یه جور دیگه میخوام به قضییه نگاه کنم
حس همیشه هست و نیز انتظار انجام کاری را داری
ولی وقتی میدونی دسترسی نداری به عامل اون فکری که میخوای عملیش کنی گذشت زمان طولانی میشه
همیشه هجران و دوری حس خواستن را در ما ایجاد می کنه
وقتی که نیست احساس می کنی چیزی گم کرده داری
دلت میخواد همراهت بود
در دستت بود
کنارت بود
جلوی چشمت بود
احساس دوست داشتنش
احساس خواستنش
احساس نداشتنش عذابت میده
ولی وقتی هست
دیگر احساس کمبود نیست
ازش دور نیستی که طلبش کنی
نیاز به اندیشیدن در موردش نیست که حس خواستن را در تو ترغیب کنه
دیگه کمبودی نداری
دیگه تنها نیستی
اونجاست که احساس می کنی این همه فرصت و وقت داری ولی حسی برای انجام نیست
و اون هنگام حسش هست که نیازمندی و اینجاست که وقت تنگه برات
پس به اون سئوالی که فرمودین اینگونه میشه رنگ واقعیت داد.