تبیان، دستیار زندگی

به نام او که هرچه بود و هست اوست

سلامی به گرمی دلها و  به ناز لبخند شما 

این سری صندلی داغ مهمونش همون عزیزی هست که آتیش بیار صندلی داغ های دوستان بوده...تریلی تریلی سوال میاره مهمون بنده خدا انگشتاش لق میشه دیگه آخراش

همون عزیز که امضاش اینه:

  پایان همه داستان ها شیرین است ، اگرپایان داستانت تلخ بود بدان هنوز به پایان نرسیده است...

بله

امروز روز جمعه 27 آبان ماه ما میزبان خانم raha0075 هستییییییم:))

امیدواریم با  حضورتون فضای گرم دوستانه رو دو چندان کنید 

سلام
این رو کی گفت؟ها؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

"اگه این صندلی تموم بشه حضور من هم کاملاااااااااااااااااا کمرنگ خواهد شد ...از الان گفتم که بدونین ...
یاعلی مددی!"

مگر دستم به نویسندش نرسه...وای وای خدا اون روز رو نیاره!!!!!

سلام
می بینم که رهای گرامی جواباش یکی از یکی بهتر و پرمعناتره، من یکی که از این سوال جوابا کلی چیز یاد گرفتم.
اصلا من یه پیشنهاد دارم، از اونجا که جوابای رهاجان همش آمورندس و آدمو می بره تو عمق تفکر، از طرفی رنگ و بوی عشق به سیدالشهداء هم توش جاریه، صندلی داغشو ادامه بدیم که هم شاید موفق شین (البته محاله ها) کمی دماشو ببرین بالاتر و خاطره انگیزتر شه صندلی داغش، همم دهه اولو رد کنیم که منم با استرس جواب سوالا رو ندم و بتونم خوب جلوتون واستم.چیطوره؟! (جواب دوستان : اینجا یه مدیر رشید شاخ شمشاد داره و یه جانشین همه فن حریف، پس تعیین تکلیف به تو یکی نیومده، از طرفی تو فقط موظفی هر وقت ما گفتیم بشینی رو صندلی داغ و بسوزی تا ما دلمون خنک شه، همین و لاغیر... باشه، رو پیشنهادم فکر کنین، آخرش هرچی دو صاحب انجمن و دوستان امر کنن)
یا علی

من تابع جمعم
بالاخره باید یکی بسوزه ما تماشاچی ماجرا باشیم
چه رهای گرامی چه اقای فرخندی
دیییییی.

سلام

من گفتم 

که چی مثلا ؟؟؟؟؟

برسه ... مثلا میخواین چیکار کنین ...

این چند روز سعی کنین با من دهن به دهن نشین که حسابی اعصابم خورده ... این چند روز همش بدبیاری بوده ...

اعصابم خورده ...

اگه بازم حرفی دارین بگین 

راستی اون دو نفر نمیان فک کنم یعنی یکیشون رو که مطمئنم حالش خوب نیس نمی تونه بیاد اون یکی دیگه هم اگه میخواست بیاد تا الان اومده بود ...

اگه میخواین تمومش کنین تموم کنین من الان جواب سوالات آذر خانم هم میدم که دیگه سوالی نمونه ... البته اگه سوالای هللا جون تموم شده باشه ..

سلام جناب فرخندی ...

نه بابا ...

باشه ما که حرفی نداریم ... اصلا به نظر من توی دهه ی محرم این صندلی داغ برگزار نشه ...

بالاخره صندلی داغ هرکس هم که باشه هم اون شخص هم کسان دیگه ای هم که باید سوال طرح کنن باید هی به تبیان سر بزنن در حالی که من خودم خیلی قصد اومدن ندارم " الانم فقط به خاطر صندلی داغ خودم میام وگرنه نمی آمدم" چون این دهه دهه ایه که آدم باید واسه خودش و خدای خودش یکم بیشتر وقت بزاره و این نیازمند حذف کردن بعضی از برنامه هاست یا حداقل کم کردنشون ...

بازم هرجور که جمع صلاح بدونن ...

سلام آذر جون ..

واقعا هم ...

حالا هرکی بسوزه مهم نیس که مهم سوختنه ... " البته اگه بتونن بسوزونند"

درس زیست شناسی با کتاب علوم زیستی سال اول و راهنمایی کلا زمین تا اسمون متفاوته.خیلی شیرینه.حالا اگه اطلاعات خارج از کتاب در حد دانشگاهی هم ضمیمه اش کنی محشر میشه

من خودم از زیست اول خوشم نمیومد.اما زیست دوم و سوم خیلی شیرینه.

یجورایی درس خداشناسیه

درمورد سوال سومم بود فکرکنم.منظورم این بود نظرت درباره پسرها چیه؟چرا خلق شدن؟که اولیش رو یک جور دیگه متوجه شدی  

سلام آذر جان

نمی دونم ولی کلا از بحث زیست شناسی خوشم نمیاد ... البته امسال بهتره ولی باهاش حال نمیکنم دیگه "دیییییییییییی"

همه ی درسا درس خداشناسی اند به نظر من اگر بخواهیم و با این دید بهشون نگاه کنیم خیلی چیزا یاد میگیریم

آهان ... خب 

عده ی کثیرشون خائن اند چون با احساسات دخترا بازی میکنند

اونایی هم که به دخترا کاری ندارن خیلی خوب اند " آفرین ..."

ولی میتونن واسه خانواده شون هم آیینه ی دق باشند و هم تکیه گاه ...

و در کل اگه بخوان میتونن موجودات خوبی باشند درحالی که فک کنم نمی خواهند ..." خیلی هاشون" 

رهاجون دونستن بعضی چیزها خیلی ادم رو به شگفت میاره
مثلا اگه بدونی تو دوران جنینی اصلا انسان تنفس نداره.شش هاش روی هم خوابیده است.عمل تبادل گازهاش از طریق جفت اونم بصورت انتشار ساده است
وقتی متولد میشه یکباره تنفسش به کار میافته.و با شش نفس میکشه
یا تو دوران جنینی فقط20درصد خون از شش میگذره بخاطر داشتن دریچه ی بیضی قلبش اما بلافاصله بعد از تولد تمام خونش از شش هاش میگذره.اون دریچه بسته میشه

ولی علاقه انسانها دست خودشونه.