سلام.
بابام میگه منتظر نباش تا دنیا بهم بریزه و علایمی پیش بیاد تا امیدوار بشی که اره این جمعه دیگه خبریه، تلاش کن تا علایم منتظِر واقعی، توی رفتار و اخلاقت ظهور کنه، وقتی اینا ظهور کردن بدون جمعه بعدیش خبریه!
من باهاش موافقم.
علایمی که باید منتظرِ ظهورشون توی وجود خودم هستم رو می نویسم. مرجع ضمیر شخص
خودمه.
سرباز صفر اقا هم که بخوای باشی باید «علم» داشته باشی،
یه «علم» با چاشنی «تقوا!» چون «علم» بی تقوا میشه بمب اتم! البته تقوات هم باید تقوای مرغوبی باشه و با یه «تق» «وا» نره، خلاصه اگه سرباز اقا باشی و عِلمم داشته باشی ار.کیو.170
میندازی پایین.
سرباز صفر اقا بودن اجباری نیست، ولی اگه دلت خواست باید بصیر باشی، باید بدونی چیو کجا بگی و کی و کجا دارن سرکارت میذارن! که مطمئنا تشخیصش واسه همه سخته؛ ولی راه حلش بازم تقواست «إن تتقوا الله یجعل لكم فرقانا». فرقان همون میوه ی بهشتی هست که وقتی درخت تقوای ادم تو قلبش ریشه دووند؛ میرسه و همیشه کام معرفتت رو شیرین میکنه و وسط این همه فتنه و درد به کمک عقل و دلت میاد. شیطان و استاد بزرگای شیطان هم نمی تونن حریف خط شناسیت بشن و تا بگه «ف» تو ته «فتنه» رو گرفتی.
سرباز اقا؛ تا ظهور باید بالایِ سَرِ ایمانش پاس شب بده، باید «بـیـدار» باشه وَ اِلا ایمانش به غارت میره، چشمای نگران تو واسه
ایمانت، شیطان رو فراری میده.
یه جورایی میشه گفت که اون درخت تقوایی که با اشک و آه و روضه ی حضرت امام حسین (ع) و حضرت عباس (ع) به بار نشوندی نیاز داره تا مواظبتش کنی تا باز دوباره مثل هزاربار گذشته به اتیش کوچیک گناهی خاکسترش نکنی. یعنی به حرف خدا گوش بده
«إنّ الذّین التّقوا إذا مسهم طائف من الشّیطان تذكروا فإذاهم مبصرون».
اما یاران امام حاضر (عج)، باید در درجه ی اول یه «بنده ی خدا» باشن که از تهذیب نفس و اراده ی قوی برای ترک گناه و عمل به تکلیف(ترجیحاً در جووونی)، حالا تبدیل به «صالحون» شدن. چرا که یاران حضرت صاحب (عج) وارثان زمین ان.
«إن الأرض یرثها عبادی الصالحون»
پس وقتی دفترچه ی سربازیتو واسه ی «اقای ِ عالَم» پُست میکنی، اولین شرطی که باید بنویسی اینه که «عبدالله» باشی به معنی کامل، بی بهونه ی سخت بودن نماز صبح و عوض شدن زمونه ؛ دومیش هم اینه که صالح باشی.
صالح بودن و عبد بودن چه جوریه؟ باید چه جوری بود؟
خب خیلی از بزرگای دین نوشتن شرح حال سربازا رو. یکمشو بشنو یاد بگیر.
برای بنده بودن باید همه ی «اربابای خودساخته» رو بریزی بیرون و «موحد» باشی و به حرف خدا گوش بدی:
«لا یدعون مع الله اِلهاً آخر»
وقتی فقط بنده ی یه «خدا» شدی باید گناه رو ترک کنی و بچسبی به تکلیف! با تهذیب نفس و توبه به سمت خدا، همه ی دلبستگی هاتو زیر و رو کنی تا خاک وجودت اماده ی بذر «تقوا» بشه:
«و من تاب و عمل صالحا»
اگه هم دیر فهمیدی و قصد جبران داری، باید «مَرد» میدون باشی و اراده ی ترک گناه و جبران داشته باشی :
« یا عِبادِیَ الَّذینَ أَسْرَفُوا عَلى أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمیعاً إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحیمُ»زمر/53.
نباید مغرور باشی! اصلا «عبد» رو چه به غرور؟ غرور از کلام تا سلام، باید «عبد» بود و این «عبد» فقط یه وظیفه داره! به حرف مولا گوش بده:
«عباد الرحمن الذّین یمشون علی الأرض هونا»
هرچی می تونی متواضع باش؛ البته نه اونقد که به ذلت بیافتی. غرور رو که از لباس بندگی شستی، حالا با اشک دیده یا با سجده ی نیمه شب:
« الذین یبیتون ربهم سجدا و قیاما»
دیگه غرورت به جای خودت نظر نمیده و غرورت تحلیلاتو جهت نمیده و غرورت قلبت رو سنگی نمی کنه، پس شاید بینش ِت به دنیا هم درست شد، مثل «صُلَحا».
بنده ای که صالح شده، در دستگاه حضرت صاحب (عج)، باید «سرباز معلم» باشه، «بی تفاوت» و «بی خیال بابا» نباشه:
«الذین ان مکناهم فی الارض اقاموا الصلوة و آتوا الزکات و امروا بالمعروف و نهوا عن المنکر»
البته قبلش بدونه چه جوری باید به این تکلیف عمل کنه، همون قد که سرِ دُرست خوندن نمازش مراقبت میکنه ، روی انجام این تکلیفش هم مراقبت کنه تا درست و بی نقص باشه و همیشه قبلِ عمل به این تکلیف حواسش به این فرمان باشه:
«أتامرون الناس بالبر و تنسون أنفسكم و أنتم تتلون الكتاب أفلا تعقلون»
اونی که میدونه بگه و باید به فکر پرورش جامعه باشه، حتی جاهلایی که فحش میدن رو هم سلام کنه:
«وإذا خاطبهم الجاهلون قالوا سلاما»
و به تکلیف عمل کنه و به قول صاحبش ایمان داشته باشه و ترس از «دسته گل به اب دادن» تکلیفش رو عقب نندازه :
«وَ الَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ وَ آمَنُوا بِما نُزِّلَ عَلى مُحَمَّدٍ وَ هُوَ الْحَقُّ مِنْ رَبِّهِمْ كَفَّرَ عَنْهُمْ سَیِّئاتِهِمْ وَ أَصْلَحَ بالَهُمْ» محمد/2
و یادش باشه که سرباز معلمای درست دَرمون چه «عمل صالحی» انجام میدن:
تمام کارهای خیر وحتی جهاد در راه خدا ، نسبت به امر به معروف مثل رطوبت دهان است نسبت به آب دریا.«حضرت امیرالمومنین علی ع»
و سربازایی بی تفاوت چه جورین:
«من ترک انکار المنکر بقلبه و لسانه فهو میت بین الاحیاء»
آن کس که با قلب و زبان به نهی از منکرات نپردازد مرده ای است در میان زندگان.«حضرت امیرالمومنین علی ع»
سرباز خوبه می خوای بشی باید «اهل شنیدن» باشی، وخوش سلیقه رفتار کنی و اون حرف خوبه رو جدا کنی و چرت و پرت ها رو بریزی بیرون:
«فبشر عباد الذین یستمعون القول فیتبعون أحسنه»
اگه دست روزگار بیکارت کرده و وامونده چندورز کارای روزمره ات؛ اهل غُرغُر کردن نباشی، و ایمانت رو با اینجور چیزا قوی تر کنی، نه با مهربونی دنیا به زندگی خوشحال بشی و نه از نامهربونیش ناراحت. چون میدونی که:
«و لقد اخذنا آل فرعون بالسنین و نقص من الثمرات لعلهم یذكرون»(اعراف ، 130)
«و لنبلونكم بشى ء من الخوف و الجوع و نقص من الاموال و الانفس و الثمرات» (بقره ، 155)
«اذا اراد الله بعبد خیرا فاذنب ذنبا اتبعه بنقمه و یذكره استغفار»(كافى ، ج 2،ص ) «حضرت امیرالمومنین علی ع»
بنده که باشی باید بگی هرچه از دوست رسد خوش است، بنده ی صالح که باشی، اصلا با مواجهه با سختی های گذرای دنیات، نه تنها غرغر نمی کنی، حتی زبون به شکر هم باید باز کنی، چون چشمت باید باطن بلا رو ببینه! برای صالح شدن باید مثلا «صالحان» رفتار کرد :
«سپاس خدایى را كه پاك كردن گناهان شیعیان ما را در دنیا به وسیله اى رنج و محنت آنها قرار داد تا بدین وسیله طاعتشان سالم بماند و بر طاعات استحقاق ثواب یابند.» (بحار الانوار، ج 64،ص
232) «حضرت امیرالمومنین علی ع»
و شب و روز به مولات پناه ببری که مبادا جزو این دسته باشی:
«و اذا مس الناس ضر دعوا ربهم منیبین الیه ثم اذاقهم منه رحمه اذا فریق منهم بربهم یشركون»(روم ، آیه 33)
خودسازی رو ادامه بدی و عملت رو خالص کنی برای خدا، تا امید مستضعف ها و نیکان
اطرافت به تو بیشتر از امید اشرار اطرافت به توبشه و تقریبا اشرار و اربابشون
شیطان ازت ناامید بشن و بشی مصداق «مخلصین» این ایه:
«ولأغوینهم أجمعین إلا عبادك منهم المخلصین»
حالا از 100
این مخلصین تو 2 هم بگیری با تبصره قبولت میکنن، ولی تو برای 100 تلاش کن تا شاید
2 بگیری.
به تکلیفت عمل کن تا انشالله جزو ورودی های این سخن حق باشی :
«والذین آمنوا و عملوا الصالحات لندخلنهم فی الصالحین»
این علایمی
که قرار توی وجود ماها یا حداقل 313 تا از ماها ظهور کنه خیلی زیادتر از اونایی
هست که من ِ بی سواد نوشتم، فکر کنم ایات و روایات برای ظهور این علایم در منتظر
بیشتر از ایات و روایات مربوط به سفیانی و دجال باشه.
کسی خبر داره که کی قراره این علایم ظهور کنن؟ رائفی پور می دونه؟
این سخنرانی، دومین سخنرانی اقای رائفی پور بود که گوش می کردم، یعنی زیاد گوش
نمیدادم، الان که گوش دادم دیدم واقعا کار خوبی میکردم.
حرفایی که بالا نوشتم هرکجاش تاب داره بهم تذکر بدین درستش کنم، منظورم از لحاظ برداشتی که کردم، چون نه کارشناسشم و نه باسوادش، برداشتی که داشتم رو نوشتم، نقصی داره از عقل ناقصه منه.
یا علی