• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن نصف جهان > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
نصف جهان (بازدید: 5656)
پنج شنبه 27/5/1390 - 7:43 -0 تشکر 354639
اذان صبح به افق اصفهان

یه دفعه از خواب می پری!!!

 

توی تاریكی نمیتونی ساعت رو نگاه كنی( یا شایدم ساعت شب نما داری، ولی هیجانش به اینه كه رادیو یا تلوزیون رو روشن كنی!) نگین كه ساعت گوشیمون رو نگاه میكنیم كه میگم لطفا یا گوشیتون رو شب خاموش كنین یا اینكه سه متر و بیشتر حتی!،‌ از خودتون دور بفرمائید.

خلاصه می پری روی كنترل تلوزیون و نگاه میكنی ...... ای وااااااااااای ... دارن اذان میدن.

به امروزت فكر میكنی. كه چه روز پر كاری داری. به دیشب كه دلت افطاری نمیخواست.

 

ای وای با این معده خالیییییییییییی و این همه كااااااااااار! و این ماه رمضان گرمممممممممممم... خدایا مددی!!!

 

فكر میكنم این موضوع كمتر برای آقایون اتفاق افتاده باشه. عرض میكنم چرا!

 

چون این خانمهای ........ هستند كه باید زودتر از همه بیدار شن سحری رو گرم كنن سفره رو بچینن و تازه با كلی ناز و ادا آقایون رو( حالا چه پدر،‌ چه پسر، چه همسر، چه برادر ) از خواب بیدار كنن.

 

منتظرم حس و حالتون و خاطره هاتون رو اینجا بخونم.

 

نذارین تاپیك یخ كنه هاااااااااااا. حتی اگه من نرسیدم چك كنم..... حتما گزارشاتش بهم میرسههههههههههه!

 

جمعه 28/5/1390 - 15:19 - 0 تشکر 355430

سلام
منم یادمه كه اوایل كه كوچیك بودم همسایه ها همو صدا میزدن
ولی الان اگه خونه ای بیدار نشه
كسی كاری بهش نداره
من كه تا ساعت زنگ میخوره میپرم بالا
و با حرفای اقا وحید موافقم
راستی خانوما خیلی زحمت میكشن

هر كس كه با زندگي ميسازد ميبازد. بازندگي نساز زندگي را بساز.
سه شنبه 1/6/1390 - 12:28 - 0 تشکر 357293

منم فكر میكنم صمیمیت قدیم نیست.

قبلنا همسایه ها نگران بیدار شدن همسایه بغلی بودن. اما الان.......

به قول خواهرم هر نیم وجبی ای هم دیگه یه موبایل داره هر وقت بخواد زنگش رو تنظیم میكنه و بیدار میشه.

و همین تكنولوژی اون صمیمیت رو كشت.

سه شنبه 1/6/1390 - 12:30 - 0 تشکر 357294

بله خوب گفتین، من و مادرم هم برای بیدارکردن برادرم تو خونه جریاناتی داریم باید نیم ساعت زودتر از موعد بیدار شیم که بتونیم برای بیدارکردن این آقا وقت بذاریم. برای خواب نموندن هم یک برنامه ای داریم که با یکی از اقوام قرار گذاشتیم موقع سحر به همدیگه زنگ بزنیم.

 

.....................................................................................................

روزی تو خواهی آمد از کوچه های باران 

تا از دلم بشویی غم های روزگاران

http://img.tebyan.net/Big/1388/11/36222359111523534249227329396975323285.jpg

سه شنبه 1/6/1390 - 15:22 - 0 تشکر 357370

kousar_764 گفته است :
[quote=kousar_764;331203;357294]بله خوب گفتین، من و مادرم هم برای بیدارکردن برادرم تو خونه جریاناتی داریم باید نیم ساعت زودتر از موعد بیدار شیم که بتونیم برای بیدارکردن این آقا وقت بذاریم. برای خواب نموندن هم یک برنامه ای داریم که با یکی از اقوام قرار گذاشتیم موقع سحر به همدیگه زنگ بزنیم.

ببین كوثر جونممممممممم از الان بهش سخت بگیرین كه چهار روز دیگه خانمش سختی نكشه 

انجمن حمایت از زنان متاهل!!!

و وااااای به روزی كه هر دو طرف قرار خوابشون ببره و برای سحر بیدار نشن!!! خدا نیاره.

البته تو این روزهای آخر معده همه مون عادت كرده. اون اولاش سخته.

شنبه 5/6/1390 - 0:23 - 0 تشکر 358701

یادمه یكبار بچه كه بودم و هنوز واجبم نشده بود. سحر دیر بیدار شده بودم... داشتم تند تند می خوردم تا قبل از اذان یه چیزی خورده باشم تا طول روز گرسنه نمونم..
رادیو دعای سحر را تمام كرده بود و گوینده اعلام كرد: روزه داران عزیز! تااذان صبح به افق اصفهان فقط یك دقیقه وقت باقیست"
من هم دهانم را پر از غذا كردم . اونقدر كه دیگه جا نداشت. لحظات آخر یه جورایی مطمئن بودم تا پایان این یك دقیقه نمی تونم غذای توی دهنم را قورت بدم و اذان را خواهند گفت.
دویدم توی یه اتاق دیگه كه صدای رادیو نمی اومد و اونجا خوب جویدم و غذا رو قورت دادم.
بعد هم با خیال راحت اومدم پیش بقیه . مادرم گفتن اذان رو گفته ان . بعد از اذان كه چیزی نخوردی؟ من هم گفتم ایشالا قبل از اذان قورتش داده م.

هنوزم كه هنوزه نمی دونم اون لقمه آخر رو قبل از لحظه اذان قورت داده ام یا بعدش....

خدا خودش قبول كنه

هزار دشمنم ار مي كنند قصد هلاك  گرم تو دوستي از دشمنان ندارم باك

حافظ عليه الرحمه

امضا: نيري

شنبه 5/6/1390 - 5:55 - 0 تشکر 358812

خوب دیشب داشتم توی انجمن چرخ میزدم. این تاپیك رو هم نگاهی انداختم و گفتم پرونده این تاپیك برای امسال بسته میشه.

و "حیف تمام شدی" توی دلم گفتم و ...

تا اینكه!!!

تا اینكه امروز یه اتفاقی افتاد گفتم اختتامیه تاپیك مال ماجرای منه...

دوست دارم برای این پست یه اسم بذارم...... فرشته های معصوم و بی بال خونه ما!


صدای گریه اومد. رفتم در اتاق رو باز كردم. بله محمد حسین خان بود! وقتی در اتاق رو باز كردم انگار دنیا رو بهش داده بودن... پرید توی اتاق و تندی رفت روی تخت و مثل همیشه صاحب بالش من شد.

چند قدم رفتم توی پذیرائی نزدیك ساعت. "نه خدا رو شكر چهار و ده دقیقه اس و تا چهار و نیم كه ساعت زنگ بزنه بیست دقیقه ای وقت هست ، خدا رو شكر كه خواب نموندیم"

از اونجائی كه شب قبل دیر خوابیدم پیش خودم میگم یه چرت بیست دقیقه ای هم بد نیستاااااا.

خوب محل خوابم اشغال شده ولی میتونم سر و ته خودم رو توی تخت جا بدم.

گوشی رو هم میارم پیشم تا اگه زنگ زد خدای ناكرده! محمد حسین بد خواب نشه و نخواد سر سفره سحری هی اورد بده!!! همین یك اشتباه بزرگ میتونه باشه. چون اگه گوشی از دسترس ام دور باشه باید از توی تخت پا شم و انشاالله احتمال خواب موندن كم میشه!


هنوز چشمام گرم نشده كه یه صدای گریه دیگه!!! بلــــــه محمد هادی ئه.

میرم در رو براش باز میكنم. تا نصفه اتاق میاد و بعد میگه آب!

دستش رو میگیرم و تا آشپزخونه میرم. دارم لیوان رو آب میكنم كه پیش خودم میگم یه نگاه هم به این ساعت بندازی ضرر نمیكنیا.

كه ناگهان برق سه فاز از سرم می پره.
ساعت نزدیكای پنج ئه.

لیوان آب رو میدم به گل پسر و دیگه به مابقی ماجراش كاری ندارم. با یه پرش تلوزیون رو با كنترل روشن میكنم و عینكم رو می چسبونم به چشمم تا ...

بله سیزده دقیقه ای وقت هست. بی معطلی همسر جان رو صدا میزنم... و به گریه محمد هادی كه میخواد مابقی آب رو ازش بگیرم اهمیتی نمیدم ... تند تند از یخچال غذا میذارم بیرون.


توی دلم میگم این فرشته های بدون بااال خونه ما عجیب دوست داشتنی ان. كه بیدارمون میكنن........ حتی به اندازه یه جرعه آب هم كه شده!

غذاهای یخ كرده هم گاهی خوشمزه ان هااااا... یه دقیقه آخر هم به رسم خانواده حیات طیبه آب سرد میل كردیم. امیدوارم این آخرین خواب موندن ما باشه!!!

برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.