(نبض ثانیه ها)
حسودا دارن میگن اسم منو قلم زدی
تموم گذشته رو دارن میگن بهم زدی
اگه میگن دیگه من جا ندارم تو خاطرت
می دونم یه روز میای، من می مونم منتظرت
می دونم یه روز میای و منو خوشحال می کنی
می دونم دلتنگی هامو داری دنبال می کنی
می دونم کنج دلت یه جا برام داری هنو
می دونم مث قدیما منو دوس داری هنو
می دونم هنو چشات، برای من بارونیه
می دونم حسی قشنگ، توی دلت زندونیه
می دونم همیشه قلبت می زنه برای من
می دونم میخوای بیای تا بشنوی صدای من
نبض این ثانیه ها میترکه با اومدنت
دل این پنجره ها میلرزه با اومدنت
کوچه هارو واسه ی اومدنت آب می پاشم
رو در و دیوار خونه بوی مهتاب می پاشم
تو تموم کوچه ها من یاس و سنبل می کارم
رو دیوار هر کوچه سبد سبد گل میذارم
چشای خیسمو توی کوچه ها جا میذارم
واسه استقبال تو به هر طرف پا میذارم
خونه ی امیدمو آیینه بندون می کنم
تموم دلخوریمو تو سینه زندون می کنم
می دونم یه روز میای و منو خوشحال می کنی
می دونم دلتنگی هامو داری دنبال می کنی
بهروز _ رها