• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن معارف > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
معارف (بازدید: 3450)
يکشنبه 18/4/1391 - 12:34 -0 تشکر 469860
خالص یعنی چه؟



امام صادق (ع)‌ می‌فرماید:‌ «النِّیَّةُ أَفْضَلُ مِنَ الْعَمَلِ أَلَا وَ إِنَّ النِّیَّةَ هِیَ الْعَمَل‏» « نیت برتر از عمل است، بلكه همان عمل است.»

هیچ عبادتی بی نیّت خالصانه مقبول درگاه حق تعالی نیست.  ( امام خمینی (ره) چهل حدیث امام، حدیث بیستم )



خالص یعنی چه؟


خالص یعنی پسند خدا را ببینی نه غیر او را


خالص یعنی فقط خدا ثناگویت باشد و برای جلب توجه و كسب آبرو و محبوبیت پیش غیر خدا كاری نكنی.


در كار خالص زیبایی و كیفیت و نیّت عمل مهمتر از كمیّت آنست. كار اندك،‌ با نیّت قرب را بر كار بسیار با ریا ترجیح دهی. خالص یعنی خودت را برای خدا بخواهی، نه خدا را برای خودت و در یك كلام خادم خدا شوی و ملك او و دلت خانه او..


خالص یعنی بعد از هر كاری مراقب باشی تا با ریا و منت و آزار تباهش نكنی و مبادا ! ذكری از آن بیاوری.


خالص یعنی شرك ریا در نیتت وارد نشود یا برای حبّ ریاست و مقام كاری نكنی.


در كار خالصِ برای خدا، رسیدن به حور و قصور بهشتی جایی نمی‌یابی كار خالص همه‌اش یقین است و قوت ایمان، شك و شرك راهی ندارد.



-------------------



هر چه به كار خود مغرور نشویم، خالصتریم.

هر چه در كارمان متواضع باشیم، خالصتریم.

هر چه كارهای خوبمان در برابر عظمت او، به چشممان نیاید، خالصتریم.

هر چه در كارمان توقع مدح دیگران را نداشته باشیم،‌ خالصتریم.

هر چه در كارمان مستقلاً ، اعتماد به غیر خدا نداشته باشیم خالصتریم.



اهل معرفت نماز شب می‌خوانند نه برای وسعت روزی ، صدقه می‌‌دهند نه برای دفع بلا. زكات مال می‌پردازند نه برای توسعه‌ی مال، كه همه و همه را برای قرب حق و رضایت دوست می‌دهند.

(برگرفته از سخنرانی استاد محترم سركار خانم زهره بروجردی  سایت http://www.emamraoof.ir )



خدا در همین نزدیکی است
دوشنبه 2/5/1391 - 20:7 - 0 تشکر 478044

heaven_h گفته است :
[quote=heaven_h;612899;473192]

yamohammad133yaali گرامی
خیلی از حضور شما و پاسخهاتون ممنونم. بحث رو تکمیل کردید.

جناب ولایت از حضور شما نیز سپاسگزارم


با سلام سپاسگزارم
انشاءالله بحث مفید و مؤثری خواهد بود اگر دوستان همکاری بفرمایند

نصرالدین کریمی(مُبین)
دوشنبه 2/5/1391 - 20:9 - 0 تشکر 478046

پیامبر خدا (ص) فرمود:
خوشا به حال مخلصان، آنان چراغهای هدایتند و هر فتنه ی تیره ای  به سبب آنان زدوده می شود.
میزان الحکمه/جلد سوم/ص 1427

نصرالدین کریمی(مُبین)
دوشنبه 2/5/1391 - 20:10 - 0 تشکر 478047

امام علی (ع) فرمود:
پاک کردن عمل ( از ناخالصیها) بهتر از خود عمل است.
میزان الحکمه/جلد سوم/ص 1427

نصرالدین کریمی(مُبین)
دوشنبه 2/5/1391 - 20:12 - 0 تشکر 478051

از سخنان خدای تعالی به حضرت موسی (ع):
ای موسی!
هر کاری که برای من انجام شود اندکش زیاد است و آنچه برای غیر من انجام گیرد، زیادش ناچیز است.
میزان الحکمه/جلد سوم/ص 1427

نصرالدین کریمی(مُبین)
جمعه 6/5/1391 - 5:5 - 0 تشکر 481564

helella16 گفته است :
[quote=helella16;399461;476416]

سلام..


صدبار اومدم ثبت کنم هی خطا داد:((


بله دیگه یه مسئله رو آدم هرجور به کسی بگه و جواب قانع کننده دریافت نکنه..یا اکثرا منظورت رو درک نکنن وسواس تو توضیح میاد سراغ آدم و..
سرخودمون رو کلاه گذاشتن نیست..به شرطی که..
نه...هنوزم شرطتوت واسم کامل نیست..میگم حتی وقتی نه عذاب رو میبینیم نه پاداش رو حتی وقتی فقط خدا رو میبینیم بازم داریم سرخودمون کلاه میذاریم..چون ته ته ته دل و مقصود ما از همون رضای خدا رسیدن به خداست که برای خودمون سعادت اصلی و ابدیه لذت جاودانه
برای اینکه تکرار حرفام نشه..تنها مثالی که میتونم تقریب کنم: حتی یه عاشق نسبت به معشوق خودش صددرصد به خلوص نمیرسه..چون تو اوج عاشقیش بازم به حسب نیاز عاشق شده..(وگرنه اصلا عاشق نمیشد)..آره تمام زندگیش و تمام وجودش رو فنای اون معشوق میکنه ولی چرا اینکارو میکنه؟چون فرمان دلشه..چون این طوری تو اوج رنج و عذاب دیدن از دردسرهای همین عشق، باز هم درونش با این کار به آرامش میرسه..اگه عاشقی نکنه احساس مخالفت با طبع و نیازش رو خواهد کرد..اصلا عاشق یه کمالاتی رو درون معشوق میبینه که جذبش میشه چرا؟ چون کمال طلبه..چون این عشق میتونه این فطرت رو این نیاز رو تامین کنه..
بازم پر گو شدم..منو ببخشید..
خلاصه اخلاص رو در درجات پایین میفهمم، اتفاقا اون آخرین درجه اخلاصه که نمیفهممش!
شاید بهتر باشه مثل قضیه "اراده" بجای بحثای نظری به دنبال عملی کردن اینا باشم..شاید فقط با "خالص شدن" بشه اخلاص رو کامل فهمید! فقط با همت پیشه کردن بشه چالش های "اراده و همت" رو فهمید.
----------
از شما بسیار متشکرم..بابت اون مبحث جواب خوشگل بده هم که پاسخ به اون خوبی دادید تشکر بدهکار بودم..سر همون (اراده) مسائلی ذهنم رو اذیت کرد که تصمیم گرفتم از بحث بیشتر روش صرف نظر کنم..
نظراتتون همیشه عالی هستن..و همیشه رو کمک فکری شما حساب میکنم:)


سلام مجدد و پوزش بابت تاخیر

توضیحو که شوخی کردم، اینجور بحثا جامع نمیشه مگه با توضیح زیاد.

و اما ادامه ... خوب با این کاملا موافقم که درک تجربی با درک نظری قابل قیاس نیست.مسلما کسی که به مرحلۀ اخلاص برسه جواب دقیق این سوالو میگیره.ما هم صرفا واسه کنکاش نظری مباحثه می کنیم.

گفتین نیاز، و اینکه ما حتی وقتی فقط خدا رو ببینیم باز هم بنا به نیاز خودمون، سعادت ابدی، قدم برمی داریم، عمل می کنیم.چطوره وقتی تو ذهنمون این «ما» رو تا مرحلۀ اخلاص جلو می بریم، نیازهاشم همونقد جلو ببریم، به نظرم وقتی ما تا این حد به کمال برسیم، نیازهامون با نیازهای امروزمون یکی نیست.خیلیاش مرتفع و جایگزین شده.به نظرم وقتی مخلص بشیم، ارزش بهشت و نظایرش در نظرمون تغییر میکنه، کمرنگ تر میشه، مثل اول واسمون هدف نیست، بالاخره ظرفیتمون رفته بالا، با بهشت سیر نمیشیم.هرچی جلوتر بریم و مخلص تر بشیم این پاداشهام کم ارزش تر و کم رنگ تر میشن.قبول دارین میشه به جائی رسید که محو شن؟! یعنی نه اینکه جلومون باشن و تلاش کنیم نبینیم، اصلا نباشن.حالت دیگه (من موافقم اینم) اینکه باشن ولی ما تو اون مرحله اینقدر توانائی داریم که نبینیمشون، بدون ریا، بدون کلاه گذاشتن سر خودمون، چشم ببندیم روشون.چیزی که نظر و برداشت منه اینه که «بندۀ مخلص در اعلا درجۀ اخلاص این ظرفیت و توانائی رو داره که خدا رو از بین تمام گزینه ها انتخاب کنه، اونم نه واسه رفع نیاز، نه واسه اینکه احساس میکنه بهش نیاز داره، بلکه به یه دلیل، دلیلی که امیدوارم حلقۀ گمشدۀ بحثمون باشه، این دلیل نهایی هم چیزیه که خدا از همون اول در اختیارمون گذاشته، وقتی کتاب عشقو باز می کنیم، بسم الله رو که میگیم اولین چیزی که می بینیم چیه؟ الحمدلله رب العالمین.بندۀ مخلص خدا رو انتخاب میکنه، هر قدمشو واسه رضای خدا برمیداره، چون خدا رو لایق حمد و ستایش میبینه، فقط خدا رو لایق بندگی میبینه، اینجا که دیگه نیاز و خودخواهی مطرح نیست؟

----------------

در انتها باید بگم شما لطف دارین، من باید متشکر باشم که همیشه بحثای آموزنده و تفکربرانگیز مطرح میکنین.

دوشنبه 9/5/1391 - 10:44 - 0 تشکر 485210

shahinf گفته است :

سلام مجدد و پوزش بابت تاخیر

توضیحو که شوخی کردم، اینجور بحثا جامع نمیشه مگه با توضیح زیاد.

و اما ادامه ... خوب با این کاملا موافقم که درک تجربی با درک نظری قابل قیاس نیست.مسلما کسی که به مرحلۀ اخلاص برسه جواب دقیق این سوالو میگیره.ما هم صرفا واسه کنکاش نظری مباحثه می کنیم.

گفتین نیاز، و اینکه ما حتی وقتی فقط خدا رو ببینیم باز هم بنا به نیاز خودمون، سعادت ابدی، قدم برمی داریم، عمل می کنیم.چطوره وقتی تو ذهنمون این «ما» رو تا مرحلۀ اخلاص جلو می بریم، نیازهاشم همونقد جلو ببریم، به نظرم وقتی ما تا این حد به کمال برسیم، نیازهامون با نیازهای امروزمون یکی نیست.خیلیاش مرتفع و جایگزین شده.به نظرم وقتی مخلص بشیم، ارزش بهشت و نظایرش در نظرمون تغییر میکنه، کمرنگ تر میشه، مثل اول واسمون هدف نیست، بالاخره ظرفیتمون رفته بالا، با بهشت سیر نمیشیم.هرچی جلوتر بریم و مخلص تر بشیم این پاداشهام کم ارزش تر و کم رنگ تر میشن.قبول دارین میشه به جائی رسید که محو شن؟! یعنی نه اینکه جلومون باشن و تلاش کنیم نبینیم، اصلا نباشن.حالت دیگه (من موافقم اینم) اینکه باشن ولی ما تو اون مرحله اینقدر توانائی داریم که نبینیمشون، بدون ریا، بدون کلاه گذاشتن سر خودمون، چشم ببندیم روشون.چیزی که نظر و برداشت منه اینه که «بندۀ مخلص در اعلا درجۀ اخلاص این ظرفیت و توانائی رو داره که خدا رو از بین تمام گزینه ها انتخاب کنه، اونم نه واسه رفع نیاز، نه واسه اینکه احساس میکنه بهش نیاز داره، بلکه به یه دلیل، دلیلی که امیدوارم حلقۀ گمشدۀ بحثمون باشه، این دلیل نهایی هم چیزیه که خدا از همون اول در اختیارمون گذاشته، وقتی کتاب عشقو باز می کنیم، بسم الله رو که میگیم اولین چیزی که می بینیم چیه؟ الحمدلله رب العالمین.بندۀ مخلص خدا رو انتخاب میکنه، هر قدمشو واسه رضای خدا برمیداره، چون خدا رو لایق حمد و ستایش میبینه، فقط خدا رو لایق بندگی میبینه، اینجا که دیگه نیاز و خودخواهی مطرح نیست؟

----------------

در انتها باید بگم شما لطف دارین، من باید متشکر باشم که همیشه بحثای آموزنده و تفکربرانگیز مطرح میکنین.

helella16 گفته است :
[quote=shahinf;424382;481564][quote=helella16;399461;476416]

سلام..


صدبار اومدم ثبت کنم هی خطا داد:((


بله دیگه یه مسئله رو آدم هرجور به کسی بگه و جواب قانع کننده دریافت نکنه..یا اکثرا منظورت رو درک نکنن وسواس تو توضیح میاد سراغ آدم و..
سرخودمون رو کلاه گذاشتن نیست..به شرطی که..
نه...هنوزم شرطتوت واسم کامل نیست..میگم حتی وقتی نه عذاب رو میبینیم نه پاداش رو حتی وقتی فقط خدا رو میبینیم بازم داریم سرخودمون کلاه میذاریم..چون ته ته ته دل و مقصود ما از همون رضای خدا رسیدن به خداست که برای خودمون سعادت اصلی و ابدیه لذت جاودانه
برای اینکه تکرار حرفام نشه..تنها مثالی که میتونم تقریب کنم: حتی یه عاشق نسبت به معشوق خودش صددرصد به خلوص نمیرسه..چون تو اوج عاشقیش بازم به حسب نیاز عاشق شده..(وگرنه اصلا عاشق نمیشد)..آره تمام زندگیش و تمام وجودش رو فنای اون معشوق میکنه ولی چرا اینکارو میکنه؟چون فرمان دلشه..چون این طوری تو اوج رنج و عذاب دیدن از دردسرهای همین عشق، باز هم درونش با این کار به آرامش میرسه..اگه عاشقی نکنه احساس مخالفت با طبع و نیازش رو خواهد کرد..اصلا عاشق یه کمالاتی رو درون معشوق میبینه که جذبش میشه چرا؟ چون کمال طلبه..چون این عشق میتونه این فطرت رو این نیاز رو تامین کنه..
بازم پر گو شدم..منو ببخشید..
خلاصه اخلاص رو در درجات پایین میفهمم، اتفاقا اون آخرین درجه اخلاصه که نمیفهممش!
شاید بهتر باشه مثل قضیه "اراده" بجای بحثای نظری به دنبال عملی کردن اینا باشم..شاید فقط با "خالص شدن" بشه اخلاص رو کامل فهمید! فقط با همت پیشه کردن بشه چالش های "اراده و همت" رو فهمید.
----------
از شما بسیار متشکرم..بابت اون مبحث جواب خوشگل بده هم که پاسخ به اون خوبی دادید تشکر بدهکار بودم..سر همون (اراده) مسائلی ذهنم رو اذیت کرد که تصمیم گرفتم از بحث بیشتر روش صرف نظر کنم..
نظراتتون همیشه عالی هستن..و همیشه رو کمک فکری شما حساب میکنم:)


سلام. بازم بینهایت ممنون
من به شهود تو این مسائل اعتقاد خاصی دارم. یعنی وقتی (تو نوعی) خوب باشی، این مسئله بنا به تناسبی به ادراک تو میرسه. عمل علم میاره و علم عمل. منتها علمی که با عمل حاصل میشه  بنظرم عیارش بالاتره...بگذریم

این قسمتهای بنفش منو شگفت زده کرد. یعنی میتونم بگم یکی از زیباترین جوابایی بود که دریافت کرده ام. فهمیدم منظورتون رو. واقعا رسیدن به حمد موازن خلوصه. شاید سبحان الله و الحمد لله و لا اله الا الله و الله اکبر هم رموز همین خلوص باشن. وقتی به حقیقت این اذکار برسیم "خود" محو میشه.  خود قرآن  تو سوره حمد خلاصه شده. شاید بشه الحمد للله رو شامل همه دونست. نمیدونم. نکته نابی بود به هر صورت.
سحر داشتم به این موضوع فکر میکردم.
بنظرم در سوره توحید(اخلاص) هم رازهای خلوص نهفته ست. کسی که این سوره رو بفهمه اخلاص رو هم میفهمه. اصلا توحید و اخلاص لازم و ملازم همدیگرند. نه؟ هرکی موحد تر مخلص تر. جالبه آیه "الله الصمد" یعنی خدا بی نیاز مطلقه. چیزی که من میگفتم به خلوص خدشه وارد میکنه. تو سوره اخلاص اومده...یعنی نقض حرفم!

نکته بعدی اینکه آدم با تلاش خودش نهایتا به مرحله "مخلِص" شدن میرسه. برای مخلَص شدن که کمال اخلاصه،خواست الهی شرطه. اونجا که خداوند وجود بنده ش رو تمام و کمال الوهی میکند...
 شاید بعضی رموز این اخلاص تو مرحله "مخلَص شدن" باشه و من تو مرحله قبلش گیر کرده ام!


یک نیمه ی من شعور افلاطون است، یک نیمه ی دیگرم دل مجنون است،،،من بر لب تیغ راه رفتم یک عمر،این رنگ حنا نیست به پایم، خون است

 


جمعه 13/5/1391 - 20:25 - 0 تشکر 490388

لیلای او گفته است :

سلام. بازم بینهایت ممنون
من به شهود تو این مسائل اعتقاد خاصی دارم. یعنی وقتی (تو نوعی) خوب باشی، این مسئله بنا به تناسبی به ادراک تو میرسه. عمل علم میاره و علم عمل. منتها علمی که با عمل حاصل میشه  بنظرم عیارش بالاتره...بگذریم

این قسمتهای بنفش منو شگفت زده کرد. یعنی میتونم بگم یکی از زیباترین جوابایی بود که دریافت کرده ام. فهمیدم منظورتون رو. واقعا رسیدن به حمد موازن خلوصه. شاید سبحان الله و الحمد لله و لا اله الا الله و الله اکبر هم رموز همین خلوص باشن. وقتی به حقیقت این اذکار برسیم "خود" محو میشه.  خود قرآن  تو سوره حمد خلاصه شده. شاید بشه الحمد للله رو شامل همه دونست. نمیدونم. نکته نابی بود به هر صورت.
سحر داشتم به این موضوع فکر میکردم.
بنظرم در سوره توحید(اخلاص) هم رازهای خلوص نهفته ست. کسی که این سوره رو بفهمه اخلاص رو هم میفهمه. اصلا توحید و اخلاص لازم و ملازم همدیگرند. نه؟ هرکی موحد تر مخلص تر. جالبه آیه "الله الصمد" یعنی خدا بی نیاز مطلقه. چیزی که من میگفتم به خلوص خدشه وارد میکنه. تو سوره اخلاص اومده...یعنی نقض حرفم!

نکته بعدی اینکه آدم با تلاش خودش نهایتا به مرحله "مخلِص" شدن میرسه. برای مخلَص شدن که کمال اخلاصه،خواست الهی شرطه. اونجا که خداوند وجود بنده ش رو تمام و کمال الوهی میکند...
 شاید بعضی رموز این اخلاص تو مرحله "مخلَص شدن" باشه و من تو مرحله قبلش گیر کرده ام!


shahinf گفته است :

سلام مجدد و پوزش بابت تاخیر

توضیحو که شوخی کردم، اینجور بحثا جامع نمیشه مگه با توضیح زیاد.

و اما ادامه ... خوب با این کاملا موافقم که درک تجربی با درک نظری قابل قیاس نیست.مسلما کسی که به مرحلۀ اخلاص برسه جواب دقیق این سوالو میگیره.ما هم صرفا واسه کنکاش نظری مباحثه می کنیم.

گفتین نیاز، و اینکه ما حتی وقتی فقط خدا رو ببینیم باز هم بنا به نیاز خودمون، سعادت ابدی، قدم برمی داریم، عمل می کنیم.چطوره وقتی تو ذهنمون این «ما» رو تا مرحلۀ اخلاص جلو می بریم، نیازهاشم همونقد جلو ببریم، به نظرم وقتی ما تا این حد به کمال برسیم، نیازهامون با نیازهای امروزمون یکی نیست.خیلیاش مرتفع و جایگزین شده.به نظرم وقتی مخلص بشیم، ارزش بهشت و نظایرش در نظرمون تغییر میکنه، کمرنگ تر میشه، مثل اول واسمون هدف نیست، بالاخره ظرفیتمون رفته بالا، با بهشت سیر نمیشیم.هرچی جلوتر بریم و مخلص تر بشیم این پاداشهام کم ارزش تر و کم رنگ تر میشن.قبول دارین میشه به جائی رسید که محو شن؟! یعنی نه اینکه جلومون باشن و تلاش کنیم نبینیم، اصلا نباشن.حالت دیگه (من موافقم اینم) اینکه باشن ولی ما تو اون مرحله اینقدر توانائی داریم که نبینیمشون، بدون ریا، بدون کلاه گذاشتن سر خودمون، چشم ببندیم روشون.چیزی که نظر و برداشت منه اینه که «بندۀ مخلص در اعلا درجۀ اخلاص این ظرفیت و توانائی رو داره که خدا رو از بین تمام گزینه ها انتخاب کنه، اونم نه واسه رفع نیاز، نه واسه اینکه احساس میکنه بهش نیاز داره، بلکه به یه دلیل، دلیلی که امیدوارم حلقۀ گمشدۀ بحثمون باشه، این دلیل نهایی هم چیزیه که خدا از همون اول در اختیارمون گذاشته، وقتی کتاب عشقو باز می کنیم، بسم الله رو که میگیم اولین چیزی که می بینیم چیه؟ الحمدلله رب العالمین.بندۀ مخلص خدا رو انتخاب میکنه، هر قدمشو واسه رضای خدا برمیداره، چون خدا رو لایق حمد و ستایش میبینه، فقط خدا رو لایق بندگی میبینه، اینجا که دیگه نیاز و خودخواهی مطرح نیست؟

----------------

در انتها باید بگم شما لطف دارین، من باید متشکر باشم که همیشه بحثای آموزنده و تفکربرانگیز مطرح میکنین.

helella16 گفته است :
[quote=لیلای او;399461;485210][quote=shahinf;424382;481564][quote=helella16;399461;476416]

سلام..


صدبار اومدم ثبت کنم هی خطا داد:((


بله دیگه یه مسئله رو آدم هرجور به کسی بگه و جواب قانع کننده دریافت نکنه..یا اکثرا منظورت رو درک نکنن وسواس تو توضیح میاد سراغ آدم و..
سرخودمون رو کلاه گذاشتن نیست..به شرطی که..
نه...هنوزم شرطتوت واسم کامل نیست..میگم حتی وقتی نه عذاب رو میبینیم نه پاداش رو حتی وقتی فقط خدا رو میبینیم بازم داریم سرخودمون کلاه میذاریم..چون ته ته ته دل و مقصود ما از همون رضای خدا رسیدن به خداست که برای خودمون سعادت اصلی و ابدیه لذت جاودانه
برای اینکه تکرار حرفام نشه..تنها مثالی که میتونم تقریب کنم: حتی یه عاشق نسبت به معشوق خودش صددرصد به خلوص نمیرسه..چون تو اوج عاشقیش بازم به حسب نیاز عاشق شده..(وگرنه اصلا عاشق نمیشد)..آره تمام زندگیش و تمام وجودش رو فنای اون معشوق میکنه ولی چرا اینکارو میکنه؟چون فرمان دلشه..چون این طوری تو اوج رنج و عذاب دیدن از دردسرهای همین عشق، باز هم درونش با این کار به آرامش میرسه..اگه عاشقی نکنه احساس مخالفت با طبع و نیازش رو خواهد کرد..اصلا عاشق یه کمالاتی رو درون معشوق میبینه که جذبش میشه چرا؟ چون کمال طلبه..چون این عشق میتونه این فطرت رو این نیاز رو تامین کنه..
بازم پر گو شدم..منو ببخشید..
خلاصه اخلاص رو در درجات پایین میفهمم، اتفاقا اون آخرین درجه اخلاصه که نمیفهممش!
شاید بهتر باشه مثل قضیه "اراده" بجای بحثای نظری به دنبال عملی کردن اینا باشم..شاید فقط با "خالص شدن" بشه اخلاص رو کامل فهمید! فقط با همت پیشه کردن بشه چالش های "اراده و همت" رو فهمید.
----------
از شما بسیار متشکرم..بابت اون مبحث جواب خوشگل بده هم که پاسخ به اون خوبی دادید تشکر بدهکار بودم..سر همون (اراده) مسائلی ذهنم رو اذیت کرد که تصمیم گرفتم از بحث بیشتر روش صرف نظر کنم..
نظراتتون همیشه عالی هستن..و همیشه رو کمک فکری شما حساب میکنم:)


سلام
حاجیه لیلا با این پست کلی خوشحالم کردین، خدا رو شکر
براتون جاری شدن چشمه های حکمت از قلب و زبان رو آرزو می کنم که جواب همه سوالای زیباتونو بگیرین
التماس دعا
یا علی

سه شنبه 17/5/1391 - 21:10 - 0 تشکر 496448

shahinf گفته است :

سلام
حاجیه لیلا با این پست کلی خوشحالم کردین، خدا رو شکر
براتون جاری شدن چشمه های حکمت از قلب و زبان رو آرزو می کنم که جواب همه سوالای زیباتونو بگیرین
التماس دعا
یا علی
لیلای او گفته است :

سلام. بازم بینهایت ممنون
من به شهود تو این مسائل اعتقاد خاصی دارم. یعنی وقتی (تو نوعی) خوب باشی، این مسئله بنا به تناسبی به ادراک تو میرسه. عمل علم میاره و علم عمل. منتها علمی که با عمل حاصل میشه  بنظرم عیارش بالاتره...بگذریم

این قسمتهای بنفش منو شگفت زده کرد. یعنی میتونم بگم یکی از زیباترین جوابایی بود که دریافت کرده ام. فهمیدم منظورتون رو. واقعا رسیدن به حمد موازن خلوصه. شاید سبحان الله و الحمد لله و لا اله الا الله و الله اکبر هم رموز همین خلوص باشن. وقتی به حقیقت این اذکار برسیم "خود" محو میشه.  خود قرآن  تو سوره حمد خلاصه شده. شاید بشه الحمد للله رو شامل همه دونست. نمیدونم. نکته نابی بود به هر صورت.
سحر داشتم به این موضوع فکر میکردم.
بنظرم در سوره توحید(اخلاص) هم رازهای خلوص نهفته ست. کسی که این سوره رو بفهمه اخلاص رو هم میفهمه. اصلا توحید و اخلاص لازم و ملازم همدیگرند. نه؟ هرکی موحد تر مخلص تر. جالبه آیه "الله الصمد" یعنی خدا بی نیاز مطلقه. چیزی که من میگفتم به خلوص خدشه وارد میکنه. تو سوره اخلاص اومده...یعنی نقض حرفم!

نکته بعدی اینکه آدم با تلاش خودش نهایتا به مرحله "مخلِص" شدن میرسه. برای مخلَص شدن که کمال اخلاصه،خواست الهی شرطه. اونجا که خداوند وجود بنده ش رو تمام و کمال الوهی میکند...
 شاید بعضی رموز این اخلاص تو مرحله "مخلَص شدن" باشه و من تو مرحله قبلش گیر کرده ام!


shahinf گفته است :

سلام مجدد و پوزش بابت تاخیر

توضیحو که شوخی کردم، اینجور بحثا جامع نمیشه مگه با توضیح زیاد.

و اما ادامه ... خوب با این کاملا موافقم که درک تجربی با درک نظری قابل قیاس نیست.مسلما کسی که به مرحلۀ اخلاص برسه جواب دقیق این سوالو میگیره.ما هم صرفا واسه کنکاش نظری مباحثه می کنیم.

گفتین نیاز، و اینکه ما حتی وقتی فقط خدا رو ببینیم باز هم بنا به نیاز خودمون، سعادت ابدی، قدم برمی داریم، عمل می کنیم.چطوره وقتی تو ذهنمون این «ما» رو تا مرحلۀ اخلاص جلو می بریم، نیازهاشم همونقد جلو ببریم، به نظرم وقتی ما تا این حد به کمال برسیم، نیازهامون با نیازهای امروزمون یکی نیست.خیلیاش مرتفع و جایگزین شده.به نظرم وقتی مخلص بشیم، ارزش بهشت و نظایرش در نظرمون تغییر میکنه، کمرنگ تر میشه، مثل اول واسمون هدف نیست، بالاخره ظرفیتمون رفته بالا، با بهشت سیر نمیشیم.هرچی جلوتر بریم و مخلص تر بشیم این پاداشهام کم ارزش تر و کم رنگ تر میشن.قبول دارین میشه به جائی رسید که محو شن؟! یعنی نه اینکه جلومون باشن و تلاش کنیم نبینیم، اصلا نباشن.حالت دیگه (من موافقم اینم) اینکه باشن ولی ما تو اون مرحله اینقدر توانائی داریم که نبینیمشون، بدون ریا، بدون کلاه گذاشتن سر خودمون، چشم ببندیم روشون.چیزی که نظر و برداشت منه اینه که «بندۀ مخلص در اعلا درجۀ اخلاص این ظرفیت و توانائی رو داره که خدا رو از بین تمام گزینه ها انتخاب کنه، اونم نه واسه رفع نیاز، نه واسه اینکه احساس میکنه بهش نیاز داره، بلکه به یه دلیل، دلیلی که امیدوارم حلقۀ گمشدۀ بحثمون باشه، این دلیل نهایی هم چیزیه که خدا از همون اول در اختیارمون گذاشته، وقتی کتاب عشقو باز می کنیم، بسم الله رو که میگیم اولین چیزی که می بینیم چیه؟ الحمدلله رب العالمین.بندۀ مخلص خدا رو انتخاب میکنه، هر قدمشو واسه رضای خدا برمیداره، چون خدا رو لایق حمد و ستایش میبینه، فقط خدا رو لایق بندگی میبینه، اینجا که دیگه نیاز و خودخواهی مطرح نیست؟

----------------

در انتها باید بگم شما لطف دارین، من باید متشکر باشم که همیشه بحثای آموزنده و تفکربرانگیز مطرح میکنین.

helella16 گفته است :
[quote=shahinf;424382;490388][quote=لیلای او;399461;485210][quote=shahinf;424382;481564][quote=helella16;399461;476416]

سلام..


صدبار اومدم ثبت کنم هی خطا داد:((


بله دیگه یه مسئله رو آدم هرجور به کسی بگه و جواب قانع کننده دریافت نکنه..یا اکثرا منظورت رو درک نکنن وسواس تو توضیح میاد سراغ آدم و..
سرخودمون رو کلاه گذاشتن نیست..به شرطی که..
نه...هنوزم شرطتوت واسم کامل نیست..میگم حتی وقتی نه عذاب رو میبینیم نه پاداش رو حتی وقتی فقط خدا رو میبینیم بازم داریم سرخودمون کلاه میذاریم..چون ته ته ته دل و مقصود ما از همون رضای خدا رسیدن به خداست که برای خودمون سعادت اصلی و ابدیه لذت جاودانه
برای اینکه تکرار حرفام نشه..تنها مثالی که میتونم تقریب کنم: حتی یه عاشق نسبت به معشوق خودش صددرصد به خلوص نمیرسه..چون تو اوج عاشقیش بازم به حسب نیاز عاشق شده..(وگرنه اصلا عاشق نمیشد)..آره تمام زندگیش و تمام وجودش رو فنای اون معشوق میکنه ولی چرا اینکارو میکنه؟چون فرمان دلشه..چون این طوری تو اوج رنج و عذاب دیدن از دردسرهای همین عشق، باز هم درونش با این کار به آرامش میرسه..اگه عاشقی نکنه احساس مخالفت با طبع و نیازش رو خواهد کرد..اصلا عاشق یه کمالاتی رو درون معشوق میبینه که جذبش میشه چرا؟ چون کمال طلبه..چون این عشق میتونه این فطرت رو این نیاز رو تامین کنه..
بازم پر گو شدم..منو ببخشید..
خلاصه اخلاص رو در درجات پایین میفهمم، اتفاقا اون آخرین درجه اخلاصه که نمیفهممش!
شاید بهتر باشه مثل قضیه "اراده" بجای بحثای نظری به دنبال عملی کردن اینا باشم..شاید فقط با "خالص شدن" بشه اخلاص رو کامل فهمید! فقط با همت پیشه کردن بشه چالش های "اراده و همت" رو فهمید.
----------
از شما بسیار متشکرم..بابت اون مبحث جواب خوشگل بده هم که پاسخ به اون خوبی دادید تشکر بدهکار بودم..سر همون (اراده) مسائلی ذهنم رو اذیت کرد که تصمیم گرفتم از بحث بیشتر روش صرف نظر کنم..
نظراتتون همیشه عالی هستن..و همیشه رو کمک فکری شما حساب میکنم:)


سلام
دعای خیلی قشنگیه...یعنی میشه چهل روز بندگی مخلصانه برای خدا؟ این توفیق بزرگ رو برای شما هم آرزومندم
محتاجترین محتاجیم..
یا علی

یک نیمه ی من شعور افلاطون است، یک نیمه ی دیگرم دل مجنون است،،،من بر لب تیغ راه رفتم یک عمر،این رنگ حنا نیست به پایم، خون است

 


سه شنبه 30/8/1391 - 13:10 - 0 تشکر 575153






*چگونه می‌توان به اخلاص در كارها رسید؟ راه رسیدن به اخلاص چیست؟





قانوناً اخلاص كار خداست شما باید خلوص داشته باشید اخلاص را خدا ایجاد می‌كند و هر چه معرفت بیشتر شود خدا انسان را خالص می‌كند«‌إِنَّا أَخْلَصْناهُم‏... » و خلوص مراقبه‌ی خاص لازم دارد.



شما گاهی در كارها خودتان را نمی‌بینید منیّت ندارید ولی گاهی برای مردم كار می‌كنید و تایید آنان برای شما مهم است این اخلاص نیست؛ اخلاص یعنی تنها برای خدا كار كردن.


(از سرکار خانم بروجردی)

خدا در همین نزدیکی است
يکشنبه 27/5/1392 - 19:8 - 0 تشکر 634660

shahinf گفته است :

بندۀ مخلص خدا رو انتخاب میکنه، هر قدمشو واسه رضای خدا برمیداره، چون خدا رو لایق حمد و ستایش میبینه، فقط خدا رو لایق بندگی میبینه، اینجا که دیگه نیاز و خودخواهی مطرح نیست.
helella16 گفته است :
[quote=shahinf;424382;481564][quote=helella16;399461;476416]

سلام
احسنت! کی بودی و ما بیخبر؟
آقا این مبحث کجا بود و ما بیخبر؟
دیگه چه خبر؟!
جواب خیلی خوبی بود.خیلی خوب.
باید روش فکر کنم.

حرمت نگه دار دلم! كاين اشك، خون بهاي عمر رفته من است. "حسين پناهي"

برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.