• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن معارف > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
معارف (بازدید: 6911)
يکشنبه 26/3/1387 - 13:49 -0 تشکر 43493
تحریف اذان؟

سلام دوستان.

 همه ی ما خوب میدونیم که در زمان پیامبر(ص) در اذان عبارت "اشهد ان علی ولی الله" وجود نداشته و پس از پیامبر هم وجود نداشته و در احادیث زیادی از ائمه ی شیعیان وجود داره که به عنوان مثال از جعفربن محمد(امام ششم)   نقل شده که ایشان اذان رو بدون عبارت فوق میگفتند.(سند موجود است)

اما امروز شیعیان عبارت فوق را در نماز آورده اند و علت آن را نیت رجا برای قبولی میگویند.یعنی ما آن را جزئی از اذان نمیدانیم اما امید داریم که خداوند آن را قبول کند یعنی نیت به انجام کار بهتر میکنیم.

این در حالی است که میتوانیم بگوییم پس در مسائل دیگر مثل نماز و ... هم میتوان چیزهایی مثل همین آورد.

مثلا بگوییم در نماز به امید قبولی و انجام کار بهتر ما دست ها را ببندیم.اهل تشیع در پاسخ به این مسئله از جانب اهل تسنن میگویند آیا پیامبر(ص) خود نمیدانست که میتوان دست ها را بست؟پس چرا پیامبر(ص) چنین کاری نکرد؟پس شما دارید خلاف کار پیامبر (ص) انجام میدهید پس این کار اشتباه است.

حال سوال من این است آیا پیامبر (ص) خود نمیدانست میشود اسم علی بن ابی طالب رو در اذان آورد؟پس چرا این کار را انجام نداد؟چرا اهل تشیع اذان پیامبر را تغییر داده اند؟

منتظر پاسخ دوستان هستم


 

 

دوشنبه 27/3/1387 - 23:35 - 0 تشکر 43704

بسم رب المهدی

سلام و عرض ادب خدمت دوستان عزیزم

M.Shojaati : و باز هم همان عامل قبلی که اجازه ی صحبت کردن را نمیدهد.مدیریت!
جناب شجاعتی عزیز هیچ کس حرفی مبنی بر صحبت نکردن شما نزده که این طور قضاوت میکنید . اگر بنا رو بر این داشتیم که صحبت نشه مطمئنا تاپیکتون قفل میشد و بعد از چند روز هم حذف !

M.Shojaati: نمیدونم مدیریت اینجا هنوز هم به عهده ی خانم واگویه هست یا نه اما از مدیرت انجمن خواهش میکنم اجازه بدند بنده بحث را جمع کنم.نیازی به ممیز نیست
دقیقا ما هم مثل شما نمیدونیم مدیریت این انجمن بر عهده کیست !!!  اما اقای شجاعتی شما که میدونستید مبحث قبلی زدید اشتباه محض بود این تاپیک زدن .
به عنوان یکی از مدیران سابق و با تجربه اصلا زیبا نیست این طور صحبت کردنها . چون نه کسی دشمنی داره و نه چیز خاصی هست که میگید مسالمت امیز ! ضمن اینکه زیاد مطمئن به صحبتهاتون نباشید که کسی جوابی نداشته باشه برای این بحث . احتمالا شما نفر اخری نیستید که بحث رو جمع میکنید و دوستان عزیزمون در معارف هستند که به همان سبک شما یعنی با استناد به ایات و روایات پاسخ قاطعی برای این گونه بحثها دارند

نکته اخر اینکه دوست خوبمون نوای اسمانی از خانم های تبیانی هستند . این هم برای اگاهی بیشترتون . خواهشی که ازتون دارم و دیگه تکرار نمیکنم اینه که بدون هر گونه حاشیه وارد بحثها بشید و از ایجاد مبحث تکراری خودداری کنید و مطمئن باشید که قوانین مدیریتی به نفع من و شماست . باز هم از حضورتون ممنون و انشاالله بیشتر ببینیمتون



Mamal92: مدرک و سند هم موجود هست اگر مایل باشین هم اذکار و هم اسناد رو برای دوستان میارم .... بحث هایی این چنین، در حد من و شما نیست که بخواهیم بدون هیچ استناد علمی فقط به خاطر یه سوال ایجاد شده اصل نماز و اذان رو زیر سوال ببریم
در مورد جمله اولتون عرض کنم از اهداف اصلی ما این مسئله هست که با سند و مدرک بیان بشه تا محیطی تخصصی داشته باشیم . در مورد جمله بعدی هم تا حدودی با شما موافقم اما این مورد رو هم در اصل برای همین موضوع دور یکدیگر جمع شده ایم تا هر سوالی هست رفع بشه . پاسخ داده بشه . بحث بشه و نتیجش معلوم بشه . و دلیلی نداره تا اون قدر توی ذهنمون نگه داریم تا به همین شکل روال عمرمون سپری بشه و رو به پایان بره

در مورد صحبتهای اقا مجتبی هم مفصلا حرف برای گفتن هست . این که اقا مجتبی هر مسئله ای رو به دولتهای قبل در ایران نسبت بدید اصلا درست نیست . اگر در زمان پیامبر نبودیم و ندیدیم ، چطور زمان خلفا و پادشاهان رو بودیم و باور میکنیم ؟؟؟؟؟؟ امثال مثل ما به جای اینکه به تاریخی رجوع کنیم که همش زیر و رو شده و هیچ چیزش سندیت نداره بهتره به سخنانی بها بدیم که مستقیم از ائممون به ما رسیده و هیچ شک و شبهه ای هم بهش وارد نمیشه
در مورد صحبتهای خانم نوای اسمانی هم با ایشان موافقم . ضمن اینکه دلایل بنده تنها اونهایی نیستند که شما بیان کردید و خیلی از روایات هست که ثابت میکنه اذانی که پیامبر میخواند همان اذانی هست که ما الان میخوانیم و دقیقا همان اذانی است که یاران خاص پیامبر میخواندند و در خیلی از مواقع همان طور که فرمودید با تقیه همراه بوده

تا بعد یا ع ل ی مدد

آقا جان اگر قرار باشد من هم مثل ژول ورن دور دنيا را درهشتاد روز بچرخم ،
ترجيح ميدهم دور تو بچرخم
چون تو هم دنياي مني هم عقبي مني
سه شنبه 28/3/1387 - 6:11 - 0 تشکر 43733

سلام.

با عرض پوزش از خانم نوای آسمانی میخوام ابتدا با دوستمون حیات طیبه صحبت کنم.

فکر میکنم بهتره برای جلوگیری از منحرف شدن بحث اگر میخوایم در مورد مسائل حاشیه ای و مدیریتی صحبت کنیم در محیط خارج از تاپیک باشه در صورت تمایل بنده منتظر صحبتتون هستم(smartboy2015@gmail.com)

خب خانم نوای آسمانی؛

فرمودید "تدبیر"

یعنی همان مسئله ی قبلی؛فکر میکنم پیامبر(ص) این کار را میکردند و هر کس میخواست هدایت میشد و هرکس نمیخواست نه.(انا هدیناه السبیل...) فکر میکنم پیامبر(ص) در چنین موضع و چالشی باز هم اگر میخواستند چنین کاری کنند؛میکردند همان طور که در غدیر خم کردند و در 6 جای دیگر هم انجام دادند و دشمنان حضرت علی(ع) زیاد شدند؛جان ایشان به خطر افتاد(ترس از به خطر افتادن جان را برای علی(ع) مطرح میکنید؟؟؟)مگر نه این بود که پیامبر(ص) میدانستند که پس از فوتشان امتشان جز عده ی کمی به عقب و دوران جاهلیت بر میگردند؟ پس اگر واقعا چنین چیزی(مثلا نام امام علی(ع) در اذان) لازم بود وجود داشته باشد؛پیامبر(ص) این کار را میکردند نه این که برای جلوگیری از گمراه شدن امتی که به قول شما عده ی زیادیشان با شخصی چون حضرت علی(ع) عناد داشتند؛همچین حقایقی از جمله نام ایشان در اذان یا همراه بودن نام ایشان همواره با نام خودشان را ابراز نکنند و کتمان کنند.

متوجه منظورم میشید؟فکر میکنم پیامبر(ص) اگر همچنین حقایقی بود ابراز میکردند طبق همان آیه ی بالا.

همان طور که پیامبر(ص) به مشرکانی که گفتند ما وقتی از سال را بت میپرستیم و وقتی را خدای تو را عبادت میکنیم؛پیامبر(ص) هم میتوانستند بگویند برایجلوگیری از ضلالت بیشترشان قبول کنیم اما گفتند نه.اینجا هم مسئول ضلالت مردم معاند نیستند.

یا علی.


 

 

سه شنبه 28/3/1387 - 6:12 - 0 تشکر 43734

سلام
وقت به خوشی...
باشه! من نظریه ام رو پس میگیرم اما...
نوای آسمانی عزیز؛ فرمودید "هضم كردنش برای من مشكله!! چون این شهادت رو كل شیعه های دنیا میگن!! نه فقط ایرانی ها!"... بله؛ با شما موافقم... اما منم یه موردی برام پیش اومده، اگه ایرادی توی گفته هام بود بازم تصحیحش کنین...
والا مطالعاتم مال خیلی وقت پیشه و منبعش یادم نمونده اما تا جاییکه یادمه این ایرانی ها بودند که اولین شیعیان بودند. درسته؟... پس ایران مرکز شیعیان بوده... و بعد ها هم تبدیل میشه به اولین دولت شیعی دنیا (که از لحاظ قدرت هم در دنیا از برترین ها بوده)... بنظرتون توی این شرایط وقتی گروهی کوچک از اینور و اونور جهان شیعه میشن، برای اینکه بگن که شیعن و بدونن که چطور شیعه باشن ویا بقول امروزی تر آپ تو دیت باشن، طبیعیه که به سمت جماعت و منبعی بزرگتر از اونچیزی کشیده میشه که درونشه... از طرفی همونطور که الان فرهنگ غرب بخاطر قدرتش توی جهان اشاعه پیدا کرده و میکنه، این هم طبیعیه که اون زمان فرهنگ (مذهبی) کشوری که قطب شیعه جهان بوده مورد تقلید قرار بگیره... این دیگه غیرقابل هضم نیست، فکر میکنم!... از یه طرف دیگه هم این بوده که مبلغان شیعه اکثرا یا ایرانی بودند ویا تاثیر پذیری از فرهنگ شیهیان ایرانی داشتند؛ هم بخاطر چیزهایی که گفتم و هم بخاطر وجود بزرگانی در علوم مذهب شیعه از میان ایرانیان...
پس میشه اینطور نتیجه گرفت که این تغییر در برخی فرعیات ممکنه که از این عامل سرچشمه گرفته باشه... چیزی که هست اکثر آفریقایی های مسلمان سنی اند و اون اندک نفراتی هم که شیعه هستن، مدت ها بعد از وفات پیامبر بودن و جدا شدن ایران از ممالک عباسی...
هه هه... والا من روی حرفهام فکر میکنم؛ خوب چکار کنم، شاید این فکر منه که کوچیکه... ازتون میخوام که یه خورده کمکم کنین تا به سطح شما برسم... ممنون...
و اما درجواب جناب حیات طیبه، مدیر گرام انجمن...
من که از خدامه مفصل در این مورد صحبت کنیم؛ همین الان به نوای آسمانی عزیز گفتم که توی این زمینه کمک میخوام...
فرمودید "این که اقا مجتبی هر مسئله ای رو به دولتهای قبل در ایران نسبت بدید اصلا درست نیست. "... 1. "هر مسئله ای رو"؟؟؟ یعنی من همه مسائل رو به تاریخ مربوط میکنم؟... 2. خوب مگه این کار غلطه؟ والا تا جاییکه میدونم همه چیز از انسان گرفته تا احتیاجات مادی و معنویش همگی به تاریخ بستگی داره. نمیخوام بحث رو به علومی مثل فیزیک ربط بدم چون اونقدا نیستم؛ اما این یه امر ساده و قابل قبوله که امروز هر جامعه و هر واقعه ای به گذشته اون مربوط میشه، حتی اگر در ظاهر امر این واقعه به اون گذشته هیچ ربطی نداشته باشه؛ شما اینطور فکر نمیکنید؟
و فرمودید " اگر در زمان پیامبر نبودیم و ندیدیم ، چطور زمان خلفا و پادشاهان رو بودیم و باور میکنیم ؟"... منظورتون رو کامل متوجه نشدم!... اما با توجه به ادامه که فرمودید " امثال مثل ما به جای اینکه به تاریخی رجوع کنیم که همش زیر و رو شده و هیچ چیزش سندیت نداره بهتره به سخنانی بها بدیم که مستقیم از ائممون به ما رسیده و هیچ شک و شبهه ای هم بهش وارد نمیشه" یه چیزایی هست که میگم...
مگر شما به کتب تاریخی و ماحصل محققان شکی دارین؟... مگر اون تاریخ نویسان اون زمون (ومحققان امروز) با کسانی که احادیث پیامبر رو ثبت میکردن فرقی میکنن؟ والا هردو از نوع انسانند و هردو هم تحت شرایط خاص خود زیر فشارهای سیاسی، اقتصادی، قومی و چی وچی وچی بودن و هستن؛ فکر نمیکنم که ایراد در کارشون باشه اون هم اینهمه نفر، همه باهم و درباره یه موضوع واحد(!!!؟؟؟)...
یه سوال؛ شما به اون نوشته ای که گوشش اسم ائمه خورده، هرچی بود میخونین و چون ائمه گفتن عمل میکنین بهش؟ یعنی شما هرچی رو که درباره پیامبر و اسلام میشنوید و میخونید، توی زندگیتون پیادش میکنین؟...
من که یه همچین چیزی رو قبول ندارم به دلایلی... اول اینکه خود پیامبر فرمودن که اگر حدیثی رو شنیدیم اول به اون گوش کنیم و روش تعقل خرج کنیم، بعد اگر عقل و اسلام تاییدش کردن، عملیش کنیم. و این یعنی اطمینانی به نویسندگان احادیث نیست... اصلا مگه سهوا نمیشه اشتباهی در ثبت مطالب از طرف نویسندگان صورت بگیره؟ والا تا جاییکه من تو کتاب دینی خوندم، معصومین چهارده نفر بودن و نویسندگانی هم که الان از کتبشون استفاده میشه، جزو اونها نبودن؛ بودن؟... اصلا گیریم که این نویسندگان پاک و مبرا از اشتباه؛ آیا شما میدونین که کتابهای اونها دست چه کسایی چرخیدن؟ اونها هم پاک بودن و امانت دار؟ خدا که نگفته علاوه بر قرآن کتاب اونها رو هم از تحریف حفظ میکنه، پس احتمال تحریف هایی جزئی توسط افراد وحکومت های مختلف دارن... درکل من فرقی بین مورخان با بزرگوارانی که احادیث پیغمبر رو ائمه رو مینوشتن نمیتونه باشه؛ هیچی...
ممنون میشم که روشنم کنین...
یه چیزای دیگه هم هست... خدمت جناب شجاعتی در مورد مورد معراج که فرمودید " بنده هیچ گاه نشنیده ام که پیامبر با حضرت علی(ع) به معراج رفته باشند"... بله حق باشماست. حضرت به تنهایی به معراج رفتند؛ اما فکر میکنم که منظور ممل32 عزیز به اون فرشته ای باشه که خدا اونو به شمایل حضرت علی –علیه السلام- مزین کرد تا فرشتگان از دور بودن از ایشون بی تاب نباشن... این رو هم بدک نیست اگه بگم که برخی از بزرگان همین مورد (وجود شمایل امام در آسمانها) رو دلیل بر رتبه بالای حضرت علی –علیه السلام میدونن... ویه یادآوری کویچک که در یک حدیث قدسی داریم که خداوند پس از اینکه دلیل خلقت کائنات رو پیامبر –صلی الله و علیه و آله- نام میبره، سپس دلیل خلقت ایشون رو امام علی –صلوات الله علیه- ذکر مکنه. و این خودش دلیلی بر عظمت جایگاه این شیرمرد در خلقته... اینها رو بجای جناب ممل32 گفتم چون خودشون نبودن...
درباره اون قسمتی که نوای آسمانی در جواب شما نوشتن " مكن بود حتی دشمنان حضرت علی (ع) بیشتر هم بشه... و جون ایشون به خطر بیفته!! و اینكه نه برای ایمان آوردن... بلكه برای پایدار موندن افراد ایمان آورده..."... این نکته رو هم من به گفته های ایشون اضافه کنم که از این نگاهی که ایشون کردن این عمل حضرت (اضافه کردن نام امام به اذان) علاوه بر اونهایی که گفتن دلیل دیگه ای هم میتونست داشته باشه...
اون زمون حکومت ها قوم و قبیله ای بود و از یه نفر به فردی دیگه از خانواده و فامیل وی میرسید. حالا اگر پیامبر –صلی الله و علیه وآله- میومدن و این کار رو میکردن، باعث میشد که این فکر در اذهان بیاد که پیامبر قصد تشکیل یه حکومت رو داره و میخواد تنها سلطه بر مردم رو بدست بیاره (هرچند که بدون این هم این حرف رو زدن)... واین یک نیروی دافعه برای اسلام میبود...
ببخشید که خیلی طولانی شد...
یاحق
مجتبی

در نگاه آنانکه پرواز را نمی فهمند،                                                                        
هرچه اوج بگیری، کوچکتر می شوی...                                         
سه شنبه 28/3/1387 - 11:41 - 0 تشکر 43750

-:- به نام حضرت دوست -:-

باز هم سلام... اولا برای من فرقی نمیكرد كه خانم نوای آسمانی باشم یا جناب نوای آسمانی... مهم بحث بود!! حالا به هر ترتیب!

"فکر میکنم پیامبر(ص) این کار را میکردند و هر کس میخواست هدایت میشد و هرکس نمیخواست نه.(انا هدیناه السبیل) "

خب.. این آیه میگه كه ما هدایت میكنیم.. حالا یا قبول میكنن و هدایت میشن یا نه دیگه!! چیزی به غیر از این نمیگه كه؟ میگه؟ و من چی میگم؟ میگم پیامبر با تدبیر كارهاشون رو میكردند.. حتی هدایت رو... چرا؟ چون هدف هدایت ترویج اسلام بود نه مسكوت موندن اون! اگر پیامبر كه عنوان رسالت رو بر عهده داشتند میومدن و هر كاری به ذهنشون میرسید رو انجام میدادند، مهری جز مهری بی كفایتی به پیشونی اسلام نمیخورد... دینی كه پیامبرش این قدر بی فكر عمل كنه به چه دردی میخوره!؟

آیا همیشه هدایت به یك صورت بوده؟؟ نه! هدایت برای یك قوم با قوم دیگه فرق میكرده... هدایت برای یك انسان با انسان دیگه فرق میكرده... و همه ی اینها نیاز به تدبر و تفكر پیامبر (ص) داشتند.. و اگه بگیم در مسائل ایشون فقط با تكیه بر اینكه باید هدایت كنند تدبر و تفكر رو كنار گذاشتند واقعا اشتباه محضه... هنوزم میگم ایشون این كار رو اگر نكردند... در اون زمان لازم نبوده!! چه بسا مثل مساله ی غدیر خم كه لازم بود و گفتند همه جا اعلام میكردند... مساله ی غدیر خم آینده ی اسلام رو میساخت.. از نظر اهمیت فك نمیكنم با یه تغییر در اذان مشابهت داشته باشه... مساله ی امامت یكی از بزرگترین مسائل در اسلامه.. و اگر پیامبر (ص) نمیگفتند راه هدایت رو بسته شده میزاشتند برای انسان ها... اما هدف و وظیفه ی پیامبر(ص) هدایت بود!! طبق گفته ی شما... پس برای بسته نموندن راهشون و اعتراض مردم به ناقص موندن وظیفشون مساله ی امامت رو ذكر كردند... حتی اگر به ضرر حضرت علی (ع) بود... حتی اگر جانشان در خطر میفتاد... اینجا مساله، مهم و مهم تر هست... پس باز هم میبینیم كه تدبر و تفكر چقدر در كارهای پیامبر (ص) نقش داشته...

"مگر نه این بود که پیامبر(ص) میدانستند که پس از فوتشان امتشان جز عده ی کمی به عقب و دوران جاهلیت بر میگردند؟"

درسته... پیامبر خیلی چیزهای دیگر هم میدونستن.. امامان همه خیلی چیزا میدونستن... اما اینا در انجام وظایفشون تاثیر چندانی نداشت... و اینكه دلیلی بر این نمیشد كه بی گدار به آب بزنند... درسته ایشون خیلی چیز ها رو میدونستن اما باید وظیفه رو درست انجام میدادن.... حفظ منافع اسلام در زمان حال، و انجام كارهایی كه منافع اسلام در آینده به خطر نیفته جز وظایف بود.. اگر ایشون اسم حضرت رو به اذان به طور رسمی اضافه میكردند هم در زمان حال.. هم در آینده اسلام به خطر میفتاد... دینی كه پیامبرش هر چی دوست داره میگه مسلما با خطرات وحشتناكی روبرو هست... در ضمن.. قبل از به امامت رسیدن حضرت علی (ع) كه واقعا نام بردن از ایشون خیلی كم خردانه بود! ... درسته پیامبر (ص) خیلی حضرت علی (ع) رو دوست داشتند اما برای مردم عادی فقط یه یار پیامبر بودند... و زمان بعد از اون هم .... (دوستان میگن كه سندش هست كه پیامبر و یارانش این شهادت رو تو اذانشون میگفتن! من ندارم این اسناد رو... اما از دوستان میخوام كه برامون قرار بدن!! خوشحال میشم!! پس برای بعد امامت حرفی نمیزنم... چون میگن سندش هست.. اگه نبود كه باز بحث رو ادامه میدم!! خب.. )

ادامه دارد....

سه شنبه 28/3/1387 - 11:43 - 0 تشکر 43751

-:- به نام حضرت دوست -:-

"مسئول ضلالت مردم معاند نیستند. "

منم نمیگم مسئول ضلالتند... اما میگم كه با رفتارشون و تدبرشون بهترین كار رو انجام میدادند.. این مكالمه یه مكالمه بین دو تا آدم جاهل نیست!! شاید طرف مقابل پیامبر (ص) جاهل باشه... اما پیامبر این طور نیستند... در ضمن پیامبر برای هدایت تا یه جایی مسئولیت دارند.. اگه طرف مقابل هدایت نمیشه اینجاست كه وظیفه از پیامبر سلب میشه. و پیامبر اون فرد رو رها میكنه!! اما هنوز هم میگم.. در زمینه خود هدایت محال هست كه پیامبر تدبر نداشته باشند... ایشون هدایت رو برای عموم مردم بر عهده داشتند...و با قوم و قبیله های مختلف در میون میزاشتند... و این كار با تدبر بوده!! حال اگه كسی قبول میكرد كه میكرد اگر هم نمیكرد كه نمیكرد... اما جایگاه حضرت باعث میشد تا ایشون بهترین راه و عاقلانه ترین راه رو برای هدایت مردم مختلف انتخاب كنند..

.

فكر میكنم زیادی در مورد مساله ی تدبر حضرت صحبت كردم.. اونم فقط به این امید كه بتونم حرفم رو بهتون بفهمونم.. اگه بازم نامفهومه شرمنده.. این ضعف من در گفتار و نوشتاره!

اما باز هم میگم... پیامبر (ص) عاقل و دانا بودند و هر كاری رو در زمان معین خودش انجام میدادند... و واقعا قبل از امامت حضرت علی (ع) بردن نام ایشون در اذان جز مشوش كردن اذهان چیزی رو در بر نداشت... ممكن بود هر قوم و قبیله ای ادعا كنه كه مثلا نام یكی دیگه از اصحاب هم باید در اذان باشه.... (چون هنوز مساله ی امامت مطرح نبود!! و ممكن بود فكر كنن به سبب صحاب پیامبر بودن این لقب بهشون داده شده و در اذان نامشون آورده شده... و مثلا ایرانیا میگفتند كه تا اسم سلمان فارسی رو در اذان نیارید ما ایمان نمیاریم!! هههه... چقدر وضعیت قاطی پاتی میشد... )

اما برای بعد از امامت حضرت به طور رسمی من منتظر اسناد دوستان هستم...

و اما آقا مجتبی...

حرف شما متین... درسته ما محل تجمع شیعه و دولت شیعه و... كه شما ذكر كردید هستیم!! اینا هم برام قابل هضم هست!! اما اینكه بگیم خیلی از تغییرات رو دولت ها و سلسله ها در دین به وجود آوردند این قابل هضم نیست!! شاید عادت ها زاده ی دست دولت ها باشند... اما آوردن یه ذكر وسط اذان خیلی نا معقوله... میشه قبول كرد كه عادت دست دادن بعد نماز توسط صفوی ها اومده.... یا همون قمه زنی... چون اینا عادات هستند... اینا جزیی از دین نیستند... و ما خودمون هم خیلیامون اونا رو نفی میكنیم... و بعضی هاشم میپذیریم و تكرار میكنیم.. اما این شهادت فرق میكنه... اگه بگیم توسط سلسله ی صفوی به اذان اضافه شده... و ما هم داریم تكرارش میكنیم... این یعنی اینكه ما داریم به حرف یه دولت اقتدا میكنیم... نه حرف پیامبر (ص) و یا حتی امام معصوم!! این هست كه برام قابل هضم نیست!! اینجاست كه میگم بیایم فكر كنیم.. همه مون.. نه تنها شما...امیدوارم منظورم رو متوجه شده باشید....

به هر حال.... منتظریم ببینیم به كجا میرسه این بحث...

در ضمن جناب حیات طیبه... وقتی سندی هست... لطفا ارائه كنین... برای همه مون خوب نیست الكی همه چی رو كش بدیم!!

ممنون از همه... یا علی.

مواظب خودتون و دلای پاكتون باشید.

سه شنبه 28/3/1387 - 13:36 - 0 تشکر 43766

سلام خدمت همه ی دوستان. چه جناب؛چه خانم و چه ...

آقا مجتبی جان در مورد حرفات حرفی ندارم.یه سری اطلاعات خوب بم دادی.                              

اما خانم نوای آسمونی:

برای اینکه بحث منحرف نشه در مورد نحوه ی هدایت و انا هدیناه السبیل صحبتی نمیکنم.منظور شما در مورد ضرورت نیاوردن نام امام(ع) رو در زمان پیامبر(ص) متوجه شدم.اما نبود نام ایشان در اذان امام صادق(ع) را چه طور توجیه میکنید؟ایشان که قدرتی نداشتند که بخواهد مورد سوء برداشت از جانب بقیه قرار گیرد یا هر مسئله ی دیگری.این را چگونه توجیه میکنید؟

اگر این مسئله تمام شود مسئله ی بعد هدایت پیامبر(ص) است که خیلی در مورد صحبت های شما صحبت دارم.

یا علی. 


 

 

سه شنبه 28/3/1387 - 14:58 - 0 تشکر 43778

-:- به نام حضرت دوست -:-

با سلام... خب جناب شجاعتی.. من هم اصلا قصد نداشتم در مورد هدایت بحث كنم .. حرفهام فقط جواب سوال شما بود! و اما در مورد امام صادق (ع) من فعلا صحبتی نمیكنم...صبر میكنم تا دوستان اسنادی رو كه ادعا میكنند هست و دارند، بیارند! من تا اینجای كار به سوال اولیه شما طبق اطلاعات و فكر خودم جواب دادم.. نه از جای خاصی... اما خیلی قشنگ میشه كه جواب با سند و مدرك باشه.. منتها دانش من در اون حد نیست... به خاطر همین منتظر دوستان عزیزمون میشیم... البته اگه ایرادی نداشته باشه.... چون نمیخوام بحث بیهوده به بیراهه بره... منتظر اسناد میمونیم.. بعد از اون من جواب شما رو میدم... امیدوارم كه شما هم موافق بنده باشید..موافق اینكه بعد از دیدن اسناد نظراتمون رو بگیم.....

در مورد هدایت هم... باشه بحث میكنیم... اگه یه جاهایی از بحث ها من نبودم از همین جا شرمنده... من فصل امتحانامه... امیدوارم با دوستان به نتایج خوبی برسید... اما اگه بشه حتما میام... مثل این بحث كه شد و بودم...

از مدیر و جانشین محترم و همه ی بچه های خوب این انجمن یه چیزی میخوام!! خیلی خوب میشه بتونیم احادیث دروغین رو تشخیص بدیم... این یه هنره... خیلی از احادیث دروغین ماها رو به گمراهی میكشونه...كاش یكی كه اهل فنه یه آموزشی میداد بهمون... میدونم سخته و زمان گیر اما اگه بود خیلی خوب بود... یا حداقل دوستانی كه این فن رو بلدن به انجمن معرفی میكردن تا اون جاهایی كه اسناد معتبر لازمه همراهمون باشن... این یه نظر بود از طرف یه كاربر... چیزی كه تو این بحث جاش خالی بود!! نه تنها این بحث... كلا در مباحث دینی ما جاش خالیه... خیلی از سوء تعبیر ها هم به علت همین كمبود هاست...

ایشالا كه بحث به خوبی پیش بره... یا علی

.

مواظب خودتون و دلای پاكتون باشید.

پنج شنبه 30/3/1387 - 15:44 - 0 تشکر 44126

بسم رب المهدی

سلام دوستان عزیز . خوبید؟  خوشید ؟ سلامتید ؟
احسنت بچه ها به همتون  .واقعا حرفاتون رو که میخوندم خیلی صفا داد 


اما مطلب من در ابن مورد . قبل اینکه ادامه بدیم بحثمون رو خدمت اقای شجاعتی عزیز عرض کنم جانشین محترم پیشنهاد دادند اون مطلب از زیر تاپیک حذف بشه بهتره . که حذف شد تا دلخوری شما هم رفع بشه


احادیثی رو میخوام بنویسم اینجا هم با سند هم با ذکر منابعش و زود تر خواستم یه سر بزنم به تاپیکها که ...امان از دست این امتحانات!! راستی رووفقا دعا کنید قبول شیم درسامون رو

اما قبل از اینکه حدیث و روایتی رو بیان کنیم ،  میخوام یه تعریفی از " تحریف "
رو با هم مرور کنیم و ببینیم اصلا تحریف چی هست که جناب شجاعتی میگند در اذان وارد شده و ما هم فرت و فرت هر روز داریم میخونیم و میگیم

اگه قرار به تحریف باشه یعنی اون چیزی که در اصل بوده و تغییر داده شده باشه .... این کار یعنی بدعت .... بدعت رو هم که میدونیم حرامه و مرتکب شده اون چه برنامه ای رو در انتظار داره .

با این تعریف منظور اقای شجاعتی و تا حدودی هم اقا مجتبی اینه که کلیه علما ... بزرگان ...اندیشمندان و اونایی که اذان رو به سبک شیعه میخونند یک بدعت گذار هستند و کار حرام انجام میدند . در صورتی که معدن علم هستند و به نظر من اونقدری عقل در سر دارند که کشکی نمیاند شهادت امیرالمونین رو در اذان قرار بدند و اخرت خودشون رو خراب کنند و حتما بزرگانی چون ایه الله بروجردی .... علامه امینی ....علامه مجلسی .... علامه بحر العلوم در گذشته و در حال نیز ایه الله وحید ..... ایه الله بهجت و صدها نفر از بزرگان که هم تاریخ رو مو به مو زیر و رو کرده اند و هم در تحقیقات دینی مثل اونها پیدا نمیشه... اینقدری فکر و تعقل داشتند که به خاطر یک ذکر اخرت خودشون رو از بین نبرند


پس میگیم این افراد حتما براشون ثابت شده هست این مورد . و این اثبات هم با درایت و شناختی بوده که به دست اوردند . اذانی که ما الان میخوانیم دقیقا همانی است که پیامبر میخوانده است و ان دقیقا همانی است که با وحی بر پیامبر نازل شده و هر گونه تغییر در ان بدعت است  طبق این روایتها :


مرحوم ملا محمد تقی مجلسی (روضه المتقین . جلد2.صفحه 213) :
بدان که شیعیان اجماع بر این مطلب دارند که اذان از طریق وحی بر پیامبر(ص) رسیده است و اهل تسنن اجماع دارند بر اینکه از رویا گرفته شده است ولی در این جهت اختلاف دارند که از رویای چه کسی گرفته شده است. بعضی این رویا را  را به "عبدالله بن یزید " و بعضی به "عمربن خطاب"  و بعضی به "ابی بن کعب" نسبت داده اند ولی همه انها مردود است به دلیل روایاتی که از ائمه معصومین به ما رسیده است


شهید اول (ذکری الشیعه ص 168) :
شیعه اجماع دارد بر اینکه اذان از طریق " وحی " تشریع شده و امام جعفر صادق کسانی را که پنداشتند پیامبر اذان را از عبدالله بن زید اقتباس کرده لعنت نمودند و فرمودند : وحی بر پیامبر نازل میشود انگاه گمان میبرند که حضرتش اذان را از عبدالله بن زید گرفته است

اینها دو نمونه از چگونگی پیدایش اذان بود که بنده انتخاب کردم .

ادامه دارد ...

آقا جان اگر قرار باشد من هم مثل ژول ورن دور دنيا را درهشتاد روز بچرخم ،
ترجيح ميدهم دور تو بچرخم
چون تو هم دنياي مني هم عقبي مني
پنج شنبه 30/3/1387 - 16:18 - 0 تشکر 44130

بسم رب المهدی


روایتهای عام : (یعنی روایتهایی که لزوم ذکر شهادت علی (ع) را چه در اذان و غیر اذان ثابت میکند )


1)
بحار الانوارجلد 27 ص 1:
قاسم بن معاویه در حدیث معراج از امام جعفر صادق نقل نموده که فرمود :...فاذا قال :احدکم لااله الا الله ، محمد رسول الله ، فلیقل علی امیرالمونین ولی الله .
یعنی : پس هر گاه یکی از شماها بگوید لااله الا الله ، محمد رسوال الله پس باید بگوید علی امیر المونین ولی الله



2) تفسیر علی ابن ابراهیم جلد 2 ص 417:
از اصبغ بن نباته نقل شده که ایشان از مولای متقیان علی (ع)سوال نمود از قول خداوند که در قران به رسول خود میفرماید : سبح اسم ربک الاعلی ..... پس امام علی فرمود: بر پایه عرش نوشته شد دو هزار سال قبل از اینکه خدا اسمانها و زمینها رو خلق کند : لااله الا الله وحده لا شریک له / و ان محمدا عبده و رسوله فاشهدوا بهما / و ان علیا وصی محمد .............. یعنی : نیست معبودی جز خداوند بی همتا و بدرستیکه حضرت محمد (ص) بنده ی اوست و فرستاده اوست پس شهادت بدهید به این دو و اینکه همانا علی (ع) وصی حضرت محمد است



در این روایت کاملا روشن است که مطلقا امر شده که بعد از شهادت بر توحید و نبوت شهادت بر ولایت بدهید

اینها هم دو نمونه از روایتهای عام که دیگه حسش نیست بنویسم   چو خیلی زیادند


ادامه دارد...

آقا جان اگر قرار باشد من هم مثل ژول ورن دور دنيا را درهشتاد روز بچرخم ،
ترجيح ميدهم دور تو بچرخم
چون تو هم دنياي مني هم عقبي مني
پنج شنبه 30/3/1387 - 16:25 - 0 تشکر 44131

بسم رب المهدی


اما اگه یادتون باشه قبلا گفتم برخی یاران خاص پیامبر شهادت حضرت امیر رو در اذانهایشان میخواندند . دو مورد از روایتهایی که پیدا کردم این مطلب رو تایید میکنه . 

1) شیخ عبدالله
مراغی مصری از علما و محققان اهل سنت این روایت را در کتاب " السلافه فی امرالخلافه " ذکر
میکند :
یکی از اصحاب نزد پیامبر امد و عرض کرد : یا رسول الله . " ابوذر" در اذان و اقامه بعد از شهادت به رسالت به ولایت نیز شهادت میدهد و میگوید " اشهد ان علیا ولی الله " . پیامبر فرمود همین طور است . سپس با حالت عتاب امیزی فرمودند : " او نسیتم قولی فی غدیرخم من کنت مولاه فعلی مولاه "
یعنی : مگر سخن مرا فراموش کرده اید که در غدیر خم گفتم : هر کس من رهبر و مولای اویم علی رهبر و مولای اوست ؟! سپس افزودند : " فمن ینکث فانما ینکث علی نفسه " یعنی :هر کس پیمان بشکند ، قطعا به خودش اسیب رسانده است

2)  خود ایشان (شیخ عبدالله مراغی) مینویسد :
پس از واقعه غدیر خم ، در حال حیات پیامبر ، سلمان فارسی در اذان و اقامه بعد از شهادت به توحید و رسالت ، به ولایت امیر المونین نیز شهادت میداد . یکی از اصحاب به محضر پیامبر رسید و عرض کرد : یا رسول الله . امروز موضوعی را شنیدم که قبلا نشنیده بودم . پیامبر فرمود ان موضوع چیست ؟ عرض کرد :دیدم سلمان در اذان ، پس از شهادتین به ولایت علی نیز شهادت داد و میگفت " اشهد ان علیا ولی الله". پیامبر در جوابش فرمود : خبر خوبی شنیدید

ملاحظه کردید دوستان ؟ اینها رو که دیگه جای شکی درش نیست . اگر ناقل روایت از مخالفان باشه و در تایید ولایت صحبت کرده باشه ، بهترین دلیل بر صحت روایت میشه . اما اونی که جناب شجاعتی عزیز گفتند رو باید ببینیم از کی بیان شده ؟ چند بار تکرار داشته ؟ حتی یکی از بزرگان میگفت در تثبیت روایتها و اعتماد به انها لحن گفتار هم  تاثیر گذاره .

این یعنی اینکه بزرگان ما ، اینقدر دقیق و موشکافانه برخورد میکنند در روایتها و اونها رو بیان میکنند . حتما و صددر صد مواردی مثل اونی که اقای شجاعتی گفتند مد نظر بزرگان ما بوده است و از نظر علمی ملاحظه شده . ضمن اینکه من هم تایید میکنم روایاتی هست که ذکر ثلاثه رو در اذان نشان نمیده اما دلیل بر تحریف یا بدعت نیست.خیلی از دلایلش رو خانم نوای اسمانی گفتند و خیلی دیگه از دلایل هم هست که زیاد طول میکشه همین جا تموم میکنم چند تا روایت هم پیدا کردم که دلایل حذف " حی علی خیر العمل " توسط اهل تسنن از اذان رو مشخص میکنه . ولی خداییش دیگه چشمام نمیبینه . این امتحانات تموم شه بیشتر در کنار هم خواهیم بود .
اگر صحبتی هست بفرمایید.


در مورد تاریخی که توی صحبتهای دوستان هم بود خدمت اقا مجتبی عزیز عرض کنم ایشالله صحبتهایی در این مورد با جنابعالی و اونایی که این عقیده رو دارند دارم . خیلی از حرفاتون درسته ولی تاریخ بعد از صفویه هم زمین تا اسمون تغییر کرد اما هیچ وقت حقیقت خاموش نشد . بلکه روشن تر هم شد . چون کاری که دولت صفویه در ایران میکرد حکومت بر مردم بود نه پرورش تشیع . اگرم چیزی بوده اسمی بوده و در کل اونایی که اسلام رو پرورش دادند و شکل تشیع اون رو به ما معرفی کردند امثال شیخ بهایی بودند که از بزرگان تاریخ و دینی بوده . خلاصه حرفم اینکه اگر در زمان صفویه هم این اتفاقات که گفتید نمی افتاد مطمئنا در ایندش رخ میداد و حقیقت از یه جایی باید صداشو بلند کنه . چه الان چه در اینده

یاع ل ی مدد

آقا جان اگر قرار باشد من هم مثل ژول ورن دور دنيا را درهشتاد روز بچرخم ،
ترجيح ميدهم دور تو بچرخم
چون تو هم دنياي مني هم عقبي مني
برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.