• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن ادبيـــات > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
ادبيـــات (بازدید: 6661)
يکشنبه 18/10/1390 - 18:32 -0 تشکر 414169
دیوان اشعار امام خمینی ره

متن كامل تمام غزلیات دیوان اشعار رهبر كبیر انقلاب اسلامی ایران، امام خمینی (ره) جهت استفاده بهینه در اینجا قرار خواهد گرفت.

دوشنبه 19/10/1390 - 16:42 - 0 تشکر 414503

سلام
اشعار امام خمینی(ره ) خیلی زیبا و با مفهوم هستن
مخصوصا همون شعری که این یکی از مصرع هاش بود
" انتظار فرج از نیمه خرداد کشم"

شاید تقدیر قابل تغییرنباشد،اما تغییر قابل تقدیر است.
دوشنبه 19/10/1390 - 21:44 - 0 تشکر 414592

ممنونم که سر زدی و نظر دادی

دوشنبه 19/10/1390 - 21:45 - 0 تشکر 414593

shahinf گفته است :
[quote=shahinf;424382;414314]سلام
چه گنجینۀ ارزشمندی، اعلی الله درجاته.
یا علی

سپاسگزارم شاهین جان

دوشنبه 19/10/1390 - 21:49 - 0 تشکر 414594

ما را رها کنید در این رنج بی‏حساب
با قلب پاره پاره و با سینه‏ای کباب
عمری گذشت در غم هجران روی دوست
مرغم درون آتش، و ماهی برون آب
حالی، نشد نصیبم از این رنج و زندگی
پیری رسید غرق بطالت، پس از شباب
از درس و بحث مدرسه ام حاصلی نشد
کی می‏توان رسید به دریا از این سراب
هرچه فراگرفتم و هرچه ورق زدم
چیزی نبود غیر حجابی پس از حجاب
هان ای عزیز، فصل جوانی بهوش باش
در پیری، از تو هیچ نیاید به غیر خواب
این جاهلان که دعوی ارشاد می کنند
در خرقه شان به غیر منم تحفه‏ای میاب
ما عیب و نقص خویش، و کمال و جمال غیر
پنهان نموده‏ایم، چو پیری پس خضاب
دم در نی‏آر و دفتر بیهوده پاره کن
تا کی کلام بیهده گفتار ناصواب

دوشنبه 19/10/1390 - 21:50 - 0 تشکر 414595

هر کجا پا بنهی حسن وی آنجا پیداست
هرکجا سر بنهی سجده‏گه آن زیباست
همه سرگشته آن زلف چلیپای ویند
در غم هجر رُخش، این همه شور و غوغاست
جمله خوبان برِ حُسن تو سجود آوردند
این چه رنجی است که گنجینه پیر و برناست؟
عاشقان، صدرنشینانِ جهانِ قدسند
سرفراز آنکه به درگاه جمال تو گداست
فارغ از ما و من است آنکه به کوی تو خزید
غافل از هر دو جهان، کی به هوای من و ماست؟
بر کن این خرقه آلوده و این بت بشکن
به در عشق فرود آی که آن قبله نماست

دوشنبه 19/10/1390 - 21:50 - 0 تشکر 414596

عاشق دوست ز رنگش پیداست
بیدلی از دل تنگش پیداست
نتوان نرم نمودش به سخن
این سخن، از دل سنگش پیداست
از در صلح برون ناید دوست
دیگر امروز، ز جنگش پیداست
مَی زده است، از رُخ سرخش پرسید
مستی از چشم قشنگش پیداست
یار، امشب پی عاشق کشی است
من نگویم؛ ز خَدَنگش پیداست
رازِ عشق تو نگوید هندی
چه کنم من که ز رنگش پیداست

دوشنبه 19/10/1390 - 21:50 - 0 تشکر 414597

آنکه دامن می زند بر آتش جانم، حبیب است
آنکه روز افزون نماید درد من، آن خود طبیب است
آنچه روح افزاست، جام باده از دست نگار است
نی مدرّس، نی مربّی، نی‏حکیم و نی خطیب است
سرّ عشقم، رمز دردم در خم گیسوی یار است
کی به جمع حلقه صوفیّ و اصحاب صلیب است؟
از فتوحاتم نشد فتحیّ و از مصباح، نوری
هر چه خواهم، در درون جامه آن دلفریب است
درد می جویند این وارستگان مکتب عشق
آنکه درمان خواهد از اصحاب این مکتب، غریب است
جرعه‏ای می خواهم از جام تو تا بیهوش گردم
هوشمند از لذّت این جرعه می، بی نصیب است
موج لطف دوست، در دریای عشق بی کرانه
گاه در اوُج فراز و گاه در عمق نشیب است

دوشنبه 19/10/1390 - 21:51 - 0 تشکر 414598

عیب از ما است، اگر دوست ز ما مستور است
دیده بگشای که بینی همه عالم طور است
لاف کم زن که نبیند رخ خورشید جهان
چشم خفاش که از دیدن نوری کور است
یا رب، این پرده پندار که در دیده ماست
باز کن تا که ببینم همه عالم نور است
کاش در حلقه رندان خبری بود ز دوست
سخن آنجا نه ز ناصر بود از منصور است
وای اگر پرده ز اسرار بیفتد روزی
فاش گردد که چه در خرقه این مهجور است
چه کنم تا به سر کوی توام راه دهند؟
کاین سفر توشه همی‏خواهد و این ره دور است
وادی عشق که بی هوشی و سرگردانی است
مدعی در طلبش بوالهوس و مغرور است
لب فرو بست هر آن کس رخ چون ماهش دید
آنکه مدحت کند از گفته خود مسرور است
وقت آن است که بنشینم و دم در نزنم
به همه کون و مکان مدحت او مسطور است

دوشنبه 19/10/1390 - 21:52 - 0 تشکر 414599

پرده بردار ز رخ، چهره‏گشا ناز بس است
عاشق سوخته را دیدن رویت هوس است
دست از دامنت ای دوست، نخواهم برداشت
تا من دلشده را یک رمق و یک نفس است
همه خوبان برِ زیبایی‏ات ای مایه حُسن،
فی‏المثل، در برِ دریای خروشان چو خس است
مرغ پر سوخته را نیست نصیبی ز بهار
عرصه جولانگه زاغ است و نوای مگس است
داد خواهم، غم دل را به کجا عرضه کنم؟
که چو من دادستان است و چو فریاد رس است
این همه غلغل و غوغا که در آفاق بوَد
سوی دلدار، روان و همه بانگ جرس است

دوشنبه 19/10/1390 - 21:52 - 0 تشکر 414600

آنکه دل بگسلد از هر دو جهان، درویش است
آنکه بگذشت ز پیدا و نهان، درویش است
خرقه و خانقه از مذهب رندان دور است
آنکه دوری کند از این و از آن، درویش است
نیست درویش که دارد کُله درویشی
آنکه نادیده کلاه و سر و جان، درویش است
حلقه ذکر میارای که ذاکر، یار است
آنکه ذاکر بشناسد به عیان، درویش است
هر که در جمع کسان دعوی درویشی کرد
به حقیقت، نه که با ورد زبان، درویش است
صوفی‏ای کو به هوای دل خود شد درویش
بنده همت خویش است، چسان درویش است؟

برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.