• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن قرآن و عترت > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
قرآن و عترت (بازدید: 1661)
دوشنبه 7/1/1391 - 8:43 -0 تشکر 442704
آهنگ آیات قرآن

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام

در این مبحث نوشتاری در مورد آهنگ و موسیقی آیات قرآن ثبت می کنم.

موفق باشید.

تنت به ناز طبيبان نيازمند مباد

it is god who cures 

مدير انجمن بهداشت و سلامت

يکشنبه 13/1/1391 - 9:25 - 0 تشکر 443934

"ففتحنا ابواب السماء بماء منهمر" درهاى بالا را باز كردیم به آبى ریزان.مقصود طوفان نوح است.گفتیم كلمه «سماء» در قرآن همیشه آن جهت علو است.گاهى به خود باران گفته مى شود، گاهى به ابر، گاهى به بالاتر از ابر و گاهى به امور معنوى. یعنى ما فرمان دادیم بارانهاى پى در پى نازل شد.


زمانى داستان طوفان نوح را در كتابها حتى كتابهاى درسى به عنوان افسانه ذكر مى كردند:افسانه طوفان نوح. ولى كم كم این مطلب مسلم شده كه در تاریخ زمین دوره هاى طوفانى زیادى بوده است. در یكى از همان كتابهاى درسى كه رفیق خودمان آقاى احمد آرام در فیزیك نوشته بود این مطلب را تحقیق كرده بود.


"ففتحنا ابواب السماء بماء منهمر" درهاى بالا را گشودیم.مقصود این است كه فرمان دادیم به ابر كه ببار، ولى نه یك باریدن عادى بود، به آبى كه همین جور سرازیر شده بود، به تعبیر ما:شرشر آب از آسمان مى ریخت.


"و فجرنا الارض عیونا" و زمین را منفجر كردیم یعنى شكافتیم(فجر یعنى شكافتن)نه منفجر به معنایى كه امروز مى گویند كه یعنى شى ء متلاشى مى شود، نه، انفجار یعنى باز شدن و شكافتن، یعنى دهانها از زمین شكافتیم در حالى كه اینها چشمه ها بودند، و چشمه ها از زمین باز كردیم.زمین را شكافتیم در حالى كه تبدیل به چشمه ها شده بود.مى گویند


چشمه را از آن جهت «چشمه » مى گویند كه وجه شبهى با چشم دارد.آنجا كه آب از زمین بیرون مى آید كه دور خودش مى چرخد(اغلب چشمه ها این طور است)و كانه گردابى درست مى كند، شباهت پیدا مى كند به مردمك چشم انسان یا حیوان كه مى چرخد، از این جهت به آن مى گویند «عین » .


"فالتقى الماء" آب با آب ملاقات كرد، آب بالا و آبى كه از زمین مى آمد، آب آسمان و آب زمین، "على امر قد قدر" بر كارى كه قبلا تقدیر و اندازه اش معین شده بود.


گویى این مطلب جواب امثال سر سید احمد خان هندى است كه معجزات را اغلب به جریانهاى عادى طبیعى كه به یك سلسله علل طبیعى وابستگى دارد بدون اینكه از بالا براى منظورى حساب شده باشد توجیه مى كنند.قرآن مى گوید خیال نكنید كه طوفان نوح طوفانى بود به یك علل مادى و طبیعى بدون آنكه غایت و غرضى در كار باشد، امرى بود كه مسلم روى آن حساب شده بود.


=============================


تا اینجا:


1- پس از نفرین حضرت نوح، آب از آسمان فرو ریخت و از زمین جوشید و طوفان نوح شکل گرفت.


2- این طوفان نوح،افسانه نیست و هم اکنون دوره هایی از طوفانهای شدید در تاریخ زمین اثبات شده است.


3- طوفان نوح یک امر کاملا مدیریت شده و حساب شده بود و تنها به یک سری علل مادی و طبیعی برنمی گشت.


----------------------------------------


با ما همراه باشید.

تنت به ناز طبيبان نيازمند مباد

it is god who cures 

مدير انجمن بهداشت و سلامت

دوشنبه 14/1/1391 - 11:49 - 0 تشکر 444179

"و حملناه على ذات الواح و دسر"


خود نوح را(اینجا دیگر صحبت اصحاب و اهل سفینه نیست چون بناست قضیه به اجمال گفته شود)بر كشتى اى سوار كردیم، بر آن موجودى كه داراى لوحها(یعنى تخته هاى به یكدیگر تركیب شده)و میخها بود، یعنى بر كشتى.(در جاهاى دیگر دارد كه به نوح دستور دادیم كشتى را بساز و كلما مر علیه ملا من قومه .اینها دیگر در اینجا به اجمال برگزار شده است).


"تجرى باعیننا" و این كشتى زیر نظر خود ما در جریان بود، ما حافظ و مراقبش بودیم.


چرا ما او را نجات دادیم و قوم را هلاك كردیم؟


"جزاء لمن كان كفر" این خودش نوعى پاداش بود براى آن بنده ما كه مكفور شده بود یعنى درباره او حق ناشناسى و كفران نعمت شده بود.(این جزاء لمن كان كفر همین طور كه بیان كرده اند بیشتر به خود آن عذاب برمى گردد.در یك آیه دیگر قرآن هم هست: انا كذلك نجزى المحسنین).


ما اینها را عذاب كردیم و كیفر دادیم، براى چه؟به خاطر كفرانى كه نسبت به بنده ما كه دست هدایت به سوى آنها دراز كرده بود انجام دادند.


"و لقد تركناها ایة فهل من مدكر" بعد ما همان كشتى را رها كردیم یعنى باقى گذاشتیم به عنوان یك آیت در عالم، آیا هست كسى كه پند بگیرد؟


چیز عجیبى است!در مورد دو چیز است كه در قرآن این تعبیر آمده است، یعنى از این همه حوادثى كه در امم گذشته بوده در مورد دو چیز قرآن مطلبى را گفته است كه با عصر نزول قرآن تقریبا مى شود گفت سازگار نبوده به این معنا كه امر مجهولى بوده است.یكى راجع به كشتى نوح است.قرآن مى گوید ما این را باقى گذاشته ایم: و لقد تركناها ایة یعنى از بین نرفته و معدوم نشده،


و عجیب این است كه در سالهاى اخیر این قضیه چند بار مورد تایید واقع شده كه در همان كوهى كه قرآن آن را «جودى » مى نامد (و استوت على الجودى) -كه مى گویند كوههاى آرارات است-آثار و علائم یك كشتى بالاى كوه دیده شده است .كشتى بالاى كوه كه تناسب ندارد، كشتى را در قعر دریا باید پیدا كنند نه بالاى كوه، در آنجا پیدا شده كه این جز با همین مطلبى كه در كتب مذهبى آمده است یعنى داستان نوح و كشتى كه آب آنقدر باشد كه روى آن كوه كوتاه را بگیرد به طورى كه كشتى روى كوه فرود بیاید سازگار نیست ، و حتى در روزنامه ها نوشتند كه شاید این همان كشتى نوحى است كه مى گویند. آقاى طباطبایى در یكى از جلدهاى تفسیر المیزان این مطلب را نقل كرده اند اتفاقا ایشان مى گفت كه من وقتى داشتم تفسیر آیات مربوط به حضرت نوح در سوره هود را مى نوشتم، به همین جا بر خورد كرده بودم كه روزنامه ها این جریان را نوشتند، همانجا آن را درج كردم.


و دیگر در موضوع فرعون است كه دارد: "فالیوم ننجیك ببدنك لتكون لمن خلفك ایة" ما بدنت را نجات مى دهیم براى اینكه آیتى باشد براى آیندگان، كه بعد همان را پیدا كردند، غیر از آن مومیایى هایى كه خودشان قبلا مومیایى كرده بودند.غرض این كه آن فرعون هلاك شده موسى هم، بدنش باقى است.

تنت به ناز طبيبان نيازمند مباد

it is god who cures 

مدير انجمن بهداشت و سلامت

سه شنبه 15/1/1391 - 15:19 - 0 تشکر 444383

بعد مى گوید: "فكیف كان عذابى و نذر".


عرض كردیم روح این سوره این است كه انذارى و عذابى-انذارى است، اگر نپذیرید پشت سرش عذاب است.دو جمله است كه در این سوره چند بار تكرار شده.یكى همین است: "فكیف كان عذابى و نذر" چگونه بود عذاب من و انذارهاى من؟یعنى این عذاب و انذار با یكدیگر است.و یكى هم این آیه: "و لقد یسرنا القران للذكر فهل من مدكر" .


در این سوره كه لحن آن خشونت بار است یكمرتبه این جمله به صورت موعظه گفته مى شود، یعنى آهنگ نرم مى شود، دو مرتبه خشن مى شود. یك آیه است كه چهار بار تكرار شده است.


"فكیف كان عذابى و نذر" رابطه عذاب و انذار را چگونه دیدى؟آیا چنین اصلى نیست كه اگر انذار الهى، تبشیر الهى، دعوت الهى، اتمام حجت الهى بیاید و بعد نادیده گرفته و كفران بشود عذاب هست؟چگونه دیدید؟این امر هست.تا اینجا مربوط به گذشته بود.


==============================


با ما همراه باشید.

تنت به ناز طبيبان نيازمند مباد

it is god who cures 

مدير انجمن بهداشت و سلامت

چهارشنبه 16/1/1391 - 17:14 - 0 تشکر 444522

"و لقد یسرنا القرآن للذكر فهل من مدكر" ما قرآن را سهل و ساده كردیم براى تذكر، براى تنبه، آیا هست متنبهى؟


راجع به مضمون این آیه و معناى اینكه ما قرآن را ساده كردیم براى ذكر و تذكر و تنبه، مفسرین در دو كلمه اش بحث كرده اند.یكى اینكه ما قرآن را ساده كرده ایم، میسر كرده ایم، آسان كرده ایم، مقصود از «آسان كرده ایم » چیست؟


بعضى مى گویند مقصود این است كه چون خود قرآن حقیقتى است مافوق عالم مادى، ما آن را به صورت لفظ و عبارت نازل كرده ایم.البته این فى حد ذاته درست است و مانعى ندارد كه این آیه لا اقل شامل این هم باشد.


برخى دیگر مى گویند نه، خیلى كتابهاى آسمانى دیگر هم به صورت لفظ در آمده اند ولى قرآن به لسان عربى مبین نازل شده است كه حتى «عربى » هم یعنى واضح و روشن، یعنى به بیانى بسیار ساده و روشن(روشن به معناى فصیح و بلیغ و جذاب).


ما قرآن را مخصوصا با عباراتى اینچنین زیبا و لطیف براى مردم فرود آورده ایم زیرا مردم به این وسیله بهتر متذكر مى شوند، چون شك ندارد كه یك مطلب اگر با بیان فصیح و بلیغ گفته بشود اثرش خیلى بیشتر است تا با بیان الكن.هر دو، مقصود را مى فهمانند ولى آن نفوذ مى دهد در قلب در صورتى كه بیان غیر فصیح نمى تواند نفوذ بدهد.كما اینكه خود با آهنگ متناسب بیان كردن، باز اثرى فوق اثر دارد و اگر یك مطلب با زبان فصیح باشد و با آهنگ متناسب با خودش هم قرائت بشود اثرش مضاعف مى شود.حال اگر خود مطلب هم با قلب انسان پیوند و اتصالى داشته باشد یعنى زبان فطرت انسان باشد این دیگر نور على نور على نور خواهد شد.قرآن چنین است.


اصلا قرآن بقاى خودش را مدیون همین سه جهت است:مطلبش زبان فطرت بشر است، با عباراتى در نهایت فصاحت و بلاغت بیان شده، و دستور اكید صادر شده كه قرآن را با قرائت و آهنگ لطیف بخوانید، كه حتى در تعبیرات احادیث ما كلمه «غنا» دارد: تغنوا بالقرآن یعنى قرآن را ساده نخوانید، با آهنگ بخوانید.


این با آهنگ خواندن، دستورى است كه از پیغمبر اكرم و ائمه اطهار رسیده و آنها بر این اساس عمل مى كردند.خود ائمه اطهار قرآن را با لحن و آهنگ خوش مى خواندند.هم درباره امام سجاد علیه السلام و هم درباره امام باقر علیه السلام این روایات هست كه گاهى در خانه خودشان با صداى بلند و با آهنگى چنان لطیف قرآن مى خواندند كه مردم كوچه كه مى آمدند عبور كنند آنجا مى ایستادند و گاهى این آهنگ آنقدر سقاها را جذب مى كرد كه با آن مشك سنگینى كه به دوششان بود همان طور مى ایستادند كه بشنوند و استماع كنند.


==========================


بقای قرآن مدیون سه چیز:


بیان فصیح و بلیغ


زبان فطرت


آهنگین بودن


------------------------------------


با ما همراه باشید

تنت به ناز طبيبان نيازمند مباد

it is god who cures 

مدير انجمن بهداشت و سلامت

دوشنبه 21/1/1391 - 6:48 - 0 تشکر 445043

بیشتر احتمال مى دهند كه مقصود این باشد كه ما قرآن را با عباراتى فصیح و ساده و روشن نازل كردیم للذكر براى اینكه شما متذكر و متنبه بشوید.


بعضى مثل مجمع البیان مى گویند للذكر یعنى «للحفظ » ، كه حفظ كنید، ضبط كنید.و قرآن از كتابهایى است كه آمادگى اش براى حفظ شدن از هر كتاب دیگر بیشتر است.عجیب است!شعر را مى شود حفظ كرد و قرآن شعر هم نیست، نثر است.یك كتاب نثر در دنیا نمى توان پیدا كرد كه بشود چهار صفحه اش را حفظ كرد و قرآن در اثر آن سلاست فوق العاده اى كه در عبارات و كلماتش هست این خاصیت را دارد .وقتى كه كلمات، خیلى سلیس باشد زود حفظ مى شود .


شما در خود شعرها مى توانید امتحان كنید.شعرهاى سعدى را خیلى زود مى شود حفظ كرد براى اینكه كلمات آن سلیس است یعنى هر كلمه اى نسبتا در جاى خودش قرار گرفته است. بعد كه انسان حفظ كرد دیر فراموش مى كند چون به معنى واقعى سلاست دارد.ولى انسان اگر بخواهد یك قصیده خاقانى را حفظ كند جانش در مى آید، با اینكه قصاید او هم خیلى فصیح و بلیغ است، ولى سلاست اشعار سعدى را ندارد.


گرچه هر شعرى به دلیل شعر بودن و آهنگین بودن قابل حفظ شدن است، باز شعرها با هم تفاوت دارند.در میان نثرها تنها كتاب نثرى در عالم كه قابل حفظ كردن است یعنى اصلا ذهن آن را براى حفظ كردن مى پذیرد قرآن است.


شما كتاب نثر دیگرى در عالم نمى توانید پیدا كنید كه انسان بتواند عبارتهاى آن را حفظ كند، و لهذا حفظ كردن قرآن مثل تلاوت كردن آن امر بسیار مطلوبى است و مخصوصا بعد از آنكه انسان حفظ كرد نباید بگذارد فراموش بشود.شاید گناه هم داشته باشد كه انسان قرآن را حفظ كند و بعد اینقدر نخواند تا فراموش بشود.افرادى كه حافظه شان ضعیف است لااقل اگر یك سوره دو سوره پنج سوره حفظ مى كنند نگذارند كه همان سوره ها فراموش بشود چون بعضى حرام و گناه مى دانند كه انسان قرآن را حفظ كند و بعد بگذارد فراموش بشود.


"و لقد یسرنا القرآن" بنا بر بعضى از تفسیرها یعنى ما قرآن را سهل و ساده كردیم .این «سهل » به همان معناست كه امروز مى گویند «سهل و ممتنع » یعنى از نظر عبارت اینقدر ساده است كه انسان آن را در نهایت نرمى مى بیند ولى در عین حال ممتنع است و مثلش را نمى شود ایجاد كرد.همین تعبیرى كه راجع به سعدى مى گویند، كاملترش درباره قرآن صادق است.ما این را با عباراتى به غایت سهل و ساده و شیرین و فصیح و بلیغ بیان كردیم، براى چه؟ للذكر كه مردم بتوانند آن را به ذهن بسپارند.معنى دیگر «ذكر» در اینجا نه این است كه به ذهن بسپارند، لكه براى اینكه متذكر و متنبه بشوند.ما قرآن را اینچنین سهل و ساده و فصیح و بلیغ قرار دادیم براى اینكه بهتر خدا را به یاد مردم بیاورد و بهتر مردم را متنبه كند.


-------------------


با ما همراه باشید.

تنت به ناز طبيبان نيازمند مباد

it is god who cures 

مدير انجمن بهداشت و سلامت

دوشنبه 21/1/1391 - 18:55 - 0 تشکر 445138

و قسمت پایانی:


این را عرض مى كردم كه قرآن بقاى خودش را مدیون سه جهت است:یكى اینكه مطالبش زبان فطرت انسان است، دوم اینكه با عباراتى فصیح و بلیغ بیان شده، و سوم اینكه به نحوى آهنگ به آن داده شده كه قابل تلاوت آهنگین است.


در مشهد آن اوایلى كه ما طلبه بودیم مردى بود به نام سید محمد عرب كه قرآن مى خواند و معروف بود.وقتى ما او را دیدیم پیرمرد بود.قارى درجه اول بود و شاید نظیرش در هیچ جا پیدا نمى شد. اولا كه فنون تجوید را در حد اعلا مى دانست و ثانیا قرآن را با آهنگهاى مختلف مى خواند. «حافظیان » كه الآن در مشهد است شاید تنها وارث مرحوم آقا سید محمد است كه انواع قرائتهاى او را بلد است.( «حافظیان » معروف كه شاگرد مرحوم آقا شیخ حسنعلى اصفهانى بوده و دعا مى دهد، برادر بزرگتر اوست.)وى شاگرد همین مرحوم آقا سید محمد و قارى مسجد گوهرشاد بود و طلبه ها مى رفتند در یكى از غرفه هاى همان مسجد(كنار كفشدارى)و قرائت قرآن یاد مى گرفتند.(ما آن وقت بچه بودیم و در واقع براى تماشاى دیگران مى رفتیم.)او الآن هم هست.


عبد الباسط هم كه واقعا اعجاز مى كند.او مخصوصا این جهت را خیلى خوب درك مى كند كه هر آیه اى را به چه آهنگى متناسب با خودش مى تواند بخواند.مثلا آن "یا ایتها النفس المطمئنة" اى كه او مى خواند آهنگش همان است، "اذا الشمس كورت"ى كه او مى خواند آهنگش همان است كه او مى خواند.


قرآن تنها كتاب آسمانى است که خاصیت آهنگ پذیرى دارد .


بدون شك اروپاییها در موسیقى از ما جلوتر هستند، بیایند تورات یا انجیل و هر كتاب دیگرى را پشت رادیوها بخوانند.هیچ كتاب نثرى قابل این جور خواندن نیست و این منحصر به خود قرآن است.


"و لقد یسرنا القران للذكر فهل من مدكر" ما قرآن را به صورت سهل و ساده در آوردیم، آیا هست كسى كه مدكر باشد، متعظ باشد و این پند را بپذیرد؟


=====================================================


منبع: آهنگ سوره های قرآن با مثالی از سوره قمر


از استاد مرتضی مطهری


از کتاب آشنایی با قرآن

تنت به ناز طبيبان نيازمند مباد

it is god who cures 

مدير انجمن بهداشت و سلامت

برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.