شوخطبعی از عمدهترین انواع ادبی است. صرفنظر از معنای تحتاللفظی، شوخطبعی را میتوان نوعی از گفتار و نوشتار دانست كه شنیدن یا مطالعه آن، باعث انبساط خاطر و ایجاد لبخند شود.متأسفانه نبود تعریفی جامع و مدوّن از این شاخه ادبى، موجب شده است كه بعضى به اشتباه، متفرعات این نوع از ادب را مادر و زیربناى شاخههاى دیگر شوخطبعى بدانند. شوخطبعى آمیزهاى است از: خنده، انتقاد، كنایه، مسایل غیرجدى، طعنه، شفقت و انصاف. با كم و زیاد شدن هریك از این عوامل، انواع شوخطبعى شكل مىگیرد. اصولاً صرفنظر از تأكید سنگنبشتههاى باستانى كه "شادى" را ستودهاند، متن قابل توجهى كه بر رواج انواع شوخطبعى در ایرانِ باستان دلالت كند، نمىتوان یافت. همجوارى ایران با همسایههاى عرب در رواج این نوع ادبى، بىتأثیر نبوده است. اعراب از دیرباز، شعر و ادب را وسیله رجزسرایى، هجو، مفاخره و... قرار مىدادند. در اثبات تقدم اعراب بر ایرانیان در شاخههاى مختلف شوخطبعى، همین بس كه حتى نامهایى كه ما بر این شاخهها اطلاق مىكنیم، عربى هستند. با ظهور اسلام، توجه به این نوع ادبى كماكان تداوم یافت. هجو كفار و تقویت روحیه مسلمین با شاد ساختن آنها، از شیوههاى به كارگیرى این نوع از ادب در صدر اسلام بود. مشهور است كه پیامبر "حسّان ثابت" را به هجو مشركان ترغیب فرموده است. در اصول كافى، كتاب الایمان و الكفر، باب "ادخال السرور علىالمومنین" مجموعهاى از احادیث در ستایش شاد كردن قلب مؤمنین آمده است. همچنین فصل اول كتاب لطایفالطوایف به نقل لطایفى از رسول خدا، ائمه طاهرین و صحابه اختصاص یافته است.