• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
ورزش و تندرستی (بازدید: 826)
يکشنبه 1/5/1391 - 18:14 -0 تشکر 476586
پرسپولیسی‌ترین گلر تاریخ منم نه عابدزاده

من که قبول ندارم گلری پرسپولیس را به اسم احمدرضا می‌شناسند. اصلاً احمدرضا روزهای خوب فوتبالش را در استقلال بوده. 4 یا 5 سال آنجا بوده و یک 6 سالی هم در پرسپولیس. احمدرضا گلر خوبی بود اما نمی‌تواند ادعا کند که گلر اول پرسپولیس است چون او برای 2 تا تیم بازی کرده...................................................................




يکشنبه 1/5/1391 - 18:23 - 0 تشکر 476604

پروین گفت بیخود کردی پنالتی نامجو رو گرفتی
دربی سال 70 بود فکر کنم. کل ورزشگاه قرمز بود. استقلالی‌ها این قدر که ما می‌بردیم و قهرمان می‌شدیم، تعدادشان 10 هزار تا هم نمی‌شد. یک گوشه‌ای از ورزشگاه جمع می‌شدن. همان جایگاه تیفوسی‌‌های خودشان. ولی آن سال تیم خوبی داشتند. همان تیمی بود که شد قهرمان آسیا. آن موقع نیمکت‌‌های مربی‌ها به دروازه‌ها نزدیک بود. اوایل بازی بود که استقلالی‌ها صاحب یک پنالتی شدن. من دویدم سمت علی پروین گفتم علی‌آقا چی کار کنم؟ کدوم طرف بپرم؟ راهنماییم کن. گفت برو تو گلت دیوونه. تو که فرقی نداره چی بهت بگم آخرش گل می‌خوری. برو زودتر گلت رو بخور بازی شروع شه. رفتم دیدم نامجو با توپ داره میاد سمت دروازه. مثل گچ سفید شده بود. گفتم الان می‌گیرم توپ رو. مجید توپ رو انداخت سمت چپم من هم مثل آب خوردن گرفتمش. پریدم بالا، دویدم سمت علی پروین و گفتم حال کردی گرفتم؟ دیدم داره نوازشم می‌کنه و از اون علی پروینی‌‌های معروف می‌گه‌؛ «تو غلط کردی گرفتیش. مگه من گفتم بگیریش که حالا داری سرم منت می‌گذاری. می‌خواستی گل بخوری! علی‌آقا بود دیگه به کسی رو نمی‌داد!»

يکشنبه 1/5/1391 - 18:24 - 0 تشکر 476607

بلایی سر قلعه‌نویی آوردم که یادش نره
بلایی سر قلعه‌نویی آوردم که تا ابد یادش می‌مونه. بازی مهمی داشتیم با شاهین در نیمه‌نهایی باشگاه‌های تهران. بازی تو یک روز بارونی کشید به پنالتی. زمین پر از آب شده بود. جای کاشتن توپ برای پنالتی هم پر از آب بود. یکی از این توپ جمع‌کن‌ها بعد از هر ضربه با ابر، آب‌ها رو می‌کشید. وقتی امیر می‌خواست پنالتی بزنه به توپ جمع‌کن گفتم بعد از بازی یک شیرینی پیش من داری. او هم آب چاله را نکشید. فقط الکی شو بازی کرد که داره آب رو می‌کشه. امیر توپ رو کاشت و ضربه را زد. خودش گل خالی شد و توپ غلتید تو بغل من. ما با همین تیر غیب که به امیر خورد رفتیم فینال. از این کلک‌ها زیاد تو فوتبالم زدم! بیچاره دلم به حالش سوخت ولی عجب فوتبالی می‌کرد آن سال‌ها.

يکشنبه 1/5/1391 - 18:26 - 0 تشکر 476608

پای صمد مرفاوی را دادیم دستش و رفت خونه
فوروارد خطرناک می‌خواستی این صمد مرفاوی. بابا لامصب نمی‌شد که بگیریش. مثل فرفره بود. مخصوصاً اون اوایل فوتبالش که تو دارایی بازی می‌کرد. یک‌بار با این‌ها بازی داشتم، دیدم راه نداره گل رو به ما می‌زنه به مرتضی فنونی‌‌زاده گفتم مری این گل می‌زنه بفرستش تا خطری نشده، خونه‌شون! مری هم نامردی نکرد همان 10 دقیقه اول ترتیبش رو داد. فکر کنم کرنر شد، توپ رو که زدن، صمد اومد بپره مرتضی پایش را گذاشت روی کف پای صمد. بنده خدا بلند شد، قوزک پایش از جا درآمد و 6 ماه رفت خانه. خلاصه اینکه ما آن روز گل نخوردیم و رفتیم خانه. دفاع به آن دفاعها می‌گفتند نه دفاع سال قبل پرسپولیس که هر بار گلرهای‌شان را تنها می‌گذاشتن.


يکشنبه 1/5/1391 - 18:27 - 0 تشکر 476610

نشد استقلالی‌ها بگویند قلیچ باید برقصه و ناامیدشان کنم
شاید طرفدارای استقلال اندازه پرسپولیسی‌ها دوستم داشتن. من حسابی با اونها رفیق بودم. اصلاً کارشون این بود که هر هفته برای من یک شعار جدید بسازن. این همه جلوی‌شان بازی کردم، یک بار فحش بد نشنیدم. اونها از من تقاضا می‌کردن و من هم برای‌شان اجرا. یک شعار معروف داشتن که تا می‌رفتم سمت‌شان می‌گفتن قلیچ باید برقصه. من هم هر بار که توپ می‌اومد سمتم برای‌شان قر می‌دادم. کاری می‌کردم که راضی برگردن خانه‌های‌شان. نشد از من تقاضای رقص کنن و من ناامیدشان کنم! ولی خدایی تماشاگران آن سال‌ها تماشاگر بودند. کی جمعیت ما به آنها یا آنها به ما این همه فحش و حرف بد می‌زدند؟ ته فحش بدشان شیر سماور بود که آن هم همه ورزشگاه نمی‌گفتن. هر وقت هم کسی فحش می‌داد همه می‌پریدن ساکتش می‌کردن.

يکشنبه 1/5/1391 - 18:28 - 0 تشکر 476611

استقلالی‌ها باید 6 تایی‌مان می‌کردند اما عرضه‌‌اش را نداشتند
این استقلالی‌ها هیچ وقت عرضه نداشتن 6 تا به ما گل بزنن. انصافاً خیلی از بازی‌ها بوده که سرتر باشن ولی این‌کاره نبودن. مثلاً بازی سال 70 که ما 2 تا از اونها گل خوردیم، من تو گل بودم. فکر کنم 8 تا ملی‌پوش داشتن و از اول بازی هم وحشتناک شروع کردن. من هم قبل از بازی خیلی حالم بد بود، خدا خدا می‌کردم تو ترکیب نباشم. کاپیتان تیم بودم، سنم بالا بود و خیلی وحشتناک می‌شد قصه. شانس ما همان اول بازی هم گل بدی خوردم. بعد دیگر آنها بازی را گرفتن اما بعد از زدن گل دوم سیر شدن. خالی می‌بندن که به خاطر حرمت علی پروین گل نزدن. اگر می‌توانستن 6 تایی‌مان می‌کردن ولی خودشان خیلی زود عطش‌شان خوابید.

يکشنبه 1/5/1391 - 18:29 - 0 تشکر 476612

مایلی و انصاری‌فرد شده بودند وصله ناجور بین ما بچه شرها
تقریباً شاکله پرسپولیس از بچه‌های پایین و شر بودن. من، مجتبی، مرتضی کرمانی، ضیاء، حمید درخشان، محمدخانی و... تو این جمع فقط محمد مایلی و محمدحسن انصاری‌فرد وصله ناجور بودن. ما‌ها همه اهل شیطونی و شربازی بودیم ولی این‌ها بچه مثبت بودن. همیشه هم سر به سرشان می‌گذاشتیم. ما‌ها، امثال من و مجتبی، مرتضی فنونی یا کرمانی‌مقام که رسماً مثل این هنرپیشه‌های فیلم اخراجی‌ها بودیم. اگه رفته بودیم جبهه حتماً می‌شدیم حاجی گرینوف، مجید سوزوکی و باقالی! یک‌بار داشتیم شر به پا می‌کردیم، بنده خدا محمدحسن رسید گفت بس کنید ما هم دست و پایش را گرفتیم از تراس انداختیمش تو باغچه! ولی علی‌آقا این قدر هنر داشت که این همه آدم جور واجور رو یک‌تنه مدیریت کنه. صمیمی‌ترین رفیق من تو اون تیم مرتضی کرمانی بود. مرتضی خیلی خیلی بچه بامرامیه خیلی هم تو زندگیش سختی کشیده. علی‌آقا زبونش نمی‌گشت اسم مرتضی رو بگه بهش می‌گفت مجتبی! البته نمی‌دونم چرا به مجتبی محرمی می‌گفت مرتضی! (‌می‌خندد)

يکشنبه 1/5/1391 - 18:29 - 0 تشکر 476613

دخترهای پروین باعث شدند از سرایداری کارگران بشوم مربی پرسپولیس
کل پولی که من برای 11 سال در پرسپولیس گرفتم، یک میلیون تومان هم نمی‌شد. من هم خیلی زندگی آنچنانی نداشتم. بعد از 11 سال بازی تو پرسپولیس تیم پورا پیشنهاد 2 میلیون تومانی به من داد که رقمش شگفت‌انگیز بود. حاجی‌صوفیانی اوضاع خوبی داشت. من هم از پرسپولیس رفتم پورا و با پولی که گرفتم یک خانه 112 متری گرفتم تو تهرانسر که هنوز هم اصل دارایی‌ام تو این دنیاست. بعد از فوتبالم هم روزگار خوشی نداشتم. ترسی ندارم از اینکه بگویم برای گذران زندگی‌ام چند سال سرایداری مجموعه ورزشی کارگران را می‌کردم. عصر‌ها شلنگ آب و فواره‌ها را می‌انداختم روی دوشم و تا 4 صبح به زمین آب می‌دادم. خانه‌ام هم شده بود همان بالای ساختمان اداری مجموعه. 4 سالی کارم این بود تا اینکه علی پروین برگشت به فوتبال. یادتان هست روزی که برایش در کارگران گلریزون گرفتن؟ سال 77 بود اگر اشتباه نکنم. آن روزی که برای علی پروین گلریزون گرفتند، دخترانش هم آمده بودند و از روی پشت بام خانه ما داشتند نگاه می‌کردند که من و خانمم را دیدن. بعد دخترهایش قصه را به علی‌آقا گفتند. 3 روز بعدش علی پروین فرستاد دنبالم و گفت باید از اینجا بری. برگرد خونه خودت. گفتم من خانه را دادم اجاره. 3 میلیون پولش را گرفتم. گفت برو باشگاه پولش را از عابدینی بگیر. 4 میلیون با من قرارداد بستن و من شدم مربی گلرهای تیم. دخترهای علی‌آقا بودند که باعث شدند من مربی گلرهای پرسپولیس باشم، دست‌شان درد نکند.

يکشنبه 1/5/1391 - 18:30 - 0 تشکر 476615

رفاقت علی پروین 3 طرفه‌است
من دو تا چشم دارم، علی پروین این دو تا چشم‌هایم است. مگر می‌شود کسی از چشمانش بدش بیاید؟ من همیشه علی پروین را دوست دارم و هیچ موقع هم از او بد نمی‌گویم. علی پروین رفاقتش نه تنها یک‌طرفه نیست که اصلاً 3طرفه است. علی پروین به هیچ‌کس بدی نکرده. این را به عنوان کسی می‌گویم که 30 سال کنارش بودم. من دو تا مربی را در زندگی‌ام خیلی دوست دارم. یکی علی پروین و دیگری فرهاد کاظمی. این دو تا خیلی مرد هستند. امیدوارم که من نالایق را به عنوان دوست‌شان، قبول داشته باشند

يکشنبه 1/5/1391 - 18:30 - 0 تشکر 476618

عاشق حیواناتم
دیگر کفتری برایم باقی نمانده. فکر می‌کنم 70 یا 80 تا! قبلاً تعدادشان خیلی بیشتر بود. فکر می‌کنم بیشتر از 400 تا بودند؛ اما الان دیگر جان نگهداری‌شان را ندارم. یک کاسکو دارم که 120 کلمه حرف می‌زنه. جمله می‌گه اما یادش ندادم از اون جملات علی پروینی‌ بگه. یک مینا دارم که 50 کلمه حرف می‌زنه و یک زاغ که خیلی خوشگله. یک سگ هم دارم که برای خودش اعجوبه‌ای هست. خیلی تنهایم، عادت دارم وقتم را با این حیوان‌ها سر می‌کنم. دوست دارم دیگر نوعی عشقه واسه خودش.

يکشنبه 1/5/1391 - 18:31 - 0 تشکر 476619

بدون همسرم هرگز
من بیمه ندارم. الان همسرم مریض احوال است، مریضی خیلی بدی دارد. تمام زندگی‌ام همسرمه. ما سی ساله با هم هستیم و عاشق هم هستیم. پسرم و دخترم از وقتی رفتند، مخصوصاً پسرم که رفته استرالیا، دیگر خیلی احساس تنهایی می‌کنه. خدا را شکر اگرچه ما سواد آنچنانی نداشتیم اما بچه‌های‌مان تحصیلات‌شان را دنبال کردند. الان همسرم خیلی تنها شده و دلتنگ پسرش شده. می‌خواهیم بفرستیمش استرالیا، اما نمی‌تواند 12 ساعت در هواپیما بنشیند. او برای بیماری‌‌اش باید قرصی مصرف کند که هر بسته 70 تایی‌‌اش می‌شود 400 هزار تومان. من این‌ها را تا حالا جایی نگفتم. نیازی هم ندارم به این چیزها، فقط می‌خواهم درد دل کنم. رفتم جلوی در باشگاه که رویانیان را ببینم اما راهم ندادند. آن زمانی که نادر باقری رفت و شد مربی برای کمک به عاشوری، قبل از او من رفتم ولی نمی‌دانم چرا راهم ندادند. من تا حالا از رویانیان بدی ندیدم ولی نمی‌دانم چرا نخواست مرا ببیند. اینکه می‌گویند پیشکسوتان را بیمه می‌کنند هم خیلی امیدوار نیستم.
من به این پرسپولیس امیدوار نیستم. این تیم پر از ستاره است چون کسی نیست که این بچه‌ها را جمع کند. شاید چند تا بازی خوب باشند ولی سخت است این تیم را جمع کنند. ولی همین گنده‌های تیم بودند که سال قبل علی کریمی را فراری دادند. من یک‌بار دنیزلی را از نزدیک دیدم، ولی عالی بود فوتبالی که تیمش بازی می‌کرد. من عاشق فیلم‌‌های ترکی هستم و دنیزلی هم مثل نقش اول‌‌های این فیلم‌هاست. حیف شد که او رفت. من این مربی جدید رو نمی‌شناسم ولی خیلی امیدوار هم نیستم که بتونه این تیم رو جمع کنه. به نظرم شهاب گردان هم خیلی خوب نیست. دیدید که پارسال یک پسر 20 ساله اومد جایش رو گرفت. راستش خیلی بعید نیست که امسال هم 4 تا 4 تا بخورند. من که خیلی نگرانم. در همه زندگی‌ام فقط حسرت یک چیز را می‌خورم. فقط تنها درد زندگی‌ام این است که چرا خدایا‌‌؛ زنی که 30 سال ساعت 6 صبح رفته، 6 عصر از سر کار برگشته این همه برای زندگی... (‌نمی‌تواند خودش را کنترل کند. اشک‌‌هایش جاری می‌شود) اصلاً بحث هزینه‌‌هایش مطرح نیست. فقط برایم درد این است که چرا من سالم هستم و این بنده خدا که در همه بدبختی‌‌های زندگی کنارم بود، باید به این درد دچار شود. من باید مریض می‌شدم نه او. واقعاً تا زمانی که جون داشته باشم نوکری‌‌اش را می‌کنم. این بزرگترین درد زندگی‌ام است. به هیچ چیزی احتیاج ندارم. فقط کاش خدا شفایش می‌داد. من الان 54 سالمه. خیلی دیگه قرار باشه عمر کنم 10 سال دیگست. تا وقتی جون داشته باشم، نوکری خانمم را می‌کنم. فقط از خدا دعای هر شبم اینه که خانم خطیبی زودتر خوب بشه. هیچ کی فکر نمی‌کنه من گریه هم بکنم اما نمی‌دانم چرا هر بار یاد این اتفاق می‌افتم، اشکم جاری می‌شه. فکر نمی‌کنم تو این دنیا کسی رو پیدا کنین که از من بدش بیاید. البته نمی‌دانم چرا رویانیان راهم نداد. شاید به او نگفتند که چه کسی آمده ولی واقعاً من برای چیز خاصی غیر از کمک به پرسپولیس نرفته بودم.

برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.