موضعگیری امام رضا علیه السلام و نفی ادعای مهدویت امام هفتم علیه السلام(2)
در شماره قبل به بیان برخی مواضع امام رضا علیه السلام در خصوص نفی ادعای مهدویت امام هفتم علیه السلام که توسط فرقه منحرفه واقفیه مطرح گردیده بود اشاره کردیم، مواضعی از قبیل : مذمت و لعن سران واقفه، خبر از آیندة اندوهناک برخی واقفیان،مناظره امام علیه السلام با برخی واقفه، نامه نگاری امام علیه السلام با برخی واقفه واستدلال به روایات رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم و امامان معصوم علیهم السلام.
در این شماره نیز به موارد دیگری از فعالیت های حضرت رضا علیه السلام در خصوص نفی ادعای مهدویت امام هفتم علیه السلام اشاره خواهیم داشت.
بیان تطبیقی علامات ظهور با دوازدهمین امام
یکی دیگر از روشهای علمی و کاربردی امام برای ابطال ادعای واقفه، بیان علامات و نشانههای عصر ظهور مهدی موعود و تطبیق آن با شخصیت امام دوازدهم بود که با شیوههای مناسب بازگومی كرد.
در روایتی از اباصلت هروی نقل شده است: از امام رضا علیه السلام درباره علامت قائم پرسیدم؛ فرمود:
علامته أن یکون شیخ السن، شاب المنظر، حتی أن الناظر إلیه لیحسبه ابن أربعین سنة أو دونها و اذا خرج القائم یقال له فی التسلیم: السلام علیک یا بقیة الله (راوندی، همان: ج3، ص117)؛
نشانه او این است که سنش بالا است؛ اما چهره اش جوان. کسی که به او نگاه کند، گمان میکند که چهل ساله یا کمتر است. زمانی که قائم قیام کند، در سلامها به او گفته میشود: سلام بر تو ای ذخیره خداوند!
همچنین علی بن فضال از پدرش نقل كرده است که امام رضا علیه السلام فرمود:
شیعیان پس از درگذشت سومین فرزندم گرفتار حیرت میشوند؛ زیرا امام آنها از نظرشان غائب میشود.
بعد درباره فلسفه غیبت او فرمود: لئلا یکون فی عنقه لاحد حجة اذا قام بالسیف. (صدوق، 1385: ص245)
امام رضا علیه السلام در مورد دیگری فرمود:
ما أحسن الصبر و انتظار الفرج فعلیکم بالصبر. إن هذا الأمر لیس یجییء علی ما یرید الناس إنما هو من أمر الله تبارک و تعالی (حمیری، 1413: ص224)؛
فرقه واقفه به سبب پیامدهای سیاسی و فرهنگی و با انگیزه صرفاً دنیاگرایی و پس از شهادت امام کاظم(علیه السلام) به وجود آمد که با سوء استفاده از اندیشه مهدویتگرایی در جامعه شیعی برای رسیدن به آرزوهای مادی خود، رحلت امام موسی کاظم علیه السلام را انکار كرده، با ارائه تفسیر غلط از بعضی روایات در میان شیعیان، این شبهه را ایجاد نمودند که امام موسی بن جعفر از دنیا نرفته است؛ بلکه او همان امام قائم است
چه نکو است صبر و انتظار کشیدن فرج! پس بر شما باد که صبر كند. این امر (فرج) آن گونه که مردم میخواهند، واقع نمیشود؛ بلکه آن، از امور خدا است.
در روایت دیگری از امام رضا علیه السلام نقل شده است که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود:
سوگند به آن خدایی که مرا به حق برگزید! یکی از فرزندانم غایب میشود تا آن زمانی که بعضی مردم ناامید شده، گویند دیگر به خاندان پیامبر احتیاج نیست و بعضی در ولادت او شک كنند. (صدوق، 1405: ص51)
نگارش این مقدار روایت با استناد به امام رضا علیه السلام درباره نشانهها و زمان ظهور، نمایانگر این حقیقت است که آن حضرت با تطبیق زمان ظهور برای زمان آینده، میخواست آشفتگیها و تزلزلی را که توسط واقفه در فرهنگ شیعی ایجاد شده بود، مداوا كرده، فرهنگ انتظار را برای شیعیان زنده نماید.
معرفی مصداق مهدی منتظر
تعیین مصداق مهدی منتظر، از صریحترین و روشنگرانهترین موضع گیریهای امام برابر واقفه بوده است که در یک عملیات مقابلهای و تطبیق مصداق، ادعای آنان را باطل كرده است. اكنون به شواهدی در این باره اشاره میكنیم:
در روایتی از حسین بن خالد نقل شده است که امام رضا علیه السلام درباره مصداق قائم فرمود: روزی جدم امیر المؤمنین به فرزندش امام حسین فرمود:
التاسع من ولدک یا حسین هو قائم بالحق المظهر للدین و الباسط للعدل (صدوق، 1405: ص203)؛
یا حسین نهمین فرزند تو قیام کننده به حق، و یاری کننده دین، و گسترش دهنده عدالت است.
نیز در معرفی قائم فرمود:
بأبی و أمی سمی جدی رسول الله و شبیه موسی بن عمران یتوقد من شعاع ضیاء القدس (ابن بابویه، همان: ص114)؛ پدر و مادرم فدای (او باد كه) هم نام جدم رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم و شبیه به موسی بن عمران كه از روشنایی انوار قدس روشنی میگیرد.
بنا بر روایت دیگر در زمان امامت امام رضا علیه السلام درباره مصداق قائم مردم به تشویش خاطر افتاده بودند و حتی بعضی شیعیان مانند ایوب بن نوح خود آن حضرت را قیام کننده به عدل میدانستند. امام رضا علیه السلام برای برطرف شدن آن شبهات میفرمود:
یبعث الله لهذا الأمر غلاماً منا خفی الولادة و المنشأ غیر خفی نسبه (کلینی، همان: ج1، ص341)؛
خداوند برای این امر(برپاداشتن عدل) یکی از فرزندان ما را برمی گزیند، در حالی که ولادت و محل زندگی او مخفی است، اما نسبش آشکار است.
هم چنین از حسین بن خالد نقل شده از امام رضا علیه السلام سؤال شد: «مراد از قائم از شما خاندان کیست؟» حضرت فرمود:
الرابع من ولدی ابن سیدة الإماء یطهر الله به الأرض من کل جور و یقدسها من کل ظلم. هو الذی یشک الناس فی ولادته و هو صاحب الغیبة قبل خروجه. فاذا اخرج أشرقت الأرض بنوره و وضع میزان العدل بین الناس فلا یظلم أحدٌ أحداً و هو الذی ینادی مناد من السماء یسمعه جمیع أهل الأرض بالدعاء إلیه یقول ألا إن حجة الله قدظهر عند بیت الله فاتبعوه فإن الحق معه و فیه (صدوق، 1405: ص371؛ قندوزی، بی تا: ص537)؛
پس از شهادت موسی بن جعفر و ادعای مهدویت آن حضرت توسط وکلایش، دریافتم که آنان به حضرت رضا ستم میکنند، لذا پیوسته امامت امام رضا را تبلیغ میكردم، تا اینکه مروان بن زیاد قندی و علی بن ابی حمزه نزد من آمده، به من گفتند: «تو چرا مردم را به سوی او (امام رضا) میخوانی؟ اگر مال میخواهی، ما تو را بی نیاز میکنیم» و گفتند:ما برای تو ده هزار دینار ضمانت میکنیم.از تبلیغ به نفع علی بن موسی الرضا دست بردار
فقرات حدیث و اوصافی که برای قائم بیان شده است، هیچ یك با امام موسی بن جعفر علیه السلام قابل تطبیق نیست. به همین سبب میتوان ادعا كرد که امام رضا علیه السلام در بیان این حدیث درپی مبارزه با واقفه و تبیین مصداق واقعی مهدویتگرایی در اندیشه شیعه اثنا عشری بوده است.
همچنین آن حضرت درباره مصداق مهدی موعود به ریان بن صلت فرمود:
با او (مهدی) عصای موسی و انگشتر سلیمان است. او چهارمین فرزندم است که خداوند او را تا زمانی که بخواهد، در پناه خود نهان نموده، پس از آن، آشکار كند و زمین را پر از عدل سازد، آن گونه که پر از جور و ستم شده بود. (صدوق، 1405: ص376)
در این باره روایات فراوان از امام رضا علیه السلام درباره تعیین مصداق مهدی منتظر در منابع وجود دارد که ما برای طولانی نشدن مقاله، از نگارش آن خودداری مینماییم.
منع شیعیان از ارتباط با واقفه
پس از نگارش هفت دسته از روایات امام رضا در مبارزه با واقفه، اینک مناسب است بر هشتمین راهکار مبارزاتی آن حضرت با واقفه اشاره شود. در حقیقت، این راهکار در کنار آن روایات، یک نوع پاسخ به جنگ روانی واقفه بود که حضرت میخواست با منزوی كردن واقفه، صف آنان را از صف شیعیان خود جدا نماید. در این نوع از مبارزه، امام به شیعیان خود دستور میداد از مجالست و همراهی با واقفه دوری كنند.
در بعضی منابع آمده است: ینهی شیعته عن مجالستهم و مخالطتهم؛ «شیعه را از هم نشینی و آمیختن با آنان نهی میكرد». (صدر، بی تا: ص440)
بر اساس همین ارشاد امام رضا علیه السلام بود که درباره رفتار شیعیان با واقفه نقل شده است:
فإن الإمامیه کانوا فی غایة الاجتناب و التباعد عنهم حتی أنهم کانوا یسمونهم الممطوره أی الکلاب التی أصابها المطر. (حر عاملی، 1409: ج20، ص69)
یکی دیگر از روشهای علمی و کاربردی امام برای ابطال ادعای واقفه، بیان علامات و نشانههای عصر ظهور مهدی موعود و تطبیق آن با شخصیت امام دوازدهم بود که با شیوههای مناسب بازگومی كرد
در اثر همین روشنگریهای امام رضا علیه السلام بود که بعضی از شیعیان با جان و دل، کنار امام خود با واقفه عملاً مبارزه كردند؛ برای نمونه یونس بن عبدالرحمن گوید:
پس از شهادت موسی بن جعفر و ادعای مهدویت آن حضرت توسط وکلایش، دریافتم که آنان به حضرت رضا ستم میکنند، لذا پیوسته امامت امام رضا را تبلیغ میكردم، تا اینکه مروان بن زیاد قندی و علی بن ابی حمزه نزد من آمده، به من گفتند: «تو چرا مردم را به سوی او (امام رضا) میخوانی؟ اگر مال میخواهی، ما تو را بی نیاز میکنیم» و گفتند: «ما برای تو ده هزار دینار ضمانت میکنیم. از تبلیغ به نفع علی بن موسی الرضا دست بردار».
برابر آنان مقاومت كرده، گفتم:
«ما کنت لأدع الجهاد فی امر الله علی کل حال فناصبانی و أضمرا لی العداوة». (صدوق، 1385: ص235؛ صدوق، 1404 ب: ج4، ص543؛ طوسی، 1411: ص64؛ بروجردی، همان: ج14، ص451)
من هرگز و در هیچ حالی جهاد در امر خداوند را رها نخواهم کرد ...
نتیجه
از آنچه درباره واقفه نگارش یافت، معلوم شد فرقه واقفه به سبب پیامدهای سیاسی و فرهنگی و با انگیزه صرفاً دنیاگرایی و پس از شهادت امام کاظم(علیه السلام) به وجود آمد که با سوء استفاده از اندیشه مهدویتگرایی در جامعه شیعی برای رسیدن به آرزوهای مادی خود، رحلت امام موسی کاظم علیه السلام را انکار كرده، با ارائه تفسیر غلط از بعضی روایات در میان شیعیان، این شبهه را ایجاد نمودند که امام موسی بن جعفر از دنیا نرفته است؛ بلکه او همان امام قائم است.
برابر این گروه، امام رضا علیه السلام موضعگیری كرده، با روشهای مناسب با آنها به مبارزه برخاست که در مسیر این مبارزه، بعضی از اصحاب و یاران امام نیز نقش داشتند.
در مجموع بازتاب روشن مبارزه امام بیدارسازی افکار شیعیان برابر واقفه بود که حتی طبق اسناد و مدارک، افراد زیادی از پیروان واقفه به امام پیوسته، از واقفیگری توبه كردند.