• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن مهدویت > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
مهدویت (بازدید: 3574)
جمعه 13/8/1390 - 18:0 -0 تشکر 383205
قرار عاشقی 76(اَللّهُمَّ عَرِّفْنی نفسَک فانّک اِنْ لَم تُعَرِّفْنی نَفسَکَ لَمْ أعرفْ رَسُولَکْ )

 

بسم الله الرحمن الرحیم

السلام علیك یا بقیة الله الاعظم

سلام

 

 

به نام خدا

سلام.

هفتاد و ششمین جمعه است که انجمنی های تبیان دور هم جمع می شوند و فراق تو رو به سوگ می نشینند... اشک می ریزند و دعای اللهم کن لولیک سر می دهند ... این جمعه هم منتظر شنیدن "انا المهدی المنتظر" بودیم .اما.. 

 

ای یوسف زهرا سفرت کی به سر آید؟

کی چهره ی ماهت ز پس پرده درآید؟

از پیک صبا کی شنوم آمدنت را؟

کی بانگ انا المهدی ات از کعبه برآید؟

 

دل های ما عجیب برای آمدنت تنگه آقا... خودت عنایتی کن... خودت ما رو مورد شفاعتت قرار بده... اول تو ما رو بپذیر ... اینطور هم روی جلوی آمدن رو داریم... و هم توانش رو...

 

مهدی فاطمه، مولاجان، این هفته چه روزی رو باید به خود ببیند... صحرای عرفات و مناجات حجاج رو... لحظه های بندگی و عاشقی... لحظه های مناات و دعا و توبه... خوشا به سعادت همه اشون... خوشا به سعادت همه ی اون هایی که خطا کردند ولی پذیرفته شدند... و خوشتر به سعادت آنکه در اون روز، در اون صحرای عرفانی، معرفتش رو با گم شدنش می فهمه... آقا جان... ماها هم می خواهیم گم شیم... تو ما رو می پذیری؟؟؟....

 

---------------------------------------

 

این هفته قرار بچه های انجمنی این باشه که هرروز پنج بار این دعا رو بخونن... همین چند خطش هم کفایت می کنه!...

 

اَللّهُمَّ عَرِّفْنی نفسَک فانّک اِنْ لَم تُعَرِّفْنی نَفسَکَ لَمْ أعرفْ رَسُولَکْ

اَللّهم عَرِّفْنی رَسُولَکْ فانّک اِنْ لَم تُعَرِّفْنی رَسُولَکْ لَمْ أعرفْ حُجَّتَک

اللهم عَرِّفْنی حُجَّتَک فانّک اِنْ لَم تُعَرِّفْنی حُجَّتَک ضَلَلْتُ عَنْ دینی

 

dehkade2010
 


 

  

روز عرفه و عید قربان در پیش است.این اعیاد بزرگ را به همه شما خوبان تبریک می گویم.

روز عرفه روز دعا و نیایش است.پس این فرصت را مغتنم شماریم و برای ظهور مولایمان

مهدی صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف دست بر دعا برداریم

و از خدای بزرگ تعجیل در فرج را طلب کنیم.التماس دعا

 

 

 

اللهم عجل لولیک الفرج

 

 

الهی به حق فاطمه ،عجل لفرج مولانا صاحب الزمان

شنبه 14/8/1390 - 20:27 - 0 تشکر 383779

سلام
ممنون از دو دوست عزیز
خیلی بهتر شد این هفته دو تا قرار با هم گذاشتیم
التماس دعا

شاید تقدیر قابل تغییرنباشد،اما تغییر قابل تقدیر است.
شنبه 14/8/1390 - 20:48 - 0 تشکر 383790

عمریست که از حضور او جا ماندیم
در غربت سرد خویش تنها ماندیم
او منتظرست تا که ما برگردیم
ماییم که در غیبت کبری ماندیم ...

شاید تقدیر قابل تغییرنباشد،اما تغییر قابل تقدیر است.
شنبه 14/8/1390 - 20:52 - 0 تشکر 383793

جمعه رفت و باز چشمم به راه است ....

شاید تقدیر قابل تغییرنباشد،اما تغییر قابل تقدیر است.
يکشنبه 15/8/1390 - 6:57 - 0 تشکر 383911

بسم الله الرحمن الرحیم
السلام علیك یا صاحب الزمان
سلام

زخم دل هجران زدگان را تو شفایی
درد غم بی نسخه ما را تو دوایی
عالم همه جا پر شده از تیرگی محض
ما گمشدگانیم و تو مصباح هدایی
مگذار كه با ما همه عالم بستیزند
ما با همه گفتیم كه تو صاحب مایی
سوگند به تنهایی تنهای مدینه!
تنها تو فقط منتقم خون خدایی
تو وارث بازوی علمدار حسینی
تو پاسخ فریاد تمام شهدایی
با خون دل و اشك روان هر شب جمعه
با مادر خود فاطمه (سلام الله علیها) در كرببلایی
ای كاش كه یك لحظه به چشم همه عالم
ز آن گوشه شش گوشه به ما رخ بنمایی
ما پیش تو بودیم ولی حیف نبودیم
تو در دل مایی و ندانیم كجایی
گفتم دعایی كنم بهر ظهورت
دیدم تو دعایی تو دعایی تو دعایی
میثم همه گوش است كه از خویش بگویی
كعبه همه چشم است كه در كعبه درآیی

اللهم عجل لولیك الفرج

 

الهی به حق فاطمه ،عجل لفرج مولانا صاحب الزمان

يکشنبه 15/8/1390 - 7:5 - 0 تشکر 383912

بسم الله الرحمن الرحیم
السلام علیك یا بقیة الله الاعظم

التماس دعا ای حج گزار غائب

امام صادق علیه ‏السلام :
یَفْقِدُ النّاسُ إمامَهُم فیَشْهَدُ المَوْسِمَ فیَراهُم و لا یَرَوْنَهُ؛
مردم امام خود را مى‏ جویند و نمى‏ یابند، ولى آن حضرت در موسم حجّ حاضر مى ‏شود و مردم را مى‏ بیند اما آنها او را نمى‏ بینند.
كمال الدین: 346/33

اللهم عجل لولیك الفرج

 

الهی به حق فاطمه ،عجل لفرج مولانا صاحب الزمان

يکشنبه 15/8/1390 - 9:2 - 0 تشکر 383922

بسم الله الرحمن الرحیم

السلام علیك یا بقیة الله الاعظم

 سلام

امام زمان در صحرای عرفه...
همینطور كه ایشان روضه میخواند و همگی با حال منقلب اشك میریختند و من هم گریه میكردم، سرم را بلند كردم دیدم آقایی با لباس سفید عربی و به هیئت عربها در داخل چادر جلو در روی دو زانو بطور سرپا نشستهاند، روی سر ایشان دستمالی بود كه آن هم سفید رنگ بود و...

در سال 1372 هجری شمسی كه با عدهای از دوستان به حج تمتع مشرف شده بودیم، در روز یازدهم ذیحجه 1413 هجری قمری مطابق با 11/3/1372 هجری شمسی، مجلس روضهای در چادر كاروان ما برگزار شد كه بسیار با معنویت بود. چند ماه پس از بازگشت از سفر حج یكی از دوستان كه راضی نیست نامش در كتاب آورده شود جریانی را كه در آن جلسه برایش اتفاق افتاده بود با مقدمهای برایم چنین نقل نمود:

قبل از مسافرت به مكه در حرم مطهر آقا علی بن موسی الرضا علیه السلام از درگاه خداوند طلب نمودم كه در این سفر عنایت امام زمان (عج) شامل حالم گردد. شنیده بودم كه عدهای از عاشقان آن حضرت در جریان سفر به مكه خدمت آن بزرگوار رسیدهاند، لذا از ابتدای سفر به یاد امام زمان (عج) بودم.

در مدینه منوره كه مدت یك هفته اقامت داشتیم، همواره دنبال حضرت میگشتم، در مسجدالنبی، در روضه منوره، كنار منبر، محراب، مأذنه، نزدیك ستون توبه، جایگاه اصحاب صفه، محراب تهجد پیامبر، كنار درب خانه حضرت زهرا علیهاالسلام و در بین سیل جمعیت، در قبرستان بقیع، كنار قبور خراب شده چهار امام مظلوم و غریب و در بین زائرین مدینه دنبال كسی میگشتم كه نشانیهای او را داشته باشد.

از جهان دل به تو بستم به خدا مهدی جان           طالب وصل تو هستم به خدا مهدی جان

هر كجا یاد تو و ذكر تو و نام تو بود              بیتامل بنشستـم به خـدا مهدی جــان

اعمال حج تمتع شروع شد به صحرای عرفات رفتیم، شب عرفه گذشت، روز عرفه در جبل الرحمه، در بین چادرها و در بین دعای عرفه امام حسین علیه السلام به یاد آن یوسف گمگشته بودم، غروب روز عرفه پس از نماز مغرب و عشاء سرزمینی را كه مطمئن بودم حضرت در آنجا بین جمعیت بودهاند به طرف مشعرالحرام پشت سر نهادیم، روز دهم ذیحجه در منا اعمال روز عید قربان را انجام دادیم. هوا در سرزمین منا بسیار گرم و ما در زیر چادرها به سر میبردیم، عصرها به قدری هوا گرم بود كه امكان استراحت و خوابیدن نبود.

عصر روز یازدهم همانطور كه مردها چند نفر در چادر دور هم جمع شده بودیم و از هر دری سخن میگفتیم و عدهای نیز در حال بیداری دراز كشیده بودند بدون این كه از قبل برنامهریزی خاصی شده باشد روحانی كاروان شروع كرد به زمزمه كردن اشعاری در مورد امام زمان (عج). در نتیجه همگی نشسته و شروع به گوش كردن كردیم ناخودآگاه مجلسی برقرار شد و بعد هم مداح كاروان توسلی به حضرت نمود، حال خوشی در مجلس پیدا شده بود، سپس یكی از برادران اشعاری را خطاب به آن حضرت در رابطه با سفر حج خواند كه دو بیت آن چنین بود:

ای حریم كعبه محرم بر طواف كوی تو             من به گرد كعبه میگردم به یاد روی تو

گرچه بر مُحرم بود بوئیدن گلها حرام          زندهام من ای گل زهرا ز فیض بوی تو

و در ضمن خواندن اشعار خطاب به حضرت میگفت: آقا جان در این سرزمین خیمهها و چادرها زیادند و ما نمیتوانیم همه آنها را یك به یك بگردیم تا خیمه شما را پیدا نمائیم. اما شما میدانید خیمه و چادر كاروان ما كجاست، شما به ما عنایتی بفرمائید، شما به ما سر بزنید، همه افراد گریه میكردند و اشك میریختند، بعد هم یكی از برادارن دیگر توسلی به حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام پیدا نمود و گفت: آقا شما به روضه عمویتان خیلی علاقه دارید و خودتان سفارش به خواندن این روضه كردهاید.

همینطور كه ایشان روضه میخواند و همگی با حال منقلب اشك میریختند و من هم گریه میكردم، سرم را بلند كردم دیدم آقایی با لباس سفید عربی و به هیئت عربها در داخل چادر جلو در روی دو زانو بطور سرپا نشستهاند، روی سر ایشان دستمالی بود كه آن هم سفید رنگ بود و طوری قرار گرفته بود كه قسمت زیادی از پیشانی ایشان را هم پوشانده بود. من در چادر، جایی نشسته بودم كه تنها سمت چپ صورت و محاسن ایشان را میدیدم كه حالت گندمگون داشت چند ثانیهای ایشان را نگاه كردم، آقایی بودند تنومند و با وقار كه شاید حدود چهل و چند ساله به نظر میرسید. سپس جلو در چادر را نگاه كردم دیدم دو نفر جوان كه سن آنها تقریباً زیر بیست سال بود با لباس سفید بلند عربی درست جلو قسمت ورودی چادر ایستادهاند و حدود یكی دو متر پشت سر آقا بودند.

در آن لحظه چنین تصور نمودم كه اینها عربهایی هستند كه از جلو چادر ما عبور میكردهاند صدای روضه را شنیده لذا داخل چادر آمدهاند تا به روضه گوش دهند. مجدداً سرم را پائین انداخته و اشك میریختم دقیقاً نمیدانم چقدر طول كشید ولی مطمئن هستم كه مدت زیادی نگذشت مجدداً سرم را بلند كردم دیدم از آقا و جوانها خبری نیست ولی در آن زمان چنان تصرفی در ذهنم ایجاد شده بود كه تنها درباره آنها چنین فكر میكردم كه اینها عرب بوده و برای گوش كردن به روضه به مجلس آمدهاند. حتی پس از پایان این مجلس بسیار با معنویت اصلاً در ذهنم خطور نكرد كه در این مورد با دیگر اعضا كاروان صحبتی نمایم، روز بعد شنیدم كه یكی دو نفر از افراد كاروان راجع به آقایی كه به مجلس آمده بودند صحبت میكردند، از آنها پرسیدم شما چگونگی آمدن و رفتن آن آقا را متوجه شدید، گفتند: نه ما فقط دیدهایم ایشان جلو در چادر نشستهاند.

آن وقت به خود آمدم و كمی در مورد جریانی كه اتفاق افتاده بود فكر كردم و به تصور خودم در مورد این واقعه تأمل نمودم. به خود گفتم اگر اینها عرب بودند چگونه به روضهای كه به زبان فارسی خوانده میشد گوش میدادند؟! چرا در زمانی كه همگی در عزای حضرت ابوالفضل علیه السلام گریه میكردند ایشان تشریف‌ آورده بودند؟! صدای روضه آنقدر بلند نبود كه به بیرون چادر برود تا كسی با شنیدن صدای روضه داخل شود!! چطور كسی دقیقاً متوجه چگونگی آمدن و رفتن آنها نشده بود!! چطور در اثر تصرفی كه در ذهن من ایجاد شده بود به این تصورم كه اینها عرب هستند و به روضه فارسی گوش میدهند شك نكردهام!!

همه این سئوالاتی كه اكنون در ذهنم ایجاد شده بود مرا امیدوار ساخت كه ایشان خود حضرت یعنی امام زمان (عج) بودهاند و تاسف خوردم كه چرا در همان لحظه حضرت را نشناختم.

اللهم عجل لولیک الفرج

 

الهی به حق فاطمه ،عجل لفرج مولانا صاحب الزمان

يکشنبه 15/8/1390 - 9:16 - 0 تشکر 383923

بسم الله الرحمن الرحیم

السلام علیک یا ابا صالح المهدی(عج)

سلام

بارالها! تو نزدیک ترین خوانده شده و سریع ترین اجابت کننده هستی. گرامی ترین بخشنده و وسعت بخش ترین بخشاینده و شنواترین شنونده. ای که در دنیا و آخرت رحمان و رحیمی. همانندی نداری تا از او سؤال شود و غیر از تو کسی نیست تا به او امید بسته شود.
خدایا! من در عین بی نیازی نیازمندم، چگونه در نیازمندی ام بی نیاز باشم؟!
الهی! من در داناییم، نادان هستم، پس چگونه در عین جهالتم نادان نباشم؟!
ای خدا! همانا گوناگونی وجوه تدبیرات تو و سرعت فرا رسیدن قَدَر تو، بندگان عارفت را مانع شد که به یک عطای تو قانع و یک بلای تو مأیوس شوند.
بارالها! از من جز آنچه که سزاوار ملامت است بر نیاید و از تو جز آنچه سزاوار کرمت است بر نتابد.
خداوندا! مرا به حقایق اهل قرب متحقّق فرما و به سلک اهل جذب متسلّک نما.
پروردگارا! مرا به تدبیر خودت از تدبیرم و به اختیارت از اختیارم بی نیاز گردان و از افتادن در ورطه اضطرار بازم دار.
خداوندا! مرا از ذلّت نفس خویش خارج ساز و از پلیدی شرک پاکم گردان. قبل از آن که مرگم فرا رسد، از تو یاری می طلبم، پس یاری ام کن. بر تو توکّل دارم، پس تنهایم مگذار. از تو سؤال می کنم، پس ناامیدم مگردان و تنها به فضل تو راغب هستم، پس محرومم منما و بر در تو می ایستم، پس طردم مکن.
فرازی از دعای عرفه امام سجاد علیه السلام

اللهم عجـــل لولیک الفـــرج

 

الهی به حق فاطمه ،عجل لفرج مولانا صاحب الزمان

يکشنبه 15/8/1390 - 10:57 - 0 تشکر 383962

 

الهی به حق فاطمه ،عجل لفرج مولانا صاحب الزمان

يکشنبه 15/8/1390 - 14:4 - 0 تشکر 384025

بسم الله الرحمن الرحیم

السلام علیك یا بقیة الله الاعظم

 سلام

عرفان در عرفات

سید احمد محمودزاده

امام سجاد7 آنگاه که از حج برگشته بود از شبلی پرسید:

... به هنگام وقوف در «عرفات»، آیا «معرفت» خداوند سبحان را ادا کردی؟ و به «معارف» و علوم الهی پی بردی؟ و آیا دانستی که با تمام وجود در قبضة قدرت خدا هستی و او بر نهان کار و راز قلب تو آگاه است؟!...

شبلی: نه!

امام7 : ... پس حج، احرام، وقوف به عرفه و... را به‌جا نیاورده­ای.

£££

باز هم موسم حج فرا رسیده است؛  فصل شور و شوق حاجیان و حسرت و آرزوی مشتاقان مُحـرم.

اگر انسان ندیده باشد، چندان غصه­دار نمی­شود. اما... آن­که به دیدار و زیارت رفته باشد، غم هجران  «خانه» و «صاحب خانه» دلش را  می‌سوزاند و آتش اشتیاق را  در درونش برمی‌افروزد.  تجلّی خدا  در «حج» دلربا و شوق افزاست. آن­که دیده باشد و مهجور بماند، بیشتر می‌سوزد.

دیدار می‌نمایی و پرهیز می‌کنی

بازار خویش و آتش ما، تیز می‌کنی

غرض، نه خاطره‌نویسی است و نه تشریح فلسفه و اهداف حج، که آن همه،  در این مقال و مجال  نمی‌گنجد.

اما...

آب دریا را اگر نتوان کشید

هم به‌قدر تشنگی باید چشید

و ما از این همه صحنه‌ها و فرازها و زیبایی‌ها و شورها و معنویت‌ها و حماسه‌های حج،  تنها به صحرای عرفات سری می‌زنیم تا با حاجیان هم­نوا شویم.

£££

مناسک حج، سراسر الهام است.

و... زیارت خانة  خدا و حرم پیامبر، یادآور تاریخ اسلام...

و دیدار «بیت‌الله» و مسجد و مرقد رسول‌الله، صفابخش جان و امیدبخش دل و روشنگر دیده است. مکه و مدینه، تاریخ مجسّم مکتب است. هرگوشة این دیار و هر سنگ این بیت، هر رواق این حرم و هر شبستان این حریم، خاطره‌انگیز است و سرگذشت‌ها و ماجراها و درس‌ها و عبرت‌ها دارد و هر زاویه از این ارض مقدس، کسی را،  چیزی‌ را و حادثه‌ای را تداعی می‌کند.

مگر می‌توان «کعبه» را بر زبان آورد و از «ابراهیم خلیل الرحمان» نگفت؟

مگر می‌شود زمزم را دید و به‌یاد «اسماعیل» نیفتاد؟

مگر نام صفا و مروه، جدا از یاد «هاجر» تواند بود؟

«منا» خاطرة  قربانی شدن اسماعیل به دست ابراهیم را  به ذهن می‌آورد.

و... «عرفات» صحنة شورانگیز مناجات عاشقانه حسین7 را با خداوند، در دامنة «جبل‌الرحمه»؛ کوه رحمت.

£££

«ای حسین، ...

تو در این دشت، چه خواندی که هنوز، سنگ‌های «کوه رحمت»...

از گریة تو نالان­اند؟

عشق را هم زتو باید آموخت...

و مناجات و صمیمیّت را

و عبودیّت را

و خدا را هم

باید زکلام تو شناخت.

در دعای عرفه،

تو چه گفتی؟... تو چه خواندی، که هنوز تب عرفان تو در پهنة این دشت، به‌جاست؟

پهندشت عرفات،

وادی «معرفت» است.

و به مشعر، وصل است.

وادی شور و «شعور».

ای حسین، ...

دشت از نام تو عرفان دارد.

و شب، از یاد تو عطرآگین است.

آسمان، رنگ خدایی دارد.

و تو گویی به زمین نزدیک است.

ای حسین، ...

ای زلال ایمان،

مرد عرفان و سلاح!

در دعای عرفه،

تو چه خواندی، تو چه گفتی، کامروز

زیر هر خیمة گرم

یا که در سایة هر سنگ بزرگ

یا که در دامن کوه

حاجیان گریان­اند؟

با تو در نغمه و در زمزمه‌اند؟

£££

عرفات، صحرای عرفان است و دعای معروف امام حسین7 در این روز، و نیایش عرفة امام زین‌العابدین7 (صحیفة سجادیه) در زمزمة عاشقانة حجاج، در زیر چادرهای گرم، در دشت سوزان عرفات، شنیده می‌شود.

اشک‌ها جاری است.

دل‌ها شکسته است.

حسین7، این عارف معروف و این معرفت آموز عرفا، در عرفه، با چشم اشکبارش، با دست‌های رو به خدایش، با حالت تضرع و زاری‌اش، در نظر مجسّم است.

نماز و دعا و نیایش و گریه، از ظهر عرفه تا غروب آن روز، محشری به پا می‌کند. هرکس به‌حال خویش می‌اندیشد و قیامت را در نظر خود مجسّم کرده و به یاد می‌آورد. عده‌ای هم با اشتیاق، گمشدة خود را دنبال می‌کنند.

عاشقان دیدار «مهدی»[... می‌گویند در عصر عرفه، حتماً امام زمان در عرفات است.

دیده‌های منتظران، در پی این یوسف، غایب از نظر است.

مگر احساس را می‌توان با قلم بیان کرد؟!... مگر حالات دل و تأملات درونی را می‌توان به رشتة تحریر کشید؟!

مگر عشق، قابل توصیف است؟

از کجا معلوم که بعضی از این حاجیان دلسوخته و دل‌شکسته، «او» را ندیده باشند؟!

این تشنگان دیدار، که عطش را عمیقاً چشیده‌اند، از کجا که به «لقا» نرسیده باشند؟

این فانیان محبّت و ولای حضرت مهدی[ ، از کجا که توفیق «حضور» را نیافته باشند؟

در کوی مهدی[ فیض دیدار، نصیب دیده‌های پاک و قلب‌های خاضع و دل‌های باتقوا می‌گردد.

«درکوی ما، شکسته‌دلی می‌خرند و بس

بازار خود فروشی از آن سوی دیگر  است»      
£££

تنگ غروب است و در این صحرای عرفان، عطر حضور حضرتش را می‌توان یافت.

«مهدی»، کدامین خیمه را دیدار کرده است؟

توفیق دیدار،

سهم کدامین حاجی خوشبخت گشته است؟

آیا کدامین چشم لایق، دیده «او» را؟

آیا کدامین حاجی بشکسته دل را،

بر دامن پرفیض دیدارش نشانده است؟

اینجا،  در این دشت،

هر سوی، آثاری ز ردّ پای «مهدی» است.

فریاد «یامهدی» در این صحرا بلند است.

نجوای جان‌خیز که را،

آن دوست،

آن مولا و سرور،

از خیمه‌های گرم و سوزان، اندر این دشت

«لبیک» گفته است؟

چشم انتظاری، درد جانسوزی است.

ای دوست،

در انتظارت، صبح و شب، تا کی نشستن؟

این چشم را در چشمة عشق تو، شستیم

در زمزم دیدار هم، باید که این چشم،

روی تو بگشودن، به روی غیر بستن

هرگز روا نیست،

اینجا هم از دیدار تو، محروم ماندن

این دیدگان منتظر، خاک ره توست.

£££

از «عرفات» که پا به بیرون می‌گذاریم،

همه‌جا عرفات است... همه‌جا مشعر و منا است.  همه‌جا حرم است و حریم احرام!

خدا را، پیامبر را، علی را، حسین را،  زهرا را،  مهدی: را، امامان و اولیا را... همه‌جا می‌توان حاضر دید.

باشد که وقوف ما، در عرفات، معرفت‌آموزمان گردد و در عرفه، عارف حق گردیم و عامل به «معروف».

(پی نوشتها)

1 - شعر ها، برگرفته از سروده‌های استاد جواد محدثی است.

منبع

اللهم عجل لولیک الفرج

 

الهی به حق فاطمه ،عجل لفرج مولانا صاحب الزمان

يکشنبه 15/8/1390 - 14:6 - 0 تشکر 384026

سلام

خوش بحالشون... :(

واقعا آدم چقده باید لیاقت داشته باشه و پاک باشه که آقا رو ببینه...

یاحسین... با این اعمال ما مگه میشه....

التماس دعا از همگی

 السلام علیــــــــــک یا ابا عبدالله

 

ای شیـــــعه تو را چه غــم ز طوفـــان بلا

آن جا که سفینة النجـــــــاة است حسیـــــن (ع)

 

یابن الحســـــن روحـــــــــی فداک

برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.