• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن مهدویت > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
مهدویت (بازدید: 5655)
سه شنبه 29/9/1390 - 15:27 -0 تشکر 404163
((علائم و نشانه های ظهور/سخنرانی استاد رائفی پور))

بنام خدا
سلام
 
در زمانه ای قرار گرفته ایم که بسیار صحبت از علائم ظهور می شود
 
اما کدام راست است؟
 
به کدام می توان استناد کرد؟
 
دانستن آنها خوب است یا خیر؟
 
آیا واقعا نشانه ای وجود دارد؟ آنها کدامند؟
 
************
 
در اینجا از شما دعوت می کنیم

تا سخنرانی استاد رائفی پور را بصورت آنلاین یا دانلودی گوش دهید
(حتی اگر خیلی وقت ندارید, در هنگام فعالیتتان در اینترنت گوش دهید )
 

وَأُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ

 
يکشنبه 4/10/1390 - 5:38 - 0 تشکر 406144

سلام.

بابام میگه منتظر نباش تا دنیا بهم بریزه و علایمی پیش بیاد تا امیدوار بشی که اره این جمعه دیگه خبریه، تلاش کن تا علایم منتظِر واقعی، توی رفتار و اخلاقت ظهور کنه، وقتی اینا ظهور کردن بدون جمعه بعدیش خبریه!

من باهاش موافقم.

علایمی که باید منتظرِ ظهورشون توی وجود خودم هستم رو می نویسم. مرجع ضمیر شخص خودمه.
سرباز صفر اقا هم که بخوای باشی باید «علم» داشته باشی، یه «علم» با چاشنی «تقوا!» چون «علم» بی تقوا میشه بمب اتم! البته تقوات هم باید تقوای مرغوبی باشه و با یه «تق» «وا» نره، خلاصه اگه سرباز اقا باشی و عِلمم داشته باشی ار.کیو.170 میندازی پایین.

سرباز صفر اقا بودن اجباری نیست، ولی اگه دلت خواست باید بصیر باشی، باید بدونی چیو کجا بگی و کی و کجا دارن سرکارت میذارن! که مطمئنا تشخیصش واسه همه سخته؛ ولی راه حلش بازم تقواست «إن تتقوا الله یجعل لكم فرقانا». فرقان همون میوه ی بهشتی هست که وقتی درخت تقوای ادم تو قلبش ریشه دووند؛ میرسه و همیشه کام معرفتت رو شیرین میکنه و وسط این همه فتنه و درد به کمک عقل و دلت میاد. شیطان و استاد بزرگای شیطان هم نمی تونن حریف خط شناسیت بشن و تا بگه «ف» تو ته «فتنه» رو گرفتی.

سرباز اقا؛ تا ظهور باید بالایِ سَرِ ایمانش پاس شب بده، باید «بـیـدار» باشه وَ اِلا ایمانش به غارت میره، چشمای نگران تو واسه ایمانت، شیطان رو فراری میده.
یه جورایی میشه گفت که اون درخت تقوایی که با اشک و آه و روضه ی حضرت امام حسین (ع) و حضرت عباس (ع) به بار نشوندی نیاز داره تا مواظبتش کنی تا باز دوباره مثل هزاربار گذشته به اتیش کوچیک گناهی خاکسترش نکنی. یعنی به حرف خدا گوش بده

«إنّ الذّین التّقوا إذا مسهم طائف من الشّیطان تذكروا فإذاهم مبصرون».

اما یاران امام حاضر (عج)، باید در درجه ی اول یه «بنده ی خدا» باشن که از تهذیب نفس و اراده ی قوی برای ترک گناه و عمل به تکلیف(ترجیحاً در جووونی)، حالا تبدیل به «صالحون» شدن. چرا که یاران حضرت صاحب (عج) وارثان زمین ان.

 «إن الأرض یرثها عبادی الصالحون»

پس وقتی دفترچه ی سربازیتو واسه ی «اقای ِ عالَم» پُست میکنی، اولین شرطی که باید بنویسی اینه که «عبدالله» باشی به معنی کامل، بی بهونه ی سخت بودن نماز صبح و عوض شدن زمونه ؛ دومیش هم اینه که صالح باشی.

صالح بودن و عبد بودن چه جوریه؟ باید چه جوری بود؟

خب خیلی از بزرگای دین نوشتن شرح حال سربازا رو. یکمشو بشنو یاد بگیر.

برای بنده بودن باید همه ی «اربابای خودساخته» رو بریزی بیرون و «موحد» باشی و به حرف خدا گوش بدی:

«لا یدعون مع الله اِلهاً آخر»

وقتی فقط  بنده ی یه «خدا» شدی باید گناه رو ترک کنی و بچسبی به تکلیف! با تهذیب نفس و توبه به سمت خدا، همه ی دلبستگی هاتو زیر و رو کنی تا خاک وجودت اماده ی بذر «تقوا» بشه:

«و من تاب و عمل صالحا»

اگه هم دیر فهمیدی و قصد جبران داری، باید «مَرد» میدون باشی و اراده ی ترک گناه و جبران داشته باشی :

« یا عِبادِیَ الَّذینَ أَسْرَفُوا عَلى أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمیعاً إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحیمُ»زمر/53.

نباید مغرور باشی! اصلا «عبد» رو چه به غرور؟ غرور از کلام تا سلام، باید «عبد» بود و این «عبد» فقط یه وظیفه داره! به حرف مولا گوش بده:

«عباد الرحمن الذّین یمشون علی الأرض هونا»

هرچی می تونی متواضع باش؛ البته نه اونقد که به ذلت بیافتی. غرور رو که از لباس بندگی شستی، حالا با اشک دیده یا با سجده ی نیمه شب:

« الذین یبیتون ربهم سجدا و قیاما»

دیگه غرورت به جای خودت نظر نمیده و غرورت تحلیلاتو جهت نمیده و غرورت قلبت رو سنگی نمی کنه، پس شاید بینش ِت به دنیا هم درست شد، مثل «صُلَحا».

بنده ای که صالح شده، در دستگاه حضرت صاحب (عج)، باید «سرباز معلم» باشه، «بی تفاوت» و «بی خیال بابا» نباشه:

«الذین ان مکناهم فی الارض اقاموا الصلوة و آتوا الزکات و امروا بالمعروف و نهوا عن المنکر»

البته قبلش بدونه چه جوری باید به این تکلیف عمل کنه، همون قد که سرِ دُرست خوندن نمازش مراقبت میکنه ، روی انجام این تکلیفش هم مراقبت کنه تا درست و بی نقص باشه و همیشه قبلِ عمل به این تکلیف حواسش به این فرمان باشه:

«أتامرون الناس بالبر و تنسون أنفسكم و أنتم تتلون الكتاب أفلا تعقلون»

اونی که میدونه بگه و باید به فکر پرورش جامعه باشه، حتی جاهلایی که فحش میدن رو هم سلام کنه:

«وإذا خاطبهم الجاهلون قالوا سلاما»

و به تکلیف عمل کنه و به قول صاحبش ایمان داشته باشه و ترس از «دسته گل به اب دادن» تکلیفش رو عقب نندازه :

«وَ الَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ وَ آمَنُوا بِما نُزِّلَ عَلى مُحَمَّدٍ وَ هُوَ الْحَقُّ مِنْ رَبِّهِمْ كَفَّرَ عَنْهُمْ سَیِّئاتِهِمْ وَ أَصْلَحَ بالَهُمْ» محمد/2

و یادش باشه که سرباز معلمای درست دَرمون چه «عمل صالحی» انجام میدن:

تمام کارهای خیر وحتی جهاد در راه خدا ، نسبت به امر به معروف مثل رطوبت دهان است نسبت به آب دریا.«حضرت امیرالمومنین علی ع»

و سربازایی بی تفاوت چه جورین:

«من ترک انکار المنکر بقلبه و لسانه فهو میت بین الاحیاء»
آن کس که با قلب و زبان به نهی از منکرات نپردازد مرده ای است در میان زندگان.«حضرت امیرالمومنین علی ع»

سرباز خوبه می خوای بشی باید «اهل شنیدن» باشی، وخوش سلیقه رفتار کنی و اون حرف خوبه رو جدا کنی و چرت و پرت ها رو بریزی بیرون:

«فبشر عباد الذین یستمعون القول فیتبعون أحسنه»

اگه دست روزگار بیکارت کرده و وامونده چندورز کارای روزمره ات؛ اهل غُرغُر کردن نباشی، و ایمانت رو با اینجور چیزا قوی تر کنی، نه با مهربونی دنیا به زندگی خوشحال بشی و نه از نامهربونیش ناراحت. چون میدونی که:

«و لقد اخذنا آل فرعون بالسنین و نقص من الثمرات لعلهم یذكرون»(اعراف ، 130)

«و لنبلونكم بشى ء من الخوف و الجوع و نقص من الاموال و الانفس و الثمرات» (بقره ، 155)

«اذا اراد الله بعبد خیرا فاذنب ذنبا اتبعه بنقمه و یذكره استغفار»(كافى ، ج 2،ص ) «حضرت امیرالمومنین علی ع»

بنده که باشی باید بگی هرچه از دوست رسد خوش است، بنده ی صالح که باشی، اصلا با مواجهه با سختی های گذرای دنیات، نه تنها غرغر نمی کنی، حتی زبون به شکر هم باید باز کنی، چون چشمت باید باطن بلا رو ببینه! برای صالح شدن باید مثلا «صالحان» رفتار کرد :

«سپاس خدایى را كه پاك كردن گناهان شیعیان ما را در دنیا به وسیله اى رنج و محنت آنها قرار داد تا بدین وسیله طاعتشان سالم بماند و بر طاعات استحقاق ثواب یابند.» (بحار الانوار، ج 64،ص 232) «حضرت امیرالمومنین علی ع»
و شب و روز به مولات پناه ببری که مبادا جزو این دسته باشی:
«و اذا مس الناس ضر دعوا ربهم منیبین الیه ثم اذاقهم منه رحمه اذا فریق منهم بربهم یشركون»(روم ، آیه 33)
خودسازی رو ادامه بدی و عملت رو خالص کنی برای خدا، تا امید مستضعف ها و نیکان اطرافت به تو بیشتر از امید اشرار اطرافت به توبشه و تقریبا اشرار و اربابشون شیطان ازت ناامید بشن و بشی مصداق «مخلصین» این ایه:
«ولأغوینهم أجمعین إلا عبادك منهم المخلصین»
حالا از 100 این مخلصین تو 2 هم بگیری با تبصره قبولت میکنن، ولی تو برای 100 تلاش کن تا شاید 2 بگیری.
به تکلیفت عمل کن تا انشالله جزو ورودی های این سخن حق باشی :
«والذین آمنوا و عملوا الصالحات لندخلنهم فی الصالحین»
این علایمی که قرار توی وجود ماها یا حداقل 313 تا از ماها ظهور کنه خیلی زیادتر از اونایی هست که من ِ بی سواد نوشتم، فکر کنم ایات و روایات برای ظهور این علایم در منتظر بیشتر از ایات و روایات مربوط به سفیانی و دجال باشه.
کسی خبر داره که کی قراره این علایم ظهور کنن؟ رائفی پور می دونه؟
این سخنرانی، دومین سخنرانی اقای رائفی پور بود که گوش می کردم، یعنی زیاد گوش نمیدادم، الان که گوش دادم دیدم واقعا کار خوبی میکردم.
حرفایی که بالا نوشتم هرکجاش تاب داره بهم تذکر بدین درستش کنم، منظورم از لحاظ برداشتی که کردم، چون نه کارشناسشم و نه باسوادش، برداشتی که داشتم رو نوشتم، نقصی داره از عقل ناقصه منه.
یا علی

يکشنبه 4/10/1390 - 21:28 - 0 تشکر 406371

SOHA_1990 گفته است :
 [quote=SOHA_1990;373781;406144]

سلام.

بابام میگه منتظر نباش تا دنیا بهم بریزه و علایمی پیش بیاد تا امیدوار بشی که اره این جمعه دیگه خبریه، تلاش کن تا علایم منتظِر واقعی، توی رفتار و اخلاقت ظهور کنه، وقتی اینا ظهور کردن بدون جمعه بعدیش خبریه!

من باهاش موافقم.
کسی خبر داره که کی قراره این علایم ظهور کنن؟ رائفی پور می دونه؟
این سخنرانی، دومین سخنرانی اقای رائفی پور بود که گوش می کردم، یعنی زیاد گوش نمیدادم، الان که گوش دادم دیدم واقعا کار خوبی میکردم.
حرفایی که بالا نوشتم هرکجاش تاب داره بهم تذکر بدین درستش کنم، منظورم از لحاظ برداشتی که کردم، چون نه کارشناسشم و نه باسوادش، برداشتی که داشتم رو نوشتم، نقصی داره از عقل ناقصه منه.
یا علی

سلام

جای خرسندی و تبریک داره که جنابعالی در حدخودتونم شده انقد خوب از آیات قرآن استفاده می کنید, متشکریم

بنظر میاد سخنرانی بصورت عام هست نه خاص, یعنی خیلی خیلی بصورت تخصصی نیست طوری هست که همه متوجه بشن

و جالبتر اینکه خیلی هم درباره علائم ظهور صحبتی به میان نمیارن و مخالفت خودشونو بنابدلیلی که ذکر میکنن با ذکر چنین چیزهایی اعلام میکنن

و بحث رو میبرن به سمت برنامه های دشمن و آنچه آنها دارن کار میکنن

شبیه حرف ابوی گرام را میزنن که وظیفه ما چیز دیگری است

وگرنه واقعا چه کسی میتونه علائم رو بگه؟ من خودم معتقدم در زمانهای مختلف شبیه این اتفاقات افتاده و همه گفتن آخرالزمانه...شایدم دلیل تغییر داره!

اگر مورد خاصی مد نظر محترمتون هست که باید روش بحث بشه و در این سخنرانی مشکل داره, خوشحال میشیم ذکر کنید

وَأُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ

 
دوشنبه 5/10/1390 - 13:3 - 0 تشکر 406553

اسلام.
من منظورم از علایم، توی اون قسمتی که شما نوشتین از پاسخم علایمی هست که باید در افراد جامعه ظهور کنه.
ولی در کل، علایم ظهوری که بعضی، از بعضی از روایات در میارن و بعدش با عقاید خودشون تطبیق میدن و ازش مستند درست می کنن و بعدا معلوم میشه کار علمی نبوده، و فقط یه برداشتی سطحی از روایات مربوط به افراد موثر اخرالزمان بوده.
خب، قبلا که اینجور نگاه ها به این علایم نبوده!
یا مثلا قبل از اینکه توی فضای سایبر مباحثی فراماسونری باب بشه، مستند «راز ارماگدون» خیلی صحبت های خوبی راجع به این جریان فکری کرده بود که همه اش منابع تاریخی بود. کار خوبی هم بود، یه مستند دشمن شناسی درست درمون.
خب؟
ولی بعدا توی فضای نت، بعدا این مستند «ظهور»، کار بجایی رسید که بعضی از دوستایی که داشتم حتی عوض شدن مدیر باشگاه های ورزشی خارجی رو هم کار فراماسون ها می دونست!
یعنی چی؟ یعنی به قصد شناخت رفتیم جلو؛ ولی سرکار رفتیم. چون اگه همچین قدرتی از فراماسونها بود الان وال استریت رو جمع میکردن. یا مثلا بعد از این مستند ظهور و حرفایی که راجع به ارتباط با شیاطین! چه قد راجع به شیطان پرستی حرف زده شد! اخرشم من نفهمیدم ماجرا چی بود!
به نظر میاد اگه قرار باشه همون جوری که با فراماسونری و شیطان پرستی برخورد کردیم و شناختیمشون، علایم ظهور رو هم همون جوری بشناسیم؛ بازم بریم سرکار.
شکی نیست که دشمن می خواد امر ظهور ما عقب بیوفته یا حتی باهاش مبارزه کنه! ولی این حرفیی که استاد مفرمایند که تک تیرانداز بالای برجای مکه و این ماجراها و سرداب و ... و حتی صحبت های مربوط به معرفی بن لادن به عنوان منجی مسلمونا و کریس انجل و ... الی ماشالله، اینا راه های اصلی مبارزه ی با «ظهور» و نهضت اخرالزمانی امام غایب از نظر نیست.
به نظر من باید این رو فهمید که وقتی میان یه دوره بهاییت و وهابیت درست می کنن و دست برقضا توی هردوتا هم ادعا اخرالزمانی می کنن و یکی میشه بن لادن که بنا بر ادعا اقای رائفی پور برای وهابی مطرح می شه و اون جریان بهاییت هم همین روند رو پیش رفت ولی ناکام موند، نشون میده که جنگ اعتقادی شده! یعنی انحراف توی اعتقادات صحیحی که نسبت به ظهور داشتیم و داریم.
راه اصلی مبارزه ای که با اخرین ذخیره الهی، ار بین بردن جامعه ی منتظر منجی هست، نه با کشتار، همین که اعتقادشون به منجی تاب برداره کافیه، همین که زندگیش سراسر گناه بشه کافیه.
تاب دادن هاشون یه بار با فرقه سازی نمود پیدا می کنه، یه بار با صنعت سینما، یه بار معرفی راه حل های خودشون برای اینده جهان به عنوان اخرین راه! که البته امروز گندش توی اقتصاد در اومده!
میشه که صبح بعد از نماز صبح دعای فرج می خونیم سر کلاس مثلا استادت به ازدواج های پیامبر می خنده یا ...!
من با سخنرانی های اقای رائفی پور مشکلی ندارم، شاید احساس تکلیف کرده داره حرفشو میزنه.
ولی اینکه از یه طرف اولش به اونایی که دارن با تطبیق حوادث زمان و شخص پیش بینی می کنن تیکه میندازه ولی باز خودشم با یه حدیث در میاره که اره شاه عربستان همونی هست که تو روایت اومده! به نظر من جور در نمیاد؛ اونا هم تطبیق دادن، استاد هم داره «فهد» رو تطبیق میده، حالا اونا مطالعه اشون کم بوده به اون نتیجه ها رسیدن ایشون بیشتر به این نتیجه ها. یعنی همون تطبیق های که مردم سالیان دراز میدادن ولی اتفاقی نمی افتاد. شاید اصلا اون موقع وضع از الان شبیه تر هم بوده!
به هر حال؛ من که نمی تونم بگم سخنرانی بده اَخه؛ من من خواستم توی پاسخ قبلیم جوابی بدم به این سوالای بالای تاپیک؛ یعنی همه ی عرضم بود که ما منتظر واقعی باشیم، بعدا اگر چیزی با نشانه ها هم تطبیق کرد، خوب خوشحال میشیم که «لحظه ی دیدار نزدیک است باز من ...»
چون فکرم اینه که الان ما فهمیدیم که شاه عربستان عجب گور به گوریه!
خب چه اتفاقی افتاده که هنوز قبله ی اولمون دست گوربه گوریای صهیونیسته و قبله ای که بهش نماز می خونیم دست گور به گوریای سعودی!
بخاطر اینه که زودتر نفهمیدیم این همون ادمه هست که تو روایت اومده؟ یا بخاطر این بوده که وقتی قرار بوده بیدار شیم بیدار نشدیم. یا اونایی نبودیم که باید باشیم.
جمع بندیش میشه که برخورد با علایم ظهوری که از روایات بهمون رسیده، برای ما بشارت ها و چراغ هایی هستن که به موقع اش راه رو گم نکنیم، نه اینکه خودش باعث بشه راه رو گم کنیم. تکلیف رو انجام بدیم و به انتظار بایستیم، نه به انتظار بنشینیم.

جمعه 9/10/1390 - 16:40 - 0 تشکر 409248

هوالودود
سلامٌ علیکم
ممنون از صحبتاتون
بقیه نظری ندارن!!؟؟

وَأُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ

 
يکشنبه 11/10/1390 - 20:57 - 0 تشکر 410739

سلام.
بحث رو که رفقا نمیان نظر بدن، ولی بحث موضوع کُلیش خیلی مهمه مخصوصا واسه ی امروز ماها.
چون تطبیقی هست مسئله و همه توش دکترا دارن، ادم گیج میشه که بالاخره جواب کوش؟
من سخنرانی استاد علیرضا پناهیان رو هم برای دانلود ِ احتمالی رفقا می ذارم و هم چکیده اش و که فکر کنم همین امسال توی یه سایت خوندم رو قرار می دم.
شاید بهتر بشه بین حرفای اقای رائفی پور و استاد پناهیان رو جمع کرد.
فعلا یا علی

يکشنبه 11/10/1390 - 20:57 - 0 تشکر 410740

انواع دلائل نزدیک بودن ظهور

جدای از ضرورت امیدواریِ ما به نزدیک بودن ظهور که هم منشأ عقلانی دارد و هم دلیل روایی، و هفته‌ی قبل در این باره سخن گفته شد، آیا واقعاً دلایلی برای نزدیک بودن ظهور می‌توان تصور کرد؟
برای نزدیک بودن ظهور سه نوع دلیل می‌تواند وجود داشته باشد:

دسته‌ی اول، دلایل شهودی هستند.

«دسته‌ی اول، دلایل شهودی هستند.»
مانند اینکه برخی از عرفای بزرگوار و جلیل القدر مانند حضرت آیت الله العظمی بهجت(ره) و یا حضرت امام(ره) از راه شهودی، مطلبی را در باره‌ی نزدیک بودن ظهور درک کرده باشند و ممکن است آن را برای برخی از نزدیکان خود بیان کرده باشند.
این‌گونه اخبار برای نزدیک بودن ظهور هست، ولی ما به این دسته از دلایل برای نزدیک بودن ظهور نمی‌پردازیم و مبنای تفکر و تبلیغ خودمان قرار نمی‌دهیم.
چون ممکن است برخی افراد از این موضوع سوءِ برداشت و یا سوءِ استفاده کنند و بعد باب بشود اخبار ناقص یا غلطی از این جنس را از قول برخی افراد دیگر نقل کنند، و فضا را خراب کنند.

 دسته‌ی دوم تحقق حوادثِ در آستانه‌ی ظهور هستند

«دسته‌ی دوم از دلایل نزدیک بودن ظهور، تحقق حوادثِ در آستانه‌ی ظهور هستند» که بسیار مشهور بوده و خیلی هم به آنها پرداخته می‌شود.
مانند اینکه فلان شخص در آستانه‌ی ظهور در فلان مکان از دنیا می‌رود یا فلان حادثه‌ی خاص از قبیل سیل و زلزله و جنگ و غیره، در آستانه‌ی ظهور رخ می‌دهد همه اشاره به حوادثی دارند که در آستانه‌ی ظهور رخ خواهد داد، و یا اشخاصی که در آستانه‌ی فرج نقش‌آفرینی می‌کنند.
به دلایلی که خواهیم گفت، به این دسته از دلایل هم زیاد نمی‌پردازیم. البته این اخبار را انکار هم نباید کرد. علائمی هستند که مصرف خاص خودشان را دارند.

دسته‌ی سوم قواعد و شرایط ظهور هستند

«دسته‌ی سوم از دلایل نزدیک بودن ظهور، قواعد و شرایط ظهور هستند» که این قواعد جزء قوانین و سنن الهی به‌حساب می‌آیند و سنت‌های الهی هم قابل تبدیل و تغییر نیستند.
ما بر اساس این قواعد، گفتگو خواهیم کرد، نه بر اساس حوادث ظهور.

يکشنبه 11/10/1390 - 21:18 - 0 تشکر 410748

اینکه در روایات، حوادث و اتفاقاتِ در آستانه‌ی ظهور بیان شده است، برای اینست که ما در ذهنمان باشد اگر مصادیق آنچه در روایات آمده است، رخ داد حواسمان باشد. اگر پس از بررسی دقیق و کامل متوجه شدیم که این حادثه دقیقاً همان واقعه‌ای است که در روایات اشاره شده است، طبیعتاً امیدمان افزایش پیدا می‌کند و برای کسب آمادگیِ بیشتر، تلاش خواهیم کرد.
اما فعلاً به چهار علت، به حوادث ظهور نمی‌پردازیم:

اول : از اعتبار کافی برخوردار نبودن «سند» برخی اخبار

اول اینکه همه‌ی اخباری که به حوادث ظهور مربوط می شوند از نظر سندی، اخبار دقیقی نبوده و برخی از این اخبار از اعتبار کافی برخوردار نیستند. اگرچه برخی از این روایات که سند مشخصی هم ندارند ممکن است در عمل صحیح از آب در بیایند و به وقوع بپیوندند. و اسناد آن به دست ما نرسیده باشد.

دوم : مبهم بودن «دلالت» برخی از اخبار معتبر

دوم اینکه برخی از اخبار حوادث ظهور هرچند به لحاظ سند، مشکلی ندارند اما از نظر دلالت به اینکه دقیقاً معنایشان چیست، مشخص نیستند. مثلاً مفهوم «دجّال» دقیقاً مشخص نشده است که آیا یک شخص است یا یک پدیده‌ای مانند رسانه‌ها یا ماهواره‌ها و امثال آن است. البته ممکن است با تفکر و بررسی به نتایجی برسیم، اما این نتایج اغلب در حد گمان بوده و قطعی نیستند.
این پیچیدگی‌ها در دلالت، گاهی اوقات موجب می‌شود که تطبیق آنها دشوار شود.
محققین باید اهتمام داشته باشند به اینکه اخبار مربوط به حوادث ظهور را تا حد امکان به لحاظ “سند” و “دلالت” روشن کنند. این هم بحثی نیست که یک‌بار برای همیشه انجام گیرد و کنار گذاشته شود. بلکه هر سال حوادث جدیدی پیش می‌آید که باید بر روی آنها تحقیق و بررسی صورت گیرد که آیا اینها می‌توانند مصداق حوادث ظهور باشند یا خیر.

سوم : این اخبار، تکلیف معین نمی‌کنند

سومین دلیلِ ما برای نپرداختن به حوادث ظهور، اینست که این حوادث برای ما «تکلیف معین نمی‌کنند» و به اصطلاح تکلیف‌ساز نیستند.
لذا برای ما در اولویت قرار ندارند.
مثلاً اینکه شخصِ خاصی به‌نام «عبدالله» در فلان نقطه اگر بمیرد، یکی از نشانه‌های نزدیک بودن ظهور است، این خبر برای ما تکلیف خاصی ایجاب نمی‌کند. این قبیل حوادث و یا حوادثی مانند سیل و زلزله و آتش‌فشان و جنگ، برای ما تکلیف‌ساز نیستند و با دانستن آن تکلیفی به عهده‌ی ما نمی‌آید. مهمترین امر برای ما باید «تکلیف» باشد.

چهارم : امکان حصول «بداء» در مورد این اخبار

چهارمین دلیل برای نپرداختن به حوادث ظهور، اینست که ممکن است در مورد حوادث آستانه‌ی ظهور «بداء» حاصل شود. یعنی ممکن است خداوند تصمیم اعلامی خود به ما را در مورد برخی از حوادث تغییر دهد. مثلاً اینکه بر اساس قضا و قدر اعلان شده‌ی الهی، قرار بر این بوده که قبل از ظهور، فلان حادثه‌ی خاص رخ دهد ولی این تصمیم ابلاغ شده‌ی پروردگار تغییر کند و بدون رخ دادن آن حادثه، امر فرج محقق شود. بنابراین ممکن است برخی از حوادثی که جزء نشانه‌های ظهور بیان شده‌اند، اصلاً رخ ندهند و ظهور اتفاق بیفتد، و یا ممکن است برخی از این حوادث رخ بدهد ولی ظهور اتفاق نیفتد.

*** توضیح: معنى بداء این است که در برنامه‌ی قضا و قدر الهى تجدید نظر رخ بدهد. (مرتضی مطهری، مجموعه‏آثار، ج‏۲۵، ص۵۱۴)
بداء، به معناى ظهور امرى است از ناحیه خداى تعالى بعد از آنکه ظاهر مخالف آن بود. پس بداء عبارت است از محو اول و اثبات ثانى و خداى سبحان عالم به هر دو است. (علامه طباطبایی، تفسیر المیزان، ج۱۱،ص۵۲۲)

يکشنبه 11/10/1390 - 21:23 - 0 تشکر 410749

قواعدِی که نزدیک بودن ظهور را مژده می‌دهند

بنابراین بهترین دلایلی که می‌توانند مژده‌ی نزدیک بودن ظهور را به ما بدهند،«قواعد ظهور» و به تعبیر دیگر «علائم عمومی ظهور» هستند.
این علائم اشاره به حادثه‌ی خاصی ندارند بلکه شرایط عمومی و قواعدِ کلیِ محقق شدن امر فرج را بیان می‌کنند.
این قواعد، در واقع شرایط و زمینه‌های لازم برای محقق شدن ظهور را روشن می‌کنند. به چند دلیل، پرداختن به قواعد ظهور بسیار مهم‌تر از حوادث ظهور است:

اول : اتقان «سند» و وضوح “دلالت”

اولاً قواعد ظهور در قرآن و متون روایی دارای معانیِ کاملاً مشخص و شفافی هستند و هم از لحاظ سند و هم از لحاظ دلالت، از اتقان و وضوح کافی برخوردار هستند.

دوم : “بداءناپذیر” بودن قواعد و سنت‌های الهی

ثانیا قواعد ظهور، قطعی و اطمینان‌بخش بوده و تغییر ناپذیرند و به اصطلاح «بداء پذیر» نیستند. یعنی این‌طور نیست که تصمیم خداوند در مورد آنها تغییر کند چرا که این قواعد در واقع قوانین دین و جزء سنت‌های الهی می‌باشند و در سنن الهی نیز تغییری حاصل نخواهد شد:

«وَ لَن تجَِدَ لِسُنَّةِ اللَّهِ تَبْدِیلاً» (احزاب/۶۲)
مثلاً وقتی خداوند می‌فرماید:
«إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ یَنْصُرْکُمْ وَ یُثَبِّتْ أَقْدامَکُمْ» (محمد(ص)/۷)
یا
« إِنْ یَنْصُرْکُمُ اللَّهُ فَلا غالِبَ لَکُمْ» (آل‌عمران/۱۶۰)
یا
«مَنْ یَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُه‏»
یا
«إِنَّ اللَّهَ لا یُغَیِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّى یُغَیِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِم‏» (رعد/۱۱)

اینها جزء سنت‌های تخلف‌ناپذیر الهی هستند و بداء در مورد آنها امکان ندارد.

سوم : قواعد ظهور، برای ما تکلیف معین می‌کنند

ثالثاً قواعد ظهور، برای ما تکلیف معین می‌کنند.
یعنی به ما می‌گویند که باید چه فعالیتی انجام دهیم و در ارتباط با ظهور چه نقشی باید داشته باشیم و چه وظایفی بر عهده‌ی ما خواهد آمد.

و این خیلی برای ما اهمیت دارد. حضرت امام(ره) و مقام معظم رهبری در خصوص زمینه‌سازی برای ظهور کلمات بسیار روشنی دارند

دوشنبه 12/10/1390 - 9:23 - 0 تشکر 410904

«مقدمه سازی برای ظهور»
شاخصی بسیار کلیدی برای رشد جامعه‌ی ماست

بعضی‌ها گویا از اینکه به مسأله‌ی ظهور و فرج امام زمان(ع) پرداخته شود، احساس ناراحتی می‌کنند و می‌گویند:
«چرا اینقدر از مقدمه‌سازی برای ظهور حرف می‌زنید و چرا همه چیز را به امام زمان(ع) ربط می‌دهید؟ مگر ما در اسلام مسأله‌ی دیگری غیر از ظهور نداریم؟! به هر حال ما باید به تکالیف شرعیِ خودمان عمل کنیم، چه حضرت تشریف بیاورند و چه تشریف نیاورند!»

در پاسخ چنین افرادی باید گفت: ظهور و فرج و موضوعات مهدوی، تنها یکی از مسائل دینیِ ما نیست، بلکه تمام دین ما در مهدویت نهفته است؛ از مسائل فردی و عبادات فردی گرفته تا مسائل اجتماعی، تماماً معنای مهدوی دارند. همه‌ی شئونات دین را در غالب معارف مهدوی باید ببینیم. مثلاً اگر معضل و مشکلی در جامعه‌ی ما وجود دارد باید بگوییم: جامعه‌ی منتظر نباید چنین اشکالاتی داشته باشد.

به میان کشیدن شاخصی برای رشد به نام«مقدمه سازی برای ظهور»، هم انگیزه‌ی انسان را تقویت می‌کند و هم اقتضای ادب بندگی است و هم برای یک جامعه‌ی ولایی و یک انسان ولایی، مسیر را روشن‌تر می‌کند.

ما با زیارت جامعه‌ی کبیره و با دعای ندبه ادب شده‌ایم.
ببینید در دعای ندبه، چقدر زیبا ادب بندگی را به ما می‌آموزد: «وَ اجْعَلْ صَلَاتَنَا بِهِ مَقْبُولَةً وَ ذُنُوبَنَا بِهِ مَغْفُورَةً وَ دُعَاءَنَا بِهِ مُسْتَجَاباً وَ اجْعَلْ أَرْزَاقَنَا بِهِ مَبْسُوطَةً وَ هُمُومَنَا بِهِ مَکْفِیَّةً وَ حَوَائِجَنَا بِهِ مَقْضِیَّة» (بحارالانوار/۹۹/۱۰۸)
یعنی پروردگارا! نماز ما را به واسطه‌ی امام زمان(ع) قبول کن، گناهان ما را به واسطه‌ی او بیامرز…

ببینید چطور همه‌چیز را به حضرت مهدی(عج) مربوط می‌کند.

امام خمینی(ره) مکرراً در مناسبت‌های مختلف به شاخص مقدمه‌سازی برای ظهور اشاره داشتند،ادبیات مهدویِ ما را حضرت امام بنا نهاده‌اند

حضرت امام(ره) در مناسبت‌های مختلف و به عناوین مختلف، مسائل را به نوعی به ظهور و مقدمه‌سازی امر فرج، مرتبط می‌کردند و در میان سخنانشان برخی از علائم و شرایط ظهور مانند «تقویت ایمان و تحول قلوب مؤمنین و شوق به لقاءالله» را بیان می‌فرمودند.

امام در پیام نوروزی سال ۶۱ می‌فرمایند:
«این تقلیب قلوب که قلبها از آمال دنیوى و از چیزهایى که در طبیعت است بریده بشود و به حق تعالى پیوسته بشود، و بصیرتها روشن بشود و صلاح و فساد خودشان را به وسیله بصیرت بفهمند، در ملت ما بحمد اللَّه تا حدود چشمگیرى حاصل شده است. و من امیدوارم که در این سال جدید به اعلا مرتبه خودش برسد. این قلبهایى که قبل از انقلاب توجه به دنیا داشت، توجه به آمال دنیوى داشت و ازغیب کمتر توجه داشت به غیب، و از غیب کمتر جلوه‏اى در او حاصل مى‏شد، ما امروز مى‏بینیم که این جلوه‏ها حاصل شده است، و این شوق و شعفها به لقاء اللَّه براى آنها حاصل شده است، و دست عنایت خداى تبارک و تعالى به سر این ملت کشیده شده است، و ایمان آنها را تقویت فرموده است که یکى از علائم ظهور بقیة اللَّه- ارواحنا فداه- است»(صحیفه‌ی نور/۱۶/۱۲۹)

حضرت امام(ره) در پیامی به انجمن اسلامی دانشجویان خارج از کشور(سال۱۳۶۰) می‌فرمایند:
«انقلاب اسلامى ایران با تأیید خداوند منان در سطح جهان در حال گسترش است، و ان شاء اللَّه با گسترش آن، قدرتهاى شیطانى به انزوا کشیده خواهند شد و حکومت‏ مستضعفان برپا و زمینه براى حکومت جهانى مهدى آخر الزمان(ع) مهیا خواهد شد. هان اى مستضعفان جهان، بر مستکبران آدمخوار بشورید و حق خود را از آنان بگیرید که خداوند با شماست و وعده او تخلف ناپذیر است. از خداوند قادر متعال پیروزى اسلام را خواهانم.»(صحیفه‌ی امام/۱۵/۳۴۹)

دوشنبه 12/10/1390 - 9:32 - 0 تشکر 410908

اجتماع و هم‌دلیِ شیعیان در «وفای به عهدِ ولایت»

از قواعد و علائم ظهور است

حضرت صاحب الزمان(ع) در نامه‌ای به شیخ مفید(ره) یکی از مهم‌ترین علائم ظهور را بیان می‌فرمایند:
«وَ لَوْ أَنَّ أَشْیَاعَنَا وَفَّقَهُمُ اللَّهُ لِطَاعَتِهِ عَلَى اجْتِمَاعٍ مِنَ الْقُلُوبِ فِی الْوَفَاءِ بِالْعَهْدِ عَلَیْهِمْ لَمَا تَأَخَّرَ عَنْهُمُ الْیُمْنُ بِلِقَائِنَا وَ لَتَعَجَّلَتْ لَهُمُ السَّعَادَةُ بِمُشَاهَدَتِنَا»
شیعیان ما ـ که خداوند توفیق در اطاعت به آنها بدهد ـ اگر با هم‌دلی در وفای به عهد ما اجتماع کنند، دیگر مژده‌ی ملاقات ما به تأخیر نخواهد افتاد و با شتاب، سعادتِ زیارت ما نصیبشان خواهد شد.»(الاحتجاج/۲/۴۹۸)

حضرت در اینجا، جمع شدن و هم‌دلیِ شیعیان را به عنوان شرطِ ظهور مطرح می‌فرمایند. آن هم نه برای منافع فردی یا جمعی، بلکه اجتماع شیعیان برای اینکه به عهدی که ما به گردنشان داریم، وفا کنند. طبق فرمایش حضرت، اینکه جمعیتی، قلباً متحد شوند تا به عهد مولای خود وفا کنند، این موجب نزدیک شدن ظهور می‌شود و از قواعد مهم ظهور است.
آیا هدف از تشکیل جمهوری اسلامی، غیر از وفای به این عهد بوده ‌است؟ ما جمهوری اسلامی تشکیل نداده‌ایم تا فقط به منافع فردی و جمعیِ خودمان برسیم و فقط مملکت آبادی داشته باشیم. البته آبادانیِ مملکتی مانند مملکت نورانیِ ما هدف کمی نیست ولی ما همین را هم برای مقدمه‌سازیِ ظهور می‌خواهیم. ما جمع شده‌ایم که ولایت مستقر شود و با اتحاد و هم‌دلی خود جمع شده‌ایم تا مولایمان از پشت پرده‌ی غیبت بیرون بیاید.

حضرت در ادامه می‌فرمایند:
«فَمَا یَحْبِسُنَا عَنْهُمْ إِلَّا مَا یَتَّصِلُ بِنَا مِمَّا نَکْرَهُهُ وَ لَا نُؤْثِرُهُ مِنْهُمْ وَ اللَّهُ الْمُسْتَعانُ وَ هُوَ حَسْبُنَا وَ نِعْمَ الْوَکیل»
چیزی ما را از شیعیان خود محبوس نمی‌کند مگر آن‌ چیزهایی که از شیعیان ما به ما می‌رسد و ما دوست نداریم و کراهت داریم و آن را نمی‌پسندیم(معصیت شیعیان) و خداوند یاری‌کننده‌ی ماست و او برای ما کافی است»(همان منبع)

طبق کلام نورانیِ حضرت، هیچ چیزی مانند گناه کردنِ ما شیعیان، امر فرج را به تأخیر نمی‌اندازد.
گناهِ ما ظهور را به تأخیر می‌اندازد، بدحجابی، بی‌بندوباری، بی‌نمازی، فسق و فجور و مال حرام‌خواری، همه‌ی این معاصی، ظهور را به تأخیر می‌اندازد.

هر یک از ما باید این سؤال را از خودمان بپرسیم: آیا ما تاکنون کاری کرده‌ایم که موجب تأخیر در امر فرج شده باشد؟

آیا ما در طول عمرمان کاری کرده‌ایم که موجب شویم ظهور به تأخیر بیفتد؟
آیا به سهم خودمان در طولانی شدن غیبت مشارکت کرده‌ایم؟
بعضی‌ها در طولانی شدن غیبت مشارکت می‌کنند ولی بعضی‌ها در نزدیک شدن ظهور، مشارکت می‌کنند.
بعضی‌ها مقدمه‌ساز ظهور هستند ولی بعضی‌ها تقویت‌کننده‌ی همین وضع موجود و تداوم بخش دوران غیبت هستند.

یک مسئول مملکتی، یک فرد سیاسی، یک فرد رسانه‌ای و هر کسی در هر مسئولیتی که قرار دارد، اگر مرتکب خطا یا خیانتی بشود، در واقع ظهور را به تأخیر انداخته است. چرا که اساساً، یکی از قواعد ظهور اینست که گناه نکنیم تا ظهور حضرت نزدیک‌تر شود.

درپایان این روایت، حضرت می‌فرماید:
اگر مردم این کارها را بکنند و باعث شوند حبس ما طولانی‌تر بشود و امر فرج به تأخیر بیفتد، خداوند برای ما کافی است
«وَ اللَّهُ الْمُسْتَعانُ وَ هُوَ حَسْبُنَا وَ نِعْمَ الْوَکِیل».
و این همان کلامی است که امیرالمؤمنین علی(ع) پس از اینکه خلافت ایشان را غصب کردند و مردم از ایشان روی برگرداندند، وقتی حضرت صدیقه‌ی طاهره(ع) بعد از قرائت خطبه‌ی معروفشان از مسجد به خانه بازگشتند، به ایشان فرمودند: بگو خدا برای ما کافی است. و این بر اساس آن آیه‌ی قرآن است که در آیه‌ی آخر سوره‌ی توبه خداوند متعال به پیامبرش می‌فرماید:
«فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُلْ حَسْبِیَ اللَّهُ؛ اگر مردم به تو پشت کردند بگو خدا برای من کافی است.»(توبه/۱۲۹)

امیدواریم که عملکرد ما به گونه‌ای نباشد که حضرت بقیه الله الاعظم(عج) از ما ناامید شوند و به درگاه خداوند شکوه کنند و بفرمایند«حسبی الله» بلکه امیدواریم طوری رفتار کنیم و طوری وفای به عهد خود را نشان دهیم، که حضرت از خداوند متعال درخواست کنند که فرج ایشان را نزدیک و نزدیک‌تر نماید.

برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.