تبیان، دستیار زندگی

سلام
عین این اتفاق تو استان ما هم اتفاق افتاده بود با این تفاوت كه خانمی كه اینجوری فوت شده بود از معلمین بودش ومعلم خواهر من انقده خانم مهربون ومعقولی بود كه همه از فوتش تحت تاثیر بودن حتی خونه ما
كاش یكم انصاف بودش تو وجود آدما

یادمه تو دوران ابتدایی بودیم وسال چهارمی
تقریبا اواسط سال بود ودرسمون ساده كردن كسر ها بود یه معلم داشتیم سخت گیر كسر نوشته بود پای تخته وهمه رو واسه حل كردنش ردیف كرده بود كنار تخته وبا یه خطكش واستاده بود كه بچه هارو تنبیه كنه یكی از همكلاسیا رو بلند كرد اون جواب رو نمیدونست همه میگفتن الانه با خطكش میزندش چون همه كلاس رو زده بود ولی خیلی ساده بهش گفت بشین بعدش نوبت من بود جواب رو میدونستم اما تا رفتم پای تخته از ذهنم رفت وخانم یكی زد تو دستم وبعد هم همه رو از كلاس بیرون كرد وتا آخر ساعت بیرون بودیم ومدیرم اومد بازم ایشونم یه خطكش نثارمون كرد همیشه فكر میكنم منو زهرا چه فرقی داشتیم هردو مون شاگرد اول بودیم هردومونم بچه كوچولو حتی جثه من كوچیكتر از زهرا بودش

با نام خدا و سلام
ممنون از خانم خلیلی که بازم بهمون سر می زنن و mehrane64 گرامی که سر زدید و این خاطره تلختون را گذاشتین
اگر خاطره شیرینی هم دارید که حتما دارید می تونید تو تاپیک مربوطه ثبت کنید تا هم استفاده کنند.

با نام خدا و سلام
دختر 10 ساله یکی از همکارانم چند روز پیش از ماشین پدرش پیاده میشه که وارد مدرسه بشه یه آزانس تلفنی از راه می رسه و میزنه بهش. دختره میفته جلوی ماشین و راننده که یه خانم تازه کار بوده به جای متوقف کردن خودرو می ره روی دختر معصوم و ................
روحش شاد

سلام
چه وحشتناک :-(

خدا به خانواده اش صبر بده

یکی از دخترای مدرسه ی ما هم چند هفته است گمشده
16 سالشه سال دوم دبیرستان

خیلی حرفا می زنن
می گن بردنش اون ور مرز

بعضیا می گن با خانوادش مشکل داشته
بعضیا می گن با نامزدش که شونزده سال ازش بزرگتر بوده

یا می گن دوستش گولش زده و ...

اصلا معلوم نیست چه بلایی سرش اومده

جالب اینه که همه می گن دختر خوی بوده و باحجاب

خدا به خیر کنه