• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
دانش و فن آوری (بازدید: 4220)
پنج شنبه 31/6/1390 - 23:58 -0 تشکر 369017
اتاق ژن

 سلام.

برای شروع تاریخچه ای از علم ژنتیک رو براتون مینویسم: 

 

دانش زیست شناسی یکی از قدیمی ترین علومی بوده که بشر به آن توجه داشته است. شواهد بسیار زیادی که طی کاوشهای باستان شناسی بدست آمده حکایت از آن دارد که انسانهای پیشین به دانش زیست شناسی توجه داشته اند و در این میان اصلاح نژاد دامها و پرورش گیاهان با باردهی بیشتر از دانش گذشتگان در مورد علم ژنتیک خبر می دهد.

اما از حدود یک قرن پیش دانش زیست شناسی وارد مرحله جدیدی شد که بعدا آن را ژنتیک نامیده اند و این امر انقلابی در علم زیست شناسی به وجود آورد.

در قرن هجدهم ، عده ای از پژوهشگران بر آن شدند که نحوه انتقال صفات ارثی را از نسلی به نسل دیگر بررسی کنند؛ این بررسی ها به نتیجه قابل ملاحضه ای ختم نشد. دو دلیل مهم آن عبارت بودند از آگاهی نداشتن به ریاضیات و دلیل دوم انتخاب صفاتی بود که برای پژوهش های اولیه ژنتیک مناسب نبودند.

اولین کسی که توانست قوانین حاکم بر انتقال صفات ارثی را شناسایی کند، کشیشی اتریشی به نام گریگور مندل بود که در سال ۱۸۶۵ این قوانین را که حاصل آزمایشاتش روی گیاه نخود فرنگی بود، ارائه کرد.

این در حالی بودکه جامعه علمی آن دوران به دیدگاه ها و کشفیات او اهمیت چندانی نداد و نتایج کارهای مندل به دست فراموشی سپرده شد. و به نظر می رسید ، پرونده این دانش رو به بسته شدن است. در سال ۱۹۰۰ میلادی کشف مجدد قوانین ارائه شده از سوی مندل ، توسط درویس ، شرماک و کورنز باعث شد که نظریات او مورد توجه و قبول قرار گرفته و مندل به عنوان پدر علم ژنتیک شناخته شود.

جایگاه ژنها

در سال ۱۹۵۳ با کشف ساختمان جایگاه ژنها (DNA) از سوی جیمز واتسن و فرانسیس کریک ، رشته ای جدید در علم زیست شناسی به وجود آمد که زیست شناسی ملکولی نام گرفت . با حدود گذشت یک قرن از کشفیات مندل در خلال سالهای ۱۹۷۱ و ۱۹۷۳ در رشته زیست شناسی ملکولی و ژنتیک که اولی به بررسی ساختمان و مکانیسم عمل ژنها و دومی به بررسی بیماری های ژنتیک و پیدا کردن درمانی برای آنها می پرداخت ، ادغام شدند و رشته ای به نام مهندسی ژنتیک را به وجود آوردند که طی اندک زمانی توانست رشته های مختلفی اعم از پزشکی ، صنعت و کشاورزی را تحت الشعاع خود قرار دهد و دیدگاه های مختلف عصر حاضر را به خود اختصاص دهد.

اساس مهندسی ژنتیک و بیوتکنولوژی انتقال یک یا تعدادی از ژنهای یک ارگانیسم به درون خزانه ژنتیکی یک ارگانیسم دیگر است. به این ترتیب ارگانیسم جدید واجد ژنهایی خواهد شد که در گذشته فاقد آن بوده و اینک وادار می شود که در شرایط محیطی مناسب اقدام به بیان آن ژن نماید که محصول آن می تواند منجر به بروز صفت خاص و یا تولید فراورده ای شود.

مهندسی ژنتیک

مهندسی ژنتیک و بیوتکنولوژی در چند سال اخیر توانسته منشأ خدمات ارزنده ای برای نوع بشر باشد. از مهمترین دستاوردهای این دانش می توان تأثیر آن را حیطه های مختلف از جمله صلاح نژادی حیوانات و گیاهان با هدف تولید فراورده های بیشتر، تهیه داروها و هورمون ها با درجه خلوص بالا و صرف هزینه های پایین ، درمان بیماری های ژنتیکی با ایجاد تغییرات در سلول تخم و موار متعدد دیگر اشاره کرد.

تشخیص قبل از بارداری بیماری های ژنتیکی ، تشخیص صحت رابطه فرزند با پدر و مادر و همچنین تکنیک شناسایی مجرمان از روی بقایای باقی مانده از بدن ، مو و یا خون آنها از جمله توانایی های دیگر ژنتیک مولکولی است.

در نگاهی دیگر دورنمای دانش ژنتیک و بیوتکنولوژی بسیار زیبا جلوه می کند. تولید اعضای بدن از قلب گرفته تا چشم و دست و پا به صورت مجزا از طریق مهندسی ژنتیک و ارایه آنها به بانکهای اعضای بدن با هدف کمک به نیازمندان پیوند عضو ، یکی از این موارد است.

به این ترتیب مشکل دفع پیوند حل خواهد شد و مخصوصاً در صورتی که عضو پیوندی از دارای خزانه ژنتیک همان فرد باشد هیچ آنتی ژن بیگانه ای نمیتواند عامل دفع عضو باشد. درمان بسیاری از بیماری های ژنتیکی مخصوصاً در دوره جنینی قابل درمان خواهد بود. هویت افراد از روی کارتهای شناسایی که بر پایه وراثت و ژنتیک آنها عمل می کند ممکن خواهد شد و مجرمان با گذاشتن کوچکترین اثر بیولوژیکی از خود مثل یک تار مو بسرعت شناسایی خواهند شد.

دنیای آینده در تسخیر دانش ژنتیک خواهد بود و برای این علم نمیتوان پایانی قائل شد. اگر چه به نظر می رسد مثل هر دانش دیگری، این علم هم می تواند ابزاری برای ارضاء حس قدرت طلبی بسیاری از سیاستمداران باشد و تا کنون شاهد جنجالهای بسیاری زیادی هم در این مورد بوده ایم. یکی از مهمترین موارد آن تولید گیاهان تراریخت و کلونینگ و همسانه سازی انسان بوده است.

گریگور مندل

گریگوری مندل که او را پدر ژنتیک می دانند در روستای برنو که اکنون جزوی از کشور چک است در خانواده ای تنگ دست و آلمانی زبان متولد شد. پدر مندل، یک کشاورز بود که حداقل سه روز در هفته برای مالک زمین در شرایطی بسیار سخت و طاقت فرسا کار می کرد تا بالاخره روزی مالک یک زمین زراعی شد.

مندل هم به پرورش درختان میوه علاقه زیادی داشت و باغ میوه کوچک خود را با پیوندهایی بهبود می بخشید که کشیش شهر، پدر «شریبر»، در اختیارش می گذاشت. یوهان جوان که پس از راهب شدن گرگور مندل نام گرفت، در این کار به پدرش کمک می کرد. و به تدریج با باغبانی و پرورش گل آشنا شد.

پدر شریبر در مدرسه دهکده تدریس می کرد. کودکان در آن مدرسه نه تنها خواندن و نوشتن می آموختند، بلکه با تاریخ طبیعی و علوم نیز آشنا می شدند. مندل هم که شاگرد ممتازی بود ، درس را در همان مدرسه شرع کرد.
پدر مندل که مرد فقیری بود ، با وجود امکانات بسیار اندک، هر آنچه در توان داشت، به کار گرفت تا پسرش آینده بهتری داشته باشد. یوهان، تحصیلات ابتدایی را با موفقیت پشت سر گذاشت و برای رفتن به دبیرستان آماده شد. هر چند که رفتن به دبرستان برای خانواده یوهان بسیار سخت بود و والدین او نمی توانستند از نظر مالی کمک زیادی به او بکنند. به همین دلیل هم ، یوهان مجبور بود برای تأمین نیازهای مالی خود کار کند.

با وجود این، او با موفقیت به تحصیل ادامه داد تا این که در شانزده سالگی پدر مندل در یک تصادف به شدت صدمه دید و مجبور شد کار در مزرعه را رها کند. به این ترتیب، یوهان باید کلیه مخارج تحصیل خود را به تنهایی فراهم می کرد. او به خاطر کار زیاد و سوء تغذیه، مریض شد.

با وجود این، دبیرستان را با موفقیت به پایان رساند و خود را برای رفتن به دانشگاه آماده کرد. از آن جا که یوهان سرگرم تحصیل بود و نمی توانست در کار مزرعه به پدر کمک کند، آنتوان مندل ، پدر یوهان تصمیم گرفت سرپرستی مزرعه را به دامادش واگذار کند. داماد نیز متعهد شد که هنگام ورود یوهان به صومعه، مبلغی را به او بپردازد. تقریباً بلافاصله پس از این که قرارداد امضا شد، خواهر مندل سهم جهیزیه اش را به برادرش داد تا تحصیلات خود را تکمیل کند. و در انتهای آن سال، تمام بودجه خانواده به اتمام رسید.

در چنان شرایطی، تنها امید خانواده، کشیش شدن یوهان بود! مندل امیدوار بود به عنوان کشیش، شغلی همچون معلمی در مدرسه پیدا کند و در اوقات فراغت به مطالعات علمی بپردازد. مندل در صومعه ای مشغول فعالیت شد که دارای یک زیست شناس، یک ستاره شناس، یک فیلسوف و یک آهنگساز بود. طبق یک حکم سلطنتی، آنان مسئولیت تدریس مسائل دینی، فلسفی و ریاضیات را بر عهده داشتند. در واقع صومعه بک دانشگاه کوچک بود.

این دانشگاه کوچک برای تکمیل گروه کوچک استادانش به شاگرد جوانی نیاز داشت که مایل به پیوستن به صومعه باشد. ازاین رو، مندل به توصیه استاد فیزیکش که مندل را در رشته فیزیک بهترین می دانست، به صومعه پیوست. چند سال بعد، مندل در یکی از یادداشتهایش چنین نوشت: «این قدم، تغییری اساسی در زندگی ام به وجود آورد. احساس می کنم به نقطه ای از زندگی رسیده ام که دیگر به مبارزه تلخ برای زنده ماندن نیازی ندارم.» او دیگر نگران به دست آوردن لقمه نانی نبود و سرانجام می توانست از نظر مالی به خانواده اش کمک کند و بخشش سخاوتمندانه خواهرش را با تأمین مخارج تحصیل پسرانش جبران نماید.

مندل به عنوان کشیش ناحیه و کشیش بیمارستان به کار مشغول شد. اما کار در بیمارستان برای مندل مناسب نبود و مجاورت با انواع بیماریها او را بیمار کرد. به همین جهت، او برای تدریس به یکی از دبیرستان های ناحیه اعزام شد. این شغل برای مندل بسیار مناسب بود. او ریاضیات و ادبیات روم و یونان باستان تدریس می کرد و بین دانش آموزان و اعضای دبیرستان، شهرت و محبوبیت زیادی داشت.

مندل با کمک های صومعه توانست در دانشگاه وین تحصیل کند. او در کلاس های فیزیک تجربی آموخت که چگونه می توان به کمک مشاهده و تجربه، فرضیه ها را آزمایش کرد و به قوانین عمومی دست یافت. او به مطالعه آمار و احتمالات پرداخت و با نظریه اتمی در شیمی آشنا شد. همچنین در کلاس های زیست شناسی و فیزیولوژی گیاهی شرکت کرد تا دانش خود را در این زمینه تکمیل کند.

در زمان مندل نظریه توارث آمیخته نظریه ای ببود افراد آن را پذبرفه بودند بر این اساس ، صفات فرزندان همیشه حد واسطی از صفات والدین است و طبق نظر لامارک محیط بر وراثت تاثیر می گذارد و ممکن است باعث تغییر صفات منتقل شده از والدین به فرزندان شود. مندل هم که مطالعاتی در این مورد انجام داده بود بر روی اصول وراثت کار کرد و در نهایت نظریه لامارک را را رد کرد.

مندل در سال ۱۸۵۶، مطالعات معروفش را روی گیاه نخود فرنگی آغاز کرد و پس از هفت سال موفق به کشف اصول اولیه وراثت شد. تمام فضایی که او برای انجام آزمایشاتش در اختیار داشت، قطعه کوچکی از باغ صومعه بود که ۳۵ متر طول و هفت متر عرض داشت. او با این که به طور تمام وقت تدریس می کرد، هر گاه فرصتی می یافت، به کار و آزمایش در باغچه اش می پرداخت. نتایج آزمایش های او در سال ۱۸۶۵ منتشر شد.

مندل گیاه نخود را انتخاب کرد و از طریق دگر لقاحی در نخود سعی کرد که نخود هایی با صفات متقابل را با یکدگر آمیزش دهد و گیاهانی با صفات جدید را به وجود آورد. هر چند که هیچ گاه گیاهی با صفات جدید به وجود نیامد ، اما آزمایشات او به شناسایی اصول مهمی از وراثت ختم شد.

آزمایشگاه مندل همان باغچه کلیسا بود و او آزمایشات خود را از سال ۱۸۵۶ تا ۱۸۶۳ بر روی گیاه نخود انجام داد و با کمک دانش ریاضی احتمالات موفق شد نسبت های بیان صفات که به دو دسته غالب و مغلوب تقسیم بندی کرده بود را کشف کند که بعدها به قوانین وراثت مندل معروف شد. از آنجا که در آن زمان بسیاری از افراد با نفوذ همچنان نظریات داروین و لامارک را صحیح می پنداشتند حاضر به پذیرش نظریات او نشدند. و مندل در حالی که هنوز نتایج آزمایشات او در محفل علمی معتبری مطرح نشده بود درگذشت و این در حالی بود که حتی گروهی از فلاسفه علم اعتقاد داشتند که مندل به صورت غیر آگاهانه به نتایجی دست پیدا کرده و حتی میخواستند لقبی را که بعداً به عنوان پدر علم ژنتیک برای او انتخواب کردند را منکر شوند.

مندل تا سال ۱۹۰۰ همچنان ناشناخته ماند تا این که در این سالها سه دانشجو به صورت جداگانه کارهای مندل را دنبال کردند و قوانین او را به تأیید رساندند. مندل قوانین حقیقی وراثت را کشف کرد، اما محیط فرهنگی اش مانع از آن شد که ارزش کارهایش شناخته شود. کشف مجدد قوانین مندل تنها هنگامی ممکن شد که سلسله ای از تهاجم های غیرمستقیم علمی تصورات قدیمی را از اعتبار ساقط کرد. پژوهش های مندل بر روی حدود ۲۸۰۰۰ بوته نخود و در مدت ۷ سال دنبال شد.

تا بعد

از پله های ابر

پایین می آید

بی ذوقی نکن چتر سیاه!

    (M.V.M

شنبه 2/7/1390 - 18:50 - 0 تشکر 369754

سلام
دستتون طلا، ماده ی حیرت انگیزیه، واقعا عجیبه، چه پیشرفتهایی با استفاده از این ماده میسر میشه.
ممنون

دوشنبه 11/7/1390 - 12:15 - 0 تشکر 371907

وقتی كروموزوم X آسیب می‌بیند
جام جم آنلاین: چرا افرادی كه مبتلا به سندرم شكننده X هستند، از به آغوش كشیدن یا تماس فیزیكی با دیگران حتی والدین خود امتناع می‌كنند.سندرم شكننده X، یك عارضه ژنتیك است كه به واسطه آسیب دیدن كروموزوم X به وجود می‌آید و یكی از شناخته‌شده‌ترین دلایل ابتلا به اوتیسم و عقب‌ماندگی ذهنی وراثتی است.
تحقیقات دانشگاه Northwestern نشان می‌دهد، در سندرم شكننده X تاخیری در قشر حسی مخ ایجاد می‌شود. این قسمت، ناحیه‌ای از مغز را دربرمی‌گیرد كه به حس لامسه واكنش نشان می‌دهد. این تاخیر ممكن است سبب ایجاد اثرات زنجیره‌ای بر مغز شود و مشكلات بعدی و اثرات نامناسبی در سیستم مداربندی صحیح مغز بگذارد.

دانستن این كه چگونه و چه موقع عملكرد مغز تحت تاثیر این سندرم قرار می‌گیرد، می‌تواند به دانشمندان برای درمان و تصحیح رشد غیرصحیح كمك كند.

طی رشد مغز دورانی وجود دارد كه بسیار حیاتی و بااهمیت است. این دوران زمانی است كه مغز بسیار تغییرپذیر است و بسرعت دگرگون می‌شود.

تمام دگرگونی‌های این رشد سریع باید به قدری هماهنگ باشد تا مغز بدرستی مداربندی شده، در نتیجه عملكرد مناسبی داشته باشد.

تحقیق درباره مدل موش (حیوانی)‌ مبتلا به سندرم شكننده X نشان داد، رشد سیناپس‌ها در قشر حسی مخ با تاخیر انجام می‌شود. سیناپس‌ها محل تماس دو عصب با یكدیگر است.

مرحله بحرانی رشد مغز می‌تواند فرصتی باشد كه در آن با روش‌های درمانی بتوان رشد سیناپسی مغز را تصحیح كرد و بعضی عوامل به وجود آورنده‌ بیماری را وارونه كرد و از بین برد.

افراد مبتلا به این سندرم دچار یك سری ناتوانی‌های حسی و مشكلات شناختی هستند. آنها مستقیما در چشم دیگران نگاه نمی‌كنند، والدینشان را در آغوش نمی‌گیرند و حساسیت فوق‌العاده به لمس كردن (تماس بدنی)‌ و صدا دارند.

همه این عوامل، باعث ایجاد اضطراب و استرس در شخص مبتلا و دوستان و خانواده او می‌شود.

اكنون دانشمندان برای اولین بار دریافته‌اند، چه فرآیندی در مغز دچار اشكال شده كه در نهایت به این سندرم منجر می‌شود.

فشار حسی بیش از حد به این گونه افراد، باعث كناره‌گیری اجتماعی، برانگیختگی بالا و استرس می‌شود.

این سندرم از اوایل كودكی ظهور كرده و طی دوران كودكی بدتر می‌شود. این سندرم به دلیل جهش ژنتیك در كروموزوم X كه در تولید پروتئینی به نام FMRP مداخله می‌كند، اتفاق می‌افتد.

این پروتئین به طور مستقیم مسوول هدایت دیگر پروتئین‌هایی است كه سیناپس‌ها را در مغز می‌سازند. افراد مبتلا به این سندرم فاقد پروتئین FMRP هستند. این به معنای عدم حضور سركارگر در یكی از كلیدی‌ترین جاهای مغز است.

پسرها به دلیل داشتن تنها یك كروموزم X بسیار بیش از دخترها تحت‌تاثیر این سندرم قرار می‌گیرند. در صورتی كه دخترها با داشتن 2 كروموزوم X كمتر به آن دچار می‌شوند.

اولین بار است كه نشان داده شده چگونه سیناپس‌ها در این مكان دچار تغییر می‌شوند. محققان می‌خواهند در قدم بعدی دریابند چه چیزی در این فرآیند طبق برنامه انجام نمی‌شود و چگونه حذف ژن FMRI باعث مختل شدن فرآیند عادی رشد مغز در این ناحیه می‌شود.

از پله های ابر

پایین می آید

بی ذوقی نکن چتر سیاه!

    (M.V.M

دوشنبه 11/7/1390 - 13:36 - 0 تشکر 371919

سلام
تو اخبار انجمن ها گفته بودید اینجا سر بزنیم...سر زدم

پروردگارا آنگونه زنده ام بدار که نشکند دلی از زنده بودنم و آنگونه بمیران که به وجد نیاید کسی از نبودنم

دوشنبه 11/7/1390 - 13:38 - 0 تشکر 371920

راستی منم نظرم اینه این مطلب جاش در انجمن دانش و فناوریه

پروردگارا آنگونه زنده ام بدار که نشکند دلی از زنده بودنم و آنگونه بمیران که به وجد نیاید کسی از نبودنم

سه شنبه 12/7/1390 - 15:29 - 0 تشکر 372223

MICRO گفته است :
[quote=MICRO;115326;371920]راستی منم نظرم اینه این مطلب جاش در انجمن دانش و فناوریه

سلام دوست عزیز ممنون که سر زدید.

باشه چشم مثل اینکه اینجا هیچ استقبالی به این مطالب نمیشه باشه چشم به محض اینکه بتونم در این مورد کاری انجام می دم.

از پله های ابر

پایین می آید

بی ذوقی نکن چتر سیاه!

    (M.V.M

سه شنبه 12/7/1390 - 22:1 - 0 تشکر 372320

ژن درمانی چیست و در چه مرحله ای قرار دارد؟ 

دکترمحمدرمضانی عضو هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی مشهد


ژن‌درمانی، روش اصلاح ژن‌های معیوب و عامل بیماری است. این روش درمانی درحال حاضر در مرحله تحقیقاتی است و در این مرحله شیوه‌های مختلفی برای اصلاح ژن مورد مطالعه می‌باشد.مهمترین روش به این منظور قراردادن یک ژن سالم، در ژنوم بیمار است. ژن درمانی درحال حاضر در دنیا در مرحله تحقیقاتی می‌باشد و هنوز هیچ فرآورده مورد استفاده در ژن درمانی توسط اداره غذا و داروی آمریکا تایید نشده است. تحقیقات بالینی انجام شده نیز از موفقیت کمی برخوردار بوده است. اولین ژن درمانی در سال 1990 انجام شد که بر روی کودک 4 ساله‌ای با بیماری نادر ژنتیکی نقص ایمنی شدید ترکیبی (SCID) انجام شد. این بیمار به دلیل دارا نبودن سیستم ایمنی طبیعی باید در محیط استریل نگهداری می‌شد و مرتب دوز بالای آنتی بیوتیک مصرف می کرد در بیمار مزبور گلبولهای سفید بیمار گرفته شد و سپس در آزمایشگاه رشد داده شد و ژن سالم به گلبولها وارد و دوباره به بیمار برگردانده شد. مطالعات بعدی نشان داد که سیستم ایمنی بیمار تقویت شده است و بیمار مجددا به زندگی عادی برگشت اما این روش درمانی یک درمان مادام‌العمر نبود و بیمار مجبور به تکرار درمان در هر چند ماه بودهر چند این اولین آزمایش به روش ژن‌درمانی بسیار امیدوارکننده به نظر می‌رسید ولی واقعیت امر این است که به دلیل پیچیدگی بیولوژیکی بیش از حد ژن‌درمانی در انسان و نیز عدم شناخت کامل بسیاری از بیماریهای ژنتیکی امکان استفاده وسیع از ژن‌درمانی در انسان میسر نشده است. بحث دیگر بحث اخلاق پزشکی است و باید توجه داشت که ژن درمانی بر روی سلولهای سوماتیک (غیرجنسی) و سلولهای جنسی دو پدیده متفاوت است. اگر ژن درمانی بر روی سلولهای جنسی (germs cell) انجام شود، امکان انتقال آن به نسل‌های بعدی نیز وجود دارد درحالیکه در ژن درمانی بر روی سلولهای غیرجنسی (Somatic cell) فقط شخص دریافت‌کننده ژن بهبود می‌یابد و ژن مورد نظر به نسلهای بعدی به ارث نخواهد رسید. بعضی افراد به هر گونه تغییر ژنتیکی در انسان معترض هستند بدون اینکه مزایای آن را در نظر بگیرند. بسیاری دیگر فقط ژن درمانی در سلولهای غیرجنسی (سوماتیک) را تایید می‌کنند ولی استفاده از ژن‌درمانی در سلولهای جنسی را نمی‌پذیرند. با این وجود تعدادی نیز بر این عقیده‌اند که با وضع قوانین جدید می‌توان از ژن‌درمانی در سلولهای جنسی نیز استفاده کرد. به طور کلی معیارهایی که باید برای انتخاب بیماری قابل درمان با ژن‌درمانی درنظر گرفت عبارتند از 1) بیماری غیرقابل علاج و کشنده باشد 2) سلولها، بافتها و یا اعضاء بیمار که توسط بیماری تحت تاثیر قرار گرفته به خوبی شناسایی شده باشند 3)ژن سالم مورد نظر که قرار است به سلول شخص بیمار وارد شود قبلا جداسازی و کلون شده باشد 4) ژن سالم قادر به ورود به تعداد زیادی سلول بافت مورد نظر باشد 5)ژن به طور مناسبی قابل بیان (express) باشد 6) روشهایی در دسترس باشد که بی‌خطر بودن آنها به اثبات رسیده باشد.بحث‌های زیادی در تایید و یا رد ژن‌درمانی وجود دارد. مهمترین موردی که در تایید ژن‌درمانی مطرح است. امکان درمان بیماری غیرقابل علاج به روش ژن‌درمانی است و موارد زیر از دیگر موارد در تایید ژن‌درمانی هستند 1) ژن درمانی باعث درمان کامل بیماری می‌شود و فقط علائم را برطرف نمی‌نماید 2) ژن درمانی در سلولهای جنسی ممکن است تنها وسیله برای درمان بعضی از بیماریهای ژنتیکی باشد 3) با جلوگیری از انتقال ژن معیوب به نسلهای بعدی، درمان نسلهای بعدی لازم نخواهد بود چرا که بیماری به آنها از والدین درمان شده با ژن‌درمانی به ارث نرسیده است.مواردی که در رد ژن درمانی مطرح می‌شوند بیشتر مبتنی بر این سوىال است که آیا می‌توان بین‌استفاده درست و نادرست از روشهای اصلاح ژنتیکی تمایز قائل شد و آیا امکان سوءاستفاده بالقوه از این تکنولوژی باید محققین را از تحقیق بیشتر بر روی این روش باز دارد. بعضی افراد نیز بر این نکته تاکید دارند که پیگیری بیمار در تحقیقات بالینی بلند مدت بسیار مشکل است. بیمار تحت درمان با ژن‌درمانی باید برای دهها سال تحت نظر باشد تا بتوان از اثرات ژن‌درمانی در نسلهای بعدی مطلع شد. بعضی نیز بر این عقیده‌اند که اطفال به علت سن پایین قادر به تصمیم‌گیری درباره ژن‌درمانی نیستند و مزایا ومعایب آن را به درستی درک نمی‌کنند. به طور خلاصه مواردی که در رد ژن‌درمانی در سلولهای جنسی مطرح هست شامل 1) فقدان اطلاعات علمی کافی و خطرات بالینی زیاد آن و نیز ناشناخته بودن اثرات طولانی مدت این نوع درمان 2) چنین آزمایشاتی ممکن است در نهایت منجر به تشویق سایر محققین به کار بر روی تغییر ژنتیکی در افرادی که بیمار نمی‌باشند شود 3) به دلیل آنکه ژن‌درمانی در سلولهای جنسی مستلزم استفاده از جنین است و در نتیجه بر روی نوزاد متولد شده تاثیرگذار است لذا این چنین تحقیقی منجر به تولید پروژه‌های تحقیقاتی خواهد شد که شخص (جنین پس از تولد) بدون موافقت قبلی مورد آزمایش قرار گرفته است 4) هزینه بالای ژن‌درمانیبه طور خلاصه می‌توان درآینده شاهد درمان تعدادی از بیماریهای ژنتیکی و یا سرطان‌ها به روش ژن درمانی بود که قطعا انقلابی در علم پزشکی خواهد بود و راه را برای درمان بسیاری از بیماریها باز خواهد کرد.وی درباره شیوه عملکرد در ژن‌درمانی می‌گوید: ژن درمانی روشی است برای اصلاح ژنهای معیوبی که باعث ایجاد بیماری می‌شوند. روشهای مختلفی برای اصلاح ژن معیوب وجود دارد که مهمترین آن قراردادن یک ژن سالم در ژنوم بیمار است.در بیشتر مطالعات ژن درمانی، یک ژن سالم به جای معیوب قرار داده می‌شود تا ژن مولد بیماری اصلاح شود و یک مولکول حامل ژن که وکتور نامیده می‌شود برای انتقال ژن به سلول بیمار استفاده می‌شود. یکی از مهمترین وکتورهای مورد استفاده ویروسهای دستکاری ژنتیکی شده می‌باشند که قادر به حمل DNAانسانی هستند. ویروسها توانایی انتقال ژنهای خود به سلولهای انسانی و در نتیجه ایجاد بیماری را دارند که محققین از همین خاصیت استفاده کرده و ژنهای مورد نظر به سلولهای انسانی را به کمک ویروسها منتقل می‌کنند. معمولا سلولهای هدف در شخص بیمار توسط ویروسهای حامل ژن مورد نظر آلوده می‌شوند که در نتیجه ژن سالم توسط ویروس در سلول انسانی قرار داده می‌شود که این امر باعث تولید پروتئینی می‌شود که قبلا شخص بیمار قادر به تولید آن نبوده است و در نتیجه بیماری شخص درمان می‌شود علاوه بر ویروسها از سایر وکتورهای غیر ویروسی نیز استفاده می‌شود. لیپوزوم‌ها یکی دیگر از روشهای انتقال ژن به داخل سلولها هستند. لیپوزوم‌ها کره‌هایی هستند که در مرکز آنها ژن مورد نظر و در اطراف آن لایه چربی قرار دارد که در نتیجه قادر به عبور از غشاء سلولی و در نتیجه آزادکردن ژن در داخل سلول می‌باشند. روش دیگر استفاده از کمپلکس‌های پلی‌کاتیونی است که قادر به اتصال به ژن می‌باشد. مخلوط پلی‌مر و ژن قادر به فاگوسیته شدن توسط سلول می‌باشند که در نتیجه ژن به داخل سلول وارد و سپس بیان می‌شود. تحقیق بر روی دو روش آخر اخیرا مورد توجه بیشتری قرار گرفته است که عمده‌ترین دلایل آن معایب استفاده از ویروسها به عنوان وکتور است که شامل 1) امکان بروز بیماری ثانویه ناشی از وکتور ویروسی و یا قرار گرفتن ژن در محلی غیر از سلولهای مورد نظر و 2) تغییر ایجاد شده در بیمار معمولا دائمی است بدین معنی که بیان ژن در شخص به صورت دائم خواهد بود و در صورت غیر مطلوب بودن درمان، امکان بازگشت به حالت اولیه وجود نخواهد داشت. یکی از دیگر دلایل مهم که تحقیق بررسی استفاده از وکتورهای لیپوزومی و پلی‌کاتیونی را باعث شده است بحث اقتصادی فرآورده نهایی است.در دو روش فوق، ژن درمانی موقت است و بیمار مجبور به درمان در فواصل زمانی می‌باشد که در نتیجه برای شرکت‌های دارویی از جذابیت اقتصادی بیشتری برخوردار است. کاری که ما در این زمینه انجام دادیم این است که وکتورهای پلی‌کاتیونی را به کمپلکس‌هایی متصل کنیم، سپس DNA را با آنها مجاور کنیم، با توجه به این که DNA بار منفی دارد به پلی کاتیونی که بار مثبت دارد متصل می‌شود. سپس آن را در کنار سلول‌های انسانی یاحیوانی در محیط آزمایشگاه قرار می دهیم، که اصطلاحا عمل اتصال ژن به پلیمر را فاگوسیته کردن می‌گویند.یعنی این سلول دو جفتی که کنار آن قرار گرفته لایه‌ای تشکیل می‌دهد، سلول این کمپلکس را که بین ژن و پلیمر کاتیونی تشکیل شده به داخل خود منتقل می‌کند درحالی که ژن معمولی توانایی این انتقال را ندارد داخل سلول نیز با تجزیه شدن توسط آنزیم‌ها از کمپلکس مراقبت می‌شود. بنابراین کمپلکس فرصت پیدا می‌کند، در سلول به قسمت هسته محلی که ژن در آن مستقر است برسد و بیان شود بیان عبارت است از اکسپرس شدن یعنی در زمینه کاری که باید انجام دهد، شروع به فعالیت کند. مادر این زمینه پلیمری ساختیم از ترکیب پلی‌اتیلن ایمیل و دگسترانت این پلیمر توانسته است بیش از 35 درصد سلول‌های حیوانی به ژن مربوطه را بیان کند، درحالی که در روش‌های قبل از این اقدام معمولا 10 درصد سلول‌ها بیان می‌شد. مراحل مقدماتی این پژوهش انجام شده است و اقدامات تکمیلی آن در کشور در قالب طرح‌های پژوهشی انجام خواهد شد. در نهایت می‌خواهیم ترکیبی بسازیم که بتوانیم به وسیله آن ژن مورد نظر را به بیمار منتقل کنیم که این فرآورده بتواند ژن را با پلیمر ساخته شده مخلوط و یک فرآورده دارویی تهیه کند که ژن مورد نظر به سلول‌های بافت بیمار وارد و بیماری برطرف شود.

شهدا را یاد کنیم با ذکر یک صلوات

 

اظهار دوستی به مردم نیمی از خرد است.امیرالمومنین علی(ع)

سه شنبه 12/7/1390 - 22:2 - 0 تشکر 372321

سلول بنیادی چیست؟

سلول بنیادی مادر تمام سلولها است و توانایی تبدیل به تمام سلولهای بدن را دارا می باشد. این سلولها واجد توانایی خود نوسازی (Self Renewing) و تمایز (Differentiating) به انواع سلولها از جمله سلولهای خونی، قلبی، عصبی و غضروفی هستند. هم چنین در بازسازی و ترمیم بافت های مختلف بدن بدنبال آسیب و جراحت موثر بوده و می توانند به درون بافتهای آسیب دیده ای که بخش عمده سلولهای آنها از بین رفته است، پیوند زده شوند و جایگزین سلولهای آسیب دیده شده و به ترمیم و رفع نقص در آن بافت بپردازند.

به دلیل توانایی منحصر به فرد سلولهای بنیادی، این سلولها امروزه از مباحث جذاب در زیست شناسی و علوم درمانی می باشند. هم چنین تحقیقات در این زمینه دانش ما را درباره چگونگی رشد و تکوین یک اندام از یک سلول منفرد افزایش داده است و مهمتر آنکه به فهم مکانیزم جایگزینی سلولهای سالم با سلول های آسیب دیده کمک نموده است.

انواع سلول بنیادی

سلولهای بنیادی را بر اساس خصوصیات و ویژگی به سه دسته سلولهای بنیادی جنینی، سلولهای بنیادی بالغ و سلولهای بنیادی خون بند ناف تقسیم می کنند.

سلولهای بنیادی جنینی: از توده سلولی داخلی جنین 16-14 روزه گرفته می شود و قادر است تمام سلولها و بافتهای یک فرد کامل را بسازد.

سلولهای بنیادی بالغ: به سلولهایی که پس از تولد از بافت های مختلف فرد بالغ جدا می شوند، گفته می شود. سلولهای بنیادی خونساز مستقر در مغز استخوان، مغز، کبد و سایر بافت ها از این دسته می باشند که قدرت تمایز به برخی از بافتها را دارا می باشند.

سلولهای بنیادی خون بندناف: از بندناف استخراج شده و همانند سلولهای بنیادی خونساز مغز استخوان می باشند. 

سلولهای بنیادی خون بند ناف

خون بندناف خونی است که پس از تولد در بند ناف و جفت باقیمانده و دور ریخته می شود. این خون غنی از سلولهای بنیادی است.

سلولهای بنیادی خون بند ناف همانند سلولهای بنیادی خونساز مغز استخوان به سلولهای زیر تقسیم میشوند:

  • سلولهای قرمز، که اکسیژن را به تمام بدن حمل می کنند.  

  • سلولهای سفید، که در سیستم ایمنی فعالانه شرکت دارند.

  • پلاکتها که به انعقاد خون کمک می کنند.

همچنین قادر به ساخت انواع سلولهای دیگر و ترمیم و نگهداری سلولها در هنگام جراحت می باشند.

خون بند ناف چه استفاده هایی دارد؟

اولین پیوند خون بند ناف در سال 1988 میلادی در فرانسه و توسط دکتر گلوکمن به یک کودک مبتلا به کم خونی فانکونی (یک نوع کم خونی مادرزادی) انجام گرفت و به این ترتیب تا به امروز صد ها پیوند موفق خون بند ناف صورت گرفته است و مراکز بزرگ ذخیره این سلولها در کشور های مختلف جهان تاسیس گردیده است.

مرورآمار منتشر شده نشان می دهد که هر ساله حدود 30000 بیمار با بیماریهایی که با پیوند سلولهای بنیادی مغز استخوان، قابل درمان هستند در سال شناسائی می شوند و حدود 75 درصد این بیماران قادر به یافتن یک داوطلب مناسب برای اهداء خون مغز استخوان نیستند. از سوی دیگر جستجوی مراکز ثبت اهدا کنندگان مغز استخوان زمان بسیاری به خود اختصاص می دهد به این ترتیب ذخیره خون بندناف زمان را کوتاه ومیزان اهدا کننده را بیشتر می سازد و به این ترتیب زمان را برای مبتلایان به لوسمی های حاد، کم خونی ها و نقایص ایمنی که در زمان کوتاهی می میرند کوتاهتر می کند.

امروزه تحقیقات گسترده ای به منظور درمان بیماریها و ضایعات عصبی، ترمیم بافتهای آسیب دیده قلبی و استخوانی، ترمیم سوختگیها و ضایعات پوستی، ترمیم لوزالمعده وترشح انسولین و ترمیم سایر بافت های آسیب دیده با استفاده از سلولهای بنیادی مغز استخوان، خون بندناف و سایر سلولهای بنیادی یک فرد بالغ درحال انجام است.

بیماریهایی که با خون بند ناف درمان شده اند

 فهرستی از بیماریهایی که با استفاده از سلولهای بنیادی خون بندناف قابل درمان هستند به شرح ذیل می باشد:

  • اختلالات سلولهای بنیادی: کم خونی آپلاستیک، کم خونی فانکونی، هموگلوبینوری حمله ای شبانه (PNH)

  • لوسمی حاد: AML، ALL، لوسمی تمایز نیافته حاد

  • لوسمی مزمن: CML      

  • بیماریهای نقص در تولید لنفوسیتها: لنفوم غیر هوچکین، لنفوم هوچکین

  • ناهنجاریهای ارثی گلبولهای قرمز: بتا، تالاسمی ماژور، کم خونی سلولی داسی شکل

  • اختلالات سیستم ایمنی مادرزادی: سندروم کاستمن، نقص چسبندگی لکوسیتی، سندروم دی جرج

  • نقص ارثی پلاکتی: ترومبوسیتوپنی مادرزادی

  • اختلالات پلاسماسل: مولتی پل میلوما، لوسمی پلاسماسل

  • بیماریهای ارثی: سندروم لش نیهان، هیپوپلازی غضروف

  • سایر بیماریها: بیماری الزایمر، دیابت، پارکینسون، صدمات نخاعی، سکته های قلبی و مغزی، بیماریهای کبدی، دیستروفی عضلانی

توجه :

در حال حاضر در کشورمان فقط بیماریهایی که منشاء خونی دارند از جمله تالاسمی ، سرطان خون و کم خونی ها با استفاده از سلولهای بنیادی خون بند ناف قابل درمان هستند .

چشم انداز استفاده از سلولهای بنیادی

امروزه ثابت شده است که سلولهای بنیادی قادر به درمان محدوده وسیعی از بیماریهای مزمن و حاد می باشند و تحقیقات زیادی در زمینه استفاده از سلولهای بنیادی در درمان بیماریهایی چون پارکینسونز، بیماریهای قلبی، کبدی، دیابت، دیستروفی عضلانی، آسیبهای نخاعی و سکته در حال انجام می باشد.

آلزایمر:1 از 10 نفر افراد بالای 65 سال و 5 نفر از 10 نفر افراد بالای 85 سال از این بیماری رنج می برند. 

جراحات نخاعی: آسیبهای نخاعی سالانه بالغ بر 750000 نفر در ایالات متحده را در بر می گیرد.

بازسازی استخوان:  امیدی برای درمان مبتلایان به اوستئوپروزیز پارکینسونز:  MS   بیماری اتواییمون و پیشرونده مربوط به سیستم عصبی مرکزی است که سالانه تعداد بسیاری را دچار می سازد.

شهدا را یاد کنیم با ذکر یک صلوات

 

اظهار دوستی به مردم نیمی از خرد است.امیرالمومنین علی(ع)

دوشنبه 18/7/1390 - 17:48 - 0 تشکر 373554

سلام مرسی titanعزیز مطالب خوبی بود.راستی ورودمون به اینجا مبارک!خوش اومدیم!
مگه نه؟
راستی منتظر مطالب بعدیت هستم.

از پله های ابر

پایین می آید

بی ذوقی نکن چتر سیاه!

    (M.V.M

سه شنبه 19/7/1390 - 13:58 - 0 تشکر 373689

سلام
خسته نباشین
میخاستم یه کتاب ژنتیکی بهم معرفی کنین
کتاب ژنتیک تامپسون رو بهم معرفی کردن
البته نمیدونم درست نوشتم یانه
سطحش رو هم نمیدونم
خیلی نمیخام تخصصی باشه
از مبحث ژنتیک بیولوژی سولومون و کمپل پیچیده تر و بالاتر

 

 

دوران خوش آن بود که با دوست به سر شد ***باقی همه بی حاصلی و بی خبری بود  

 

 

 

 

 

 

سه شنبه 19/7/1390 - 20:28 - 0 تشکر 373785

سلام
تامپسون کتاب خوبیه.

تنت به ناز طبيبان نيازمند مباد

it is god who cures 

مدير انجمن بهداشت و سلامت

برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.