سوالات سری آخر"هشتم":
1. اعتماد به نفست در چه حد؟؟؟؟ به اعتیاد به نفس می
رسه یا نه؟
2. چرا دیه زن 40 میلیون اما دیه مرد 60 میلیون ؟؟؟؟
مگه نمیگن خدا عادله ؟ پس کو عدلش؟
3. حاضری به خاطر خدا کشته بشی؟؟؟ زخمی چی؟؟؟؟ تا چه
حد تحملش رو داری؟؟؟
4. دلت واسه کی از همه بیشتر تنگ میشه؟؟؟ فک می کنی
اونم به یادته و دلش برات تنگ میشه؟
5. تا حالا روح یکی از افرادی که فوت کردند اومدن تو
خوابت؟؟؟؟؟ چه حسی داشتی؟
6. تا حالا شده احساس کنی یک صحنه ای رو دوبار دیدی؟
دلیلش چیه؟
7. تا حالا کسی سرکارت گذاشته؟؟ مثل همیشه خیلی مهربونانه باهاش برخورد کردی ؟؟؟ چی کارش کردی؟
تلافی کارش رو سرش در آوردی؟
8. کدوم فونت رو از همه بیشتر دوست داری؟
9. خسته شدی؟؟؟ از صندلی داغ ... از زندگی چی خسته
شدی؟
10. مرد ها تنوع طلب
اند .واسه تنوع تو زندگیت چی کار می کنی؟؟
11. سوسولی یا خاکی؟؟؟
12. فک می کنی اگه
بخوای بری خواستگاری ، اگه قبل از رفتن به اونجا به دختره بگن که بیاد این صندلی
داغ رو بخونه ، می تونه شخصیتت رو
بشناسه؟؟؟در حدی که فقط یه جلسه خواستگاری کافی باشه؟؟
13. دوست داری تو گروه
کار کنی یا تنها؟
14. تا حالا با کسی زد
و خورد داشتی؟؟؟ در چه حد؟
15. تا حالا واسه یکی
از عزیزانت بدون مناسبت کادو خریدی؟؟؟؟
16. وقتی واسه ی یکی
ازعزیزات کادو می خری چه حسی داری؟؟؟؟
17. اگه بکی که خیلی
دوستش دازی ازت بخواد که یکی از عزیز ترین وسایلت رو بهش بدی ، چی کار میکنی؟؟؟
سعی میکنی متقاعدش کنی که نمی تونی اون رو
بهش بدی؟
18. یک کتاب امانتی دستت مونده . یکی از بچه های
کوجولوی فامیل میاد خونه تون و میره کتاب رو پاره میکنه ، چی کارش می کنی؟؟؟؟
19. می خوای بری
خواستگاری ، کت و شلوارت رو پوشیدی راه میافتی سر راه جلوی یک گل فروشی نگه میداری
، دسته گلت رو می خری خیلی دیر شده . دسته گل خیلی دلچسب نشده اما خوب مجبوری دیگه
چون وقت نداری ، از معازه میای بیرون دسته گل جلوته و داری به مامانت که توی ماشین
نشسته اشاره میکنی خیلی خوب نشده ، حواست نیست به یک نفر می خوری که تو دستش یک آیس پک یا بستی
قیفی شکلاتی بود. پیرهن سفیدت شکلاتی میشه ، میری بشوریش بد تر پخش میشه ، دکمه
کتت رو می بندی بازم فایده نداره هنوز دیده میشه، سر راهت هم نه خونه ی فامیلی هست
که بری ازش پیرهن بگیری نه پیرهن فروشی هست . مجبوری با همون وضع بری خواستگاری .
با دختر خانم تو اتاق نشستی که یکدفعه می بینی گوشیت شروع کرد به زنگ زدن زنگ
بیدار باش . بر عکس چون خوابت سنگینه صدای
یک خروس فوتبالیست رو به عنوان زنگ ساعتت انتخاب کردی ، زود خاموشش می کنی . از
خونه میخوای بیای بیرون که حواست نیست پات
گیر می کنه با مغز می خوری زمین ، اونم جلوی پدر عروس . چه حسی داری؟؟؟ چه عکس
العملی نشون میدی در برابر این همه خرابکاری؟؟؟؟؟
20. از یک نفر یک
سفارش گرفتی ، برعکس به دلیل مشکلات زیاد اون چند وقت نتونستی کارش رو تموم کنی
خیلی هم باهاش رو دربایستی داری ، زنگ می زنه به خونه تون که باهات صحبت کنه
مامانت می خواد گوشی رو برداره با اون مرده صحبت می کنی یا با یک دروغ مصلحتی از
مامانت می خوای بهش بگه نیستی یا دستت بنده یا .... ؟؟؟
21. خواهر کوچیکترت
رفته یه لباس خریده خیلی ذوق کرده ، تازه تلفنت تموم شده و یکی از عزیزترینات داشت
دعوات می کرد و حسابی دمغ و ناراحت بودی و البته از دست خودت خیلی خیلی عصبانی ،
خواهرت میاد پیشت میگه داداش سعید نگاه کن چه لباس خوشگلی خریدم. اصلا حوصله اش رو
نداری یه لبخند کوتاه بهش می زنی که بره رد کارش اما نمیره و هی پیله می کنه سر
چیزای مختلف ، طاقتت طاق شده چیکارش می کنی؟؟؟
خب اگه اذیت شدین ببخشید دیگه
سوالات من تموم شد و شما هم از دست من راحت شدین
البته اگه بازم سوالی یادم بیاد دوباره می نویسم ولی اینا هست فعلا
موفق و شاد باشید
یاعلی