روحانی نماهای درباری بود كه پایة اسلام را می زد. ما یك نمونه روایت از میان آن روایات بسیار را می آوریم:
اذا نزلت سورة النجم فقرأها رسول الله للمشركین فاذا قرأ افرایتم اللات والعزی ومنات الثالثة الاخری القی الشیطان فی فمه وقال تلك القرانیق العلی شفا عتهن لترجی فالمشركون سروا بذلك فسجد رسول الله وسجد المشركون معه.
وقتی سورة النجم نازل شد رسول اكرم سوره را برای مشركین خواند و وقتی آیه افرایتم اللات والعزی را خواند شیطان در دهن پیامبر نهاد كه بگوید آن شیرهای عالی ـ بتها ـ شفاعت آنها روز قیامت مورد آرزو است. مشركین از این گفته خوشنود شدند و چون پیامبر سجده كرد، آنان نیز سجده كردند.
معلوم است این گونه روایات چگونه پایة اسلام و قرآن و پیامبر را از بین می برد. مسئله دیگر ارعاب عجیبی بود كه بر مسلمانان حكمفرما شد، مخصوصاً در زمان معاویه كه هر كه نفس می كشید او را می كشتند. كم كم در اثر وقوع این مسایل، زمینه آماده شد كه شخصی مثل یزید با كمال صراحت در میان مردم بگوید:
لعبت هاشم بالملك فلا خبر جاء ولا وحی نزل
آیا برای امام حسین علیه السلام با وجود زمینه و اقتضا برای قیام، لازم و وظیفة اسلامی نبود كه قیام كند؟ چیزی كه باید گفت این است كه ائمة طاهرین علیهم السلام راجع به عزاداری و زیارت ابی عبدالله الحسین سفارش بسیار دارند و ثوابهای بزرگی بر آن شمرده اند. در بعضی از آن روایات علّت آنرا احیای ولایت گفته اند.
ما یكی از آن روایات بسیار را كه صاحب وسایل الشیعه در كتاب مزار وسایل نقل نموده است می آوریم و سپس توضیح مختصری در این باره می گوییم.
عن ابی عبدالله علیه السلام انه قال لفضیل اتجلسون وتتحدثون فقال نعم. فقال ان تلك المجالس احبها فاحیوا امرنا فرحم الله من احیی امرنا. یا فضیل من ذكرنا او ذكرنا عنده ففاضت عیناه ولو قدر جناح الذباب غفر الله ذنوبة ولو كانت مثل زبد البحر!
فضیل بن یسار از امام صادق (ع) نقل می كند كه فرمود: «آیا در مجالس عزا می نشینید و از مصایب ما یاد می كنید؟» گفتم: آری. فرمود: خدا رحمت كند افرادی كه ولایت را زنده می كنند. ای فضیل هركه یاد ما كند یا نزد او از ما یاد شود و گریه كند، حتی به مقدار بال مگسی، خدا گناهان او را می آمرزد حتی به مقدار كف دریاها.»
قیام ابی عبدالله علیه السلام، قیام نظامی نبود بلكه قیام عاطفی و تبلیغی بود. حسین علیه السلام نمی خواست شخص یزید و یزیدها را بردارد، بلكه می خواست شخصیت یزید و بنی امیه و بنی مروان را نابود كند؛ مردم را بیدار كند، مردم را به حكومت بشوراند، مردم را از حكومت متنفر كند. از این جهت بطور مخفی از مدینه بیرون رفت و وقتی مردم فوج فوج به مكه می آمدند، او از مكه حركت كرد و روز عاشورا علاوه بر اینكه گاهی بدون اسلحه به میدان می رفت و سخنرانی عاطفی و تبلیغی می نمود، و علاوه بر اینكه گاهی قرآن را به میدان می برد و آنان را به قرآن قسم می داد كه بیدار شوند، كودك شیر خوارش را نیز به میدان برد كه او را روی دستانش شهید كردند. و سرانجام موجی در كربلا ایجاد كرد كه عصر عاشورا تأثیر نهاد و اختلافی در میان لشگر یزید پدید آمد.
این موج را باید موج دیگری پیروی كند و آن موج دیگر، اسارت خاندان حضرت حسین (ع) بود. خاندان ابی عبدالله الحسین به واسطة اسارتشان، به واسطة تبلیغاتی كه داشتند. موج عظیمی در كوفه و شام بلكه همة ممالك اسلامی ایجاد كرد. حتی گفته شده كه در مدت بیست سال قبل از قیام حسین (ع) یك انقلاب هم واقع نشد، ولی در مدت بیست سال بعد از قیام حسین، بیشتر از بیست انقلاب رخ دادكه طی آن در سال دوم، دولت بنی امیّه و در سال بیستم، دولت بنی مروان به دست عباسیان برچیده شد.
این موج دوم را موج دائمی دیگری باید مدد كند تا آن موج زنده بماند و آن موج سوّم، موج عزا، نوحه سرایی، گریه، سینه زنی، و زیارت حسین است. عزاداری علاوه بر آنكه روش شهادت و فداكاری و ایثار و شهادت پروری را به انسان می آموزد، و رهبر با كفایت می تواند به واسطة آن مجالس و آن دسته از احساسات مردم بهره گیرد، اضافه بر آن تعلیم و تعلم عمومی نیز مرهون این مجالس است. تهذیب نفس خصوصاً صبر، استقامت، شجاعت و زیر بار ظلم نرفتن از اثرات مستقیم آن است. نقش دیگر این گونه مجالس، زنده نمودن دو قانون است از قوانین بزرگ اسلام كه امر به معروف و نهی از منكر باشد.
گریه برای حسین، تشكیل مجالس عزا، دسته های عزا، زیارت از دور و نزدیك، ایجاد بناهایی مثل حسینیه و سقاخانه، زنده نگاه داشتن ولایت است، زنده نگاه داشتن خون حسین است، شركت در موج اول است، زنده نگاه داشتن روح انقلاب است تا بالاخره به دست راهبرش حضرت بقیة الله عجل الله تعالی فرجه الشریف تسلّط بر جهان حاصل شود. اگر همه ثواب بر عزاداری، بر زیارت، بر تشكیل مجالس مترتب شده است، اصل زیارت، اصل تشكیل مجالس، برای این است كه این گونه مجالس، رمز پیروزی، رمز بقای شیعه، رمز زنده كردن ولایت، و بالاخره مردم را از زیر پرچم حسین آوردن، و همه را هماهنگ با حسین و هدفش نمودن است.