• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن ادبيـــات > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
ادبيـــات (بازدید: 908)
جمعه 16/4/1391 - 1:17 -0 تشکر 468940
چگونه شاعر شدید؟

با سلام

 

از اونجایی که در انجمنها دوستان خلاق زیادی رو داریم که به زیبایی شعر می گند می خواستم بدونم که از کجا فهمیدن این استعداد درشون هست؟ از کی شعر گفتن رو شروع کردن؟چه مواقعی شعر می گن؟ یا حس شعر گفتن، بیشتر درشون هست؟

 

برای پیشرفت در این زمینه چه کارهایی انجام میدن؟ چه مطالعاتی دارن؟ 

 

(البته خواهش می کنم که دوستان شاعرمون شکسته نفسی نکنند و ما رو در جریان تجربیات خودشون بگذارند)

 

 

 

خدا در همین نزدیکی است
شنبه 24/4/1391 - 23:41 - 0 تشکر 472705

shahinf گفته است :
[quote=shahinf;424382;472692]سلام
من که حالا حالاها اسم شاعر واسم بزرگه، دوستان واقعا شاعر تو انجمنا خیلی داریم

پستای استاد رها خیلی خوندنی و جذاب بود.دوست داشتم بدونم از کجا شروع کردن

یا علی




چی رو از کجا شروع کردن آقای انتهای شکسته نفسی و کم سر بزن به انجمن؟

يکشنبه 25/4/1391 - 9:36 - 0 تشکر 472796

shahinf گفته است :
[quote=shahinf;424382;472692]سلام
من که حالا حالاها اسم شاعر واسم بزرگه، دوستان واقعا شاعر تو انجمنا خیلی داریم

پستای استاد رها خیلی خوندنی و جذاب بود.دوست داشتم بدونم از کجا شروع کردن

یا علی


سلام شاهین خان، خواهشا شکسته نفسی نکنید.ممکنه خودتون خودتون رو به عنوان شاعر قبول نداشته باشید ولی ما خیلی قبولتون داریم.  اون شعر بامزه ای که تازگی در مورد جناب جاده گفتید هم خیلی زیبا و خلاقانه بود.
پس منتظر پاسخ شما هستم. 

خدا در همین نزدیکی است
يکشنبه 25/4/1391 - 14:24 - 0 تشکر 472892

heaven_h گفته است :

سلام شاهین خان، خواهشا شکسته نفسی نکنید.ممکنه خودتون خودتون رو به عنوان شاعر قبول نداشته باشید ولی ما خیلی قبولتون داریم.  اون شعر بامزه ای که تازگی در مورد جناب جاده گفتید هم خیلی زیبا و خلاقانه بود.
پس منتظر پاسخ شما هستم. 
shahinf گفته است :
[quote=heaven_h;612899;472796][quote=shahinf;424382;472692]سلام
من که حالا حالاها اسم شاعر واسم بزرگه، دوستان واقعا شاعر تو انجمنا خیلی داریم

پستای استاد رها خیلی خوندنی و جذاب بود.دوست داشتم بدونم از کجا شروع کردن

یا علی




حرف بزرگ ترها را باید گوش کرد شاهین جان
منتظرتیم

يکشنبه 25/4/1391 - 21:19 - 0 تشکر 473080

سلام
واااای جناب رها عالیییی هستین شما تکین تو تبیان، دومی ندارین!:)
آقا شاهین من اینقدررررر حرص می خورم حرص می خورم از این همه شکسته نفسی و بی اعتمادی به شاعر بودنتونننننننن که نگو!!!!!!!!:))
ولی جدی شما هم شاعر بزرگی خواهید شد در آینده اگه قدر شعراتونو بدونین آینده ی خوبی در پیش دارین! :)

يکشنبه 25/4/1391 - 22:55 - 0 تشکر 473103

samare93 گفته است :
[quote=samare93;707283;473080]سلام
واااای جناب رها عالیییی هستین شما تکین تو تبیان، دومی ندارین!:)
آقا شاهین من اینقدررررر حرص می خورم حرص می خورم از این همه شکسته نفسی و بی اعتمادی به شاعر بودنتونننننننن که نگو!!!!!!!!:))
ولی جدی شما هم شاعر بزرگی خواهید شد در آینده اگه قدر شعراتونو بدونین آینده ی خوبی در پیش دارین! :)



ممنونم بزرگوار
این از لطف شماست و از اندیشه والایتان
خیلی متشکرم

سه شنبه 27/4/1391 - 16:11 - 0 تشکر 473724

سلام سلام

شما بزرگان لطف دارین، ولی آخه من چی دارم بگم؟ راستش یادم نیست دقیقا از کجا شروع شد.اینجوری بود که از بچگی دوست داشتم شعرای خنده دار بگم.عاشق دفتر باطله هایی بودم که تهشون چند برگ خالی مونده بود.ور می داشتم از خودم دربارۀ موضوعات دور و برم شعرا و نوشته های خنده آور در می کردم (نمیگم طنز چون اون موقع این کلمه رو نمیشناختم).کم کم در مورد مسائل دیگۀ زندگیمم شعر میگفتم.مسائلی که خنده دار نبودن، ولی واقعیت داشتن.نمی دونم چرا ولی به نظرم شعر با غم سازگارتره تا شادی.شعرای نظامی و حافظ و سعدی رو که می خوندم خیلییییییییییی حال می کردم، بعضی بیتا رو چند بار می خوندم، خیلییییییی تحسینشون میکردم.

بعضی وقتا یه عبارتی، مصرعی چیزی به ذهنم میرسه که دوست دارم ادامه اش بدم.وقتایی که دلم میگیره و وقتایی که از همه چیز مخصوصا خودم شاکی ام حس می کنم لازمه شعر بگم.

اینکه پرسیدین واسه پیشرفت چه کارا و چه مطالعاتی لازمه، روش عمیق فکر نکردم.راستش به نظرم میرسه شعرو نمیشه آکادمیک یاد گرفت، کلا هرچی باعث شه احساس آدم قوی تر شه باعث پیشرفت تو شعر میشه.به نظرم تک تک آدما میتونن شاعر باشن، فقط باید احساسشونو پرورش بدن.چون شعر قالبیه که احساسمونو بیان کنیم، میشه با متن و ... هم اینکارو کرد، اینجوری محتوای احساسو منتقل کردیم، اما لطافتی که تو احساس انسانه به نظرم تنها با شعر میشه منتقل کرد.یعنی با شعر میشه دقیقا حس شاعرو تجربه کرد.

سرتونو درد نیارم.چیز دیگه ای که همه در جریانشن منشا شعره، خیلی وقتا حسی، القایی، الهامی هست که حس شاعری آدم باهاش گل میکنه، اما مهم اینه که منشا احساس به خدا متصل شه و فطرت انسان.وگرنه القاهای مشکوک زیادن.

موفق و سرزنده باشین

یا علی

سه شنبه 27/4/1391 - 22:39 - 0 تشکر 473848

shahinf گفته است :
[quote=shahinf;424382;473724]سلام سلام
شما بزرگان لطف دارین، ولی آخه من چی دارم بگم؟ راستش یادم نیست دقیقا از کجا شروع شد.اینجوری بود که از بچگی دوست داشتم شعرای خنده دار بگم.عاشق دفتر باطله هایی بودم که تهشون چند برگ خالی مونده بود.ور می داشتم از خودم دربارۀ موضوعات دور و برم شعرا و نوشته های خنده آور در می کردم (نمیگم طنز چون اون موقع این کلمه رو نمیشناختم).کم کم در مورد مسائل دیگۀ زندگیمم شعر میگفتم.مسائلی که خنده دار نبودن، ولی واقعیت داشتن.نمی دونم چرا ولی به نظرم شعر با غم سازگارتره تا شادی.شعرای نظامی و حافظ و سعدی رو که می خوندم خیلییییییییییی حال می کردم، بعضی بیتا رو چند بار می خوندم، خیلییییییی تحسینشون میکردم.

بعضی وقتا یه عبارتی، مصرعی چیزی به ذهنم میرسه که دوست دارم ادامه اش بدم.وقتایی که دلم میگیره و وقتایی که از همه چیز مخصوصا خودم شاکی ام حس می کنم لازمه شعر بگم.

اینکه پرسیدین واسه پیشرفت چه کارا و چه مطالعاتی لازمه، روش عمیق فکر نکردم.راستش به نظرم میرسه شعرو نمیشه آکادمیک یاد گرفت، کلا هرچی باعث شه احساس آدم قوی تر شه باعث پیشرفت تو شعر میشه.به نظرم تک تک آدما میتونن شاعر باشن، فقط باید احساسشونو پرورش بدن.چون شعر قالبیه که احساسمونو بیان کنیم، میشه با متن و ... هم اینکارو کرد، اینجوری محتوای احساسو منتقل کردیم، اما لطافتی که تو احساس انسانه به نظرم تنها با شعر میشه منتقل کرد.یعنی با شعر میشه دقیقا حس شاعرو تجربه کرد.

سرتونو درد نیارم.چیز دیگه ای که همه در جریانشن منشا شعره، خیلی وقتا حسی، القایی، الهامی هست که حس شاعری آدم باهاش گل میکنه، اما مهم اینه که منشا احساس به خدا متصل شه و فطرت انسان.وگرنه القاهای مشکوک زیادن.

موفق و سرزنده باشین

یا علی


علی یارت استاد شاهین
معرکه ای
درود بیکران بر شما

چهارشنبه 28/4/1391 - 1:15 - 0 تشکر 473915

behroozraha گفته است :


علی یارت استاد شاهین
معرکه ای
درود بیکران بر شما
shahinf گفته است :
[quote=behroozraha;558041;473848][quote=shahinf;424382;473724]سلام سلام
شما بزرگان لطف دارین، ولی آخه من چی دارم بگم؟ راستش یادم نیست دقیقا از کجا شروع شد.اینجوری بود که از بچگی دوست داشتم شعرای خنده دار بگم.عاشق دفتر باطله هایی بودم که تهشون چند برگ خالی مونده بود.ور می داشتم از خودم دربارۀ موضوعات دور و برم شعرا و نوشته های خنده آور در می کردم (نمیگم طنز چون اون موقع این کلمه رو نمیشناختم).کم کم در مورد مسائل دیگۀ زندگیمم شعر میگفتم.مسائلی که خنده دار نبودن، ولی واقعیت داشتن.نمی دونم چرا ولی به نظرم شعر با غم سازگارتره تا شادی.شعرای نظامی و حافظ و سعدی رو که می خوندم خیلییییییییییی حال می کردم، بعضی بیتا رو چند بار می خوندم، خیلییییییی تحسینشون میکردم.

بعضی وقتا یه عبارتی، مصرعی چیزی به ذهنم میرسه که دوست دارم ادامه اش بدم.وقتایی که دلم میگیره و وقتایی که از همه چیز مخصوصا خودم شاکی ام حس می کنم لازمه شعر بگم.

اینکه پرسیدین واسه پیشرفت چه کارا و چه مطالعاتی لازمه، روش عمیق فکر نکردم.راستش به نظرم میرسه شعرو نمیشه آکادمیک یاد گرفت، کلا هرچی باعث شه احساس آدم قوی تر شه باعث پیشرفت تو شعر میشه.به نظرم تک تک آدما میتونن شاعر باشن، فقط باید احساسشونو پرورش بدن.چون شعر قالبیه که احساسمونو بیان کنیم، میشه با متن و ... هم اینکارو کرد، اینجوری محتوای احساسو منتقل کردیم، اما لطافتی که تو احساس انسانه به نظرم تنها با شعر میشه منتقل کرد.یعنی با شعر میشه دقیقا حس شاعرو تجربه کرد.

سرتونو درد نیارم.چیز دیگه ای که همه در جریانشن منشا شعره، خیلی وقتا حسی، القایی، الهامی هست که حس شاعری آدم باهاش گل میکنه، اما مهم اینه که منشا احساس به خدا متصل شه و فطرت انسان.وگرنه القاهای مشکوک زیادن.

موفق و سرزنده باشین

یا علی

کوچیک شماییم استاد
برام آرزوست که بتونم مثل شما تو همۀ ابعاد زندگی موفق و سازنده باشم
التماس دعا
یا علی

چهارشنبه 28/4/1391 - 22:38 - 0 تشکر 474262

shahinf گفته است :
[quote=shahinf;424382;473724]سلام سلام
شما بزرگان لطف دارین، ولی آخه من چی دارم بگم؟ راستش یادم نیست دقیقا از کجا شروع شد.اینجوری بود که از بچگی دوست داشتم شعرای خنده دار بگم.عاشق دفتر باطله هایی بودم که تهشون چند برگ خالی مونده بود.ور می داشتم از خودم دربارۀ موضوعات دور و برم شعرا و نوشته های خنده آور در می کردم (نمیگم طنز چون اون موقع این کلمه رو نمیشناختم).کم کم در مورد مسائل دیگۀ زندگیمم شعر میگفتم.مسائلی که خنده دار نبودن، ولی واقعیت داشتن.نمی دونم چرا ولی به نظرم شعر با غم سازگارتره تا شادی.شعرای نظامی و حافظ و سعدی رو که می خوندم خیلییییییییییی حال می کردم، بعضی بیتا رو چند بار می خوندم، خیلییییییی تحسینشون میکردم.

بعضی وقتا یه عبارتی، مصرعی چیزی به ذهنم میرسه که دوست دارم ادامه اش بدم.وقتایی که دلم میگیره و وقتایی که از همه چیز مخصوصا خودم شاکی ام حس می کنم لازمه شعر بگم.

اینکه پرسیدین واسه پیشرفت چه کارا و چه مطالعاتی لازمه، روش عمیق فکر نکردم.راستش به نظرم میرسه شعرو نمیشه آکادمیک یاد گرفت، کلا هرچی باعث شه احساس آدم قوی تر شه باعث پیشرفت تو شعر میشه.به نظرم تک تک آدما میتونن شاعر باشن، فقط باید احساسشونو پرورش بدن.چون شعر قالبیه که احساسمونو بیان کنیم، میشه با متن و ... هم اینکارو کرد، اینجوری محتوای احساسو منتقل کردیم، اما لطافتی که تو احساس انسانه به نظرم تنها با شعر میشه منتقل کرد.یعنی با شعر میشه دقیقا حس شاعرو تجربه کرد.

سرتونو درد نیارم.چیز دیگه ای که همه در جریانشن منشا شعره، خیلی وقتا حسی، القایی، الهامی هست که حس شاعری آدم باهاش گل میکنه، اما مهم اینه که منشا احساس به خدا متصل شه و فطرت انسان.وگرنه القاهای مشکوک زیادن.

موفق و سرزنده باشین

یا علی


سلام شاهین خان
ممنون از پاسخ مبسوط شما
خیلی جالب بود. اینکه گفته بودید همه آدما میتونن شاعر بشن، شاید اینطوری باشه ولی همه نمی تونن مثل شما و جناب رها و جناب برزخ و بقیه دوستان به این زیبایی و سرعت و خلاقیت شعر بگن. این رو مطمئنم . به نظرم مثل بقیه امور نیاز به استعداد ذاتی داره.

خوشحال میشیم بازم شعر بگید و ما بخونیم و لذت ببریم .


خدا در همین نزدیکی است
پنج شنبه 29/4/1391 - 15:37 - 0 تشکر 474471

ممنونم عزیز
از این مبحث زیبا و این کلام قشنگت سپاسگزارم.

برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.