• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن ادبيـــات > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
ادبيـــات (بازدید: 3070)
شنبه 6/3/1391 - 23:26 -0 تشکر 457220
جوانی و پیری در ادبیات ما

دوستان عزیز انجمن ادبیات سلام
 دو مرحله از دوران عمر انسانها یعنی جوانی و پیری از مراحل حساس و سرنوشت ساز زندگی می باشند که چگونگی شکل گیری جوانی نه تنها بر دوران پیری بلکه بر زندگی جاوید انسان در جهان آخرت نیز تأثیر بسیاری دارد لذا از دوستان عزیز تقاضا دارم که در این خصوص مشارکت فرمایند تا با استفاده از متون ادب فارسی اعم از نثر و نظم و آیات و روایات بتوانیم به شکل گیری دوران جوانی دوستان انجمن که اکثرا از جوانان فرهیخته نیز می باشند کمک کرده باشیم.

منتظر هنرنمایی دوستان عزیز هستیم
یا علی

نصرالدین کریمی(مُبین)
سه شنبه 7/6/1391 - 23:44 - 0 تشکر 533274



ای صبا نکهتی از کوی فلانی به من آر




زار و بیمار غمم راحت جانی به من آر






قلب بی‌حاصل ما را بزن اکسیر مراد




یعنی از خاک در دوست نشانی به من آر






در کمینگاه نظر با دل خویشم جنگ است




ز ابرو و غمزه او تیر و کمانی به من آر






در غریبی و فراق و غم دل پیر شدم




ساغر می ز کف تازه جوانی به من آر






منکران را هم از این می دو سه ساغر بچشان




وگر ایشان نستانند روانی به من آر






ساقیا عشرت امروز به فردا مفکن




یا ز دیوان قضا خط امانی به من آر






دلم از دست بشد دوش چو حافظ می‌گفت




کای صبا نکهتی از کوی فلانی به من آر



نصرالدین کریمی(مُبین)
سه شنبه 7/6/1391 - 23:47 - 0 تشکر 533276



هر چند پیر و خسته دل و ناتوان شدم




هر گه که یاد روی تو کردم جوان شدم






شکر خدا که هر چه طلب کردم از خدا




بر منتهای همت خود کامران شدم






ای گلبن جوان بر دولت بخور که من




در سایه تو بلبل باغ جهان شدم






اول ز تحت و فوق وجودم خبر نبود




در مکتب غم تو چنین نکته دان شدم






قسمت حوالتم به خرابات می‌کند




هر چند کاین چنین شدم و آن چنان شدم






آن روز بر دلم در معنی گشوده شد




کز ساکنان درگه پیر مغان شدم






در شاهراه دولت سرمد به تخت بخت




با جام می به کام دل دوستان شدم






از آن زمان که فتنه چشمت به من رسید




ایمن ز شر فتنه آخرزمان شدم






من پیر سال و ماه نیم یار بی‌وفاست




بر من چو عمر می‌گذرد پیر از آن شدم






دوشم نوید داد عنایت که حافظا




بازآ که من به عفو گناهت ضمان شدم



نصرالدین کریمی(مُبین)
سه شنبه 7/6/1391 - 23:49 - 0 تشکر 533277



ای نور چشم من سخنی هست گوش کن




چون ساغرت پر است بنوشان و نوش کن






در راه عشق وسوسه اهرمن بسیست




پیش آی و گوش دل به پیام سروش کن






برگ نوا تبه شد و ساز طرب نماند




ای چنگ ناله برکش و ای دف خروش کن






تسبیح و خرقه لذت مستی نبخشدت




همت در این عمل طلب از می فروش کن






پیران سخن ز تجربه گویند گفتمت




هان ای پسر که پیر شوی پند گوش کن






بر هوشمند سلسله ننهاد دست عشق




خواهی که زلف یار کشی ترک هوش کن






با دوستان مضایقه در عمر و مال نیست




صد جان فدای یار نصیحت نیوش کن






ساقی که جامت از می صافی تهی مباد




چشم عنایتی به من دردنوش کن






سرمست در قبای زرافشان چو بگذری




یک بوسه نذر حافظ پشمینه پوش کن



نصرالدین کریمی(مُبین)
پنج شنبه 9/6/1391 - 22:31 - 0 تشکر 535581



پژمرده شد دل زآلودگیها




کاری نکردم ز افسردگیها






دل برد از من گه این و گه آن




عمرم هبا شد از سادگیها






هر چند شستم دامان تقوی




زایل نگردید آلودگیها






از پا فتادم و از غم نرستم




نگرفت دستم افتادگیها






زین آشنایان خیری ندیدم




خوش باد وقت بیگانگیها






سامان نخواهم ایوان نخواهم




بیچارگی ها آوارگیها






ای فیض بگسل از عقل و تدبیر




بر عشق تن جان آشفتگیها






ای جمله تقصیر در بندگیها




رو آّب شو از شرمندگیها






شد حق منادی قل یا عبادی




تو جان ندادی کوبندگیها






در راه یوسف کفها بریدند




ای در رهش گم زان پردگیها






آمدقیامت کو استقامت




زین بندگی ها شرمندگیها






صوری دمیدند موتی شنیدند




مرگست خوشتر زین زندگیها






کو عشق و زورش کوشر و شورش




طرفی نبستم ز آسودگیها






از خود بدر شو شوریده سر شو




صحرای پهنیست شوریدگیها






ای آنکه داری در سر غم عشق




ارزانیت باد آشفتگیها






یا رب کجا شد عیش جوانی




خوش عالمی بود آن کودگیها






ای فیض برخیز خاکی بسرریز




در ماتم آن آسودگیها


فیض کاشانی




نصرالدین کریمی(مُبین)
پنج شنبه 9/6/1391 - 22:33 - 0 تشکر 535583



ای مسلمانان مرا عشق جوانی پیر کرد




پای دل را کافری در زلف خود زنجیر کرد






نی غلط، گردد جوان از عشق‌بازی اهل دل




غم که باشد تا تواند عاشقانرا پیر کرد






نی غلط هم نیست سوزد مغز را در استخوان




هم جوان هم پیر را از جان شیرین سیر کرد






از بنی‌آدم چه میخواهند این قوم پری




یا رب این بیداد خوبان را که بر ما چیر کرد






تا دچار من شده است ابرو کمانی در کمین




بهر قصد جان من مژگان خود را تیر کرد






ای عزیزان با دل من نازنینانرا چه کار




در شمار چیستم تا بایدم تسخیر کرد






نی غلط کردم که اینان نیز چون من سخره‌اند




پادشه عشق است معشوقی کجا تقصیر کرد






روز اول پای دل را فیض میبایست بست




کار چون از دست شد کی میتوان تدبیر کرد






بودنی چون بایدش بودن پشیمانی چه سود




رو نماید آخرآن کاول قضا تقدیر کرد


فیض کاشانی



نصرالدین کریمی(مُبین)
پنج شنبه 9/6/1391 - 22:35 - 0 تشکر 535587

گران شد بر دل من تن بیا تن گرد جان گردم




همه تن می‌شوم شاید بر جانان روان گردم






چو جانرا او بود جانان ز سر تا پای گردم جان




جهانرا چون بود او جان بجان گیرد جهان گردم






گران جان نیستم گر من سبک بیرون روم از تن




زمین تا کی توان بودن بیا تا آسمان گردم






ز بهر آنکه تا بینم رخ پیدای پنهانش




نشان از وی چو نتوان یافت هم خود بی‌نشان گردم






ز بس جستم نشان او نشان گشتم بجست و جو




ز سر تا پا زان باشم ز پا تا سر بیان گردم






ز اوصاف جمال او کنم تا نکتهٔ روشن




بپیچ و تاب چون زلفان بگرد گلرخان گردم






بدور آتش روئی پریشان چون دخان باشم




ندارد عشق چون پیری بیا من هم جوان گردم






شدم در عشق پیر و او جوانی می‌کند با من




چو تیرم میکند تیرم کمان خواهد کمان گردم






نهادم سر بفرمانش چو گویم پیش چوگانش




گر این خواهد من این باشم ورآنخواهد من آن گردم






کجم گر می‌کند گر راست فزونم میکند گر کاست




چنین خواهد چنین باشم چنان خواهد چنان گردم






چنان بودم که میدانی چنین گشتم که می‌بینی




خزان خواهد بسوی اصل بی‌برگی خزان گردم






بهارم خواهد او از جان برویم لاله و ریحان




ز من خیری که او جوید همان باشم همان گردم






کنم او را که او گوید روم آنجا که او پوید




چو اینم میکند اینم چو آنم کرد آن گردم






دلم یک شعله بود از عشق بیرون رفت از دستم




بیا ای فیض تا در ماتم دل مشتغل گردم


فیض کاشانی



نصرالدین کریمی(مُبین)
پنج شنبه 9/6/1391 - 22:37 - 0 تشکر 535588



بیا بمیکده تأثیر را تماشا کن




جوانی خرد پیر را تماشا کن






مس وجود تو تا عاقلی نگردد زر




بعشق دل ده و اکسیر را تماشا کن






نه سوی بینی و نه مایه تا بخود نگری




ز خویش بگذر و توفیر را تماشا کن






چو در نماز در آئی نیاز شو همگی




جمال شاهد تکبیر را تماشا کن






برای دیدن صنع خدا بباغ جهان




تن جوان و دل پیر را تماشا کن






برآی بر زبر قصر بیسکون شباب




شتاب عمر سرازیر را تماشا کن






چها که با دل ما میکند خدنگ قضا




کمان پر کش تقدیر را تماشا کن






خرابی تن و معموری دلست ای فیض




بکش ریاضت و تعمیر را تماشا کن


فیض کاشانی



نصرالدین کریمی(مُبین)
پنج شنبه 9/6/1391 - 22:38 - 0 تشکر 535590



ز هرچه آن غیر یار استغفرالله




ز بود مستعار استغفرالله






دمی کان بگذرد بی یاد رویش




از آن دم بیشمار استغفرالله






زبان کان تر بذکر دوست نبود




ز سرش الحذر استغفرالله






سر آمد عمر و یکساعت ز غفلت




نگشتم هوشیار استغفرالله






جوانی رفت پیری هم سر آمد




نکردم هیچ کار استغفرالله






نکردم یک سجودی در همه عمر




که آید آن بکار استغفرالله






خطا بود آنچه گفتم و آنچه کردم




از آنها الفرار استغفرالله






ز کردار بدم صد بار توبه




ز گفتارم هزار استغفرالله






شدم دور از دیار یار ای فیض




من مهجور زار استغفرالله


فیض کاشانی



نصرالدین کریمی(مُبین)
برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.