خیلی خوشگلن دستتون درد نکنه. مخصوصا اون جوجه ها که من رو بردن به دورانی که به نارنگی میگفتم ناننگی.
اون زمان مادرگرامی خیلی ذوق این کارا رو داشتن و برام یکی از این جوجوهارو درست کرده بودن البته بالای کلاهش پخ پخی بود با کاموا.
یادمه ایشون روی توپ پینگ پونگ کار میبافتن تا این جوجه کاموایی متولد شه. الهی دلم اون دوران رو میخواااااااد