این کتاب آنجا که سخن از « خانه های پادشاهان که به بخارا بوده » به میان می آورد ، اشاره به « شب سوری » می کند و می گوید:
«چون امیر رشید ( عبدالملک بن نوح بن نصر احمد بن اسماعیل سامانی ) از ستور بیفتاد و بمرد ، در شب غلامان به سرا اندر آمدند و به غارت مشغول شدند. خاصگان و کنیزان منازعت کردند و سرای را آتش زدند تا همه بسوخت در وی هر چه ظرایف بود از زرینه و سیمینه همه ناچیز شد ، و چنان شد که از بناها اثری نماند. و چون امیر سدید منصور بن نوح به ملک بنشست ، اندر ماه شوال سال به سیصد و پنجاه به جوی مولیان ، فرمود آن سرایه ها را دیگر بار عمارت کردند و هر چه هلاک و ضایع شده بود بهتر از آن به حاصل کردند. آنگاه امیر سدید به سرای بنشست. هنوز سال تمام نشده بود که چون شب سوری چنانکه عادت قدیم است آتشی عظیم افروختند ، پاره ای آتش بجست و سقف سرای در گرفت ، و دیگر باره جمله سرای بسوخت و امیر سدید هم در شب به جوی مولیان رفت تا هم در آن شب خزینه و دفینه همه را بیرون ببرد »