سلام آخر
***
خوب دیگه
اگر بار گران بودیم و رفتیم
درسته خوب، جوان بودیم و رفتیم
***
گاهِ رفتن شد و گامِ من عجب لرزان است
از چه بدرود گران، از چه درود ارزان است؟!
دل که جز خنده نیاموخت در این چند صباح
به چه علت دمِ رفتن دلمان گریان است؟!
مانده در خاطر من طعم خوش استقبال
میزبان بدرقه کن، بدرقه هم آسان است
آمدن فعل عجیبی است، چو آغاز شود
بی گمان عاقبتش رفتنِ یک انسان است
آمدن مطلعِ بیماری لذتبخشی است
با غروبی که نه دلچسب ولی درمان است
خوشیِ آمدن ای دوست گناهی است بزرگ
رفتن ار تلخ بُود، چاره مجو، تاوان است
میزبان یار وفادارِ سرای خویش است
میهمان هرچه بگوئیم همان مهمان است
روضه بس نیست؟! الا «سوخته» کم موعظه کن
منبرِ مفت بدیدی دهنت جنبان است؟!
***
هر خوبی ای دیدین توهم بوده، هر بدی ای دیدین حلال کنین
***
از تیم مدیریتی محترم : سلطانِ جان و هانیه خانوم بزرگوار
از حامیان گلم : رهای عزیز، سبحان جان، جناب برزخ ارجمند، سید امین گل و دونه دونۀ حامیان عزیزم که مثل کوه پشتم واستادن و دلگرمم کردن
از طراحان بی رحم و باهوش سوالات : هللای گرامی، ثمره خانوم بزرگوار، آذرخانوم عزیز، جاده دوستی گل، خانوم مطلبی بزرگوار، مهیار گرامی، عطیۀ عزیز و تک تک دوستانی که با سوالای زیباشون منت گذاشتن سوزوندنم و چشممو روشن کردن
از حامد عزیز، مدیر موفق گرامی، علی رازی گل، عالیۀ ارجمند، سرداران عشق بزرگوار، آفتاب گرامی، یه دختر گل عزیز و یک یک عزیزانی که با حضورشون دلگرم و خوشحالم کردن
بی نهایت سپاسگزارم
یه کهکشان ممنونم
و یه دنیا متشکرم
یکی از بهترین خاطره هامو رقم زدین
برای همه تون آرزوی بهترین ها رو دارم
به امید صندلی داغ تک تک تون
شاد و پیروز یاشید
یا علی و علی یارتون