• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن مهدویت > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
مهدویت (بازدید: 3269)
جمعه 21/5/1390 - 6:42 -0 تشکر 351430
قرار عاشقی 64

به نام خدا - سلام

به کجایی گل مهتابی من؟.........بدرخشان افق آبی من

تا که روشن بکنی تیره شبم........تا ببینی سخن زیر لبم

چشم تارم را بگشایم به حضور.........به بیابان دلم وادی طور

سلام دوباره

راستش را بخواهید من زیاد با این کار خوبتان(که خدا بانی آن را خیر دهد) آشنا نبودم،برای همین اگر کمی وکاستی میبینید ببخشید

همچنین چون موضوعات قبلی را همه نخوانده ام اگرموضوعم تکراری است باز ببخشید

 شاید این رو هر بچه شیعه ای میدونه که امام زمان در هر لحظه(حتی زمانی که همه خوابند)بر همه اعمال ما نظارت دارند 

***قرار عاشقی 64***

بیاید این هفته رو اگه خواستین وتونستین، تلاشمون این باشه،که هر کاری تو این هفته خواستیم بکنیم

قبلش"فکر"کنیم،ببینیم آیا این عمل رو اگه الان امام زمان در کنار ما بود ،دوست داشت انجام بدیم؟ (خودمون رو گول نزنیم)واقعا در همون لحظه تصور کنیم که آقا کنارمونه،

،خلاصه هر کاری رو در نظر بگیرید که آیا این کارم مورد رضای امام (عج) هست؟اگر بود انجام بدیم،

وگرنه با قاطعیت ازش صرف نظر کنیم

میدونم سخته،ولی فکر کنم لذت زیادی داره،

************************************

راستش من اول میخواستم یه چیز دیگه بگم،اینم این آخر میگم اشکالی نداره،امام زمان خیلی غریبه،خیلی ها معارف رو وارونه به مردم تحویل میدن،امام زمان رو خونریز به دور از محبت معرفی کردند،آنقدر غریبه که شاید آرزوی بعضی نیامدن ایشان باشه،به این دلیل که اگه ایشون بیاد حتما میکشدش،پس بیاید،این قرار همیشگیمون باشه،که با نقل تشرفات امام(عج) ومعارف ایشون، در مجالس دوستان واقوام،ایشون رو از غربت در آریم،ومردم رو شیفته ایشون کنیم،مخصوصا با نقل تشرفات معتبر ومهربانانه ایشان(در این زمینه تشرف جالبی از یه دختر خانم سراغ دارم،)

تشکر

قال الله عزّوجلّ:
تندي نكن با كسي كه تو را بر او مسلط كردند تا با تو تندي نكنم.(كافي2/303)

 

 اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فی فرج مولانا صاحب الزمان

 

..............................................................

وبلاگ من:شهر ما(کلیک کن حالش رو ببر)

جمعه 21/5/1390 - 22:59 - 0 تشکر 351797

بنام خدای عزیزم
سلام
دوستان طاعات و عباداتتون قبول درگاه حق
از همگی متشکریم
از شرکتشون...
از بدونشون...
از با محبت بودنشون...
امامتون یاورتون...
ممنون که داستان تشرف رو برامون تعریف کردید... خوشا چنین عاشقی هایی...

وَأُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ

 
شنبه 22/5/1390 - 6:47 - 0 تشکر 351895

به نام خدا-سلام

تشکر از همه دوستان

مخصوصا مطالب زیبای جناب شکری

امام باقر علیه السلام فرمودند:
اِصبِروا عَلی اداء الفَرائضِ، وَ صابِروعَدُوُّکُم ، وَ رابِطو امامَکُمُ المُنتَظَرِِ
صبر کنید برگزاردن احکام شرع و شکیبایی ورزید در برابر دشمنتان و آماده و حاضر یراق باشید برای امامتان که در انتظار او هستید.
(غیبه النعمانی، ینابیع الموده)

..............................

امام على (علیه السلام) فرمودند:
لینز عن عنكم قضاة السوء... و لیعزلن عنكم امراء الجور و لیطهرن الارض من كل غاش و لیعملن بالعدل.
براستى او (امام مهدى علیه السلام) قاضیان زشت كردار را بر كنار مى كند و حكمرانان ستمگر را بر مى دارد و زمین را از هر ستمگرى پاكیزه مى كند و خود به عدالت رفتار مى نماید.
بحارالانوار، ج 51، ص 120، حدیث 23.

............................................

.امام مهدی(علیه السلام) فرمودند:
شیعیان ما هنگامی به فرجام نیك و زیبای خداوند می‌رسند كه از گناهانی كه نهی شده‌اند، دوری نمایند.
(الاحتجاج/2/498)

..........................

امام مهدی(علیه السلام) فرمودند:
پناه می‌برم به خدا از كوردلی پس از بصیرت و از گمراهی پس از هدایت و از عواقب اعمال هلاكت‌‌ساز و فتنه‌های گمراه‌كننده.
(بحارالانوار/53/190)

قال الله عزّوجلّ:
تندي نكن با كسي كه تو را بر او مسلط كردند تا با تو تندي نكنم.(كافي2/303)

 

 اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فی فرج مولانا صاحب الزمان

 

..............................................................

وبلاگ من:شهر ما(کلیک کن حالش رو ببر)

شنبه 22/5/1390 - 6:54 - 0 تشکر 351896

سلام
با اجازه تون دوست دارم گاهی یه تشرف قرار بدم، منبع اصلیش مرحوم نوری در دو كتاب (كشف الاستار) و(النجم الثاقب)
سنی که شیعه شد(معجیب شیعه شد)

......................................

در شهر دمشق ،زندگی میكردم و از راه عبا بافی امرار معاش مینمودم . هنوز در سن نوجوانی بودم و دوستانی داشتم كه در ساعات فراغت با آنان سرگرم تفریح می شدم و به لهو و لعب می پرداختم . ما از گناه پروائی نداشتیم و در پی خوشگذرانی و هوسرانی بودیم . آن روز جمعه بود من به شیوۀ همیشه با رفقای همسال و همفكرم گرد آمدم و دسته جمعی مشغول لهو و لعب شدیم .شراب هم داشتیم و میخواستیم میگساری وعیاشی كنیم.

ناگهان به خود آمدم و مثل آدم خوابی كه بیدار شود ،بر خویشتن نهیب زدم:

آیا تو برای این سرگرمی ها و هوسبازی ها آفریده شده ای؟

همان جا خداوند قلبم را تكان داد ،مرا متنبه ساخت،وجدانم را بیدار كرد پلیدیِ گناه و زشتی ِ اتلاف عمر در راه بیهودگی و بی بندو باری را برایم آشكار نمود. در پی این دگرگونی روحی و تحول فكری بی درنگ برخاستم ،جام شراب و بزم عیش و بساط گناه را ترك كردم ،از رفقا جدا شدم و از جمع آنان گریختم. هرچه دوستان هم پیاله و رفیقان سفرۀ انس دنبالم دویدند و خواستند مرا برگردانند اعتنائی نكردم تا ناچار مأیوس شدند و از من دل بریدند .جمعه بود و روز عبادت ، وقت توبه بود و هنگام ندامت . تصمیم گرفتم به مسجد بروم تاآن انقلاب درونی و بارقۀ معنوی را با حال و هوای خانۀ خدا و فضای ملكوتی آن بیامیزم . از این رو راهی ِ مركز شهر شدم و به طرف مسجد جامع دمشق حركت كردم .

قال الله عزّوجلّ:
تندي نكن با كسي كه تو را بر او مسلط كردند تا با تو تندي نكنم.(كافي2/303)

 

 اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فی فرج مولانا صاحب الزمان

 

..............................................................

وبلاگ من:شهر ما(کلیک کن حالش رو ببر)

شنبه 22/5/1390 - 6:55 - 0 تشکر 351897

آن مسجد بزرگترین وعظیم ترین مسجد كشورهای اسلامی بود كه ولید بن عبدالملك بن مروان در سال87 یا 88 هـ ق بنای آن را آغاز كرد و به جامع أمَوی

نیز شهرت دارد .

وقتی وارد مسجد شدم دیدم شخصی در كرسی خطابه قرار گرفته و برای مردم سخنرانی میكند . قدری جلوتر رفتم و به سخنانش گوش دادم،او دربارۀحضرت مهدی علیه السلام صحبت میكرد و زمان ظهورش را شرح میداد.

خوب متوجه مطالب خطیب شدم و به انچه پیرامون حضرت صاحب الزمان میگفت گوش جان سپردم و به گفته هایش دل دادم.

حالت عجیبی به من دست داد. احساس كردم امام زمان را خیلی دوست دارم ،یكباره مهرش در جانم ریخت و قلبم سرشار از محبت او گردید. آن روز گذشت . در پی آن سیر نفسانی و تحول روحی لهو و لعب را ترك كردم ،دست از گناه برداشتم . گَرد معصیت از صفحۀ دل زدودم و آرامش خاطر یافتم. اما سوز دیگری در درونم برپا گردید كه پیوسته وجودم را تسخیر میكرد و به سان شعلۀ فروزنده ای جانم را مشتعل ساخت .

آن سوز،سوز محبت بود .آن شعله ،بارقۀامید وآتش عشق به وصال محبوب بود . مهر حضرت مهدی علیه السلام و عشق به دیدار او و امید به لقای آن مهر تابان و جلوۀ پر فروغ یزدان در ژرفای قلبم موج میزد.

روز به روز علاقه و اشتیاقم بیشتر میشد و چنان شیفتۀ وصال دلدار گردیدم كه درتمام سجده هایم او را طلب میكردم و هرگز سجده ای نرفتم كه از درگاه خداوند سبحان دیدار امام زمان علیه السلام را درخواست نكنم و لقایش را نجویم

قال الله عزّوجلّ:
تندي نكن با كسي كه تو را بر او مسلط كردند تا با تو تندي نكنم.(كافي2/303)

 

 اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فی فرج مولانا صاحب الزمان

 

..............................................................

وبلاگ من:شهر ما(کلیک کن حالش رو ببر)

شنبه 22/5/1390 - 6:55 - 0 تشکر 351898

یك سال گذشت در طول این 12 ماه هرگز از یاد محبوبم غافل نماندم . همواره در پی او میگشتم ،اشك فراق میریختم ،در خلال دعاها و عبادتهایم توفیق دیدار او را از پروردگار میخواستم و هر بار كه سجده میكردم به درگاه خدا مینالیدم و با تمام وجود تشرف به خدمت حضرتش را مسئلت میكردم .

روزها و شبها بدین منوال سپری شد تا آنكه یكشب در مسجد جامع دمشق، نماز مغرب را به جا آوردم و مشغول نماز مستحبی شدم . بعد از فراغ به حال خود نشسته بودم كه ناگهان احساس كردم دستی روی شانه ام قرار گرفت . تكانی خوردم و صورتم را برگرداندم ، دیدم آقائی پشت سرم نشسته و دستش را بر سر شانه ام نهاده ،بی مقدمه به من فرمود :...

فرزندم دعایت را اجابت نمود چه میخواهی ؟ برگشتم و لحظه ای به او خیره شدم ،عمامه ای همانند عمامۀ مردم غیرعرب بر سرداشت و جامه ای گشاد و بلند از پشم شتر به روی لباس هایش در بر داشت . پرسیدم شما كیستید؟

با لحن ملایم و آهنگ دلپذیری فرمود :من مهدی هستم.

بی درنگ دست آن حضرت را بوسیدم و عرضه داشتم : همراه من به خانه ام تشریف بیاورید و منّت نهاده با قدوم مباركتان سرای مرا منّور سازید. آقا در كمال مهربانی و نهایت بزرگواری دعوت مرا پذیرفتند و فرمودند بله ،خواهم آمد.

سپس در خدمت مولا رهسپار منزل شدم. وقتی درون خانه تشریف آوردند دستور دادند :جائی را برایم اختصاص بده كه تنها باشم و هیچكس غیر از خودت بدان راه نیابد.

من اطاقی را مخصوص آن حضرت قرار دادم و خود نیز گوش به فرمانش كمر همت بستم تا هر چه گوید انجام دهم و جانم را از سرچشمۀ زلال هدایت و معارف روح پرورِ ولایتش سیراب سازم .

قال الله عزّوجلّ:
تندي نكن با كسي كه تو را بر او مسلط كردند تا با تو تندي نكنم.(كافي2/303)

 

 اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فی فرج مولانا صاحب الزمان

 

..............................................................

وبلاگ من:شهر ما(کلیک کن حالش رو ببر)

شنبه 22/5/1390 - 6:56 - 0 تشکر 351899

حضرت بقیةالله الاعظم علیه السلام یك هفته در خانه ام ماندند و به تعلیم و تربیت و ارشادم بذل عنایت نمودند. درمدت این هفت شبانه روز اذكار و اورادی به من آموختند و فرمودند : دعای خود را به تو یاد دادم كه هر روز بخوانی و ان شاءالله بدان مداومت نمائی آنگاه چنین توصیه كردند كه یك روز را روزه میداری و یك روز را افطار میكنی ،هر شب پانصد ركعت نماز میخوانی و به بستر استراحت نمیروی مگر خواب بر تو غلبه كند . من با شوق فراوان دستورالعمل و برنامه ای را كه حضرتش تعلیم نمودند پذیرفتم و به انجام آن پرداختم . هر شب پشت سر امام زمان علیه السلام می ایستادم و پانصد ركعت نماز بجا می آوردم ،هرگز عبادت را ترك نمیكردم و به بستر نمیرفتم مگر وقتی كه خواب بر من غالب میشد و بی اختیار خوابم میبرد. بعد از یك هفته ،امام ارادۀ رفتن نمودند و به فرمودند:

حسن از حالا به بعد با هیچ كس رفاقت و همنشینی نكن ،زیرا آنچه آموختی برای رستگاری و برنامۀ زندگی ات كافی است و به دیگری احتیاج نداری ،هر مطلب و سخنی نزد هركه باشد، از آنچه در محضر ما به تو رسیده كمتر است . بدین خاطر زیر بار منّت هیچكس نرو و از احدی راه مجو كه فایده ای ندارد و به حالت سودی نبخشد . عرضه داشتم :اطاعت میكنم گوش به فرمان شما هستم و آنچه را دستور دادید موبه مو انجام خواهم داد . آنگاه حضرت از منزل بیرون رفتند و من نیز پشت سر ایشان خارج شدم تا با امام زمانم خداحافظی كنم و آن بزرگوار را بدرقه نمایم . اما همین كه درآستانه در قرار گرفتم مرا نگهداشتند و فرمودند كه از همین جا. من همان جاكنار در ایستادم .امام تشریف بردند و نگاه من بدرقۀ راهشان بود تا از نظرم ناپدید شدند.

قال الله عزّوجلّ:
تندي نكن با كسي كه تو را بر او مسلط كردند تا با تو تندي نكنم.(كافي2/303)

 

 اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فی فرج مولانا صاحب الزمان

 

..............................................................

وبلاگ من:شهر ما(کلیک کن حالش رو ببر)

شنبه 22/5/1390 - 6:57 - 0 تشکر 351900

داستان فوق در مورد شخصی به نام حسن عراقی است كه به درجات بالایی در معنویت و معرفت دست پیدا كرد و حدود صد و سی سال در این جهان زیست و در مصر مدفون شد. عبد الوهاب شعرانی صاحب كتاب (یواقیت و جواهر) پس از گزارش این رویداد گوید :حسن عراقی كه به سعادت ملاقات امام عصر صلوات علیه نائل آمد گفت من از حضرت پرسیدم : چند سال از عمر شما میگذرد؟ فرمودند :فرزندم اكنون 620سال از عمر من سپری شده است.داستان شیعه شدن و تربیت حسن عراقی توسط امام زمان صلوات الله علیه را دانشمندان شیعه و غیر شیعه در كتب خود نوشته اند از جمله انها مرحوم نوری در دو كتاب (كشف الاستار) و(النجم الثاقب)ثبت نموده است.

اما چند نكته آموزنده دراین داستان به چشم میخورد كه خوب است به انها توجه شود:

1- دوری از گناه عشق شدید به امام زمان صلوات الله علیه و زیاد دعا كردن و بخصوص در نزدیكترین حالات بنده به خدا یعنی سجده باعث توفیق تشرف یافتن شد .

2- امام علیه السلام به او فرمودند كه :به بستر مرو مگر وقتی خواب بر تو غالب شود.این موضوع در نزد بعضی ار اهل سلوك مورد توجه است و به شاگردانشان این نكته را دستور میدهند

3- هرگز مثل حسن عراقی رحمةالله علیه شبی 500 ركعت نماز نخوانید !!؟؟چون او به عنایت حضرت موفق به این كار شد و شما اگر این عنایت و عشق به عبادت را اگر نداشته باشید و عمل كنید به شدت خسته خواهید وازعبادت منزجر خواهید شد البته اگر بدن شما این قدرت را داشته باشد.خلاصه این راه را با مدارا باید طی كرد اول در طلب عشق و علاقه به خداباشید بعد خود عشق شمارا وادار میكند به عبادتهای طولانی و مستمر

4- نكته خیلی مهم اینكه آنچه ائمه صلوات الله علیهم دستور میدهند بالاترین دستور است و كلام هیچ عارف و استاد اخلاق و درویش و قطبی هرگز بالاتراز سخن آن بزرگواران نخواهد بود. چرا كه به علم بی نظیر خداوند علیم و حكیم و وصل هستند واز همه چیز مخلوقات به اذن خدا با خبر هستند و كسی این رتبه و مقام را ندارد. پس علم و معرفت را از سرچشمۀ پاك آنها اخذ كنید نه از جویبارهایی كه آلوده به كثافات و آشغالها و سموم است.یعنی معیار شما باید سخنان آنها و قران باشد تا رشد كنید و الا اسیر بدعتها و انحرافات خواهید شد و به ناگاه مرگ شما را فرا میگیرد بی عشق و معرفت ،بی توشه و با دست تهی از خیرات و بار گناهان از این دنیا خواهید رفت

منبع:http://tahazratedoost.blogfa.com/post-165.aspx

قال الله عزّوجلّ:
تندي نكن با كسي كه تو را بر او مسلط كردند تا با تو تندي نكنم.(كافي2/303)

 

 اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فی فرج مولانا صاحب الزمان

 

..............................................................

وبلاگ من:شهر ما(کلیک کن حالش رو ببر)

شنبه 22/5/1390 - 8:2 - 0 تشکر 351906

سلام

قرار زیباییه ممنون

داستان تشرف اول... واسه اون دختره.. خیلی زیبا و جالب بود.. ولی این قبلیه یه جوریه... نشنیده بودم تاحالا که امام خودشونو معرفی کنن...معمولا بعد رفتنشون میفهمیدن... نکات بعدشم جالب بود...ممنون

*
صلی الله علیک یابن زهرا

 السلام علیــــــــــک یا ابا عبدالله

 

ای شیـــــعه تو را چه غــم ز طوفـــان بلا

آن جا که سفینة النجـــــــاة است حسیـــــن (ع)

 

یابن الحســـــن روحـــــــــی فداک

شنبه 22/5/1390 - 11:13 - 0 تشکر 351941

سلام
چرا بعضی مواقع افراد کاملا میدانسته اند که با امام عصر صحبت میکنند،مث سید بن طاووس،سید بحرالعلوم و...
گاهی هم افراد مریض اینگونه بوده اند

قال الله عزّوجلّ:
تندي نكن با كسي كه تو را بر او مسلط كردند تا با تو تندي نكنم.(كافي2/303)

 

 اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فی فرج مولانا صاحب الزمان

 

..............................................................

وبلاگ من:شهر ما(کلیک کن حالش رو ببر)

شنبه 22/5/1390 - 11:55 - 0 تشکر 351954

بسم الله الرحمن الرحیم

السلام علیك یا بقیة الله الاعظم

سلام

همش یاد این شعر می افتم

"آفا ما دروغ می گوئیم نیا "


و نفسم می گیره

میخواد فریاد بزنم

نه . نه . نه ....................

یابن الحسن !

اقا جان !

بخدا همه ما دروغ نمی گوئیم

همه ما اینطور كه گفتند و نوشتند نیستیم

یوسف زهرا ! تو كه خوب میدونی

تو كه میدونی همه ما بد نیستیم

همه ما دروغگو نیستیم

همه ما فریبكار نیستیم

عزیز دل زهرا ! آقای مهربونم

میدونم كه خیلی ها اسم قشنگت رو بدون وضو هم نمی برند

میدونم خیلی ها وقتی از تو حرف میزنند

آسمان چشماشون بارونی میشه

میدونم خیلی ها از ته ته دلشون اومدنت رو آرزو دارند

میدونم برای خیلی ها ؛ تو تنها بهانه زندگی هستی

بخاطر توست كه زیر بار درد كمر خم نكرده و دوام آوردند

بخاطر توست كه هنوز اینهمه درد و رنج رو تحمل می كنند

همون كسانی كه سالهای سال است

در اسایشگاهها تاوان عاشقی را

با تحمل دردها ی استخوان سوز

با صبرو صلابت میدهند

همون كسانی كه باوجودیكه شعله های درد

از لابلای انگشتانشون زبانه می كشه

هنوز عاشقانه ازتو می نویسند

همون هایی كه با وجود همه زخم زبانها ؛

همه طعنه ها

همه تو هین ها ؛

همه نامردمی ها ....

به عشق تو بیدار می مانند

تا به شب انتظار ؛ چراغی بیافروزند

و محبان ترا گرد آن چراغ جمع كنند

و نگذراند رسم عاشقی فراموش شود

این عاشقا كم نیستند اقا بخدا ؛

گمنامند اما ؛ هستند ؛

اگر كسی آنها را نمی بینید و به حساب نمی اورد ؛

تو كه میدا نی ؛ تو كه می بینی ؛



آقا اگر ما دروغ می گیم ؛

تو بخاطر ما نیا ؛

اصلا ما كی هستیم كه تو بخاطر ما بیائی ؟!

توبخاطر اونهایی بیا كه راست می گویند ؛

بخاطر اونها ئی بیا كه همه عمر چشم به راهت موندند؛

بیا و پناه خستگی هاشون باش

بیا و اشگهای گرم فرزندان شهدا را

ازچهره معصومشان پاك كن

بیا و گل لبخند بر چهره درد كشیده مادر شهدا بنشان

بیا و مرحمی بز زخم دل پدر شهدا بگذار

بیا و بهم بزن بساط دین فروشان خرقه پوش را

بیا و ازهم بپاش بساط سوداگرانی

كه دین را سرمایه تجارت خود كرده اند

توبیا اقا جان تا درخشش خورشید وجودت ؛

بی رنگ كند همه رنگ ها و نیرنگ ها را

تو بیا تا جلوه وجودت در بازار شهرها ؛

بشكند نرخ هرچه خودنمائی و ظاهر فریبی ست

............


آقا ی مهربونم

بخدا خیلی سخته تو باشی و ما اینطور بی كس باشیم

تو باشی و ما زخم زبان بشنویم

تو باشی و ما هرجمعه ترا ندبه كنیم

توباشی و حسرت دیدنت چشمهایمان را بی فروغ كند

تو باشی و آرزوی آمدنت بر دل پرخون ما بماند

توباشی و به ما طعنه روان پریشی بزنند

توباشی و مارا خیالاتی بخوانند

توباشی و ما بی تو باشیم

....................

چه طولانی شد این حكایت

ترا با این زبان الكن و این واژ ها نا رسا خسته می كنم

میدانم كه این واژه های گنگ نمی تواند احساس مرا بیان كند .!!

ببخش آقا جان ؛

چند روزی بود كه این حرفها راه نفسم را بسته بود

باید می گفتم

باید فریاد میزدم :

" آقا جان بخدا همه ما دروغ نمی گوئیم "


منبع 

اللهم عجل لولیك الفرج

 

الهی به حق فاطمه ،عجل لفرج مولانا صاحب الزمان

برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.