یه خاطره از املا نوشتن خودم بگم.
قبل از انقلاب سال تحصیلی 48-49 بود. سال دوم دبستان بودم که به خاطر اول شدن در مسابقات استانی (مازندران) به مسابقات کشوری در تهران اعزام شدم.
ما در فارسی درسی داشتیم با عنوان ولیعهد. در مسابقه همون درس را برای ما املا گفتند. من که در تمام دروس امتحانی مسابقه نمره بیست گرفته بودم در درس املا نمره نوزده گرفتم و این نمره رتبه اولی من در سطح کشور را تهدید می کرد.
وقتی نمره را اعلام کردند پدرم که خود معلم بود نسبت به نمره من اعتراض کرد و مطوئن بود که من می بایست بیست می گرفتم.
با بررسی املا مشخص شد که کلمه ولیعهد را غلط نوشتم.
پدرم با دلیل و برهان به مسئولین برگزاری فهموند که باید دوباره ازم امتحان گرفته بشه.
در جلسه مجدد امتحان من بودم چند مسئول امتحان و پدرم.
در آن جو سنگین من که یک بچه روستایی بودم و از نقطه ای دور برای اولین بار به تهران آمده بودم شروع به نوشتن املا کردم.
همه به دقت نوشته ام را نگاه می کردند.
گوینده به درس ولیعهد رسید و شروع به خواندن کردن.
کلمه ولیعهد که خونده شد من آنرا ولیعد نوشتم.
پدرم متوجه شد گفت دوباره بخوان اقا
او خواند ولیعهد و من دوباره نوشتم ولیعد.
پدرم اومد جلو و با صدای بلند گفت ول ی ع ه ه ه د.
من به یکباره دوزاریم افتاد و کلمه رو درست نوشتم.
پدرم نفس راحتی کشید و من مجدد رتبه اول را در سطح کشور کسب کردم.