رفتار ایشان در محیط گرم و صمیمی خانواده چگونه بود؟ ایا بحثهای خشک دینی و مذهبی و جبههای داشتید؟
حیدری: از همان روزهای اول که ما با هم آشنا شدیم همیشه رفتارشان این طور بود که کار و برنامه کاری خودشان را به قول معروف پشت در میگذاشتند و فراموش میکردند و داخل منزل میآمدند. شاید روزهای اول ازدواجمان بنده حتی نمیدانستم شغل ایشان چیست؛ فقط در حد یک بسیجی و سپاهی بودن را میدانستم. هیچ وقت در هیچ شرایطی ندیدم توضیح دهد مگر در موارد خاصی که چیزی را عنوان میکردند. همیشه برنامه کاری خودشان را پشت در خانه می گذاشتند و خیلی شاد و صمیمی و گرم و با محبت وارد خانه میشدند. شاید یک چیز غیر قابل وصف باشد اما کمتر مردی هست که اینقدر کار سنگینی داشته باشد و وقتی وارد خانواده میشود، احساس خستگی را به خانواده انتقال ندهد، بلکه آن شادابی و سرحالی را به ما انتقال دهد و با بچهها بازی کند.
*در خانه هم بحثهای معمولی زندگی پیش می آمد؟
حیدری: بله بحثها بسیار معمولی بود. اصلا نه بحث سیاسی و نه مسائل کاری خودشان بود. فقط بحث خانه میشد. البته این اواخر کمتر صحبت میکردند و بیشتر توی خودشان بودند و روزنامه میخواندند و به اخبار تلویزیون گوش میدادند.
*اولین فرزندتان کی به دنیا آمد؟
حیدری: بعد از سه سال. سال 1362 ازدواج کردیم و بچه اول ما متولد سال 1365 است.
*زمان تولد فرزندتان حضور داشتند؟ چه رفتاری داشتند؟
حیدری: خودشان حضور داشتند مرا به بیمارستان بردند ولی موقع تولد نبودند. از این بابت که به دنیا آمده خوشحال بودند و چون دخترمان شب اول ماه محرم به دنیا آمد اسم او را زینب گذاشتیم.