[quote=shahinf;424382;468558][quote=modir_e_movafagh;723339;468548]سلام سلام سلاااااااااااااااااااااااااااااااام
واااااااااااااااای دلم یه ریزه شده بود واسه بحثای جنجالی
دقیقا
آره بابا .. دلمون پوسید .. یه دونفر دعوامون کنن بلکه دلمون واشه :)))
ولی این وسط خوشم میاد جناب فرخندی اومد کلی پز بهمون داد و سرشار از افتخار از فعالیتهای پاستوریزه ، هموژنیزه و استریلیزه ی دانشگاهیش یه طاقچه بالای حساااااااااااااابی برامون گذاشت :)))(فقط مزاح بود ( چشمک ))
ای خدا ... آخه چش و چال داغون داشتن و کند جواب دادن و غیبت کردن مگه افتخار داره؟!
ولی آخر حرفاتون که نشون دهنده ی پاستوریزه و استریلیزه و هموزنیزه بودن شما بود خییییلی تاقچه بالا بود :))
تازه یه موردی هم من بگم، حالا دو متهم آشنا رو نگه داریم حسابی بحث کنیم سرشون تابستونمون بگذره (بله، منظورم دقیقا خانم ها م.م و ث بود).
باشه قبوووووووووول .. م.م و ث متهم .. ولی آخه شما دیگه چرا ؟ شما اهل نیک رفتاری و نیک پنداری و نیک گفتاری هستین .. چرا س.الف رو نادیده میگیرید .. تازه ما خرده متقلب باشن ایشون حرف از دکترا میزنن .. پس از اون گنده تقلب کاراااااااااست ( فقط جهت مزاح )
اما منم به همین موضوعی که جی طیبۀ عزیز فرمودن فکر کرده بودم، کسایی که با تقلب (البته کلانشو میگم، دو متهمه نلرزن) ( نه جناب .. ما اگه اهل ترس و لرز بودیم از شیطنت و هیجان تقلب لذت نمیبردیم :)
خودشونو به مدارج عالی رسوندن، بالاخره یه جا پای عمل میاد وسط و چون چیزی در چنته ندارن، سقوط میکنن.
در مورد این خرده تقلبها (روی بحث با دو نفر مذکوره) هم گمونم کمتر کسی باشه که (اقلا تا زمانی که متوجه مسئولیتش بشه) مرتکبش نشده باشه، خود من که طاقچه بالا میذارم (دقیقا لفظیه که متهمه م.م منو باهاش خطاب کرد)، قبل از بیداری وجدانم (خوب بچه بودم) یه حرکاتی داشتم که خدارو شکر از بس حرفه ای عمل می کردم لو می رفت و نمره م بالاتر که نمیرفت هیچ، گاها سقوط جالبی هم میکرد.
ببینین توروخدا .. حالا از لفظ بیداری وجدان و بچه بودن استفاده میکنن که مارو موعظه کنن .. دیدی ثمره ؟ دیدیییییییی ؟
بابا یه سوال تستی پرسیدن اونم با چشم و ابرو که دیگه اینقد زدن نداره .. درسته ما کتک خورمون ملسه ولی نه تا این حد جنااااااااااب :)))