سلام
جهل روزه فراغت کشت ما را
به زهر هجر تو آغشت مارا
چهل روزه دلم دریای خونه
وحال خواهرت حال جنونه
چهل روزه سرت بالای نی شد
چه ایامی در این چل روز طی شد
چهل روزه اسیری قسمتم شد
زنان وکودکانت را ستم شد
چهل روزه که من بی آشیانه
ملاقاتم شده با تازیانه
چهل روزه به کوفه شام بودم
به نام خارجی در دام بودم
چهل روزه که فارغ ازنگارم
شده مویم سفید وگریه کارم
چهل روزه ندیدم نور عینم
ودلتنگ ابوالفضل وحسینم
چهل روزه که من باور ندارم
که دیگر قاسم واکبر ندارم
چهل روزه اسیران را امیرم
خداوندا کمک کم نا نمیرم
نما قسمت دوباره کربلا را
همان خاک پر از جور وبلا را
کمک کن تا ببینم قبر یارم
سرم بر خاک گلگونش گذارم
بگویم آمدم ای نور عینم
حسینم وا حسینم واحسینم
برزخ-18دی90