سلام
مدتی باشد که شاهین بیخبر
رفته و نا آمده ازاو خبر
من نمی دانم کجا باشد ولی
بسته ی او باشد اینجا هر دلی
ما همه گوئیم بر او باصفا
این نباشد رسم یاری ووفا
از چه باشد ترک تبیان کرده ای
جمله ی ما را پریشان کرده ای
چلچراغ انجمنها بوده ای
بلبل دشت ودمنها بوده ای
شعر های ناب تو پر خاطره ست
طنزهایت جملگی در خاطر است
ای عزیزا بهر تو دلواپسیم
بی تو انگاری در اینجا بی کسیم
ده خبر ما را زحالت جان ما
لحظه ای کوته بشو مهمان ما