تبیان، دستیار زندگی

فروردین : یا روز میمیرند یا شب.

اردیبهشت : نه تنها قادر به پرداخت اجاره خانه خود نمی شوند بلکه از صاحبخانه خود پول دستی هم می گیرند.

خرداد : کارت تلفن تغلبی نصیبشان میشود.

تیر : به دلیل سوراخ بودن جیبشان ۲۴۰ تومان از دست میدهند.

مرداد : دچار یک خود درگیری عجیب می شوند.

آبان : چک هایشان برگشت می خورد البته در بیداری.

آذر : لامپ تصویر تلویزیونشان می سوزد.

دی : در حالی که سوار اتوبوس هستند یکی از هم کلاسیهای خود را سوار بر ماکسیما می بینند.

بهمن : همه دنیا روز تولدش را فراموش می کنند.

اسفند : جوهر خودکارشان بر پیراهنشان پس میدهد تا بیش تر از همیشه تابلو شوند

بنام خدا
سلام
ببخشید جاده گرامی شما که تازه به دنیا اومده بودید هیچ کس شما رونمی شناخت اون وقت دکتر اسمتون از کجا می دونست؟
ببخشید معمولااسم والدین روی دستبند می نویسند ....
بعدشم این دستبند به قول خودت پلاستیکی این قدر افتخار داره !!!!!!!!!اگر طلا بود چکار می کردین....
بنظرم اگر این دستبد طلا باشه چی میشه ها....
السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین (ع)

سلام نکای گرامی

چرا شما دقت نمیکنید ؟

نکته افتخار آمیز قضیه اینجاست که دستبند پلاستیکی دهه 60 ارزشش از دستبند طلای دهه 80 کمتر نبود !!

یه لطیفه مرتبط هم بگم :

یکی داشت خاطره تعریف میکرد و میگفت :

ما توی سال 42 با دو نفر درگیر شدیم .

فکر نکنی کمه ها ، سال 42 دو نفر خیلی بود !!!

در ضمن مگه نمیشه کودک قبل از تولدش اسمش انتخاب شده باشه ؟؟ به این میگن آینده نگری و برنامه ریزی !!

سلام
بعد اسم شما چی بود اون موقع جاده دوستی بود یا آقا سعید؟:D

خدا خیرشون بده
اومدن ابروشو درست کنن چشمش رو اسیب زدن

میخاستن یک سال زودتر بره
اونوقت بنده خداها تا اخر عمر مجهول التاریخ التولد موندن 

ولی خدایی رسم خیلی بدی بوده که تاریخ تولد واقعی با شناسنامه رو متفاوت میگرفتن.

برای من هم همینه

بنام خدا
سلام
جاده گرامی می خوای بگی دسبندت الان طلاست...
این دکتره که اسمتون می دونسته آشناتون بوده دیگه ....روی حتمادستبندت نوشته بوده این آقا سعید همون جاده دوستیه جانشین انجمن ظنز تبیان در سال نود می باشد..... به این میگن آینده نگری.....
السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین (ع)