در دو دستش نور ، از آنسوی شبها خواهد آمد
آن فروغ عدل ، آن قدیس ِ تنها خواهد آمد
مهدی موعود ما ، آن قائم آل محمد
یاور مستضعفان ، خورشید بطحا خواهد آمد
خواهد آمد تا ستاند داد مظلومان عالم
منجی پرده نشین از عرش اعلا خواهد آمد
تکسوار دادگستر ، آنکه از شرق طلوعش
گل بجوشد از شکاف سنگ خارا خواهد آمد
روشنایی بخش دلهای صف ِ چشم انتظاران
بیستون عشق از نورش مصفا خواهد آمد
آن مجرد ، آن رهایی بخش ، آن نور مبارک
آنکه بر چیند بساط خوان یغما خواهد آمد
بس نوشتم نام او در ماسه مرطوب ساحل
از فراز موج ، همچون مرغ دریا خواهد آمد
صبح در یک دست و عطر دوستی در دست دیگر
یک شب از بام بلند نیمه شبها خواهد آمد
با نقاب دست خواهم زد به چشمم سایبانی
محو خواهم شد در او ، محو تماشا خواهد آمد
تا که باغ از کینه پاییز در آتش نسوزد
آن گل ، آن زیباترین گلهای دنیا خواهد آمد
خار را از ساقه خواهد چید ، پاییز از درختان
زنگ تا برچیند از آئینه ما ، خواهد آمد
بسته ایم آذین ز خون در مقدمش دیوار سنگر
جان زند فریاد : کان محبوب دلها خواهد آمد
آن فرو کوبنده طغیان هستی سوز ِ انسان
رهبر پنهان ما بس آشکارا ، خواهد آمد
تازه تر از سبزه و شفافتر از چشمه ساران
با نوای نای چوپانان صحرا خواهد آمد
آه ... تصویر بهاران است او در خاطر ما
تا بپاشد خرمن گل شاخه ها را ، خواهد آمد
برکشید از سینه ها : بانگ انا الحق ، حق نوردان !
آنکه حق با او شود مفتاح و معنا ، خواهد آمد
یار "روح الله" آن سرّ نهان ، ماهی که گردد
در قدومش سرنگون ، عِقد ثریا خواهد آمد
مژده ای ایرانی ، ای آزاده ، ای حر زمانه
سید و سالار ما را ، یار یکتا خواهد آمد
خیز تا یاری کنیم اینک امام عصر خود را
کز پس امروز ، فجر صبح فردا خواهد آمد
من یقین دارم مسلمانان ! مسلمانان عالم !
آنکه بگشاید ز حکمت هر معما ، خواهد آمد
گوهر دامان نرجس ، شاهکار آفرینش
نور رخشان امامت ، ماه مینا خواهد آمد
ای امام امت ! ای روح زمان ! ای حجت او !
تهنیت گویان ، تو را آن پیر و مولا خواهد آمد
سپیده کاشانی