• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن اجتماعي > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
اجتماعي (بازدید: 3903)
جمعه 29/7/1390 - 15:13 -0 تشکر 377998
اخبار حوادث ایران

با سلام

در این تاپیک اخبار حوادث در ایران رو سعی میکنم بذارم. البته اگه قبلا این تاپیک وجود نداشته باشه.

 

هرگز اين چهار چيز را در زندگيت نشكن

.......................اعتماد ، قول ، رابطه و قلب ؛

.....................................يرا اينها وقتي مي شكنند صدا ندارند ، اما درد بسياري دارند ...

...چارلز ديكنز ...
چهارشنبه 11/8/1390 - 21:2 - 0 تشکر 382499

قتل به جرم تنه زدن در خیابان!!!


پسر 19 ساله‌ای که دو نفر را به قتل رسانده و برای کشتن دو نفر دیگر نیز با استفاده از سلاح گرم به سوی آنها آتش گشوده بود، بعد از دستگیری جزییات جرایمش را فاش کرد.

کارآگاهان جنایی استان فارس، اوایل مهرماه وقتی مطلع شدند جسد خون‌آلود مردی در منطقه کنارتخته پیدا شده به آنجا رفتند و آثار شلیک گلوله را روی پیکر او مشاهده کردند. این جنایت در خیابان انجام شده و افرادی که شاهد آن بودند این‌گونه توضیح دادند که دو مرد نقاب‌پوش در حالی که سوار بر موتوسیکلت بودند در یک لحظه راه را بر مقتول بستند و او را هدف گلوله قرار دادند.

تجسس‌های پلیس ابتدا به افشای هویت قربانی منجر شد و پس از آن، سرنخ‌هایی از ضارب اصلی به دست آمد. این جوان 19ساله که یحیی نام دارد پس از بازداشت ابتدا حاضر به پذیرفتن اتهامش نشد اما با ادامه یافتن بازجویی‌ها به قتل اقرار کرد و گفت: «چندی قبل باخبر شدم مردی پشت‌سر عمویم حرف می‌زند و مطالب نامربوطی می‌گوید وقتی موضوع را پیگیری کردم فهمیدم آن شخص با عمویم دچار اختلاف شده و به همین دلیل نیز این کار را انجام می‌دهد. من به‌شدت ناراحت و عصبانی شده بودم و دنبال فرصتی می‌گشتم تا تلافی کنم در نهایت نقشه قتل را طراحی کردم.»

متهم ادامه داد: «روز حادثه همراه یکی از دوستانم در مسیر همیشگی آن مرد کمین کردیم و وقتی او را دیدیم به سمتش رفتیم، سپس من چند گلوله به او شلیک کردم.»

این اعترافات به بازجویی از یحیی خاتمه نداد و در حالی که کارآگاهان سعی می‌کردند جزییات بیشتری از این قتل به دست آورند، متهم به کشتن مردی دیگر نیز اقرار کرد. او گفت: «سال گذشته یک روز وقتی داشتم از خیابان رد می‌شدم، مردی از کنارم عبور کرد و ما به هم خوردیم و دعوایمان شد. آن مرد سه سیلی به صورتم زد و رفت، اما من موضوع را فراموش نکردم و چنان کینه‌ای از آن شخص به دل گرفتم که مصمم شدم او را بکشم. به همین دلیل به جست‌وجوی وی پرداختم و فهمیدم شاگرد یک نانوایی است، بالاخره یک روز همراه دامادمان به نانوایی رفتم و با شلیک گلوله او را کشتم و فرار کردم.»

با اضافه شدن اتهامی تازه به پرونده یحیی بازجویی‌ها از او باز هم ادامه یافت تا اینکه پسر 19ساله به جرمی دیگر نیز اقرار کرد و گفت که قصد داشت دو نفر را بکشد اما آنها به طور اتفاقی جان سالم به در بردند. یحیی در این‌باره گفت: «مدت‌ها قبل دخترخاله‌ام نزد من آمد و گفت دو پسر برایش مزاحمت ایجاد کرده‌اند. این موضوع من را به شدت خشمگین کرد و مصمم شدم مزاحمان را از بین ببرم. به همین دلیل از خواهرزاده‌ام کمک خواستم و بعد از پیدا کردن دو پسر یک روز سراغ‌شان رفتم و چند گلوله به آنها شلیک کردم هدفم این بود که هر دو را بکشم، ولی آنها زنده ماندند.»

بنا بر این گزارش، یحیی اکنون در بازداشت به سر می‌برد و تحقیقات از او همچنان ادامه دارد.

منبع: شرق

هرگز اين چهار چيز را در زندگيت نشكن

.......................اعتماد ، قول ، رابطه و قلب ؛

.....................................يرا اينها وقتي مي شكنند صدا ندارند ، اما درد بسياري دارند ...

...چارلز ديكنز ...
چهارشنبه 11/8/1390 - 21:3 - 0 تشکر 382500

اسرار هولناک «كلبه‌ وحشت» فاش شد

در اجرای طرح ارتقاء امنیت اجتماعی یك باند قاچاق اسلحه و چهار نفر اراذل و اوباش كه در گاوداری موسوم به «كلبه وحشت» واقع در خیابان شهید بهشتی بناب مسكن گزیده بودند، متلاشی شد.
سرهنگ سلطانی‌وش گفت: در اجرای طرح ارتقاء امنیت اجتماعی یك باند قاچاق اسلحه و چهار نفر اراذل و اوباش كه در گاوداری موسوم به «كلبه وحشت» واقع در خیابان شهید بهشتی بناب مسكن گزیده بودند، متلاشی شد.

وی گفت: پلیس با كسب اطلاعات مردمی و هماهنگی با مقام‌قضایی شبانه به این گاوداری وارد شد و یك اسلحه جنگی كلاشینكف با 26 تیرجنگی، چهار قبضه اسلحه شكاری، انواع قمه، چاقو، سرنیزه جنگی، یك قبضه نارنجك دستی جنگی و انواع مشروبات الكلی تعدادی سی دی مبتذل، انواع پاسور، وسایل‌پانسمان و جراحی بخیه‌زنی، طناب دار آویزان را كشف و ضبط كرد.

وی گفت: وسایل در این گاوداری طوری چیده شده بود كه به محض ورود قربانی به اتاق رعب وحشت وی را فرا می‌گرفت و سریعا تن به خواسته‌های اعضای باند می‌داد و از ترس و تهدید آنان نمی‌توانست شكایت كند به همین علت این محل «كلبه وحشت» نام گرفته بود.

فرمانده انتظامی شهرستان در خاتمه گفت: دراین عملیات یك عضو اصلی باند قاچاق اسلحه و چهار نفر دستگیر و تحویل مقامات قضایی شدند.

منبع: ایسنا

هرگز اين چهار چيز را در زندگيت نشكن

.......................اعتماد ، قول ، رابطه و قلب ؛

.....................................يرا اينها وقتي مي شكنند صدا ندارند ، اما درد بسياري دارند ...

...چارلز ديكنز ...
چهارشنبه 11/8/1390 - 21:3 - 0 تشکر 382501

جنایت خونین در حمام عمومی تهران


درگیری مرگبار دو دوست قدیمی در حمام با مرگ یکی از آنها پایان یافت.

ساعت 18:30 دقیقه دیروز ماموران کلانتری 108 نواب در جریان یک درگیری مرگبار در حمام عمومی قرار گرفتند. بلافاصله اکیپی از ماموران به محل اعزام و با جسد پسر 27 ساله ای به نام امیر روبرو می شوند که با ضربات چاقو کشته شده بود.

در ادامه میلاد 28 ساله دوست مقتول که توسط افراد حاضر در حمام دستگیر شده بود در بازجویی های اولیه به قتل امیر اعتراف کرد و مدعی شد: ما دوست های خوبی بودیم و چندین سال است در یک محل با هم زندگی می کنیم. امروز با هم به حمام عمومی آمدیم اما برسر اختلافات قدیمی درگیر شدیم.

من که کنترلم را از دست داده بودم با چاقویی که همراهم بود به جانش افتادم و چندین ضربه به او زدم. افراد حاضر در حمام وقتی متوجه سرو صدای ما شدند من را دستگیر کردند.

گفتنی است پس از تحویل متهم به پلیس آگاهی، کارآگاهان جنایی تحقیقات تخصصی را برای شناسایی علت اصلی جنایت آغاز کردند.

منبع: مهر

هرگز اين چهار چيز را در زندگيت نشكن

.......................اعتماد ، قول ، رابطه و قلب ؛

.....................................يرا اينها وقتي مي شكنند صدا ندارند ، اما درد بسياري دارند ...

...چارلز ديكنز ...
چهارشنبه 11/8/1390 - 21:4 - 0 تشکر 382502

قتل هولناک زن جوان به خاطر رابطه نامشروع


مردی كه می‌گوید همسرش را به خاطر داشتن رابطه با یك معلم موسیقی كشته است به 10 سال زندان محكوم شد.

آغاز گر جلسه سید رضایی نماینده دادستان تهران بود كه خطاب به قضات شعبه 79 دادگاه كیفری استان تهران گفت: مهدی 7 دی ماه سال 87 همسر خود به نام مینا را به قتل رسانده است.

سید رضایی ادامه داد: مطابق اطلاعات پرونده مهدی و همسرش از مدت‌ها پیش به خاطر مشكلاتی كه با هم داشته‌اند جدا از یكدیگر زندگی می‌كردند اما پس از مدتی متهم با مظنون شدن به رابطه همسرش با مردی دیگر وی را به قتل رسانده است اما طی تحقیقات اتهام زنای محصنه مقتول ثابت نشد. بنده به عنوان نماینده دادستان تهران برای متهم تقاضای مجازات قانونی می‌كنم.

سپس اولیای دم مقتول در جایگاه حاضر شده و اعلام كردند كه از خون فرزندشان می‌گذرند اما قیم دو فرزند مقتول خواستار دریافت دیه از متهم شدند.

رابطه با معلم موسیقی فرزند

سپس قاتل پشت تریبون ایستاده و به دفاع از خود پرداخت. وی با پذیرفتن اتهام قتل گفت: قبول دارم كه مینا را كشتم اما واقعیت این است كه او را به خاطر بردن آبروی خود و خانواده‌ام كشتم. او سزاوار مرگ بود و باید كشته می‌شد.

مهدی ادامه داد: من و مینا از مدتی پیش با هم مشكل داشتیم ولی به خاطر بچه هایم نمی‌خواستم از او جدا شوم تا اینكه یك‌روز مینا از من خواست دیگر به خانه نیایم و تنها خرجی بچه‌ها را بدهم. من به مینا گفتم بچه‌ها احتیاج دارند كه ما بالای سر آنها باشیم اما وی زیر بار نرفت و گفت امكان ادامه زندگی ما وجود ندارد.

درست بود كه من و مینا مشكل داشتیم اما بدرفتاری‌های عجیب مینا این اواخرمرا به شك انداخت. من از او جدا شده و درخانه‌ای دیگر زندگی می‌كردم اما حدس زدم كه وی با مرد دیگری رابطه دارد و دل به شخص دیگری بسته است.من فقط گاهی وقت‌ها برای دادن خرجی پیش وی می‌رفتم. در یكی از این ملاقات‌ها حقیقت لو رفت.

در این ملاقات تلفن همراه زنم زنگ زده و او مشغول صحبت كردن با یك مرد شد. پس از پایان مكالمه به وی گفتم دست از این كارها بردارد و دیگر رابطه‌اش را با این مرد ادامه ندهد اما وی گفت اگر ناراحتی می‌توانی مرا طلاق بدهی. من با مردی رابطه دارم و وی را هم دوست دارم.من او را شوهر واقعی خود می‌دانم نه تو را. من با شنیدن این حرف به او هشدار دادم كه به این رابطه پایان دهد.

مدتی بعد برای پی بردن به هویت این مرد با پسر 12ساله‌ام حامد صحبت كردم. حامد هم با ناراحتی گفت مینا با مردی رابطه دارد و این مرد گاهی به خانه ما می‌آید. وقتی از هویت این مرد سوال كردم حامد او را معلم موسیقی دخترم ذكر كرد.

از شنیدن این خبر خیلی ناراحت شدم. مینا به بهانه گرفتن معلم موسیقی برای دخترم قصد رسیدن به هدف شوم خود را داشت. از شدت عصبانیت یك بار دیگر به خانه مینا رفتم و به او گفتم من آنقدر آدم بی‌غیرتی نیستم كه به زنم اجازه بدهم با مرد دیگری رابطه داشته باشد.

اما مینا گفت این موضوع اصلا ربطی به تو ندارد و دیگر نمی‌خواهم ببینمت. من هم كه می‌دیدم او دارد از این آزادی كه دارد سوءاستفاده می‌كند سریع به آشپزخانه رفتم و چاقویی را برداشته و به وی گفتم اگربخواهی این كارت را ادامه دهی تو را می‌كشم.

مینا هم پاسخ داد: تو غیرت این كار را نداری، كشتن وجود می‌خواهد.من هم بی‌اراده چاقو را به سینه او فرو بردم. مینا كه توقع این كار را نداشت خواست فرار كند كه ضربه‌ای دیگر با چاقو به كمر وی زدم. بعد هم موهایش را دور دستم پیچیده و سر او را از بدنش جدا كرده و خودم موضوع را به 110 اطلاع دادم.

فكر كردم دارد طلاق می‌گیرد

سپس دادگاه، معلم موسیقی متهم به زنا را به جایگاه احضار كرد . این مرد با قبول رابطه با مینا گفت: من با این گمان به خانه مینا رفت و آمد می‌كردم كه وی قصد جدایی از شوهرش را داد و در حال طلاق گرفتن است. ولی رابطه من با مینا فقط رابطه كلامی بود.

مینا به من گفته بود برای اینكه صاحبخانه‌اش به من مشكوك نشود خود را برادر او معرفی كنم. من اگر می‌دانستم كه ممكن است روزی مینا با شوهرش صلح و سازش كند اصلا تن به این رابطه نمی‌دادم. مینا به من گفته بود طلاق قطعی است و از همان اول هم مهدی را دوست نداشته است.

در پایان جلسه هیات قضات مهدی را به خاطر قتل عمد از لحاظ جنبه عمومی جرم به 10 سال زندان و معلم موسیقی را به 99 ضربه شلاق محكوم كردند.

منبع: تهران امروز

هرگز اين چهار چيز را در زندگيت نشكن

.......................اعتماد ، قول ، رابطه و قلب ؛

.....................................يرا اينها وقتي مي شكنند صدا ندارند ، اما درد بسياري دارند ...

...چارلز ديكنز ...
شنبه 14/8/1390 - 18:55 - 0 تشکر 383708

تجاوز به همسر، دلیل قتل توسط شوهر


مردی كه می‌گوید به علت اطلاع از آزار و اذیت همسرش در نوجوانی، نقشه قتل مرد متعرض را كشیده است درجلسه دادگاه اتهامات خود را منكر شد.

14 خرداد 86 پلیس از ناپدید شدن مردی به نام حمید مطلع شد. ماموران در تحقیقات خود برای پیدا كردن وی جسد سوخته‌ای را درحوالی كرج پیدا كردند كه با نشان دادن آن به خانواده حمید مطمئن شدند متعلق به همین فرد است.

وقتی كه تحقیقات پزشكی به قتل رسیدن حمید را قبل از سوزانده شدن تایید كرد پرس و جو از خانواده مقتول درباره به دست آمدن سرنخی از قاتل یا قاتلین آغاز شد.

نزدیكان حمید به ماموران دایره ویژه قتل پلیس آگاهی گفتند كه چند روز پیش حمید به همراه دونفر از اقوم خود به نام‌های بابك و شریف برای شركت در یك مراسم جشن در كرج از خانه خارج شده و دیگر هم به منزل برنگشته است.

كارآگاهان بابك و شریف را بازداشت و تحقیق از آنها را آغاز كردند. شریف و بابك هم در جلسه بازجویی با اعتراف به قتل گفتند حمید را به خاطر كاری كه با ناموس ما كرده بود از سر راه برداشتیم.

همسرم قربانی آزارو اذیت بود

بابك با تشریح ماجرا گفت: بعد از عقد متوجه شدم همسرم پیش از من با كس دیگری ارتباط داشته است. وقتی از او در این باره توضیح خواستم وی زیر گریه زده و گفت وقتی نوجوان بودم مردی به نام حمید مرا دزدیده و مورد آزار جنسی قرار داد و من از ترس نتوانستم این موضوع را به كسی بگویم.

از شنیدن این موضوع خیلی ناراحت شدم و تصمیم به انتقام گرفتن از حمید گرفتم. ماجرا را برای بابك برادر زنم شرح داده و از او كمك خواستم. بعد هم به اتفاق بابك نقشه قتل حمید را كشیده و طبق آن به بهانه شركت در جشن به خانه حمید رفته و وی را سوار ماشین كرده و به اتفاق دو تن از دوستانمان به نام‌های وحید و سعید وی را كشته و جنازه‌اش را هم به آتش كشیدیم.با تایید این مطالب از سوی بابك دو متهم دیگر پرونده هم دستگیر شدند.

دیروز هر 4 متهم در شعبه 71 دادگاه كیفری استان تهر ان حاضر شده و به دفاع از خود پرداختند.

اتهامات زاییده تخیل متهمین است

پس از خواندن كیفرخواست توسط سیدرضایی نماینده دادستان اولیای دم مقتول به جایگاه آمده و برای متهم ردیف اول و دوم پرونده درخواست مرگ كردند.

سپس دادگاه از بابك متهم ردیف اول درخواست حضور در جایگاه مخصوص كرد. وی این بار بر خلاف جلسه بازجویی اتهام قتل را رد كرده و مدعی عدم شراكت در قتل شد: شریف دروغ می‌گوید. شریف و دو متهم دیگر به شیشه معتادند و تمامی این حرف‌ها زاییده تخیلات آنهاست. من مجبور شدم به این قتل اعتراف كنم و هرچه در بازجویی‌ها درباره ارتكاب جنایت گفته‌ام دروغ بود.در ادامه شریف به جایگاه آمده و به دفاع از خود پرداخت. این متهم 20 ساله اما باردیگر به قتل اقرار كرد و گفت: من حمید را كشتم و آن‌را انكار هم نمی‌كنم اما بابك هم همدست من بود.

به بی‌غیرتی متهم شدم

وی ادامه داد: باعث و بانی این قتل بابك شد. او مدام به من می‌گفت حیمد خواهرت را مورد سوءاستفاده جنسی قرار داده و تو بی‌غیرتی كه با وی برخورد نمی‌كنی.

او آنقدر این حرف را تكرار كرد كه من تحریك شده و تصمیم به انتقام گرفتم. بعد هم بابك نقشه خود را گفت و من هم پذیرفتم. شب حادثه با هماهنگی با دو تن از دوستانمان به نام‌های وحید و سعید دنبال مقتول رفته و وی را به بهانه شركت در یك جشن در كرج سوار ماشین كردیم.

طبق نقشه وقتی وارد گاوداری شدیم كه از قبل برای این كار در نظر گرفته بودیم حمید را داخل آن برده و او را به باد كتك گرفتیم. بعد هم پارچه‌ای دور گردنش پیچیده و خفه‌اش كردیم.دست آخر هم جنازه حمید را پشت وانت گذاشته و به بیابان برده و من با استفاده از بنزین آن را سوزاندم.

در ادامه قاضی از دو متهم دیگر خواست به دفاع از خود بپردازند كه وحید و سعید منكر هر گونه شركت در این جنایت شدند و مدعی شدند بابك و شریف پای آنها را به دروغ به این پرونده كشانده‌اند تا از شدت مجازاتشان كاسته شود.پس از شنیدن حرف‌های وكلای مدافع متهمین، هیات قضات به اتفاق پرونده را دچار نقص‌های جدی در مرحله تحقیقات دانسته و آن‌را به دادسرای جنایی تهران ارجاع داد.

منبع: تهران امروز

هرگز اين چهار چيز را در زندگيت نشكن

.......................اعتماد ، قول ، رابطه و قلب ؛

.....................................يرا اينها وقتي مي شكنند صدا ندارند ، اما درد بسياري دارند ...

...چارلز ديكنز ...
شنبه 14/8/1390 - 18:56 - 0 تشکر 383710

تجاوز «عقرب سیاه» به 30 زن جوان!

حكم مردی كه متهم است 30 زن را در تهران و شهرهای اطراف ربوده و مورد آزار قرار داده ‌است، برای بار دوم از سوی دیوان عالی‌كشور نقض شد و متهم یك‌بار دیگر پای میز محاكمه خواهد رفت.

این پرونده از سال 87 در دادگاه كیفری ‌استان تهران مطرح شد. در آن زمان زنی به ماموران مراجعه كرد و گفت توسط مردی پرایدسوار در اطراف فشافویه مورد آزار قرار گرفته ‌است.

این زن گفت: وقتی سوار ماشین شدم، قرار بود مرد راننده من را به تهران برساند، اما در راه و زمانی كه جاده خلوت بود، از من خواست رابطه داشته باشیم، قبول نكردم و می‌خواستم پیاده شوم كه او با شوكر برقی به جانم افتاد و زمانی كه بی‌حال شدم، من را مورد آزار و اذیت قرار داد.

در چند هفته‌ای كه بررسی‌ها در این خصوص در جریان بود، چند مورد شكایت جدید هم به پلیس گزارش شد و ماموران متوجه شدند مرد پرایدسوار زنان را قربانی نقشه‌های مجرمانه خود می‌كند. یكی دیگر از شاكیان به ماموران گفت: آن مرد وقتی مرا سوار ماشین كرد، درها را قفل كرد و گفت بهتر است مقاومت نكنم اما من تسلیم نشدم و با هم درگیر شدیم. این درگیری شدید بود و زمانی كه مرد پراید سوار دید نمی‌تواند به من غلبه كند با شوكر مرا بی‌حال كرد و بعد مورد آزار قرار داد.

او سپس من را در بیابان داخل یك گودال انداخت. زمستان بود و برف زیادی باریده ‌بود. داخل گودال زیر برف بودم. او گفت می‌خواهد من را بكشد. گفتم بگذار برای آخرین‌بار عكس بچه‌ام را ببینم بعد روی من خاك ریخت. البته زیر خاك دفن نشدم اما دیگر توان بیرون آمدن هم نداشتم تا اینكه چند ساعت بعد در حالی‌كه فكر می‌كردم خواهم مرد، مرد جوانی من را پیدا كرد. او به اورژانس و آتش‌نشانی خبر داد و مرا از داخل گودال بیرون كشیدند.

پلیس بعد از به دست آوردن عكس چهره‌نگاری‌شده مرد پراید سوار و بعد از كمین در محدوده فعالیت متهم موفق شد این مرد را در حالی‌كه قصد داشت با یكی از قربانیانش رابطه برقرار كند، بازداشت كند. ماموران در بازرسی از خودرو متهم شوكر و گاز فلفل و چند كیف زنانه پیدا كردند كه به نظر می‌رسید متعلق به قربانیان است. پلیس اشیای‌ به‌دست‌آمده را صورت‌جلسه كرد و همراه گزارش اولیه پرونده به دادسرا فرستاد.

متهم نزد بازپرس به تجاوز به 30 زن اعتراف كرد و گفت قربانیان را به عنوان مسافر سوار ماشین می‌كرد و بعد آنها را مورد آزار قرار می‌داد و هركدام كه مقاومت می‌كردند، با شوكر آنها را بی‌حال می‌كرد.

با تكمیل اطلاعات اولیه پرونده به شعبه 77 دادگاه كیفری ‌استان تهران فرستاده شد و اكثر شاكیان در جلسه رسیدگی حاضر شدند اما این مرد اتهامات را رد كرد و گفت زنان خودشان با او همراه شده‌اند. این حرف‌های متهم واكنش تند شاكیان را به دنبال داشت و آنها مرد پرایدسوار را متهم به دروغگویی كردند.

در نهایت هیات قضات شعبه 77 دادگاه كیفری‌ استان تهران این مرد را مجرم شناختند و او را به جرم تجاوز به عنف به اعدام و به جرم آدم‌ربایی و سرقت اموال مقتولان به حبس و شلاق محكوم كردند. رای صادره از سوی متهم مورد اعتراض قرار گرفت و دیوان عالی كشور آن را مورد بررسی قرار داد. بعد از چند ماه حكم اعدام نقض و پرونده برای رسیدگی مجدد به شعبه 79 دادگاه كیفری‌ استان تهران فرستاده شد.

این‌بار بسیاری از شاكیان حاضر نشدند در جلسه محاكمه شركت كنند و برخی دیگر هم از پیگیری پرونده انصراف دادند و فقط دو شاكی پیگیر ماجرا شدند. بنابراین جلسه محاكمه بدون حضور سایر شاكیان تشكیل شد.

مرد پرایدسوار یك‌بار دیگر ادعایش را مطرح كرد و گفت به‌هیچ‌زنی به زور تعرض نكرده‌ و گفته‌های دو شاكی دروغ است. بعد از پایان جلسه دادگاه هیات قضات وارد شور شدند و در نهایت با رأی اكثریت متهم از اتهام تجاوز به عنف تبرئه شد. قضات اكثریت اعلام كردند شاكیان اظهارات متناقض زیادی داشته‌اند و از گفته آنها برمی‌آید فرصت فرار داشته‌ اما با میل خود نزد متهم مانده‌اند.

بنابراین هرچند متهم اعمال مجرمانه زیادی انجام داده‌ است و فردی صالح نیست، در این پرونده مرتكب تجاوز به عنف نشده‌ است. دو شاكی كه به شدت بر اعدام مرد پرایدسوار اصرار داشتند، بعد از این رأی اعتراض خود را اعلام كردند. یكی از آنها گفت:

«وقتی مرد پرایدسوار من را مورد آزار قرار داد، آنقدر تحت‌تاثیر قرار گرفتم كه حتی می‌خواستم خودكشی كنم. دچار مشكل روانی شدم و مرتب پیش روانپزشك می‌روم با اینكه شوهرم پزشك بود، اما این شرایط را تحمل نكرد و از من جدا شد. این متهم زندگی من را نابود كرده‌ است».

زن دیگر هم گفت: بارها دست به خودكشی زدم و نمی‌توانم راحت از كنار این پرونده بگذرم و رأی دادگاه را قبول كنم. این‌گونه بود كه پرونده یك‌بار دیگر به دیوان عالی كشور رفت و این‌بار رییس قوه‌قضاییه هم با توجه به بازتاب این خبر در رسانه‌ها دستور رسیدگی ویژه به آن را صادر كرد.

سرانجام بعد از ماه‌ها رسیدگی به این پرونده در دیوان عالی‌كشور هیات قضات اعلام كردند این پرونده نقص تحقیقاتی دارد و باید گفته‌های شاكیان و اعمال ارتكابی یك‌بار دیگر مورد بررسی ‌قرار گیرد و نواقص آن برطرف شود. بنابراین رأی صادره نقض و پرونده یك‌بار دیگر به شعبه 79 دادگاه كیفری ‌استان تهران فرستاده شد.

منبع: شرق

هرگز اين چهار چيز را در زندگيت نشكن

.......................اعتماد ، قول ، رابطه و قلب ؛

.....................................يرا اينها وقتي مي شكنند صدا ندارند ، اما درد بسياري دارند ...

...چارلز ديكنز ...
شنبه 14/8/1390 - 18:57 - 0 تشکر 383711

آزار جنسی دختر جوان توسط شوهر خواهر !

این دختر نوجوان به طور مکرر در هر فرصتی مورد آزار جنسی از سوی همسر خواهر خود قرار می گرفته است.
در پی شكایت زن جوانی مبنی بر اینكه توسط همسر خواهرش مورد آزار و اذیت قرار گرفته است، پرونده ای در یکی از شعب دادگاه كیفری استان تهران تشكیل و مأموران انتظامی تحقیق درباره این ماجرا را آغاز كردند.

این دختر نوجوان به طور مکرر در هر فرصتی مورد آزار جنسی از سوی همسر خواهر خود قرار می گرفته است.

دختر 18 ساله در بازجویی گفت: شوهر خواهرم اوایل سعی بر فریب دادن من داشت و بعدها با تهدید اینکه اگر به او اجازه نزدیک شدن به خودم را ندهم، به پدرم خواهد گفت که در گذشته با پسری در ارتباط بوده ام، من را وادار به تسلیم کرد.

وی با بیان اینکه پدرم مردی کاملا متعصب و خشن است، بیان کرد: اگر او می فهمید با پسری دوست هستم، قطعأ من را می کشت.

چراکه او در خانه اجازه نفس کشیدن نیز به ما نمی داد و اجازه نگاه کردن به نامحرم را نداشتیم. همچنین نمی خواستم زندگی خواهرم از هم گسسته شود و تا الان سکوت کردم، اما حالا آزارهای آن مرد، من را  خسته کرده و دیگر نمی توانم صبوری کنم.

گفتنی است؛ این پرونده تا دستگیری متهم در حال پیگیری است.

منبع: برنا

هرگز اين چهار چيز را در زندگيت نشكن

.......................اعتماد ، قول ، رابطه و قلب ؛

.....................................يرا اينها وقتي مي شكنند صدا ندارند ، اما درد بسياري دارند ...

...چارلز ديكنز ...
شنبه 14/8/1390 - 18:57 - 0 تشکر 383712

تله مرگبار یک زن برای طعمه خیابانی

زنی كه با كشاندن یك مرد به خانه‌اش به قصد باج‌گیری او را به قتل رسانده است با تایید قضات دیوان‌عالی كشور در یك قدمی چوبه‌دار قرار گرفت.

خانواده مردی به نام «امید» 19مرداد سال 84 به پلیس كرج خبر دادند او گم شده‌است و وقتی با تلفنش تماس می‌گیرند، جوابی نمی‌دهد. تحقیقات ماموران برای پیدا كردن سرنخی از امید آغاز شد و همزمان با این اتفاق ماموران باخبرشدند جسد مردی ملحفه پیچ‌ كنار جاده‌ای پیدا شده‌است زمانی كه خانواده امید به پزشكی قانونی رفتند به محض بیرون آمدن كشوی نگهداری اجساد، با دیدن صورت مقتول تایید كردند كه جسد متعلق به امید است. آن‌طور كه در گزارش پزشكی قانونی آمده این مرد با شلیك دو گلوله به سینه‌اش كشته‌ شده بود.

آثار برجای مانده روی ملحفه و روی جسد از جمله آثار انگشت برداشته‌ و تحقیقات ماموران درخصوص زندگی این مرد آغاز شد. بررسی‌ها نشان داد، این مرد با كسی دشمنی نداشته و روز حادثه هم برای تفریح از خانه بیرون رفته بود و قصد داشته چند روزی به شمال سفر كند. تحقیقات ادامه یافت، اما سرنخی از قاتل به دست نیامد.

سه سال بعد در حالی‌كه پرونده قتل امید بین پرونده‌های راكد اداره آگاهی كرج جای گرفته‌بود، زنی به نام سمانه بازداشت شد. این زن كه به جرم فحشا و سرقت دستگیر شده بود، مورد تحقیق قرار گرفت و از او انگشت‌نگاری شد. همچنین خانه این زن مورد بازرسی قرار گرفت و ماموران كیف‌پول و چند تكه از وسایل امید را در منزل سمانه پیدا كردند و مشخص شد این زن از قتل امید باخبر است.

این بار سمانه به اتهام قتل از سوی ماموران مورد بازجویی قرار گرفت. این در حالی بود كه شوهر او هم بازداشت شده‌بود. سمانه دو روز بعد از آغاز بازجویی‌ها به كشتن امید اعتراف كرد. او گفت: من با كلت به او شلیك كردم.

سمانه گفت: چند سال قبل با سعید شوهرم آشنا شدم ما با هم رابطه داشتیم و سعید به خواستگاری‌ام آمد اما پدرم خواسته ما را قبول نكرد و گفت سعید معتاد است و نمی‌شود با هم ازدواج كنید. وقتی از جلب رضایت پدرم ناامید شدم با سعید فرار كردم و به عقد هم درآمدیم. ما هیچ‌پولی نداشتیم و سعید هم معتاد بود، پول كمی را كه به دست می‌آورد خرج اعتیادش می‌كرد. امیدی هم به برگشتن به خانه نداشتم چون پدرم گفته بود من را قبول نمی‌كند.

وقتی دیدم چاره‌ای نداریم، پیشنهادی را كه سعید داده بود قبول كردم. او به من گفت كه سر راه مردان بی‌اخلاق بایستم و آنها را به خانه بكشانم طبق نقشه قرار بود هنگام حضور ما در منزل، شوهرم سر برسد و از طعمه‌مان باج‌گیری كند.

طبق این برنامه من باید فقط این مردان را فریب می‌دادم و قرار نبود با كسی رابطه داشته باشم. لباس‌های خاص می‌پوشیدم و از خانه بیرون می‌رفتم و در جاده می‌ایستادم و رانندگان تنهایی را كه خودرو مدل بالا داشتند، اغفال می‌كردم.

برایشان دست تكان می‌دادم و می‌گفتم در جاده گیر افتاده‌ام و آنها من را سوار می‌كردند به محض سوار شدن به من پیشنهاد برقراری رابطه می‌دادند من هم قبول می‌كردم سر پول به توافق می‌رسیدیم و بعد به سمت خانه من می‌رفتیم. وقتی مرد را به خانه می‌بردم، شوهرم از راه می‌رسید البته ما به طعمه‌های خودمان دروغ هم می‌گفتیم و شوهرم ادعا می‌كرد از آنها فیلمبرداری كرده است و اگر باج ندهند فیلم را تكثیر می‌كند. شوهرم برای محافظت از من و خودش كلت خریده‌بود و آن را داخل یك كشو می‌گذاشتیم.

سمانه در مورد قتل امید گفت: روزی كه سوار ماشین امید شدم، قرار بود با هم به خانه برویم و بعد من به شوهرم خبر بدهم و او سر فرصت بیاید، اما در خانه با امید درگیر شدم او متوجه شد قصد ما اخاذی است و عصبانی شد و داد و فریاد كرد من هم از ترس اینكه همسایه‌ها متوجه نشوند كلت را برداشتم و به او شلیك كردم. بعد بلافاصله با شوهرم تماس گرفتم و او را به خانه كشاندم بعد لباس‌های امید را گشتیم و مبلغی پول پیدا كردیم. او پول زیادی همراهش بود. آنها را برداشتیم و سعید جسد را لای یك ملحفه پیچید و آن را با ماشین مقتول به كنار جاده منتقل كردیم. چون امید ما را نمی‌شناخت فكر نمی‌كردم بازداشت شویم.

در ادامه شوهر سمانه مورد بازجویی‌ قرار گرفت. او گفت: من در قتل امید نقشی نداشتم و وقتی در جریان قرار گرفتم كه زنم او را كشته ‌بود. سمانه آن روز با من تماس گرفت و گفت یكی از طعمه‌هایش را كشته ‌است. من فقط به او كمك كردم جسد را مخفی كنیم.

بعد از پایان بازجویی‌ها سمانه صحنه قتل را هم بازسازی كرد و پرونده تكمیل شد. زمانی كه بازپرس قصد داشت قرار مجرمیت متهم را صادر كند سمانه را دوباره از زندان احضار كرد. او این بار اتهامش را انكار كرد و مدعی شد شوهرش دست به این قتل زده ‌است. با این‌ حال كیفرخواست علیه سمانه صادر و او برای محاكمه به شعبه 80 دادگاه كیفری ‌استان تهران فرستاده ‌شد.

در حالی‌كه اولیای ‌دم امید درخواست قصاص كرده ‌بودند سمانه در جلسه محاكمه قتل را منكر شد و گفت: وقتی من و سعید بازداشت شدیم، سعید از من خواست اتهام قتل را قبول كنم. او گفت: تو به پلیس بگو مرتكب قتل شدی من هم می‌گویم كه من مرتكب قتل شدم. پلیس نمی‌تواند تشخیص دهد قتل كار كه بوده و آن‌وقت هر دو ما آزاد می‌شویم.

سمانه گفت: من به جز سعید تكیه‌گاهی نداشتم به همین دلیل هم قبول كردم. فكر می‌كردم هر دو چند سالی زندان می‌مانیم و بعد آزاد می‌شویم. سعید من را فریب داد. او خودش قاتل است.
این در حالی بود كه سعید حرف‌های زنش را انكار كرد و گفت: سمانه از مرگ می‌ترسد و به همین دلیل من را متهم می‌كند. او دروغ می‌گوید من از این ماجرا اصلا خبر ندارم.

بعد از پایان جلسه محاكمه هیات قضات شعبه 80 سمانه را به قصاص و به خاطر سرقت به پنج سال حبس محكوم كردند. این رای مورد اعتراض متهم و وكیل مدافعش قرار گرفت و پرونده برای رسیدگی به شعبه 11 دیوان‌عالی كشور فرستاده شد. هرچند سمانه دوباره ادعایش را در مورد شوهرش مطرح كرد اما هیات قضات مدارك ارایه‌شده را كافی ندانستند و رأی قصاص و حبس سمانه مورد تایید قرار گرفت.

به این ترتیب، پرونده برای گذراندن مراحل قانونی برای اجرای حكم به شعبه اجرای احكام دادسرای جنایی كرج فرستاده شد.

منبع: شرق

هرگز اين چهار چيز را در زندگيت نشكن

.......................اعتماد ، قول ، رابطه و قلب ؛

.....................................يرا اينها وقتي مي شكنند صدا ندارند ، اما درد بسياري دارند ...

...چارلز ديكنز ...
چهارشنبه 18/8/1390 - 20:41 - 0 تشکر 385522

پسر24 ساله طعمه دختران جوان درلانه وحشت

ساعت 7:30صبح روز شنبه گذشته جوانی که غرق در خون بود و گلوی او با چاقوی تیزی به عمق نیم سانتی متر بریده شده بود هراسان خود را به کلانتری شهرک شهید رجایی رساند و در حالی که بریده سخن می گفت، راز وحشت در باغ سبزی را افشا کرد.

این جوان 24ساله به سرهنگ عباس نیا (رئیس کلانتری) گفت: روز گذشته دو زن مرا به داخل منزلی در کنار «باغ سبزی» کشاندند وقتی واردخانه شدم ناگهان چند جوان ترسناک که تمام اعضای بدنشان خالکوبی بود و چاقوهای تیزی در دست داشتند دور و برم را گرفتند.

من از ترس می لرزیدم و نمی دانستم چه کار کنم.آنها با تهدید به مرگ، مبلغ 200هزار تومان وجه نقدی را که همراهم بود با یک دستگاه گوشی تلفن همراه از من گرفتند و یک روز مرا در آن «لانه وحشت» نگه داشتند اما صبح روز بعد درحالی که مرا تهدید می کردند که به کسی چیزی نگویم گلویم را با یک چاقوی تیز بریدند و سپس رهایم کردند.

در پی اظهارات این جوان بلافاصله فرمانده کلانتری، ماجرا را به سرهنگ پاسدار احد کریمی (فرمانده انتظامی مشهد) اطلاع داد با توجه به اهمیت موضوع و به دستور سرهنگ کریمی، تیم ویژه ای از ماموران به سرپرستی فرمانده کلانتری برای ریشه یابی ماجرای «وحشت در باغ سبزی» به آدرس اعلام شده در خیابان کشاورز عزیمت کردند.

آنان در یک عملیات غافلگیرانه و با هماهنگی مقام قضایی، وارد خانه ای درکنار باغ سبزی شدند و جوان 28 ساله ای را به همراه دختری 16ساله وزنی 22ساله درحالی دستگیر کردند که در وضعیت بسیار زننده ای قرار داشتند.

فرمانده انتظامی مشهد ضمن تایید این ماجرا درباره جزئیات این پرونده گفت: هر 3نفری که در این منزل دستگیر شدند به مواد مخدر صنعتی اعتیاد دارند و سوابق کیفری دارند.

سرهنگ پاسدار احد کریمی افزود: با اعتراف این 3نفر، ماموران انتظامی موفق شدند 4جوان دیگر را که از همدستان این باند خطرناک هستند نیز ساعتی بعد دستگیر و به کلانتری منتقل کنند. همه آنها به کریستال اعتیاد دارند و از خانه و کاشانه خود طرد شده اند.

سرهنگ کریمی افزود: دختر 16ساله ای که در این باند دستگیر شده از اهالی همان منطقه است که پس از مرگ پدرش به موادمخدر صنعتی آلوده شده است و اعضای باند از او برای به دام انداختن «طعمه ها» استفاده می کردند.

زن 22ساله که قبلا با بستگان یکی از اعضای این باند ازدواج کرده و طلاق گرفته بود نیز برای مصرف موادمخدر به این مکان می آمد و این دو نفر با آرایش های غلیظ و زننده در خیابان ها حضور می یافتند و طعمه ها را برای زورگیری به این مکان می کشاندند و سپس اعضای دیگر باند با استفاده از چاقو و قمه و همچنین ایجاد رعب و وحشت، از آنان زورگیری می کردند.  

منبع: خراسان

هرگز اين چهار چيز را در زندگيت نشكن

.......................اعتماد ، قول ، رابطه و قلب ؛

.....................................يرا اينها وقتي مي شكنند صدا ندارند ، اما درد بسياري دارند ...

...چارلز ديكنز ...
چهارشنبه 18/8/1390 - 20:42 - 0 تشکر 385524

10 جنایت مرموز در تهران

نگاهی به پرونده‌های جنایی پایتخت حاکی از آن است که با گذشت ماه‌ها از وقوع چندین جنایت هولناک، همچنان راز پرونده‌ها ناگشوده مانده است.
نگاهی به پرونده‌های جنایی پایتخت حاکی از آن است که با گذشت ماه‌ها از وقوع چندین جنایت هولناک، همچنان راز پرونده‌ها ناگشوده مانده است.

پرونده قتل مرد بساز بفروش

در این جنایت که عصر یکشنبه 28 فروردین 90 به پلیس اعلام شد، جسد مرد میانسالی در صندوق عقب خودروی پژو 206 رها شده در کنار بوستانی در محله قیطریه کشف شد. به دنبال انتقال جسد متعفن به پزشکی قانونی، مأموران دریافتند مقتول حسن - 50 ساله - نام داشته که از یک ماه قبل به‌طور مرموزی ناپدید شده بود.

در این پرونده همسر جوان قربانی جنایت با شکایت خانواده شوهرش بازداشت شد، اما با گذشت هفت ماه از این جنایت، تحقیقات پلیسی برای کشف راز قتل مرد بساز بفروش بی‌نتیجه مانده است.

پرونده قتل فروشنده عمده سیگار

جسد مرد جوان که فروشنده عمده سیگار بود، نیمه شب سه‌شنبه - 5 اردیبهشت امسال - توسط رفتگر شهرداری در حالی در جوی آب خیابان پیدا شد که با شلیک سه گلوله از پا درآمده بود. محمد از فروشندگان و توزیع‌کنندگان عمده سیگار بود که هنوز راز قتلش فاش نشده است.

جنایت مرموز شبانه در خانه ویلایی

این قتل مرموز شامگاه شنبه سوم اردیبهشت در خانه‌ای ویلایی واقع در شهر زیبا - غرب تهران - رخ داد. همسر و پسر مقتول به مأموران گفتند در اتاق پذیرایی نشسته بودند که ناگهان در خانه باز شد و مرد قدبلند نقاب‌داری با اسلحه وارد خانه شد و پس از شلیک دو گلوله به محمد - 74 ساله - متواری شد.

کشف پیکر مثله در شرق تهران

کشف پیکر مثله مرد ناشناس در یکی از خیابان‌های شرق تهران معمای جنایی حل نشده دیگری است که در اداره آگاهی تهران با بن‌بست تحقیقاتی روبه‌رو شده است. مأموران کلانتری 106 نامجو صبح جمعه - 6 خرداد - دست‌های یک مرد را در خیابان سبلان یافته و کمی دورتر نیز سر مرد جوان در جوی آب کشف شد. در ادامه جست‌و‌جوها نیز پاهای مقتول در یکی از خیابان‌های اطراف پیدا شد، اما هنوز گره کور جنایت هولناک با گذشت پنج ماه ناگشوده مانده است.

جسدی در رستوران

جنایت مرموز دیگر مربوط به جسدی در باغچه یک رستوران بود که مأموران کلانتری انقلاب صبح یکشنبه 15 خرداد در جریان کشف آن قرار گرفتند. مأموران پس از حضور در یکی از رستوران‌های خیابان حافظ دریافتند یکی از کارگران هنگام برداشتن درپوش جوی آب با جسد مرد جوان در کانال آب روبه‌رو شده و وحشتزده موضوع را به همکارانش اطلاع داده بود.

راز جسدی در گونی

ظهر جمعه - 20 خرداد - ساکنان یک مجتمع مسکونی در شهرک نفت تهران با مشاهده جسد متعفن مرد ناشناس در گونی، موضوع را به پلیس اطلاع دادند. مأموران کلانتری شهر زیبا در نخستین بررسی‌ها دریافتند حدود یک هفته از مرگ مرموز مرد ناشناس می‌گذرد، اما با گذشت بیش از پنج ماه از این ماجرا این پرونده نیز در بن‌بست تحقیقاتی است.

پرونده حسابدار زن

تحقیقات پلیسی برای کشف راز قتل زن 30 ساله در حوالی خیابان میرداماد نیز همچنان بی‌نتیجه مانده است. الهام که حسابدار یک شرکت خصوصی بود، صبح سه‌شنبه - 31 خرداد - در غیبت همسر و دختر خردسالش به طرز هولناکی به قتل رسید. شوهر وی ابتدا به عنوان مظنون اصلی قتل مدتی بازداشت شد، اما سرانجام با اثبات بیگناهی‌اش آزاد شد. با این وجود گره کور این جنایت همچنان ناگشوده است.

قتل زن ناشناس

هشتمین جنایت کشف نشده امسال مربوط به پرونده قتل زن جوان ناشناسی است که پیکر بی‌جان و پتوپیچ او نیمه شب یکشنبه 11 تیر در کنار یکی از سطل‌های زباله شهرداری، حوالی خیابان میرداماد کشف شد.

کشف جسد سوخته در باغ متروکه

پنجم تیر امسال صاحب یک باغ متروکه در حوالی تجریش پیکر سوخته مرد ناشناسی را کشف کرد و موضوع را به پلیس خبر داد، اما با وجود گذشت چند ماه از جنایت مرموز، راز این معما نیز در هاله‌ای از ابهام قرار دارد.

راز جمجمه منجمد

مأموران کلانتری 154 چیتگر عصر پنجشنبه - 13 مرداد - سر منجمد یک انسان را که در کیسه پلاستیکی قرار داشت، در ضلع غربی ورزشگاه آزادی و کنار خیابان کشف کردند، اما هنوز تحقیقات پلیسی برای افشای راز این جنایت هولناک نیز در بن‌بست قرار دارد.

منبع: ایران

هرگز اين چهار چيز را در زندگيت نشكن

.......................اعتماد ، قول ، رابطه و قلب ؛

.....................................يرا اينها وقتي مي شكنند صدا ندارند ، اما درد بسياري دارند ...

...چارلز ديكنز ...
برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.