* در زمان فیلمبرداری دیالوگها را تغییر میدادید؟
نه، این طور نبود. ببیند زندهیاد علی حاتمی در همه کارهایش هم خودش کارگردان و هم نویسنده بود، در مورد ایشان هم همینطور بود، نمیشد دست ببری. من با فهم، درک و سوادم چه دیالوگی میتوانستم بنویسم، قشنگتر از دیالوگی که مرحوم استاد علی حاتمی نوشته بود. این جا هم همین اتفاق افتاد، این دیگر «بایرام» نبود که 12 پسر عمو داشته باشد و من آنها را از قبل بشناسم.
من نقش روحانی را بازی نکرده بودم. هم برای خودم هم برای آقای دهنمکی قضیه کاملاً جدی بود. به این صورت که زمانی که کار میکردیم، در فضای تغییر دوربین و زمانی که مثلا 20 دقیقه وقت بود، یا از بچهها دور میشدیم و به گوشهای میرفتیم یا اینکه اگر قرار بود 5 دقیقه بعد شروع کنیم، چنان جدی برخورد میکردیم و دیواری دور خودمان میکشیدیم که بچهها جرأت نمیکردند نزدیکمان بیایند و حتی سلام علیک معمولی کنند.