• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن ادبيـــات > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
ادبيـــات (بازدید: 3267)
جمعه 4/9/1390 - 16:0 -0 تشکر 392511
ماه حزن و اندوه

محرم ماه حزن و اندوه و ماه مصیبت اباعبدالله الحسین(ع) می رسد و بار دیگر شیعیان مولا در اندوهی بزرگ قرار می گیرند.

انشالله معرفت درک این ماه را با عشق به امام حسین(ع) داشته باشیم و در زمره ی عزاداران واقعی قرار بگیریم.

يکشنبه 20/9/1390 - 21:18 - 0 تشکر 399742

behroozraha گفته است :

ما هم اگه خدا قبول کنه جزو اون آمار هستیم

shahinf گفته است :
[quote=behroozraha;558041;399215]

[quote=shahinf;424382;396966]سلام
خوشا به سعادت شما بزرگان، پس تو انجمن کم کربلایی نداریم.
یا علی

به به، خوش به حال شما کربلایی ها، امیدورام هرچه زودتر این ضریح جدید رو تو کربلا لمس کنین.

دوشنبه 21/9/1390 - 10:55 - 0 تشکر 399936

shahinf گفته است :

به به، خوش به حال شما کربلایی ها، امیدورام هرچه زودتر این ضریح جدید رو تو کربلا لمس کنین.

behroozraha گفته است :

ما هم اگه خدا قبول کنه جزو اون آمار هستیم

shahinf گفته است :
[quote=shahinf;424382;399742][quote=behroozraha;558041;399215]

[quote=shahinf;424382;396966]سلام
خوشا به سعادت شما بزرگان، پس تو انجمن کم کربلایی نداریم.
یا علی

ایشالا یه روز همگی، دسته جمعی کربلا

دوشنبه 21/9/1390 - 11:9 - 0 تشکر 399941

از حسین آمــــــــــــــوز این آزادگی
این ز خــــــــود بگذشتن و دلدادگی

اینچنین یک دهـــــر را افسون شدن
وز برای کــــــــــــردگار مجنون شدن

کیست آنکه می‏دهـــــد دل را شفا
از غــــم و از غصه و از هـــــــر جفا

کیست آنکه شــــــافع روز جزاست
پــــــــور حیدر یادگار مصطفی ست

کیست آنکه می‏دهد خونش به دین
تا شـــود سیراب دینش بیش از این

گــــــــر خلیل فرزند خود تا مـــــــرز قربانگاه برد
این حسین شش ماهه را داخل به قربانگاه برد

آن خلیل گشــــــــت و فقط در لفظ قربانی گرفت
لیک خالق از حسین ، شش ماهه قربانی گرفت

گـــر که عیسی میتوانست چند تن احیا کند
این حسین با کــــربلایش یک جهان احیا کند

کشتی نوح بــــر اهل زمانش منجی است
لیک مولا ،کشتی تو تا ابد یک منجی است

معجز موســــــی چه بود جز آن ید بیضایی اش
دست شاه کربلا را خون اصغر میکند نورانی اش

این حسین کیست که عالم همه دیوانه او
برتـــــــــــر از نوح، خلیل و پورعمرانست او

این حسین را عاقبت تفسیر باید، کردگار
چون دگر مردی چنین ، دیگر نبیند روزگار


-------------<><><><>------------شعر از جناب جاده دوستی-------------<><><><>------------

دوشنبه 21/9/1390 - 14:30 - 0 تشکر 399999

ان شاءالله اونایی که نرفتن برن و اونایی که رفتن دوباره برن...

دوشنبه 21/9/1390 - 22:19 - 0 تشکر 400569

انشااااااااااااااااااااااااااالله

دوشنبه 21/9/1390 - 22:19 - 0 تشکر 400570

دلش ز غصه چاکه از بی کسی هلاکه

می بوسه هی آیات قرآنی که روی خاکه

یه قطره آب تو مشک این دریا نمونده

یه جای سالم رو تن سقا نمونده

پر شد تموم هیکلش از بوسه تیر

جایی برای بوسه زهرا نمونده

بارون خون از چشم ساقی می باره

دست نداره تیر از چشاش در بیاره

همه می گن کار حسین تموم شده

دیگه خدا مثل ابوالفضل نداره

خدایا کار حسین کجا کشید

می خونه با قلب از غم نا امید

بمیرم داداش چرا کوچیک شدی

نمونده چیزی از اون قد رشید

ابالفضل آقا آقا آقا آقا ابالفضل

پنج شنبه 24/9/1390 - 11:0 - 0 تشکر 401704

ملا محمد تقی ناهیدیاى که خم شد ز غمِ مرگِ برادر کمرت داغِ دامادِ رشیدت زده بر دل شررت

کشته گشتند جوانان عزیزت به برت اى شهیدى که لبِ تشنه بریدند سرت

لاله سان سوخت ز داغِ علی اکبر جگرت

تا کشیدى ز غم و درد به سر ، ساغر را خوشدل از خویش نمودى به جهان داور را

گو تو اى بادِ صبا ، آن شهِ بی یاور را تشنه لب هیچ مسلمان نکُشد کافر را

تو چه کردى که لبِ تشنه بریدند سرت ؟

در شبِ قتلِ تو هر کس که ز تو عهد گسیخت صرصرآسا ز برت جانب دوزخ بگریخت

خاکِ خذلان به سرِ خویش به زارى مى بیخت بر لبِ خشکِ تو آبی پسرِ سعد نریخت

با وجودى که بود ساقیِ کوثر پدرت

ای به خورشیدِ رخت خلقِ جهان چون حربا وى گلِ باغِ نبى ، خامسِ بر آلِ عبا

مادرت فاطمه کو تا نگرد بر غربا ؟ خبرِ قتلِ حسین را ببر اى بادِ صبا

به سرِ تربت زهرا ، اگر افتد گذرت

عرضه کن: صرصرِ کین سوخت ز تو یک گلزار گشت در کرببلا نوگلِ گلزارِ تو خوار

روزِ زینب بنگر ، گشته ز غم چون شبِ تار بگو اى بانویِ جنت ، سرى از غرفه بر آر

غرقه در لجه یِ خون بین رخِ شمس و قمرت

به صفِ کرببلا کن نظر از رویِ صواب بر لبِ آب نگر تشنه ، همه پیر و شباب

دلِ «ناهیدى» ازین غصه و غم گشته کباب بنمائى همه از چشمه یِ کوثر سیراب

دخترانت همه بی معجر و بی سر پسرت

پنج شنبه 24/9/1390 - 12:11 - 0 تشکر 401749

السلام علیک گفت اما در گلویش درود می لرزید
شاعرت خواست زائرت باشد وقت اذن ورود می لرزید

درپی خیمه تو گشت آن روز،خط به خط صفحه به صفحه مقتل را
هر چه را می شنید می بارید هر چه را می سرود می لرزید

چند خط خواند و شب شبستان شد،نور پیچیده بود در خیمه
تا ببینند صبح فردا را اشک ها در شهود می لرزید

در همین صفحه تا خود خورشید سطر ها از خدا لبالب بود
شب نشان از قیام فردا داشت، شانه ها در سجود می لرزید

صبح تا عصر خواند،مردانی با خدا گفت و گو کردند
در کمان سیاه اندیشان تیرهای حسود می لزرید

صفحه بعد تشنه تر میشد مردی از دوردست می آمد
پاره ای از فرات را می برد مشک می مرد رود می لرزید

خط بعدی به خاک می افتاد ناگهان بوی یاس می پیچید
بین آن چند خط ناخوانا، نه عمو نه! عمود می لرزید

واژه ای از همان نخستین سطر،گاه در بین جمله ها می گشت
چشم شاعر به او که بر می خورد دست هایش چه زود می لرزید

عصر شد خون گرفت کاغذ را،ماجرا عاشقانه تر می شد
تیغ می مرد دشنه می نالید نیزه می سوخت خود می لرزید

خط به خط عشق زخم بر می داشت دشت را بوی سیب می آکند
خنجری سوی حنجری می رفتریالبا تمام وجود می لرزید

آسمان سطری از زمین می شد،صفحه بعد آتشین می شد
چند خط متن در به در می سوخت خیمه ها بین دود می لرزید

باز خون، باز خط ناخوانا باز آن واژه غبار آلود
بود اما نبود اما بود آه! بود و نبود می لرزید

خواست شاعر که نقطه بگذارد فصل ها یک به یک ورق میخورد
شعر گم کرد دست و پایش را قافیه مثل بید می لرزید

مجتبی احمدی

شاید تقدیر قابل تغییرنباشد،اما تغییر قابل تقدیر است.
شنبه 26/9/1390 - 22:45 - 0 تشکر 402995

دخترم بر تو مگر غیر از خرابه جا نبود
گوشه ویرانه جای بلبل زهرا نبود

جان بابا خوب شد بر ما یتیمان سر زدی
هیچ‌کس در گوشه ویران به یاد ما نبود

دخترم روزی که من در خیمه بوسیدم تو را
ابر سیلی روی خورشید رخت پیدا نبود

جان بابا، هر کجا نام تو را بردم به لب
پاسخم جز کعب نی ،جز سیلی اعدا نبود

دخترم وقتی که دشمن زد تو را زینب چه گفت
عمه آیا در کنارت بود بابا ،یا نبود

جان بابا، هم مرا ،هم عمه ام را می‌زدند
ذره‌ای رحم و مروت در دل آنها نبود

دخترم وقتی عدو می‌زد تو را برگو مگر
حضرت سجاد زین‌العابدین آنجا نبود

جان بابا بود، اما دستهایش بسته بود
کس به جز زنجیر خونین، یار آن مولا نبود

دخترم آن شب که در صحرا فتادی از نفس
مادرم زهرا (س) مگر با تو در آن صحرا نبود

جان بابا من دویدم زجر هم می‌زد مرا
آن ستمگر شرمش از پیغمبر و زهرا نبود

دخترم من از فراز نی نگاهم با تو بود
تو چرا چشمت به نوک نیزه اعدا نبود

جان بابا ابر سیلی دیده‌ام را بسته بود
ورنه از تو لحظه‌ای غافل دلم بابا نبود

دخترم شورها بر شعر ?میثم? داده‌ایم
ورنه در آوای او فریاد عاشورا نبود

جان بابا دست آن افتاده را خواهم گرفت
ز آن که او جز ذاکر و مرثیه خوان ما نبود

شاعر:حاج غلامرضا سازگار (میثم)

برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.