• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن قرآن و عترت > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
قرآن و عترت (بازدید: 1649)
سه شنبه 29/6/1390 - 8:26 -0 تشکر 367947
شقاوت وسختی نصیب كیست؟؟؟

سلام

خدای مهربون هدیه ایی رو در اختیار ما قرار داده كه به واسطه خودن ودرست عمل كردن به فرامینش راه راست رو میشه پیدا كرد

ودر كتاب خودش مرز هارو مشخص كرده وتمام وكمال در اختیار بنده هاش قرار داه

تو این بحث از دوستان عزیزم تقاضا دارم اون آیه هایی از قرآن رو بیان كنن كه دراون آیه ها

خدا به صراحت راه شقاوت وبدبختی رو به انسان نشون داده

  یضَاعَفْ لَهُ الْعَذَابُ یوْمَ الْقِیامَةِ وَیخْلُدْ فِیهِ مُهَانًا(الفرقان/69)
عذاب او در قیامت مضاعف می‌گردد، و همیشه با خواری در آن خواهد ماند!

زندگي سفري است که به ما مي آموزد

             "دادن وگرفتن يکي ست"

                             وهدف از وجود ما عشق ورزيدن،بخشش وشوق گشودن دست ياري 

                                         به سوي ديگري ست 

یادمن باشد که : اندک است تنهایی من در مقایسه با تنهایی خورشید .

سه شنبه 29/6/1390 - 8:46 - 0 تشکر 367965

وَاتَّخَذُوا مِنْ دُونِهِ آلِهَةً لَا یخْلُقُونَ شَیئًا وَهُمْ یخْلَقُونَ وَلَا یمْلِكُونَ لِأَنْفُسِهِمْ ضَرًّا وَلَا نَفْعًا وَلَا یمْلِكُونَ مَوْتًا وَلَا حَیاةً وَلَا نُشُورًا(الفرقان/3)
آنان غیر از خداوند معبودانی برای خود برگزیدند؛ معبودانی که چیزی را نمی‌آفرینند، بلکه خودشان مخلوقند، و مالک زیان و سود خویش نیستند، و نه مالک مرگ و حیات و رستاخیز خویشند.

زندگي سفري است که به ما مي آموزد

             "دادن وگرفتن يکي ست"

                             وهدف از وجود ما عشق ورزيدن،بخشش وشوق گشودن دست ياري 

                                         به سوي ديگري ست 

یادمن باشد که : اندک است تنهایی من در مقایسه با تنهایی خورشید .

سه شنبه 29/6/1390 - 8:47 - 0 تشکر 367966

وَقَالَ الَّذِینَ كَفَرُوا إِنْ هَذَا إِلَّا إِفْكٌ افْتَرَاهُ وَأَعَانَهُ عَلَیهِ قَوْمٌ آخَرُونَ فَقَدْ جَاءُوا ظُلْمًا وَزُورًا(الفرقان/4)
و کافران گفتند: «این فقط دروغی است که او ساخته، و گروهی دیگر او را بر این کار یاری داده‌اند.» آنها (با این سخن،) ظلم و دروغ بزرگی را مرتکب شدند.
وَقَالُوا أَسَاطِیرُ الْأَوَّلِینَ اكْتَتَبَهَا فَهِی تُمْلَى عَلَیهِ بُكْرَةً وَأَصِیلًا(الفرقان/5)
و گفتند: «این همان افسانه‌های پیشینیان است که وی آن را رونویس کرده، و هر صبح و شام بر او املا می‌شود.»
قُلْ أَنْزَلَهُ الَّذِی یعْلَمُ السِّرَّ فِی السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ إِنَّهُ كَانَ غَفُورًا رَحِیمًا(الفرقان/6)
بگو: «کسی آن را نازل کرده که اسرار آسمانها و زمین را می‌داند؛ او (همیشه) آمرزنده و مهربان بوده است!»
وَقَالُوا مَالِ هَذَا الرَّسُولِ یأْكُلُ الطَّعَامَ وَیمْشِی فِی الْأَسْوَاقِ لَوْلَا أُنْزِلَ إِلَیهِ مَلَكٌ فَیكُونَ مَعَهُ نَذِیرًا(الفرقان/7)
و گفتند: «چرا این پیامبر غذا می‌خورد و در بازارها راه می‌رود؟! (نه سنت فرشتگان را دارد و نه روش شاهان را!) چرا فرشته‌ای بر او نازل نشده که همراه وی مردم را انذار کند (و گواه صدق دعوی او باشد)؟!
أَوْ یلْقَى إِلَیهِ كَنْزٌ أَوْ تَكُونُ لَهُ جَنَّةٌ یأْكُلُ مِنْهَا وَقَالَ الظَّالِمُونَ إِنْ تَتَّبِعُونَ إِلَّا رَجُلًا مَسْحُورًا(الفرقان/8)
یا گنجی (از آسمان) برای او فرستاده شود، یا باغی داشته باشد که از (میوه) آن بخورد (و امرار معاش کند)؟!» و ستمگران گفتند: «شما تنها از مردی مجنون پیروی می‌کنید!»

زندگي سفري است که به ما مي آموزد

             "دادن وگرفتن يکي ست"

                             وهدف از وجود ما عشق ورزيدن،بخشش وشوق گشودن دست ياري 

                                         به سوي ديگري ست 

یادمن باشد که : اندک است تنهایی من در مقایسه با تنهایی خورشید .

يکشنبه 3/7/1390 - 6:52 - 0 تشکر 369894

ممنون mehraneh64

اینقدر تعداد پستاتون در این تاپیك زیاده كه ادم فقط فرصت خواندن می كنه...
یكم فرصت بدین تا بتونیم روی هركدومشون تاملی هم بكنیم...

هزار دشمنم ار مي كنند قصد هلاك  گرم تو دوستي از دشمنان ندارم باك

حافظ عليه الرحمه

امضا: نيري

يکشنبه 3/7/1390 - 9:24 - 0 تشکر 369901

nayyeri1982 گفته است :
[quote=nayyeri1982;434716;369894]ممنون mehraneh64

اینقدر تعداد پستاتون در این تاپیك زیاده كه ادم فقط فرصت خواندن می كنه...
یكم فرصت بدین تا بتونیم روی هركدومشون تاملی هم بكنیم...

سلام آقای نیری ممنون از حضورتون

من فقط آیه هایی كه شب پیش خونده بودم رو  نوشتم اتفاقا خیلی دوست دارم درباره هركدومش هم بحث بشه هم درباره هرآیه نظر بدیم وحتی مشتاقم با كمك دیگر دوستان شان نزول این آیه ها رو همراه تفاسیرش بررسی كنیم تا هم یه بسته كامل آموزشی برامون باشه وهم كمكی بكنه به بهتر ادامه دادن راه راست

زندگي سفري است که به ما مي آموزد

             "دادن وگرفتن يکي ست"

                             وهدف از وجود ما عشق ورزيدن،بخشش وشوق گشودن دست ياري 

                                         به سوي ديگري ست 

یادمن باشد که : اندک است تنهایی من در مقایسه با تنهایی خورشید .

پنج شنبه 14/7/1390 - 10:20 - 0 تشکر 372631

با سلام در ادامه داستانهایی از سوره شعراءمیگم كه در وصف حال تكذیب كنندگان پیامبران هست
خدا خودش هدایتمون كنه كه به آیات الهی ایمان بیاریم

زندگي سفري است که به ما مي آموزد

             "دادن وگرفتن يکي ست"

                             وهدف از وجود ما عشق ورزيدن،بخشش وشوق گشودن دست ياري 

                                         به سوي ديگري ست 

یادمن باشد که : اندک است تنهایی من در مقایسه با تنهایی خورشید .

پنج شنبه 14/7/1390 - 10:22 - 0 تشکر 372633

وَإِذْ نَادَى رَبُّكَ مُوسَى أَنِ ائْتِ الْقَوْمَ الظَّالِمِینَ(الشعراء/10)

(به خاطر بیاور) هنگامی را که پروردگارت موسی را ندا داد که به سراغ قوم ستمگر برو...

قَوْمَ فِرْعَوْنَ أَلَا یتَّقُونَ(الشعراء/11)

قوم فرعون، آیا آنان (از مخالفت فرمان پروردگار) پرهیز نمی‌کنند؟!

قَالَ رَبِّ إِنِّی أَخَافُ أَنْ یكَذِّبُونِ(الشعراء/12)

(موسی) عرض کرد: «پروردگارا! از آن بیم دارم که مرا تکذیب کنند،

وَیضِیقُ صَدْرِی وَلَا ینْطَلِقُ لِسَانِی فَأَرْسِلْ إِلَى هَارُونَ(الشعراء/13)

و سینه‌ام تنگ شود، و زبانم بقدر کافی گویا نیست؛ (برادرم) هارون را نیز رسالت ده (تا مرا یاری کند)!

وَلَهُمْ عَلَی ذَنْبٌ فَأَخَافُ أَنْ یقْتُلُونِ(الشعراء/14)

و آنان (به اعتقاد خودشان) بر گردن من گناهی دارند؛ می‌ترسم مرا بکشند (و این رسالت به پایان نرسد)!

قَالَ كَلَّا فَاذْهَبَا بِآیاتِنَا إِنَّا مَعَكُمْ مُسْتَمِعُونَ(الشعراء/15)

فرمود: «چنین نیست، (آنان کاری نمی‌توانند انجام دهند)! شما هر دو با آیات ما (برای هدایتشان) بروید؛ ما با شما هستیم و (سخنانتان را) می‌شنویم!

فَأْتِیا فِرْعَوْنَ فَقُولَا إِنَّا رَسُولُ رَبِّ الْعَالَمِینَ(الشعراء/16)

به سراغ فرعون بروید و بگویید: ما فرستاده پروردگار جهانیان هستیم؛
أ

َنْ أَرْسِلْ مَعَنَا بَنِی إِسْرَائِیلَ(الشعراء/17)

بنی اسرائیل را با ما بفرست!» (آنها به سراغ فرعون آمدند)؛

قَالَ أَلَمْ نُرَبِّكَ فِینَا وَلِیدًا وَلَبِثْتَ فِینَا مِنْ عُمُرِكَ سِنِینَ(الشعراء/18)

(فرعون) گفت: «آیا ما تو را در کودکی در میان خود پرورش ندادیم، و سالهایی از زندگیت را در میان ما نبودی؟!

وَفَعَلْتَ فَعْلَتَكَ الَّتِی فَعَلْتَ وَأَنْتَ مِنَ الْكَافِرِینَ(الشعراء/19)

و سرانجام، آن کارت را (که نمی‌بایست انجام دهی) انجام دادی (و یک نفر از ما را کشتی)، و تو از ناسپاسانی!»

قَالَ فَعَلْتُهَا إِذًا وَأَنَا مِنَ الضَّالِّینَ(الشعراء/20)

(موسی) گفت: «من آن کار را انجام دادم در حالی که از بی‌خبران بودم!

فَفَرَرْتُ مِنْكُمْ لَمَّا خِفْتُكُمْ فَوَهَبَ لِی رَبِّی حُكْمًا وَجَعَلَنِی مِنَ الْمُرْسَلِینَ(الشعراء/21)

پس هنگامی که از شما ترسیدم فرار کردم؛ و پروردگارم به من حکمت و دانش بخشید، و مرا از پیامبران قرار داد!

وَتِلْكَ نِعْمَةٌ تَمُنُّهَا عَلَی أَنْ عَبَّدْتَ بَنِی إِسْرَائِیلَ(الشعراء/22)

آیا این منتی است که تو بر من می‌گذاری که بنی اسرائیل را برده خود ساخته‌ای؟!»

قَالَ فِرْعَوْنُ وَمَا رَبُّ الْعَالَمِینَ(الشعراء/23)

فرعون گفت: «پروردگار عالمیان چیست؟!»

قَالَ رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَینَهُمَا إِنْ كُنْتُمْ مُوقِنِینَ(الشعراء/24)

(موسی) گفت: «پروردگار آسمانها و زمین و آنچه میان آن دو است، اگر اهل یقین هستید!».

قَالَ لِمَنْ حَوْلَهُ أَلَا تَسْتَمِعُونَ(الشعراء/25)

(فرعون) به اطرافیانش گفت: «آیا نمی‌شنوید (این مرد چه می‌گوید)؟!»

قَالَ رَبُّكُمْ وَرَبُّ آبَائِكُمُ الْأَوَّلِینَ(الشعراء/26)

(موسی) گفت: «او پروردگار شما و پروردگار نیاکان شماست!»

قَالَ إِنَّ رَسُولَكُمُ الَّذِی أُرْسِلَ إِلَیكُمْ لَمَجْنُونٌ(الشعراء/27)

(فرعون) گفت: «پیامبری که بسوی شما فرستاده شده مسلما دیوانه است!»

قَالَ رَبُّ الْمَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ وَمَا بَینَهُمَا إِنْ كُنْتُمْ تَعْقِلُونَ(الشعراء/28)

(موسی) گفت: «او پروردگار مشرق و مغرب و آنچه میان آن دو است می‌باشد، اگر شما عقل و اندیشه خود را به کار می‌گرفتید!»

قَالَ لَئِنِ اتَّخَذْتَ إِلَهًا غَیرِی لَأَجْعَلَنَّكَ مِنَ الْمَسْجُونِینَ(الشعراء/29)

(فرعون خشمگین شد و) گفت: «اگر معبودی غیر از من برگزینی، تو را از زندانیان قرار خواهم داد!»

قَالَ أَوَلَوْ جِئْتُكَ بِشَیءٍ مُبِینٍ(الشعراء/30)

(موسی) گفت: «حتی اگر نشانه آشکاری برای تو بیاورم (باز ایمان نمی‌آوری)؟!»

قَالَ فَأْتِ بِهِ إِنْ كُنْتَ مِنَ الصَّادِقِینَ(الشعراء/31)

گفت: «اگر راست می‌گویی آن را بیاور!»

فَأَلْقَى عَصَاهُ فَإِذَا هِی ثُعْبَانٌ مُبِینٌ(الشعراء/32)

در این هنگام موسی عصای خود را افکند، و ناگهان مار عظیم و آشکاری شد؛

وَنَزَعَ یدَهُ فَإِذَا هِی بَیضَاءُ لِلنَّاظِرِینَ(الشعراء/33)

و دست خود را (در گریبان فرو برد و) بیرون آورد، و در برابر بینندگان سفید و روشن بود.

قَالَ لِلْمَلَإِ حَوْلَهُ إِنَّ هَذَا لَسَاحِرٌ عَلِیمٌ(الشعراء/34)

(فرعون) به گروهی که اطراف او بودند گفت: «این ساحر آگاه و ماهری است!

یرِیدُ أَنْ یخْرِجَكُمْ مِنْ أَرْضِكُمْ بِسِحْرِهِ فَمَاذَا تَأْمُرُونَ(الشعراء/35)

او می‌خواهد با سحرش شما را از سرزمینتان بیرون کند! شما چه نظر می‌دهید؟»

قَالُوا أَرْجِهْ وَأَخَاهُ وَابْعَثْ فِی الْمَدَائِنِ حَاشِرِینَ(الشعراء/36)

گفتند: «او و برادرش را مهلت ده؛ و مأموران را برای بسیج به تمام شهرها اعزام کن،

یأْتُوكَ بِكُلِّ سَحَّارٍ عَلِیمٍ(الشعراء/37)

تا هر ساحر ماهر و دانایی را نزد تو آورند!»

فَجُمِعَ السَّحَرَةُ لِمِیقَاتِ یوْمٍ مَعْلُومٍ(الشعراء/38)

سرانجام ساحران برای وعده‌گاه روز معینی جمع‌آوری شدند.

وَقِیلَ لِلنَّاسِ هَلْ أَنْتُمْ مُجْتَمِعُونَ(الشعراء/39)

و به مردم گفته شد: «آیا شما نیز (در این صحنه) اجتماع می‌کنید...

لَعَلَّنَا نَتَّبِعُ السَّحَرَةَ إِنْ كَانُوا هُمُ الْغَالِبِینَ(الشعراء/40)

تا اگر ساحران پیروز شوند، از آنان پیروی کنیم؟!»

فَلَمَّا جَاءَ السَّحَرَةُ قَالُوا لِفِرْعَوْنَ أَئِنَّ لَنَا لَأَجْرًا إِنْ كُنَّا نَحْنُ الْغَالِبِینَ(الشعراء/41)

هنگامی که ساحران آمدند، به فرعون گفتند: «آیا اگر ما پیروز شویم، پاداش مهمی خواهیم داشت؟»

قَالَ نَعَمْ وَإِنَّكُمْ إِذًا لَمِنَ الْمُقَرَّبِینَ(الشعراء/42)

گفت: «(آری،) و در آن صورت شما از مقربان خواهید بود!»

قَالَ لَهُمْ مُوسَى أَلْقُوا مَا أَنْتُمْ مُلْقُونَ(الشعراء/43)

(روز موعود فرا رسید و همگی جمع شدند؛) موسی به ساحران گفت: «آنچه را می‌خواهید بیفکنید، بیفکنید!»

فَأَلْقَوْا حِبَالَهُمْ وَعِصِیهُمْ وَقَالُوا بِعِزَّةِ فِرْعَوْنَ إِنَّا لَنَحْنُ الْغَالِبُونَ(الشعراء/44)

آنها طنابها و عصاهای خود را افکندند و گفتند: «به عزت فرعون، ما قطعا پیروزیم!»

فَأَلْقَى مُوسَى عَصَاهُ فَإِذَا هِی تَلْقَفُ مَا یأْفِكُونَ(الشعراء/45)

سپس موسی عصایش را افکند، ناگهان تمام وسایل دروغین آنها را بلعید!

فَأُلْقِی السَّحَرَةُ سَاجِدِینَ(الشعراء/46)

فورا همه ساحران به سجده افتادند.

قَالُوا آمَنَّا بِرَبِّ الْعَالَمِینَ(الشعراء/47)

گفتند: «ما به پروردگار عالمیان ایمان آوردیم،

رَبِّ مُوسَى وَهَارُونَ(الشعراء/48)

پروردگار موسی و هارون!»

قَالَ آمَنْتُمْ لَهُ قَبْلَ أَنْ آذَنَ لَكُمْ إِنَّهُ لَكَبِیرُكُمُ الَّذِی عَلَّمَكُمُ السِّحْرَ فَلَسَوْفَ تَعْلَمُونَ لَأُقَطِّعَنَّ أَیدِیكُمْ وَأَرْجُلَكُمْ مِنْ خِلَافٍ وَلَأُصَلِّبَنَّكُمْ أَجْمَعِینَ(الشعراء/49)

(فرعون) گفت: «آیا پیش از اینکه به شما اجازه دهم به او ایمان آوردید؟! مسلما او بزرگ و استاد شماست که به شما سحر آموخته (و این یک توطئه است)!

اما بزودی خواهید دانست! دستها و پاهای شما را بعکس یکدیگر قطع می‌کنم، و همه شما را به دار می‌آویزم!»

قَالُوا لَا ضَیرَ إِنَّا إِلَى رَبِّنَا مُنْقَلِبُونَ(الشعراء/50)


گفتند: «مهم نیست، (هر کاری از دستت ساخته است بکن)! ما بسوی پروردگارمان بازمی‌گردیم!

إِنَّا نَطْمَعُ أَنْ یغْفِرَ لَنَا رَبُّنَا خَطَایانَا أَنْ كُنَّا أَوَّلَ الْمُؤْمِنِینَ(الشعراء/51)


ما امیدواریم که پروردگارمان خطاهای ما را ببخشد، چرا که ما نخستین ایمان‌آورندگان بودیم!»

وَأَوْحَینَا إِلَى مُوسَى أَنْ أَسْرِ بِعِبَادِی إِنَّكُمْ مُتَّبَعُونَ(الشعراء/52)


و به موسی وحی کردیم که شبانه بندگانم را (از مصر) کوچ ده، زیرا شما مورد تعقیب هستید!»

فَأَرْسَلَ فِرْعَوْنُ فِی الْمَدَائِنِ حَاشِرِینَ(الشعراء/53)

فرعون (از این ماجرا آگاه شد و) مأموران بسیج نیرو را به شهرها فرستاد،
إ

ِنَّ هَؤُلَاءِ لَشِرْذِمَةٌ قَلِیلُونَ(الشعراء/54)

(و گفت:) اینها مسلما گروهی اندکند؛

وَإِنَّهُمْ لَنَا لَغَائِظُونَ(الشعراء/55)

و اینها ما را به خشم آورده‌اند؛

وَإِنَّا لَجَمِیعٌ حَاذِرُونَ(الشعراء/56)

و ما همگی آماده پیکاریم!»

فَأَخْرَجْنَاهُمْ مِنْ جَنَّاتٍ وَعُیونٍ(الشعراء/57)


(سرانجام فرعونیان مغلوب شدند،) و ما آنها را از باغها و چشمه‌ها بیرون راندیم،

وَكُنُوزٍ وَمَقَامٍ كَرِیمٍ(الشعراء/58)

و از گنجها و قصرهای مجلل!


كَذَلِكَ وَأَوْرَثْنَاهَا بَنِی إِسْرَائِیلَ(الشعراء/59)


(آری،) اینچنین کردیم! و بنی اسرائیل را وارث آنها ساختیم!


فَأَتْبَعُوهُمْ مُشْرِقِینَ(الشعراء/60)

آنان به تعقیب بنی اسرائیل پرداختند، و به هنگام طلوع آفتاب به آنها رسیدند.


فَلَمَّا تَرَاءَى الْجَمْعَانِ قَالَ أَصْحَابُ مُوسَى إِنَّا لَمُدْرَكُونَ(الشعراء/61)

هنگامی که دو گروه یکدیگر را دیدند، یاران موسی گفتند: «ما در چنگال فرعونیان گرفتار شدیم!»

قَالَ كَلَّا إِنَّ مَعِی رَبِّی سَیهْدِینِ(الشعراء/62)


(موسی) گفت: «چنین نیست! یقینا پروردگارم با من است، بزودی مرا هدایت خواهد کرد!»

فَأَوْحَینَا إِلَى مُوسَى أَنِ اضْرِبْ بِعَصَاكَ الْبَحْرَ فَانْفَلَقَ فَكَانَ كُلُّ فِرْقٍ كَالطَّوْدِ الْعَظِیمِ(الشعراء/63)

و بدنبال آن به موسی وحی کردیم: «عصایت را به دریا بزن!» (عصایش را به دریا زد،) و دریا از هم شکافته شد، و هر بخشی همچون کوه عظیمی بود!

وَأَزْلَفْنَا ثَمَّ الْآخَرِینَ(الشعراء/64)

و در آنجا دیگران [= لشکر فرعون‌] را نیز (به دریا) نزدیک ساختیم!

وَأَنْجَینَا مُوسَى وَمَنْ مَعَهُ أَجْمَعِینَ(الشعراء/65)

و موسی و تمام کسانی را که با او بودند نجات دادیم!

ثُمَّ أَغْرَقْنَا الْآخَرِینَ(الشعراء/66)

سپس دیگران را غرق کردیم!

إِنَّ فِی ذَلِكَ لَآیةً وَمَا كَانَ أَكْثَرُهُمْ مُؤْمِنِینَ(الشعراء/67)

در این جریان، نشانه روشنی است ولی بیشترشان ایمان نیاوردند! (چرا که طالب حق نبودند)

زندگي سفري است که به ما مي آموزد

             "دادن وگرفتن يکي ست"

                             وهدف از وجود ما عشق ورزيدن،بخشش وشوق گشودن دست ياري 

                                         به سوي ديگري ست 

یادمن باشد که : اندک است تنهایی من در مقایسه با تنهایی خورشید .

پنج شنبه 14/7/1390 - 10:25 - 0 تشکر 372635

كَذَّبَتْ قَوْمُ نُوحٍ الْمُرْسَلِینَ(الشعراء/105)

قوم نوح رسولان را تکذیب کردند،

إِذْ قَالَ لَهُمْ أَخُوهُمْ نُوحٌ أَلَا تَتَّقُونَ(الشعراء/106)

هنگامی که برادرشان نوح به آنان گفت: «آیا تقوا پیشه نمی‌کنید؟!
إ

ِنِّی لَكُمْ رَسُولٌ أَمِینٌ(الشعراء/107)

مسلما من برای شما پیامبری امین هستم!

فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَطِیعُونِ(الشعراء/108)

تقوای الهی پیشه کنید و مرا اطاعت نمایید!

وَمَا أَسْأَلُكُمْ عَلَیهِ مِنْ أَجْرٍ إِنْ أَجْرِی إِلَّا عَلَى رَبِّ الْعَالَمِینَ(الشعراء/109)

من برای این دعوت، هیچ مزدی از شما نمی‌طلبم؛ اجر من تنها بر پروردگار عالمیان است!

فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَطِیعُونِ(الشعراء/110)

پس، تقوای الهی پیشه کنید و مرا اطاعت نمایید!»

قَالُوا أَنُؤْمِنُ لَكَ وَاتَّبَعَكَ الْأَرْذَلُونَ(الشعراء/111)

گفتند: «آیا ما به تو ایمان بیاوریم در حالی که افراد پست و بی‌ارزش از تو پیروی کرده‌اند؟!»

قَالَ وَمَا عِلْمِی بِمَا كَانُوا یعْمَلُونَ(الشعراء/112)

(نوح) گفت: «من چه می‌دانم آنها چه کاری داشته‌اند!

إِنْ حِسَابُهُمْ إِلَّا عَلَى رَبِّی لَوْ تَشْعُرُونَ(الشعراء/113)

حساب آنها تنها با پروردگار من است اگر شما می‌فهمیدید!

وَمَا أَنَا بِطَارِدِ الْمُؤْمِنِینَ(الشعراء/114)

و من هرگز مؤمنان را طرد نخواهم کرد.

إِنْ أَنَا إِلَّا نَذِیرٌ مُبِینٌ(الشعراء/115)

من تنها انذارکننده‌ای آشکارم.»

قَالُوا لَئِنْ لَمْ تَنْتَهِ یا نُوحُ لَتَكُونَنَّ مِنَ الْمَرْجُومِینَ(الشعراء/116)

گفتند: «ای نوح! اگر (از حرفهایت) دست برنداری، سنگباران خواهی شد!»

قَالَ رَبِّ إِنَّ قَوْمِی كَذَّبُونِ(الشعراء/117)

گفت: «پروردگارا! قوم من، مرا تکذیب کردند!

فَافْتَحْ بَینِی وَبَینَهُمْ فَتْحًا وَنَجِّنِی وَمَنْ مَعِی مِنَ الْمُؤْمِنِینَ(الشعراء/118)

اکنون میان من و آنها جدایی بیفکن؛ و مرا و مؤمنانی را که با من هستند رهایی بخش!»

فَأَنْجَینَاهُ وَمَنْ مَعَهُ فِی الْفُلْكِ الْمَشْحُونِ(الشعراء/119)

ما، او و کسانی را که با او بودند، در آن کشتی که پر (از انسان و انواع حیوانات) بود، رهایی بخشیدیم!

ثُمَّ أَغْرَقْنَا بَعْدُ الْبَاقِینَ(الشعراء/120)

سپس بقیه را غرق کردیم!

زندگي سفري است که به ما مي آموزد

             "دادن وگرفتن يکي ست"

                             وهدف از وجود ما عشق ورزيدن،بخشش وشوق گشودن دست ياري 

                                         به سوي ديگري ست 

یادمن باشد که : اندک است تنهایی من در مقایسه با تنهایی خورشید .

پنج شنبه 14/7/1390 - 10:26 - 0 تشکر 372636

كَذَّبَتْ عَادٌ الْمُرْسَلِینَ(الشعراء/123)

قوم عاد (نیز) رسولان (خدا) را تکذیب کردند،

إِذْ قَالَ لَهُمْ أَخُوهُمْ هُودٌ أَلَا تَتَّقُونَ(الشعراء/124)

هنگامی که برادرشان هود گفت: «آیا تقوا پیشه نمی‌کنید؟!

إِنِّی لَكُمْ رَسُولٌ أَمِینٌ(الشعراء/125)

مسلما من برای شما پیامبری امین هستم.

فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَطِیعُونِ(الشعراء/126)

پس تقوای الهی پیشه کنید و مرا اطاعت نمایید!

وَمَا أَسْأَلُكُمْ عَلَیهِ مِنْ أَجْرٍ إِنْ أَجْرِی إِلَّا عَلَى رَبِّ الْعَالَمِینَ(الشعراء/127)

من در برابر این دعوت، هیچ اجر و پاداشی از شما نمی‌طلبم؛ اجر و پاداش من تنها بر پروردگار عالمیان است.
أ

َتَبْنُونَ بِكُلِّ رِیعٍ آیةً تَعْبَثُونَ(الشعراء/128)

آیا شما بر هر مکان مرتفعی نشانه‌ای از روی هوا و هوس می‌سازید؟!

وَتَتَّخِذُونَ مَصَانِعَ لَعَلَّكُمْ تَخْلُدُونَ(الشعراء/129)

و قصرها و قلعه‌های زیبا و محکم بنا می‌کنید شاید در دنیا جاودانه بمانید؟!

وَإِذَا بَطَشْتُمْ بَطَشْتُمْ جَبَّارِینَ(الشعراء/130)

و هنگامی که کسی را مجازات می‌کنید همچون جباران کیفر می‌دهید!

فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَطِیعُونِ(الشعراء/131)

پس تقوای الهی پیشه کنید و مرا اطاعت نمایید!

وَاتَّقُوا الَّذِی أَمَدَّكُمْ بِمَا تَعْلَمُونَ(الشعراء/132)

و از (نافرمانی) خدایی بپرهیزید که شما را به نعمتهایی که می‌دانید امداد کرده؛

أَمَدَّكُمْ بِأَنْعَامٍ وَبَنِینَ(الشعراء/133)

شما را به چهارپایان و نیز پسران (لایق و برومند) امداد فرموده؛

وَجَنَّاتٍ وَعُیونٍ(الشعراء/134)

همچنین به باغها و چشمه‌ها!

إِنِّی أَخَافُ عَلَیكُمْ عَذَابَ یوْمٍ عَظِیمٍ(الشعراء/135)

(اگر کفران کنید،) من بر شما از عذاب روزی بزرگ می‌ترسم!»

قَالُوا سَوَاءٌ عَلَینَا أَوَعَظْتَ أَمْ لَمْ تَكُنْ مِنَ الْوَاعِظِینَ(الشعراء/136)

آنها [= قوم عاد] گفتند: «برای ما تفاوت نمی‌کند، چه ما را انذار کنی یا نکنی؛ (بیهوده خود را خسته مکن)!

إِنْ هَذَا إِلَّا خُلُقُ الْأَوَّلِینَ(الشعراء/137)

این همان روش (و افسانه‌های) پیشینیان است!

وَمَا نَحْنُ بِمُعَذَّبِینَ(الشعراء/138)

و ما هرگز مجازات نخواهیم شد!»

فَكَذَّبُوهُ فَأَهْلَكْنَاهُمْ إِنَّ فِی ذَلِكَ لَآیةً وَمَا كَانَ أَكْثَرُهُمْ مُؤْمِنِینَ(الشعراء/139)

آنان هود را تکذیب کردند، ما هم نابودشان کردیم؛ و در این، آیت و نشانه‌ای است (برای آگاهان)؛ ولی بیشتر آنان مؤمن نبودند!

زندگي سفري است که به ما مي آموزد

             "دادن وگرفتن يکي ست"

                             وهدف از وجود ما عشق ورزيدن،بخشش وشوق گشودن دست ياري 

                                         به سوي ديگري ست 

یادمن باشد که : اندک است تنهایی من در مقایسه با تنهایی خورشید .

پنج شنبه 14/7/1390 - 10:27 - 0 تشکر 372637

كَذَّبَتْ ثَمُودُ الْمُرْسَلِینَ(الشعراء/141)

قوم ثمود رسولان (خدا) را تکذیب کردند،
إِ

ذْ قَالَ لَهُمْ أَخُوهُمْ صَالِحٌ أَلَا تَتَّقُونَ(الشعراء/142)

هنگامی که صالح به آنان گفت: «آیا تقوا پیشه نمی‌کنید؟!

إِنِّی لَكُمْ رَسُولٌ أَمِینٌ(الشعراء/143)

من برای شما پیامبری امین هستم!

فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَطِیعُونِ(الشعراء/144)

پس تقوای الهی پیشه کنید و مرا اطاعت نمایید!

وَمَا أَسْأَلُكُمْ عَلَیهِ مِنْ أَجْرٍ إِنْ أَجْرِی إِلَّا عَلَى رَبِّ الْعَالَمِینَ(الشعراء/145)

من در برابر این دعوت، اجر و پاداشی از شما نمی‌طلبم؛ اجر من تنها بر پروردگار عالمیان است!
أ

َتُتْرَكُونَ فِی مَا هَاهُنَا آمِنِینَ(الشعراء/146)

آیا شما تصور می‌کنید همیشه در نهایت امنیت در نعمتهایی که اینجاست می‌مانید،

فِی جَنَّاتٍ وَعُیونٍ(الشعراء/147)

در این باغها و چشمه‌ها،

وَزُرُوعٍ وَنَخْلٍ طَلْعُهَا هَضِیمٌ(الشعراء/148)

در این زراعتها و نخلهایی که میوه‌هایش شیرین و رسیده است؟!

وَتَنْحِتُونَ مِنَ الْجِبَالِ بُیوتًا فَارِهِینَ(الشعراء/149)

و از کوه‌ها خانه‌هایی می‌تراشید، و در آن به عیش و نوش می‌پردازید!

فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَطِیعُونِ(الشعراء/150)

پس از خدا بترسید و مرا اطاعت کنید!

وَلَا تُطِیعُوا أَمْرَ الْمُسْرِفِینَ(الشعراء/151)

و فرمان مسرفان را اطاعت نکنید!

الَّذِینَ یفْسِدُونَ فِی الْأَرْضِ وَلَا یصْلِحُونَ(الشعراء/152)

همانها که در زمین فساد می‌کنند و اصلاح نمی‌کنند!»

قَالُوا إِنَّمَا أَنْتَ مِنَ الْمُسَحَّرِینَ(الشعراء/153)

گفتند: «(ای صالح!) تو از افسون شدگانی (و عقل خود را از دست داده‌ای!)

مَا أَنْتَ إِلَّا بَشَرٌ مِثْلُنَا فَأْتِ بِآیةٍ إِنْ كُنْتَ مِنَ الصَّادِقِینَ(الشعراء/154)

تو فقط بشری همچون مائی؛ اگر راست می‌گویی آیت و نشانه‌ای بیاور!»

قَالَ هَذِهِ نَاقَةٌ لَهَا شِرْبٌ وَلَكُمْ شِرْبُ یوْمٍ مَعْلُومٍ(الشعراء/155)

گفت: «این ناقه‌ای است (که آیت الهی است) برای او سهمی (از آب قریه)، و برای شما سهم روز معینی است!

وَلَا تَمَسُّوهَا بِسُوءٍ فَیأْخُذَكُمْ عَذَابُ یوْمٍ عَظِیمٍ(الشعراء/156)

کمترین آزاری به آن نرسانید، که عذاب روزی بزرگ شما را فرا خواهد گرفت!»

فَعَقَرُوهَا فَأَصْبَحُوا نَادِمِینَ(الشعراء/157)

سرانجام بر آن (ناقه) حمله نموده آن را «پی» کردند؛ (و هلاک نمودند) سپس از کرده خود پشیمان شدند!

فَأَخَذَهُمُ الْعَذَابُ إِنَّ فِی ذَلِكَ لَآیةً وَمَا كَانَ أَكْثَرُهُمْ مُؤْمِنِینَ(الشعراء/158)

و عذاب الهی آنان را فرا گرفت؛ در این، آیت و نشانه‌ای است؛ ولی بیشتر آنان مؤمن نبودند!

زندگي سفري است که به ما مي آموزد

             "دادن وگرفتن يکي ست"

                             وهدف از وجود ما عشق ورزيدن،بخشش وشوق گشودن دست ياري 

                                         به سوي ديگري ست 

یادمن باشد که : اندک است تنهایی من در مقایسه با تنهایی خورشید .

پنج شنبه 14/7/1390 - 10:28 - 0 تشکر 372638

كَذَّبَتْ قَوْمُ لُوطٍ الْمُرْسَلِینَ(الشعراء/160)


قوم لوط فرستادگان (خدا) را تکذیب کردند،


إِذْ قَالَ لَهُمْ أَخُوهُمْ لُوطٌ أَلَا تَتَّقُونَ(الشعراء/161)

هنگامی که برادرشان لوط به آنان گفت: «آیا تقوا پیشه نمی‌کنید؟!

إِنِّی لَكُمْ رَسُولٌ أَمِینٌ(الشعراء/162)

من برای شما پیامبری امین هستم!

فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَطِیعُونِ(الشعراء/163)

پس تقوای الهی پیشه کنید و مرا اطاعت نمایید!


وَمَا أَسْأَلُكُمْ عَلَیهِ مِنْ أَجْرٍ إِنْ أَجْرِی إِلَّا عَلَى رَبِّ الْعَالَمِینَ(الشعراء/164)

من در برابر این دعوت، اجری از شما نمی‌طلبم، اجر من فقط بر پروردگار عالمیان است!

أَتَأْتُونَ الذُّكْرَانَ مِنَ الْعَالَمِینَ(الشعراء/165)

آیا در میان جهانیان، شما به سراغ جنس ذکور می‌روید (و همجنس بازی می‌کنید، آیا این زشت و ننگین نیست؟!)

وَتَذَرُونَ مَا خَلَقَ لَكُمْ رَبُّكُمْ مِنْ أَزْوَاجِكُمْ بَلْ أَنْتُمْ قَوْمٌ عَادُونَ(الشعراء/166)

و همسرانی را که پروردگارتان برای شما آفریده است رها می‌کنید؟! (حقا) شما قوم تجاوزگری هستید!»

قَالُوا لَئِنْ لَمْ تَنْتَهِ یا لُوطُ لَتَكُونَنَّ مِنَ الْمُخْرَجِینَ(الشعراء/167)

گفتند: «ای لوط! اگر (از این سخنان) دست برنداری، به یقین از اخراج شدگان خواهی بود!»

قَالَ إِنِّی لِعَمَلِكُمْ مِنَ الْقَالِینَ(الشعراء/168)

گفت: «من دشمن سرسخت اعمال شما هستم!

رَبِّ نَجِّنِی وَأَهْلِی مِمَّا یعْمَلُونَ(الشعراء/169)

پروردگارا! من و خاندانم را از آنچه اینها انجام می‌دهند رهایی بخش!»

فَنَجَّینَاهُ وَأَهْلَهُ أَجْمَعِینَ(الشعراء/170)

ما او و تمامی خاندانش را نجات دادیم،

إِلَّا عَجُوزًا فِی الْغَابِرِینَ(الشعراء/171)

جز پیرزنی که در میان بازماندگان بود!

ثُمَّ دَمَّرْنَا الْآخَرِینَ(الشعراء/172)

سپس دیگران را هلاک کردیم!

وَأَمْطَرْنَا عَلَیهِمْ مَطَرًا فَسَاءَ مَطَرُ الْمُنْذَرِینَ(الشعراء/173)

و بارانی (از سنگ) بر آنها فرستادیم؛ چه باران بدی بود باران انذارشدگان!

إِنَّ فِی ذَلِكَ لَآیةً وَمَا كَانَ أَكْثَرُهُمْ مُؤْمِنِینَ(الشعراء/174)

در این (ماجرای قوم لوط و سرنوشت شوم آنها) آیتی است؛ اما بیشترشان مؤمن نبودند

زندگي سفري است که به ما مي آموزد

             "دادن وگرفتن يکي ست"

                             وهدف از وجود ما عشق ورزيدن،بخشش وشوق گشودن دست ياري 

                                         به سوي ديگري ست 

یادمن باشد که : اندک است تنهایی من در مقایسه با تنهایی خورشید .

برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.