تبیان، دستیار زندگی

سلامی چو بوی خوش سوختگی:)

*** به به، سلام، نویسندۀ بزرگوار و زیرک تبیان، پس صلاح بر این شد که آفتابی شین، چه جوریاس؟! من که غیبم می زنه شما حاضر می شین گرد و غبار می کنین؟! دلیل خاصی که نداره؟! 

خب قبل از هر گونه جنگ روانی و جنگ گرم و نرم و سرد و سخت (!)....بریم سر سوالات:)

*** این دوری گزیدن از نبرد، انرژی بخش ترین حرکت ممکن بود، همه چی مشخص شد.

 سوالات سری فعلن هللا:

*** خدا رحم کنه، یه لحظه یاد سوالای رهای عزیز افتادم، دارم خدا خدا می کنم از اونا نباشه. 

1- اسم؟ پیشه؟ قصدت از دخول به تبیان؟

*** شاهین، دانشجو، خروج از در پشتی، راستش قصدم دریافت اینترنت رایگان بود، اومدم تو باغ یه گل بچینم برم، آواز بلبل چنان مستم کرد که اینترنت رایگان یادم رفت، جدا تبیان چه تله های یکی داره، الانم که داره adsl می ده به همه.

هیچی دیگه بعدش هر وقت کار تحقیقی اینا داشتم میومدم کتابخونه اش، بعد مسابقاتش اینا (عجب حریصم من)، بعد ... بعد ... ای روزگار ... بعدش گذرم به انجمنا افتادم ... انجمن نگو ... بگو سرزمین عجایب ... شدم آلیس و موندم همینجا.

2-چه بلایی بر سر جانشین قبلی انجمن ادبیات اومد؟

*** دِ بیا، این یه تهمت به ذهن کسی خطور نکرده بود که اینم رو شد، به جون خودم من روحمم خبر نداشت shasousa_abi عزیز، جانشین انجمن ادبیاتن، وقتی متوجه شدم که تو تایپیک معرفی جانشین، از زحمات ایشون قدردانی شده بود، به جون خودم، من بی گناهم، من یوحمم خبر نداشت (اینجا دیگه بغض متهم می ترکه و گریه امونش نمی ده)

3-اولین بار که وارد انجمن ها شدی کدوم انجمن رفتی؟اولین پستی که زدی؟ قبل از ولیعهدی(!) بیشترین فعالیت رو در کدوم انجمن (غیر ادب) داشتی؟

*** (وای اینارو که گفتم یه بار، اینم یه ابزار شکنجه اس دیگه، صد دفعه یه سوالو تکرار کردن، ولی خوب، کم نمی یارم که، می گم، صدبار بپرسین، صد بار می گم)

اولین بار دقیقا یادم نیست کدون انجمن رفتم، ولی فکر کنم انجمن دانلود بود، نیدونم دقیق.

اولین پست هم یحتمل همونجا بوده دیگه، چون انگیزم از ورود به انجمنها کلا طمع و شرکت در مسابقات بود، احتمال می دم اولین پاسخم "سلام، منم هستم" بوده باشه.

اولا که ولیعهدی کدومه، خواهشا استاد رها رو بر ضد من نشورونین، من از این سوداها به سر ندارم، دویما فکر کنم انجمن دانشجویی بود. 

4-اولین پستی که در انجمن صندلی داغ ثبت کردی؟

*** من می گم آلزایمر امونمو بریده، شما تست مموری می گیری ازم؟ موضوع پژوهش جدیدتونه لابد، بازم احتمالا "سلام، منم هستم" یا " سلام، shahinf" بوده.از مدیرش بپرسین خوب، من چه بدونم.انتظار ندارین که برم "پاسخهای من" رو زیر و رو کنم؟! 

5-اولین پاسخی که در اولین تاپیک خودت دریافت کردی چی بود؟ از کی بود؟ D:

***  

6-روند پیشرفتت در تبیان رو چگونه توصیف میکنی؟

*** منفی، یعنی پسرفت کردم، اولا باز کمی مفید بودم، الان مضر هم شدم. 

7- کاراکتر شاهین مجازی چند درصد با خودِ واقعی ات یگانگی داره؟

*** یک الی دو درصد، یعنی چی این سوال؟! یعنی مثلا من ...

حالا بی شوخی این جوری جواب بدم، شاهین واقعی بخش برونگرای شخصیتمه، اما shahinf بخش درونگرای شخصیتمه، (اینو می گم، ولی به چشم کاراکتری واسه داستان نویسی نگا نکنین، حس می کنم دوشخصیتی باشم)

آره دیگه، اون حدیثای نفسی که با خودم دارم، همیناییه که shahinf می نویسه. 

8- تا حالا کاراکتر واقعی خودت رو فدای این کاراکتر مجازی کردی؟ یعنی مثلا از یه کار واجب تر یا مهمتر یا مفیدتر بزنی بخاطر فعالیتهای shahinf؟

*** من اگه کار واجب و مهم و مفید داشتم که اینجا نبودم الان، فدا که نه، یه وقت می شه واسه ثبت مطلبی، نظری، به روزآوری تایپیکی، ... کمی دیر بخوابم، یا مثلا یه چایی در جمعو از دست بدم، ولی به مرحلۀ ایثار نرسیدم.

9- به نت معتادی؟به سایت تبیان چی؟

*** به نت نه، به سایت تبیان صد در صد.(چه طوری می شه آخه، یکی تو خونه نره ولی داخل اتاقی شه؟!) 

10-گزارش های رسیده حاکی از اونه که در بحث های داغ فمنیستی در نقش یک آنتی فمنیست دوآتیشه ظاهر شدی و کمر به تخریب هویت متعالیه ی جماعت نسوان بستی. چه توضیحی در این باره داری؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

*** دستم بسته اس، تعدادتونم زیاده، اما وا بده نیستم، با افتخار تایید می کنم، گفتم، خوب کردم، ولی انصاف بدین حرف بدی نزدم که، تلاشم اثبات برابری مرد و زن و مخالفت با بهتر بودن یکی از دو جنس بود. 

11- تبیان دقیقا چند تا شاعر داره؟نام ببر!

*** سلطان جان، هانیه خانوم، سوالا کاملا از قالب پرسش خارج شده و به شدت جهت داره ها، اصلا به بچه بدی نگا کنه می گه اینا هدفدارن، اونم هدفی غیر از شناخت مهمان، چه سودی به حال شما عزیزان داره که خونۀ ما مثلا شبا پشه داره یا نه؟ یا مثلا تبیان چند تا شاعر داره، حالا از سوال بعد بگذریم که ماهیت عجیبی داره.

من از شاعرای تبیان، عزیزانی که هم اکنون فعالن و من یادم هست : استاد رها، جناب برزخ، جاده دوستی گرامی، شهادتین عزیز، سید جلیل گرامی، سبحان عزیز، ثمره خانوم، آذرخانوم، سلطان (تازه رو کرده نامرد)، خود شما و ... رو می شناسم.به نظر من کلا انسان دارای احساسه و شعر هم ظرف بیان احساسه، نتیجتا هر انسانی بالقوه توانایی سوردن شعر (ابراز احساساتش) رو داره، فقط بعضی ها توجه می کنن، می پرورنش، بعضی ها کم محلی می کنن بهش، بالفعلش نمی کنن.پس :

تبیان دقیقا به تعداد کاربرانش، شاعر داره. 

12- انجمن های تخصصی تبیان دقیقا چند کاربر داره؟(بگم نام ببر؟؟!!!!!)

*** این دیگه شوخی بود، مطمئنم، آخه یعنی چی؟! بچه های بالا مگه جواب این سوالو بدونن، من عاجزانه می پیچونم.  

[quote=samare93;707283;399585]

سلام

*** سلام علیکم
اینم از سری پنجم سوالاتم.....................................

*** خسته نباشین، آخریش بود دیگه؟!

1.اگه شما تو خانواده ی غیر مسمان مثلا بودایی ! به دنیا میومدین امکان داشت که مسلمان شین؟؟؟؟

*** خیلی دغ بودا، کاملا احساس می کنم سوزشو، راستش اگه به خودم باشه گمون نمی کنم، مگه لطف خدا شامل حالم می شد، وگرنه من خیلی داغون تر از این حرفام.حالا که یادم انداختین، خدا رو صد هزار مرتبه شکر.

2.اگه دوستت بهت بگه بیا تو درسام کمکم کن طفلک دوستت یه کار ضروری داشت نتونست درس بخونه و فرداش هم امتحان دارید و شما هم طبق عادت معمول شب امتحان درس می خونید ،به دوستت کمک می کردی یا این که می گی به من چه؟؟

*** والا سوم دبیرستان عینا اتفاق افتاد، خودم نخونده بودم زیاد، یه رفیقم (از اون آتیش پاره ها بود) گفت بیا خونمون با هم بخونیم، منم یاد بگیرم، خلاصه رفتم خونشون، گفتم جاهای مهمو که می گم به اون، خوب واسه خودمم مرور می شه دیگه، این رفیقمم که گفتم توصیفشو، یه مثال حل می کردیم، یه فیلم تعریف می کرد واسم، خلاصه دو سه ساعتی خوندیم، بعد که دیگه خودشم خسته شد و به این نتیجه رسید که همینقدر واسه قبولی کافیه، دوستانه پیچوندم اومدم خونه سر کتاب.

 3. اگه تو یه درسی افتادی یا اینکه بدتر مشروط بشی به همه می گی یا اینکه مخفی می کنی؟؟؟

*** نه خوب، نه این که خودم جار بزنم، نه اینکه از رو شدنش بترسم، خونواده که خوب مسلما در جریانش خواهند بود، عزیزان دیگه هم اگه بفهمن خوب کشف جالبی کردن، نِوِر مایند (مهم نیس)

4.تا حالاشده یه موضوعی رو از کسی مخفی کنی و تا به حال به کسی نگفته باشی ؟؟؟اون موضوع چی بود همین جا بگو!!!!!

*** آره بابا، تا دلتون بخواد، ای بابا، قسمت دوم سوالو الان دیدم، یکی دو تا نبوده که، بی شمار بودن این موارد، یقین داشته باشین، فضای سرور اجازه می داد، می نوشتم همه رو.

5. رفتارت تو تبیان با رفتارت تو خونه یا پیش دوسات یکیه؟؟؟

*** تقریبا، قبلا گفتم، تو جامعه برونگرا ترم، تو خونه و بیشتر از اون تو تبیان درونگرا ترم، راحتترم.یعنی تو تبیان اون چیزی ام که تو خلوت خودم هستم (عجب!!)

6. تا حالا شده کسی رو مسخره کنی و به سرت بیاد؟؟؟اگه شده بگوچی بود!!

*** مسخره نه، از بچگی اهلش نبودم، یکی سوتی بده چرا به شوخی (واسه با هم خندیدن) گیر می دم، ولی بخوام بهش بخندم نه، حس خوبی ندارم.ولی به یقین می گم هر چیزی سرزنش کنیم خیلی ساده و آروم سرخودمون می یاد، اغلبم متوجه نمی شیم.خوب منم از این قاعده مستثنی نبودم. 

7.آخرین باری که دل کسی رو شکوندی کی بود؟؟؟

*** بگم؟! جدا بگم؟! پرسیدین دیگه منم باید صادق باشم، آخرین بار تو انجمن طنز شعری به سفارش عزیزی گفتم که خطاب به تمام حریفان یعنی همۀ فمینیست ها بود، ولی شما ناراحت شدین.اینجا هم ازتون معذرت وَخوام، قصد رنجوندن نداشته بیدم.

8.غذا بلدی درست کنی؟؟؟ چی بلدی؟؟

*** غذا؟! والا خوردنو خوب بلدم ولی درست کردنو نه خیلی.چیزایی (نمی گم غذا) که بلدم درست کنم :

نیمرو، املت، کباب، ماکارونی، حلوا، کته، سالاد الویه و انواع ساندویچ.(کدوم اینا غذا درست کردنه آخه؟!)

9. بزرگ شدی فکر می کنی چی کاره بشی؟(نگو مهندس صنایع که اصلا کار توش نیست)

*** نه بابا، چرا مثلا؟! حتما واسه مهندسای شیمی کار هست؟ 

موهام سفید شده، درس خوندم، انتظار دارین چی کاره بشم؟! البته کار که نیس، من وارد یه واحد صنعتی می شم و مشغول می شم، همه هم می گن مهندسه دیگه، کسی چه می دونه من اون تو مهندسم یا کارگر؟! 

و آخرین سوال اینه که شما هم یه سوال از من بپرسید!!!!ولی ممکنه جواب ندم چون صندلی داغ شماست دیییی

*** حس بدی بهتون دست نمی ده که دارین تمام توانتونو به کار می گیرین تا به مظلومی ژربه بزنین؟ (معتاد به تبیانم دیگه، بایدم بگم ژربه)

[quote=helella16;399461;399590]

سوالات سری اون یکی هللا:

*** پس حتی اعداد هم برای شماره گذاری کفاف ندادن.

1- بزرگترین حسرتی که خوردی تا حالا بابت چی بوده؟

*** از دست دادن سادگی و پاکی کودکیم.

2- بهترین رکوردی که تا حالا زدی؟ در چی و چقدر؟

*** دوی ماراتن بود، قارۀ آسیا رو سه دور زدم، مزاح فرمودیم، تا به حال رتبۀ اول زیاد به جیب زدم ولی رکورد خاصی یادم نمی یاد، جوون تر که بودم (راهنمایی) تو دراز نشست و شنو (یا شنا) اسم و رسمی داشتم.اما اکثر رکوردام مربوط میشه به بازی های کامپیوتری (اولیش از قارچ خور (ماریو) شروع شد).دیییییییییییییییییییییی

3- زمان قدر تو رو نمی دونه یا تو قدر زمان رو؟

*** زمان که حالا مونده منو بشناسه، ولی بی شوخی من اصلا قدر زمانو نمی دونم، خودمم خیلی ناراحتم از این بی توجهیم.منم که قدر ندارم طفلک زمان بدونه.

4- دوست داری در تهران زندگی کنی؟چرا؟

*** هم آره هم نه،  

آره، چون مردم تهرانو خیلی دوست دارم، آدمای با صفا و انسانی هستن.

نه، چون یه خورده شلوغ، پرترافیک و بزرگه، البته فقط یکما.

5- بیشتر دل میشکونی یا دلت رو میشکونن؟

*** فکر کنم دومی، البته نه اینکه بخوان بشکوننا، ناراحتم نمی شم از دستشون، دلم چینیه، زود می شکنه.شایدم اولی باشه و خودم در جریان نباشم.

6- هر ماه بطور میانگین چند کتاب میخونی؟(غیر تخصصی)

*** سر هم یدونه میشه فکر کنم.کتابو کامل نمی خونم، فقط جاهایی که جالب باشه برام.مطالعه اگه بکنم از نته.

7- اگه بخوای یه کتاب بنویسی با چه موضوع و مضمونی مینویسی؟

*** کتاب؟! در حد کتاب که نیستم، ولی فکر کنم به صورت یادداشت باشه، راجع به برداشت انسان امروز از حقایق (خدا، دین، عشق و ...) و اینکه تا چه حد درسته و چرا اشتباهه.خلاصه علمی- فلسفی نه دیگه، نظر شخصی.

8- اگه بخوای یه فیلم بسازی چطور؟

*** فیلم هم دوست دارم این باشه که دنیایی رو به تصویر بکشه که توش همه اونجوری که باید و اونجوری که به خاطرش آفریده شدن زندگی کنن و در نتیجه تفاوتی که با دنیای امروز داره رو به تصویر بکشم.این که خبری از ارتش، بانک، دادگاه و خیلی چیزای دیگه نیست.

9- کدوم یک از سروده های خودت رو هم از نظر محتوا و معنا و هم وزن و آهنگ و هنر شعری بیشتر پسندیدی؟اسمش با چند بیت؟

*** 
واسه شعرام اسم نمی ذارم معمولا، چند تا از شعرام بیشتر به دلم می شینه، کمی از یکیشون که 17 سالگی گفتم :

«خواستم از چشمۀ چشمان تو

بر رُخ کاغذ قلمی تر کنم

قصۀ اشک خود و عشق تو را

با کمک خاطره ها سر کنم

از شرر حادثۀ عشق مان

گرمی خاکستر آن مانده بود

رفتی و با رفتن تو باد برد

آنچه که عصیان تو سوزانده بود

... » 

10-بارز ترین خصوصیات مردم شهر خودت(مثبت و منفی) بنویس:

*** مثبت : عزت نفس و غیرت دارن در حد جام جهانی (شهر بدون گدا که می گن همینه)

منفی (نگینا جایی، بفهمن تبعیدم می کنن) : صمیمی نیستن، به غریبه ها زیاد رو نمی دن (آدرس دادن تبریزیا معروفه، اینا منحصر به تبریزه ها، شهرستانها بی نهایت فرق می کنه)

11-پنج شش تا از خصلت های ویژه مردم ایران رو بنویس:

*** مثبت: باهوش، خلاق، مستعد، معتقد، با همت، با وفا.

منفی : مرده پرست، بی توجه به ارزش زمان.

12-سه تا از محبوب ترین شخصیت های ایرانی زنده نزد تو کیستند؟

*** کاش اون موقع که آیت الله بهجت زنده بود می پرسیدین، خدا درجاتشو متعالی کنه.

رهبر عزیز، استاد الهی قمشه ای، دکتر رفیعی.