با نام خدا و سلام
مؤمن از منظر لغت
آنچه در كتب لغات راجع به معنای كلمه مؤمن گفته شده اند اینكه: كلمه «مؤمن» از ماده«امن» مشتق شده است اگر متعدى بنفسه باشد بمعنى ایمنى دادن است مثل «وَ آمَنَهُمْ مِنْ خَوْفٍ» یعنى آنها را از ترس ایمن گردانید و «مؤمن» كه از اسماء حسنى است از همین معنى است، یعنى ایمنى دهنده
در برخی از منابع لغت آمده است:«والأصل أن یستعمل فی سكون القلب»یعنی كلمه مؤمن كه از «أمن» مشتق شده است به معنای آرامش قلبی می باشد. چنانچه در برخی منابع لغت نیز معنای مذكور البته با عبارت متفاوت ذكر شده: «أصل الأَمْن: طمأنینة النفس و زوال الخوف» یعنی اطمینان و آرامش قلبی و برطرف شدن خوف و ترس می باشد. و تمام اهل لغات در اینكه كلمات، مؤمن، ایمان؛ از فعل«أمن» مشتق شده اند؛ هیچ گونه اختلاف وجود ندارد ولی ممكن است عبارات و تعابیر كمی متفاوت باشند و به عبارت دیگر همه لغویون با عبارات مختلف و متفاوت به معنی «واحد» اشاره كرده اند كه عبارت باشد از «آرامش و سكون در قلب و رفع و برطرف شدن خوف و حشت از نفس» اگر به عبارات كه اهل لغات راجع به كلمه «أمن» بیان كردهاند توجه شود، بیانگر معنی واحد اند:«أن یُسْتَعْمَلَ فى سُكُونِ القَلْب»«الأَمْن ضدّ الخوف»، پس بنا بر این «مؤمن» از منظر لغویون به كسانی اطلاق می شود كه آرامش خاطر داشته باشند و هیچ گونه خوف، وحشت، اندوه در قلبش نداشته باشند.