سلام
شاهین جان ..ممنون از همراهیت
نمی دونم چرا این بحث زیاد مورد توجه ادیبان انجمن ادبیات واقع نشده..حداقل از مدیر محترم انجمن که مطمئنم خودشون هم در رابطه با این موضوع اشعار دارند توقع میره که کمی به این بحث اهمیت بدند..بهر حال بنده فعلا ادامه میدم
غزل ولایت
دل را محب آل پیمبر نوشتهاند
دارنده ولایت حیدر نوشتهاند
قرآن كتاب و عترت طاهاست دین ما
بر دل هم این حدیث پیمبر نوشتهاند
روز ازل على چو گل شیعه مىسرشت
نام مرا به مصحف كوثر نوشتهاند
هر سطر سطر خطبه نهج البلاغه را
بر قلب ما به خط مطهر نوشتهاند
دل را به وجه روى حسن خیره كردهاند
زان رو جمال شیعه منور نوشتهاند
جان را به زلف سرخ حسینى گره زدند
ما را به امر اوست كه نوكر نوشتهاند
آن دل حسینى است كه در بند زینب است
دل را به او شكسته و مضطر نوشتهاند
ما را صحیفهایست كه سجاد با دعا
راه غم و مبارزه یكسر نوشتهاند
امشب ز شوق تا به سحر نعره مىزنم
ما را فقیر حیدر صفدر نوشتهاند
تنها ره نجات بشر كشتى على است
ما را سوار مركب سرور نوشتهاند
ما از مسیر عشق على خسته كى شویم
دل را مسافر ره دلبر نوشتهاند
ما را على ز كوچه یثرب عبور داد
دیدیم یا على به روى در نوشتهاند
این جمله را كه اهل تو اى كوفه نیستیم
با خط خون به سینه مادر نوشتهاند
ما را فدائیان ولایت رقم زدند
فرمانبر اوامر رهبر نوشتهاند
این دیده را به چشمه كوثر بشستهاند
زان رو هماره چشم مراتر نوشتهاند
شكر خدا كه با یدِبیضاء فاطمى
او را شفیع عرصه محشر نوشتهاند
ما را حواله عاقبت كار مهدى است
او را ولى و حجت آخر نوشتهاند
مهدى بیا كه منتقم فاطمه تویى
این انتقام با تو میسر نوشتهاند
شاعر : محمود ژولیده