ب. دعاى دیگر براى ظهور و فرج:
این دعا نیز در منابع متعددى آمده است و مربوط به روز عرفه مى باشد. این
دعا با درخواست فرج آل محمد ـ صلى الله علیه و آله ـ و در خواست یارى آنان
شروع شده و با بیان ره آوردهاى ظهور حضرت مهدى ـ علیه السلام ـ در قالب دعا
ادامه یافته، در پایان با بیان اوصاف یاران حضرت خواسته مى شود دعا کننده
جزء بهترین یاران او قرار گیرد.
«اللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَ آلِ
مُحَمَّد وَ فَرِّجْ عَنْ آلِ مُحَمَّد وَ اجْعَلْهُمْ أَئِمَّةً یَهْدُونَ
بِالحَقِّ….وَانْصُرْهُمْ وَ انْتَصِر بِهِمْ وَ اَنْجِزْ لَهُمْ ما
وَعَدْتَهُم وَ بَلِّغْ فَتْحَ آلَ مُحَمَّد …»
«خدایا بر محمد و آل او درود
فرست و فرج آل محمد را [با ظهور مهدى علیه السلام] برسان، آنها را امامانى
که به حق هدایت مى کنند قرار بده و آنها را یارى کن و به وسیله آنها یارى
بخش و براى آنها آنچه وعده فرمودى وفا کن و پیروزى آل محمد را برسان… .»
در ادامه، خطاب مخصوص به حضرت حجت شده، مى
گوید:
«…وَ اَصْلِحْ لَنا اِمامَنا وَ اسْتَصْلِحْهُ وَ اَصْلِحْ عَلى
یَدیْهِ و آمِنْ خَوْفَهُ و خَوْفَنا عَلَیْهِ وَ اجْعَلْهُ اللّهُمَّ
الذّى تَنْتَصِر بِهِ لِدیْنِکَ ؛»
«و برای ما اماممان را اصلاح کن و براى او
طلب اصلاح کن و با دستان او [جامعه را] اصلاح کن، ترس او را و ترس ما را
نسبت به [وجود مبارک] او ایمن گردان و او را کسى قرار بده که به وسیله او
دینت را یارى نمایى.»
و در باره دستاوردهاى دوران ظهور مى گوید:
«اللّهُمَّ امْلَاءِ الاَرْضَ بِهِ قِسْطاً وَ عَدْلا کَما مُلِئَتْ
ظُلماً وَ جَوْراً و امْنُن بِهِ عَلی فُقَراءِ المُسْلِمینَ و
اَرامِلِهِمْ وَ مَساکِینِهِم وَ اجْعَلْنى مِنْ خِیارِ مَوالِیهِ وَ
شِیعَتِهِ، أَشَدِّ هِمْ لَهُ حُبّاً وَ اَطْوَعِهِمْ لَهُ طَوْعاً ؛ »
«خدایا
به وسیله او زمین را پر از عدل و داد کن چنان که از ستم و جور پر گشته
است، و به وسیله او بر فقراى مسلمین و یتیمان و بى سرپرستان و از کار
افتادگانشان منت گذار و مرا از برگزیدگان دوستان و شیعیانش، و شدیدترین
آنها نسبت به او از نظر محبت، و رامترینشان در فرمانبرى قرار ده.»
«وَ اَنْفَذِهِمْ لِامْرِهِ وَ
اَسْرَعِهِمْ الى مَرضاتِهِ و اَقْبَلِهِمِ لِقَوْلِهِ وَ اقْوَمِهِم
بِاَمْرِهِ وَ ارْزُقنى الشَّهادَةَ بَیْنَ یَدَیْهِ حَتّى اَلْقاکَ وَ
انْتَ عَنّى راض؛ »
«و [مرا] نافذترین آنها در مقابل فرمان او، و شتاب کننده
ترین شان به سوى خرسندى و رضایت او، و روکننده ترین آنها به سوى سخن او، و
پایدارترین شان در امر او قرار ده، و شهادت در پیشگاه او را روزى من گردان،
تا تو را در حالى که از من راضى هستى ملاقات کنم.»[1]
[1]. اقبال الاعمال، همان، ص ۶۷۵،
الصحیفة السجادیة الجامعة، همان، ص ۳۴۷؛ محمد باقر مجلسى، بحارالانوار،
تهران، دارالکتب الاسلامیه، ج ۹۸، ص ۲۳۴؛ ابراهیم عاملى کفعمى، مصباح
المتهجد، بیروت، منشورات مؤسسة الاعلمى للمطبوعات، ص ۶۹۷٫