• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن مهدویت > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
مهدویت (بازدید: 3231)
پنج شنبه 25/12/1390 - 13:49 -0 تشکر 441047
قرار عاشقی ٩۵ : هنوز نفهمیدیم رعیت چه امامی هستیم!؟

سلام

آخرین قرار عاشقی سال ٩٠، رو باید من بنویسم، راستش از بس که نفر بعدی من اعلام نمی شدم داشت گریه م می گرفت، ولی یهو غافل گیر شدم و ذوق مرگ.
راستش نمی دونستم باید راجع به چی بنویسم، ذوقم هم کور بود، جدیدا لنگ هم شده.
راستش می خواستم این هفته ی آخر رو پیشنهادم، در کنار کارای دیگه ای که واسه ی خشنودی امام عصر عج انجام می دیم، راجع به این سوال که «واقعاً می دونیم رعیت چه امامی هستیم؟» یکم فکر کنیم، و توی طول هفته به آدمِ غافلی مثل من حقیر کمک کنین تا شاید سال ٩٠ با معرفت به نسبت بیشتری تموم بشه.
می خواستم برای این قرار از همه ی اون چیزایی که توی طول این دو سه هفته راجع به اهل بیت ع و امام زمان خوندم، رو یه کاسه کنم و خودم چیزی بنویسم، ولی بعد فکر کردم، نه خیر نمیشه، نوشتم یه چیزایی ولی جرأت نکردم برای این قرار بنویسمش حتی توی وبلاگم.
وامونده بودم چی بذارم، از عزیزی نظر خواستم، این سخنرانی آیت الله وحید؛ رو معرفی کرد و آدرس و فایل صوتی رو بهم معرفی کرد، که مربوط تابستون امسال هست که دم دمای نیمه ی شعبان توی مشهد سخنرانی کردن.
تصمیم گرفتم به عنوان آخرین قرار، بشینیم پای صحبت ایشون، البته من خودم این سخنرانی رو 3 بار خوندم و 4 بار هم گوش دادم.
من دیگه ساکت می شم، تا در ادامه متن سخنرانی رو بخونید و اگر هم خواستین فایل صوتی سخنرانی رو دانلود کنید.

 

« ... در آستانه حلول ماه شعبان المعظم هستیم، در این ماه شبی هست و در آن شب مولودی هست. عظمت آن شب و عظمت مولود آن شب فوق بیان و ادراک ماست. شیخ الطائفه در هزار سال قبل تقریبا، در کتاب مصباح المتهجد این دعا را ذکر می کند: مطلع دعا این است: اللهم بحق لیلتنا هذه ومولودها. چه شبی است که در این دعا خدا را به آن شب قسم باید داد و عظمت آن شب در چه حد است که امام دستور داده بگوئیم: بحق لیلتنا هذه ؟

خورشید منظومه ملکوت

اما آن کس که آن شب متولد شده ، آنجا دیگر کمیت عقل لنگ است. در مُلک منظومه ای است، خدا در منظومه مُلک، خورشید را آفریده، در ملکوت هم منظومه ای است و خورشیدِ منظومه ملکوت، ولی عصر است ، صاحب الزمان است. اگر چشمی قدرت دارد جرم خورشید را ببیند عقلی هم در عالم قدرت دارد مقام آن خورشید را که اسمش صاحب الزمان است و مهدی موعود است، درک کند.

پیامبر را نشناخته‌ایم

ما عمری گذشت، هنوز نفهمیدیم رعیت چه امامی هستیم؟! وقتی امام زمان شناخته می شود که خاتم انبیاء، شخص اول عالم شناخته بشود. چرا؟ حدیث، صحیح است ، معنای حدیث صحیح این است که تمام فقهاء عظام مذهب- بلا استثناء- بر طبق سند این حدیث در اعظم و ادق مسائل احکام خدا فتوا می دهند. فقهاء مذهب، مبانی شان در حجیت خبر مختلف است. عده ای کثیر خبر ثقه را حجت می دانند، عده ای مثل فقیه نحریر، صاحب مدارک، به خبر ثقه هم فتوا نمی دهد، به خبر صحیح فتوا می دهد.

این مطلب در خبر صحیح است وآن خبر این است : رسول خدا فرمود: «المهدی من وُلدی اسمه اسمی وکنیته کنیتی أشبه الناس بی خَلقا وخُلقا ». عقل این جا دیگر کمیتش لنگ است؛ اولا پیغمبر خاتم کیست؟ او کسی است که در قرآن یک سوره هست ، اسم آن سوره، «سوره بلد» است. بعد به قرآن رجوع کنید، اسم سوره ها مختلف است : سوره یس، سوره صافات ، سوره مُلک؛ آن عمود سوره نقطه اسم سوره می شود. این سوره اسمش «سوره بلد» است . بلد یعنی چه؟ شهر. مشهد شهر است. تهران شهر است. مدینه شهر است. مکه شهر است. خدا، ذات قدوسی که میلیاردها کهکشان به اراده او می گردد و می چرخد و تمام عالم امکان به امر «کُن» از او «فیکون» است، همچو خدایی به آن شهری که پیغمبر خاتم در آن شهر است، قسم یاد می کند: « لَا أُقْسِمُ بِهَذَا الْبَلَدِ ، وَأَنْتَ حِلٌّ بِهَذَا الْبَلَدِ »، چون تو دراین شهری من به این شهر قسم یاد می کنم .عظمت خاتم این است، کیست او؟ آن کسی است که یک سوره در قرآن است به اسم « سوره اسراء» مبدأ سوره این است: «سُبْحَانَ الَّذِی أَسْرَى بِعَبْدِهِ لَیْلًا مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الْأَقْصَى الَّذِی بَارَکْنَا حَوْلَهُ لِنُرِیَهُ مِنْ آَیَاتِنَا». مثل شیخ انصاری دیگر اینجا مبهوت می شود. خدا خودش را تسبیح می کند : سبحان الذی که او را آن شب به معراج برده. عظمت پیغمبر خاتم این است. « سُبْحَانَ الَّذِی أَسْرَى بِعَبْدِهِ لَیْلًا مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الْأَقْصَى الَّذِی بَارَکْنَا حَوْلَهُ لِنُرِیَهُ مِنْ آَیَاتِنَا ». آن شب او را بردیم که آیات مان را به او نشان بدهیم. حالا آن آیات چیست؟!

ستاره‌های شب معراج

باز یک سوره در قرآن است به اسم سوره نجم: « وَالنَّجْمِ إِذَا هَوَى ، مَا ضَلَّ صَاحِبُکُمْ وَمَا غَوَى ، وَمَا یَنْطِقُ عَنِ الْهَوَى ، إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْیٌ یُوحَى». قسم به نجم و ستاره یاد می کند بر شرح حال این پیغمبر. آن وقت مدح این است، مداح کیست ؟ مداح خدا ، مدح «سوره والنجم»، مدح هم این است : « وَمَا یَنْطِقُ عَنِ الْهَوَى ، إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْیٌ یُوحَى ، عَلَّمَهُ شَدِیدُ الْقُوَى ، ذُو مِرَّةٍ فَاسْتَوَى ، وَهُوَ بِالْأُفُقِ الْأَعْلَى ، ثُمَّ دَنَا فَتَدَلَّى ، فَکَانَ قَابَ قَوْسَیْنِ أَوْ أَدْنَى… تا می رسد به آنجا: « لَقَدْ رَأَى مِنْ آیَاتِ رَبِّهِ الْکُبْرَى» . این آیات چیست؟ آن وقت آن شب چه دید؟ شبی که به معراج رفت آن معراجی که خدا خودش را به آن معراج تسبیح می کند، پرده از مقابل چشمش برداشته شد، نگاه کرد دوازده ستاره دید. ستاره اول امیرالمومنین، بعد دید یک ستاره باز بین این ستاره ها مثل ستاره صبح می درخشد، پرسید پروردگارا! این کیست؟ خدا معرفی کرد: این مهدی آل محمد است.

امام زمان این است. بعد حدیث صحیح این است: « المهدی من ولدی …». آن خاتم که مداحش خداست باز شده مداح امام زمان ، مقام ولی عصر این است . «المهدی من ولدی إسمه إسمی کنیته کنیتی …». در عالم اسم پیغمبر خاتم و کنیه او برای احدی جائز نیست، فقط یک نفر است که هم اسم خاتم اسم اوست و هم کنیه خاتم کنیه اوست.

*اسامی پیامبر (ص)مختص مهدی(عج) است

دو اسم پیغمبر دارد: اسم آسمانی احمد است؛ اسم زمینی محمد است .هر دو اسم را خود پیغمبر خاتم به امام زمان هدیه کرد: هم اسمش را ، هم کنیه اش را. اسم، اسم خاتم؛ کنیه هم ابوالقاسم . این اسم و این کنیه برای هیچ امامی نیست الا ولی عصر.

این است که امام زمان را بشناسید. آنجایی که عقل مبهوت است این است : اشبه الناس ، شبیه ترین تمام مردم عالم هم در خَلق، هم درخُلق به من، آنچه پیغمبر دارد همه در وجود او منعکس است.

آنچه پیغمبر خاتم دارد چیست؟ علمی است که خدا در قرآن می فرماید: « وَعَلَّمَکَ مَا لَمْ تَکُنْ تَعْلَمُ وَکَانَ فَضْلُ اللَّهِ عَلَیْکَ عَظِیمًا». علم او به حدی است که آیة الکرسی را بخوان : «العلی العظیم»، آن وقت آن «علی عظیم» به علم پیغمبر خاتم که می رسد تعبیرش این است :« وَکَانَ فَضْلُ اللَّهِ عَلَیْکَ عَظِیمًا»، علمش به عظمتی است که خدای علی عظیم آن علم را عظیم شمرده است . می رسد به خُلقش، می فرماید :« إِنَّکَ لَعَلَى خُلُقٍ عَظِیمٍ» هم آن علم، هم آن خُلق، هر دو به مهدی آل محمد داده شده. امام زمان این است .

*درخواست موسی از خدا که اجابت نشد!

بعد از این همیشه نگران باشید این کلمات را به او با این نظر گفتگو کنید. هر چه معرفت بالاتر ارزش بیشتر. چه مقامی است؟! چه منصبی است ؟! قرآن بخوان . موسی بن عمران کیست؟ موسی بن عمران کسی است که خدا در قرآن می فرماید: « وَکَلَّمَ اللَّهُ مُوسَى تَکْلِیمًا»، «وَنَادَیْنَاهُ مِنْ جَانِبِ الطُّورِ الْأَیْمَنِ وَقَرَّبْنَاهُ نَجِیًّا »

موسی بن عمران کسی بود که خدا نُه آیه به او داد، یک آیه اش عصایی بود که انداخت ، سحر تمام سحره را بلعید. یک آیه اش این بود : دستش را از آستین در می آورد دنیا را به آن دست منور می کرد، آن وقت همچو موسی بن عمرانی در سِفر اول تمکین و فضلی که خدا به امام زمان داده مطالعه کرد. وقتی به مقام او پی برد، گفت: بارالها!… ـ این دعای موسی بن عمران است ـ ، گفت: بارالها! مرا به آن مقام برسان . مقام همچو مقامی است . چنین موسایی آرزو می کند. بعد جواب می آید: ای موسی! این مقام برای احدی میسر نیست. باز دوباره نظر کرد، آن مناقب و آن فضائل و آن مکارم و آن کمالات را نسبت به آن حضرت دید، دوبار، باز دعا کرد: خدایا! مرا او قرار بده ! جواب آمد: این میسر نیست. مرتبه سوم…، اینجا است که عقل همه علما، حکما، فقها مبهوت است. مرتبه سوم باز دعا کرد: خدایا مرا آن آخرین جانشین خاتم قرار بده. جواب آمد: میسر نیست . این است مقام امام زمان

رابطه با او چیست؟ راه ارتباط این است . این شیشه را می بینید؟ تاریخ این شیشه را ببین. هرچه هست اینجاست. این لامپ شیشه بود، آن شیشه در دل سنگ بود، آمیخته به سنگ. آن سنگ رفت در کوره ، ذوب شد، شیشه جدا شد، آن شیشه ها، ذرات، جمع شد. بعد شیشه گر آن ذرات را خمیر کرد، آخر در آن دمید، شد لامپ ، بعد به این دستگاه متصل شد رابطه با برق پیدا کرد الان دیگر شیشه نیست، سرتا پا نور است. دل من وتو این است؛ روح ما هم این است. این روح آلوده به سنگِ هوی وهوس است، باید به مجاهده جدا بشود از آن هوی وهوس ، آن روح می شود شیشه صاف ؛ بعد در کوره تقوا آن شیشه می شود لامپ ، وقتی شد لامپ ، مرکز برق امام زمان است ، متصل می شود همان دل از این جوان به آن مرکز، یکسره می شود نور. راه این است .

*مجسمه پیامبر می‌آید

امام زمان وقتی می آید مجسمه پیغمبر خاتم است. پیغمبر خاتم که بود؟ «وَمَا أَرْسَلْنَاکَ إِلَّا رَحْمَةً لِلْعَالَمِینَ». وجود امام زمان ، رحمة للعالمین است؛ بعضی از نادانها تصور می کنند می آید قلع و قمع می کند، بعد فکر می کنند وقتی ما را می کشد پس چرا در انتظارش باشیم؟! اینقدر شعور نیست که درک کنند…؛ باغ را دیده ای؟ باغبان می آید در باغ خارها را از زمین می کِشد. باید بکشد یا نه؟! باغ برای پرورش گُل است، نه برای خار. همانطوری که باغبان از باغ خارها را درو می کند، امام زمان هم خارهای باغ انسانیت را درو می کند. اگر گُل بشوی پرورش ات می دهد.

جراح چه می کند؟ وقتی غده پیدا شود، اول آن غده را معالجه می کند تا جایی که میسر است مرهم می گذارد، دوا می دهد، اگر دوا اثر نکرد، مرهم نتیجه نداد، آن وقت چه باید بکند؟ یا باید این آدم بمیرد یا باید این غده درآید، آنجاست که جراحی می کند غده را در می آورد. به آن جراح می شود گفت: چرا غده را در آوردی؟! چرا تیغ کشیدی بر سر این بیچاره؟! امام زمان غده های انسانیت را در می آورد. این است که شمشیرش رحمت است، بخشش اش هم رحمت است؛ تمام وجود رحمت است.

خدایا! به خون سیدالشهداء، به آن لب زهر خورده علی بن موسی، همه ما را مورد نظر خاص او قرار بده! اگر یک نگاه کند با آن نگاه چه می کند؟! یک نظر او اثرش این است:

*کرامتی شگفت‌انگیز

شیخ صدوق -اعلی الله مقامه- رأس المحدثین ، او در کمال الدین نقل می کند از محمد بن حسن صیرفی، این مرد ساکن سرزمین بلخ بوده، مردم بلخ وجوهات مالشان را به این مرد می دهند که بیاورد در بغداد به نائب امام زمان ، ابوالقاسم حسین بن روح، تحویل بدهد. خوب اینها را فکر کنید. بلخ کجا، بغداد کجا! آن هم آن زمان که از تهران تا مشهد دو ماه باید با مرکب راه بروند تا به اینجا برسند. از بلخ تا بغداد!

آن اموال را شمش طلا ونقره کرد. آماده سفر شد. مدتها راه را طی کرد ، رسید به سرخس، وقتی به سرخس رسید خیمه اش را در یک زمین ریگزاری نصب کرد، شمش ها را شمرد. یکی از این شمشس ها در میان آن ریگ ها گم شد. این مرد امین از مال خودش رفت نقره خرید. رسید به همدان. باز از سرخس آن روز تا همدان، آنجا نقره ها را شمش کرد، این شمش را درمیان آن شمش های نقره ضمیمه کرد، بعد از همدان بار سفر بست، رسید به بغداد. سراغ گرفت که ابوالقاسم حسین بن روح کجاست؟ وقتی خانه او را پیدا کرد، کیسه طلا و نقره و شمش ها را مقابل او گذاشت. این کسی است که نَفَس امام زمان به او رسیده، شمش ها همه مقابل او جمع شد، محمد بن حسن نگران است، دید حسین بن روح این شمش ها را زیر و رو کرد، یکی از اینها را درآورد، گفت: این شمش از ما نیست، شمشی که مربوط به ماست در سرخس در میانه ریگ ها گم شده، تو هم برای اینکه خیانت در امانت نکنی به همدان که رسیدی از مال خودت این سبیکه را درست کردی، در میانه این اموال گذاشتی، این برمی گردد به خودت ، تو هم وقتی برگشتی به سرخس در همان جا خیمه می زنی بعد می گردی آن شمش گمشده را پیدا می کنی، بعد که پیدا کردی سفر دیگر که آمدی به بغداد دیگر مرا نمی بینی، به نائب بعد از من تحویل بده.

این کسی است که دَم او، نَفَس او به این شخص خورده، به این مقام رسیده، گذشته را می بیند، آینده را می بیند، در بغداد است، بلخ و سرخس زیر نظر اوست ، همدان در قبضه قدرت اوست . اگر نوکر امام زمان این است، نائب ولی عصر این است، آیا خود صاحب امر در چه مقامی است ؟! این است که موسی بن عمران، کلیم الله حسرت مقام او را می خورد.

خوشا به حال شما اگر قدر بدانید.

... »

  

 

شنبه 27/12/1390 - 15:52 - 0 تشکر 441525

بهشت را خداوند از نور پیغمبر اکرم صَلَی اللهُ عَلَیهِ و آلِه و سَلَم خلق کرد؛ حتی لوح و قلم را؛ لوح وقلمی که باز به حسب آن چه در روایات آمده، منشأ پیدایش تمام تقدیرات خدا است.

قضای الهی به واسطه ی قلم بر لوح ثبت می شود؛ لوح و قلم نیز از نور اهل بیت علیهم السلام آفریده شده است.

قرآن وقتی از روح الأمین سخن می گوید، که به حسب بعضی تفسیر ها

« عَلَّمَهُ شَدِیدُ القُوَی»
«آن کس که قدرت عظیمی دارد [= جبرئیل امین] او را تعلیم داده است.»
[نجم (53) آیه ی 5 ]

است.

کسی است که رسول کریم، رسول امین و در عرشِ خدای متعال است.
مکان او پیش خدا است.

این روح الأمین، با این عظمت، در روایات آمده که چند مرتبه پیغمبر اکرم صَلَی اللهُ عَلَیهِ و آلِه و سَلَم او را به خلقت اصلی اش مشاهده فرمودند.

در روایت امده است:

«و روحُ القُدُسِ فی جَنانِ الصاقورَةِ ذاقَ مِن حَدائِقِنا الباکورَةِ»
«ما مقامات و باغ های پر ثمری داریم که روح الأمین در آن باغ های کوچک از آن میوه ها، نوبر آن میوه ها را چشیده است»
[بحارالأنوار، ج75، ص377، ح3.]

روح الأمین با آن عظمتش، نوبر درخت های پر ثمر خاندان عترت را چشیده است.

البته کاری به سند این روایات نداریم. ار این گونه روایات در احادیث ما بسیار نقل شده است.

ما می خواهیم بگوییم چیزهایی هست فوق آن چیزهایی که ما می فهمیم:

« الم* ذلِکَ الکِتَبُ لَا رَیبَ فِیه هُدًی لِّلمُتَّقِینَ* الَّذِینَ یُؤمِنُونَ بِالغَیب»
«الم ( بزرگ است خداوندی که این کتاب عظیم را، از حروف ساده ی الفبا به وجود آورده) آن کتاب با عظمتی است که شک درآن راه ندارد. و مایه ی هدایت پرهیزکاران است. (پرهیزکاران) کسانی هستند که به غیب [ آن چه از حسّ پوشیده و پنهان است] ایمان می آورند»
[بقره (2) آیه های 1-3.]

در بعضی از تفاسیر، از این آیه به وجود مقدس امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) تفسیر شده است.

تفاوت اصلی مؤمن و کافر آن است که ملاک مؤمن مشهودات و محسوسات نیست.
اگر ما فقط به محسوسات اکتفا کنیم که اصلاً خدا را هم انکار خواهیم کرد.

مشکل بنی اسراییل همین بود؛ می گفتند:

«...أَرِنَا اللَّهَ جَهرَةً...»
«خدا را آشکارا به ما نشان ده»
[نساء (4) آیه ی 153.]

یا این که می گفتند:

« ... لَن نُّؤمِنَ لَکَ حَتَّی نَرَی اللَّهَ جَهرَة...»
«... ما هرگز به تو ایمان نخواهیم آورد ؛ مگر این که خدا را آشکارا (با چشم خود) ببینیم... »
[ بقره (2) آیه ی 55]

ایمان به غیب نداشتند.

خیال می کردند انسان تا چیزی را نبیند، نمی تواند ایمان بیاورد.
این روحی است که امروز بر فرهنگ جهانی حاکم است؛ یک نوع گرایش پوزیتویستی  که البته دارای مراتبی است. برای این که گرفتار حس گرایی و چنین گرایش هایی نشویم، قدم اول این است که ایمان به غیب داشته باشیم؛ بدانیم که چیزهایی هست که ما نمی شناسیم و درک نمی کنیم.

اگر این گونه نباشد، اصلاً وارد مرز ایمان نشده ایم.

شنبه 27/12/1390 - 16:3 - 0 تشکر 441527

از مجموع آن چه درباره ی مقامات اهل بیت علیهم السلام در آیات و روایات آمده است، به دست می آید که آن ها مقامات بلندی داریم که ما نمی فهمیم. اگر هم بفهمیم نمی توانیم صاحب آن مقام شویم. مقام امام و وجود امام و نقشی که تکویناً در این عالم دارد، چیزی است که فهم ما در زمینه ی آن بسیار کم است.

البته گفتنی است که کسانی خواستند عیسی- علی نبینا و آله و علیه السلام- را بفهمند، گرفتار غلو شدند. کسانی خواستند مقام ائمه علیهم السلام را درک کنند، آنان را به مقام الوهیت رساندند.

روزی پیامبر اکرم صَلَی اللهُ عَلَیهِ و آلِه و سَلَم با اشاره به امیرالمؤمنین علیه السّلام، فرمودند:
«اگر نبود ترس از این که درباره ی علی بگویید آن چه نصارا درباره ی عیسی بن مریم – علی نبینا و آله و علیه السلام – گفتند، از فضایل علی چیزی می گفتم که مردم خاک پایش را برای شفا ببرند.»

ترس از این بود که مردم گمان کنند علی علیه السّلام خدا است. ما خدا را درست نشناختیم، خیال می کنیم هر کس دارای چنان قدرتی باشد، خدا است.

به هر حال، بین این حد معرفت عوامانه ی جاهلانه، که مثل بنده دارم، و آن معرفتی که باید به آن برسیم، مراتب بسیار زیادی وجود دارد که هر کسی به اندازه ی همت خودش،اگر از راه خودش درست برود، می تواند آن را درک کند. شما هیچ فکر کرده اید که شیعیان و تقریباً تمام اهل تسنّن، مسأله ی توسل به وجود پیامبر اکرم صَلَی اللهُ عَلَیهِ و آلِه و سَلَم و اهل بیت علیهم السلام را کم و بیش قبول دارند؟

یکی از دوستان، نقل می کرد که چند روز پیش سمیناری در کردستان داشتیم؛ علمای اهل تسنّن شرکت کرده بودند ؛ در مدح اهل بیت علیهم السلام چیزهایی می گفتند که ما در بین شیعیان کم تر می شنویم. چه توسلاتی نسبت به اهل بیت علیهم السلام، خصوصاً وجود مقدس حضرت زهرا علیها السلام و حضرت ابوالفضل علیه السّلام دارند! «السلامُ عَلَیکَ یا أبا صالح المَهدیّ أدرِکنی» خیلی ها این جمله را گفتند و اثرش را دیدند؛ در گم راهی های بیابان راه را پیدا کردند؛ مشرف به مرگ بودند، نجات یافتند.

این صدا را چگونه شنیدند و چگونه پاسخ دادند؟

از کجا صاحب صدا را تشخیص می دهند که کجا است و چه می خواهد؟

و.... این ها سؤالاتی است که پیغمبر اکرم صَلَی اللهُ عَلَیهِ و آلِه و سَلَم فرمودند، اگر به آن ها پاسخ دهم، می ترسم که مردم به گونه ای فکر کنند که نصارا درباره ی عیسی – علی نبینا و آله و علیه السلام – گمان می کردند. هر روز در نماز به پیامبر خدا صَلَی اللهُ عَلَیهِ و آلِه و سَلَم سلام می دهیم؛ «السلامُ عَلَیکَ أیُّها النَبیُّ...»

آیا واقعاً این فقط یک لفظ است که بر زبان جاری می شود و شنونده ای در کار نیست؟!

برای رفع قصور نماز، باید سجده ی سهو به جای آوریم و در حال سجده، به پیغمبر سلام کنیم.

آیا در حکمت این کار اندیشیده اید؟

اجمالاً باید بدانیم که خیلی چیزها درباره ی این بزرگان هست که باید یاد بگیریم؛ البته همه آن ها را نمی توانیم بیاموزیم ولی فی الجمله اگر در این اشارات و بیاناتِ روایات دقت کنیم، هیچ ابهامی نمی ماند. امروز رسم شده که در همه چیز تشکیک می شود.

شنیدم بعضی ها در این که می توان زیارت عاشورا خواند یا نه، شک کرده اند! می گویند سندش معتبر نیست. در این گونه افراد، روح تبرّا تضعیف شده است. تبلیغاتی که برای تساهل و تسامح شده روح تبرّا را از ما گرفته است. برای این که زمینه ی تسلط فرهنگ جهانی را فراهم کنند، در بسیاری از عقاید شیعه تشکیک می کنند؛ مسجد جمکران، زیارت عاشورا و... می گویند: جمکران مسجدی است برای عبادت خدا؛

حال که مردم این گونه آن جا جمع می شوند، شما هم یادی از امام زمان بکن. گناه که ندارد؛ قصد ورود نکن، به قصد رجا برو.

شیطان وقتی بخواهد انسان را از راهی باز بدارد، در همه چیز، در سند یا در دلالت تشکیک می کند.

وجود امام تنها این نیست که برای بیان احکام، کلامش حجّت باشد یا برای مدیریت جامعه، اطاعتش واجب باشد؛ این یک امر ظاهری و اعتباری است که اولین مرتبه ی ایمان ما است.

هر عوام و درس نخوانده ای، هر ضعیف الإیمانی، اگر بخواهد شیعه شود، بایداین اعتقاد را داشته باشد. آن چه از علما و بزرگان و اهل دقت انتظار می رود، عمق این مسایل است. باید در این ها بیش تر فکر کنیم. ابتدا فکر کرده، باور نموده و سپس به یقین برسیم؛ بعد هم سعی کنیم به لوازمش ملتزم شویم. ارتباطی که باید برقرار کنیم باید حاصل شود.

نورانیتی که باید کسب کنیم، در پرتو این انوار الهی نصیب ما می شود که متأسفانه قدرش را نمی دانیم. مَثَل ما در استفاده ی از وجود اهل بیت علیهم السلام مثل کسی است که از یک اقیانوس به اندازه ی یک استکان مصرف کرده و بقیه ی مراتبش هنوز دست نخورده باقی مانده است.

ما غافلیم. ما باید از این معارف استفاده کنیم؛ چرا که گوشت و پوست و خون ما از مال امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) است.

پروردگارا، تو را به مقامی قسم می دهیم که نمی فهمیم چیست؛ به مقامی که اهل بیت علیهم السلام در نزد تو دارند و تو می دانی و ما نمی دانیم ؛ تو را به عزیزترین بندگانت قسم می دهیم که دل های آلوده ی ما را لایقِ بخشی از معارف آن ها قرار بده!

پایان. منبع کتاب گفتمان مهدویت.

شنبه 27/12/1390 - 22:42 - 0 تشکر 441624

رو به آسمان گفته است :
[quote=رو به آسمان;265666;441344]

سلام

رابطه با او چیست؟ راه ارتباط این است.

این شیشه را می بینید؟ تاریخ این شیشه را ببین. هرچه هست اینجاست. این لامپ شیشه بود، آن شیشه در دل سنگ بود، آمیخته به سنگ. آن سنگ رفت در کوره، ذوب شد، شیشه جدا شد، آن شیشه ها، ذرات، جمع شد. بعد شیشه گر آن ذرات را خمیر کرد، آخر در آن دمید، شد لامپ، بعد به این دستگاه متصل شد، رابطه با برق پیدا کرد، الان دیگر شیشه نیست، سرتا پا نور است. دل من وتو این است؛ روح ما هم این است. این روح آلوده به سنگِ هوی وهوس است، باید به مجاهده جدا بشود از آن هوی وهوس، آن روح می شود شیشه صاف؛ بعد در کوره تقوا آن شیشه می شود لامپ، وقتی شد لامپ، مرکز برق امام زمان است، متصل می شود همان دل از این جوان به آن مرکز، یکسره می شود نور. راه این است.

ممنونم از قرار زیبایی که ثبت نمودید.

اللهم عجل لولیک الفرج

التماس دعا

سلام جناب رو به آسمان

خوشحالیم باز هم در این محفل زیبا حضور دارید

التماس دعا

وَأُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ

 
شنبه 27/12/1390 - 23:49 - 0 تشکر 441651

بسم رب المهدی

هزار مرتبه شستن ، دهان به آب و گلاب
هنوز نام تو بردن کمال بی ادبی ست

آقا جان اگر قرار باشد من هم مثل ژول ورن دور دنيا را درهشتاد روز بچرخم ،
ترجيح ميدهم دور تو بچرخم
چون تو هم دنياي مني هم عقبي مني
يکشنبه 28/12/1390 - 18:39 - 0 تشکر 441874

هوالرحیم
سلام
ممنون از همگی که در این محفل شرکت کردند
خدا همگی را خیر بده و ازشون راضی باشه
_________
نفر بعدی: jtayebe
خواهشا" اگر کسی دلش به این هست که قرار بعدی رو بزنه بیاد بگه
مدیونه نگه 
التماس دعا

وَأُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ

 
يکشنبه 28/12/1390 - 20:34 - 0 تشکر 441929

jtayebe گفته است :

سلام جناب رو به آسمان

خوشحالیم باز هم در این محفل زیبا حضور دارید

التماس دعا

رو به آسمان گفته است :
[quote=jtayebe;393644;441624]

[quote=رو به آسمان;265666;441344]

سلام

رابطه با او چیست؟ راه ارتباط این است.

این شیشه را می بینید؟ تاریخ این شیشه را ببین. هرچه هست اینجاست. این لامپ شیشه بود، آن شیشه در دل سنگ بود، آمیخته به سنگ. آن سنگ رفت در کوره، ذوب شد، شیشه جدا شد، آن شیشه ها، ذرات، جمع شد. بعد شیشه گر آن ذرات را خمیر کرد، آخر در آن دمید، شد لامپ، بعد به این دستگاه متصل شد، رابطه با برق پیدا کرد، الان دیگر شیشه نیست، سرتا پا نور است. دل من وتو این است؛ روح ما هم این است. این روح آلوده به سنگِ هوی وهوس است، باید به مجاهده جدا بشود از آن هوی وهوس، آن روح می شود شیشه صاف؛ بعد در کوره تقوا آن شیشه می شود لامپ، وقتی شد لامپ، مرکز برق امام زمان است، متصل می شود همان دل از این جوان به آن مرکز، یکسره می شود نور. راه این است.

ممنونم از قرار زیبایی که ثبت نمودید.

اللهم عجل لولیک الفرج

التماس دعا

سلام

ممنونم از لطفی که به بنده دارید

بنده هم خوشحالم از اینکه توفیق حضور در این محفل و یادگیری از دوستان گرامی را دارم

اگر لایق باشم دعاگوی هستم

 
سه شنبه 1/1/1391 - 19:28 - 0 تشکر 442187

خوش به حال سال نود
ماه دوازدهمش رو دید و عمرش به سر رسید.
میترسم ماه دوازدهم رو ندیده عمرم به سر برسه !
اللهم عجل لولیک الفرج

میدونی فرق انجمن مدیریت با انجمنای دیگه چیه ؟

دوست داری بدونی ؟ خب فرقش اینه : همه ی انجمنهای تخصصی تبیان فقط یه مدیر داره ، ولی تو انجمن مدیریت هر کس بیاد و فعالیت کنه

خودش یه مدیره پس بیا انجمن مدیریت و با چشمان یک مدیر نگاه کن

 

سه شنبه 1/1/1391 - 19:37 - 0 تشکر 442189

سلام مدیر موفق
عیدت مبارک
خوش اومدی به محفل آقا (عج)

وَأُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ

 
سه شنبه 1/1/1391 - 20:21 - 0 تشکر 442193

سلام طیبه جون
عید شما هم مبارک
من همیشه بودم
ولی لیاقت ابراز نداشتم
نمیدونم چرا رابطه ی من با آقا همیشه توام با شرمساریه ...
خودش میدونه حالمو ...

میدونی فرق انجمن مدیریت با انجمنای دیگه چیه ؟

دوست داری بدونی ؟ خب فرقش اینه : همه ی انجمنهای تخصصی تبیان فقط یه مدیر داره ، ولی تو انجمن مدیریت هر کس بیاد و فعالیت کنه

خودش یه مدیره پس بیا انجمن مدیریت و با چشمان یک مدیر نگاه کن

 

سه شنبه 15/1/1391 - 17:58 - 0 تشکر 444398

مکارم اخلاقی امام مهدی‏(ع) را دو گونه می‏توان توصیف کرد:


نخست، بر اساس آیات و روایاتی که در توصیف پیامبر گرامی اسلام(ص) وارد شده‏اند؛ زیرا آن حضرت از نظر ویژگی‏های اخلاقی نیز شبیه‏ ترین مردم به حضرت ختمی مرتبت‏(ص) است.


دوم، بر اساس روایاتی که به طور خاص به توصیف سجایای اخلاقی آن حضرت پرداخته‏اند. قرآن کریم در آیات متعدّدی به توصیف پیامبر خاتم‏(ص) پرداخته و آن حضرت را به دلیل ویژگی‏های برجسته و منحصر به فردش ستوده است که از آن جمله می‏توان آیات زیر را برشمرد:


۱ - خداوند کریم، ویژگی نرم‏خویی پیامبر اکرم‏(ص) را یادآور شده است و می‏فرماید اگر چنین نبودی، مردم از پیرامون تو پراکنده می‏شدند: پس با بخشایشی از [سوی] خداوند، با آنان نرم‏خویی ورزیدی و اگر درشت‏خویی سنگ‏دل می‏بودی، از دورت می‏پراکندند… .۱


۲ - در آیه‏ ای دیگر، خداوند متعال به دل‏سوزی، احساس مسئولیت، خیرخواهی و مهر و محبّت بی‏پایان رسول خاتم‏(ص) نسبت به امّتش اشاره کرده است و می‏فرماید: بی‏گمان، پیامبری از [میان] خودتان نزد شما آمده است که هر رنجی ببرید، بر او گران است. بسیار خواستار شماست؛ با مؤمنان، مهربانی بخشاینده است.۲


۳ - یکی دیگر از آیات قرآن، به رحمت بودن پیامبر اکرم‏(ص) برای همة جهانیان توجّه کرده است و می‏فرماید: «و تو را جز رحمتی برای جهانیان نفرستاده‏ایم».۳


۴ - خداوند در آیة دیگری از قرآن در مقام ستایش خلق و خوی بی‏نظیر پیامبر اسلام(ص) می‏فرماید: «و به راستی، تو را خویی است سترگ».۴


با توجّه به آنچه گذشت، می‏توان گفت خاتم اوصیا نیز چون خاتم پیامبران، مظهر نرم‏خویی، دل‏سوزی، خیرخواهی، مهر، محبّت، گذشت و خلق و خوی شایسته و سترگ بوده و رحمتی برای همة جهانیان است.


در مورد خصال اخلاقی حضرت مهدی‏(ع)، به طور خاص، روایات متعدّدی از طریق شیعه و اهل سنّت نقل شده است که در اینجا به برخی از آنها اشاره می‏کنیم:


 ۱- ابن حماد در کتاب خود، از یکی از راویان اهل سنّت در مورد ویژگی‏های امام مهدی‏(ع) چنین نقل می‏کند: نشانة مهدی این است که بر کارگزاران [دولت خویش]، سخت‏گیر، بسیار بخشنده و با مستمندان، مهربان است.۵


۲ -  امام باقر(ع) در توصیف ویژگی‏های امام مهدی‏(ع) می‏فرماید: رو پایان جهان فرانمی‏رسد تا اینکه خداوند گرامی و بلندمرتبه مردی از ما اهل‏بیت را برانگیزد. او به کتاب خدا عمل می‏کند و هیچ منکری را در شما مشاهده نمی‏کند مگر اینکه با آن مخالفت می‏کند.»۶


۳ - امام صادق‏(ع) نیز در پاسخ این پرسش که امام چگونه شناخته می‏شود، می‏فرماید: «[امام را] با آرامش و وقار [...] و نیز با حلال و حرام و نیازمندی مردم به او، در صورتی که او خود به هیچ کس نیاز ندارد، [می‏توان شناخت].»۷


۴ - امام رضا(ع) در بیان ویژگی کلّی امامان معصوم‏(ع)، سخنان ارزشمندی دارد که بر اساس آن می‏توان به توصیف امام مهدی‏(ع) نیز پرداخت. آن حضرت می‏فرماید: «او به مردم از خودشان سزاوارتر و از پدران و مادرانشان برای آنها دل‏سوزتر است. او از همة مردم در برابر خدا، متواضع‏تر و در عمل به آنچه خود بدان فرمان می‏دهد، سخت‏کوش‏تر و در دوری گزیدن از آنچه خود از آن نهی می‏کند، خوددارتر است.»۸


۵ - حضرت رضا(ع) در ادامه می‏فرماید: «او [با دو نشانه] شناخته می‏شود: دانش [بی‏کران] و استجابت دعا و اینکه او از همة رویدادها، پیش از رخ دادن‏شان خبر می‏دهد. همة اینها به سبب پیمانی است که از سوی پیامبر خدا با او بسته شده و وی آن را به وسیلة پدران خود از آن حضرت به ارث برده است.»۹


چنانکه ملاحظه می‏شود ویژگی‏های موعود اسلامی چنان دقیق و بی‏کم و کاست بیان شده است که زمینة هرگونه اشتباه و خطا در تشخیص مصداق حقیقی این موعود را از بین می‏برد و راه را بر مدّعیان دروغین می‏بندند. امیدواریم که خداوند متعال توفیق دیدار شبیه‏ ترین مردم به رسول خدا(ص) و طاووس اهل بهشت را روزی همة ما گرداند. ان‌شاءالله


ماهنامه موعودشماره ۱۱۲


پی‌نوشت‌ها:


۱ - سورة آل عمران (۳)، آیة ۱۵۹


۲ - سورة توبه (۹)، آیة ۱۲۸


۳ - سورة انبیاء (۲۱)، آیة ۱۰۷


۴ - سورة قلم (۶۸)، آیة ۴


۵ - معجم أحادیث إلامام المهدی، ‏علیه السّلام، مؤسسـ[ المعارف الاسلامیـ[، ‏ج ۱، ص ۲۴۲، ح ۱۵۲


۶ - الکافی، ج ۸، ص ۳۹۶، ح ۵۹۷


۷ - کتاب الغیبة، محمّد بن ابراهیم نعمانی، باب ۱۳، ص ۲۴۲، ح ۴۰٫ ۸٫ الزام النّاصب فی اثبات الحجّة الغایب، ص ۲۴


۹ - همان.

برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.