تبیان، دستیار زندگی

عزیزان طناز و شاعران فرهیخته

پا را فراتر می نهیم و در نثر و نظم به طنز گویی و طنز سرایی می پردازیم.

منتظرم تا دوستان گلم موضوعی را مشخص کنند تا توانایی هایمان را در عرصه طنز در نظم و نثر به منصه ظهور برسانیم.

موضوع خوبی رو شروع کردید.از جناب برگریزان خبری نیست. نمی یاند ؟

شعرت چی شد گلم؟!؟!

سلام
آمدم
چون بهمنی از قله ها
کم مانده بود
آج های زیر کفشم گر نبود
من بودم و
غلت خوردن در میان پله ها
آمدم
اما چرا این سان عجول؟!
علتش را از رها پرسش کنید
آری رها
او همانی بود کاندر پست خویش
واژه ی "اشباع" را آورده بود
خوب هراسیدم
که این موضوع "طنز"
قبل از این اشعار بی معنای من اشباع شود
حیفم امد
حیفم آمد دوستان نازنین
نشنوند این چرتهای ناب را
خویش را با سرعتی همسان صوت
(صوت شاید کند باشد در قیاس
سرعتی همسان نور)
پرت بنمودم میان انجمن
دیدم هنوز
"طنز با موضوع طنز" ، این معرکه
برقرار است و عزیزان حاضرند
شاد و خندان با قلم وارد شدم
خوب ولی شعرم چه بود؟!
...
شعرم چه بود؟!
...
ای داد من
...
شعر از یادم برفت
...
گوییا در پله های انجمن
ضربه ای بر مخچه ام وارد شده
...
اطلاعات درونش یحتمل
از کمال زندگی ساقط شده
...
دوستان پوزش
فراوان معذرت
...
گفته بودم چون منی دیوانه را
صبر باید از شما، بسیار صبر
بسیار صبر
...

سلام

شاهین جان

عالی بود..وجود شما غنیمتی است

سلام

طنز گو  گوید همه اوصاف را

او رعایت می کند انصاف را

طنز او باشد بدور از حب وبغض

آشکارا می کند اجحاف را

گاهی از حکام گاه از مردمان

گاه گوید مشکل اصناف را

گاه گوید از ثبوت رابطه

گاه میزان الوف آلاف را

طنز گو باشد عوامان راحبیب

گاه معنی می دهد حراف را

فلفل رنگین و تندت را سپاس

خوب فیت طنز آوردی لباس

طبع تندی را که گفتی راست بود

آفرین بر چون توئی آدم شناس 

 این سروده شاهکاره، شعر نیست

کاملا اندازه س و در حد بیست

تو مدارس باید این تدریس شه

بهترین تعریف طنز فارسی است 

رها، هم نظم می دانی و هم نثر
نبودی حیف با سعدی تو هم عصر
تو را در شعر آوردن چه خوب است
"رها" نامی است بس موزون و در حصر

به به این اقا شاهین چقدر پرکارن و چقدر طبع خوبی هم دارند. تبریک می گم. اقای برزخ اگه میشه از این به بعد فکر ما بی سواد ها رو هم بکنید کلمات قلمبه سلمبه نیارید یا معنیشو بنویسد.
طنز را دیدم درون کوزه ای
گفتم او را که مگر روفوزه ای؟
گفت من را ادمان نشناختند
می گذارندم لب کوزه به اب اندوزه ای

طنز شاهین می دهد دل را جلا
حرف شعرش حرف عشق هست و وفا
او وجودش شد غینمت بهر ما
داده نامش انجمن هارا صفا