• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن خانواده > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
خانواده (بازدید: 4418)
سه شنبه 18/5/1390 - 13:17 -0 تشکر 350126
مکافات عمل



 
با چند دختر جوان رابطه خیابانی داشتم و آنها را با وعده های دروغین خام كرده بودم. من همیشه نصیحت های مادرم را به مسخره می گرفتم و می گفتم مرا به حال خود بگذارید تا روزهای خوش جوانی ام را سپری كنم و ...! اما راست می گویند كه دست روی دست بسیار است چون با موضوعی روبه رو شدم كه فهمیدم پاكی و عفت بهترین و گران بهاترین گوهر وجود آدمی است.
 

به گزارش مشرق به نقل از روزنامه خراسان، پسر جوان در دایره اجتماعی كلانتری جهاد مشهد گفت: سرتان را به درد نیاورم من و ۲تن از دوستانم با پول تو جیبی كه در اختیار داشتیم هر روز در خیابان ها به دنبال دختران و زنان بزك كرده ای راه می افتادیم كه درصدد بودند جیب هایمان را خالی كنند.

حدود ۲هفته قبل، یكی از دوستانم با آب و تاب برایم تعریف كرد كه با دختری باكلاس آشنا شده است و ارتباط زیادی باهم دارند. دوستم با این حرف ها مرا نیز وسوسه كرد تا از آن دختر خانم سوءاستفاده كنم. او یك روز با آن دختر قرار گذاشت و مرا نیز در ویلای پدرش مخفی كرد طبق نقشه ای كه در سر داشتیم قرار بود وقتی آن دختر جوان به داخل باغ آمد من نیز ...!

پسر جوان نفس عمیقی كشید و با حالتی تاسف بار افزود: داخل باغ منتظر دختر خانم بودیم كه دوستم گوشی تلفن همراه خود را روشن كرد و گفت: از ارتباط خود با آن دختر فیلمبرداری كرده است. در این لحظه با لبخندی گوشی را از دست او قاپیدم تا آن تصویر كثیف را ببینم اما وقتی دقیق نگاه كردم متوجه شدم آن دختر جوان خواهر خودم است كه ...! كنترل خودم را از دست دادم و بدون آن كه چیزی بگویم با دوستم درگیر شدم.

من او را حسابی كتك زدم. دوستم نیز مقاومت می كرد و با میله ای كه در دست داشت آن چنان ضربه ای به بدنم زد كه استخوان دستم خرد شد و دچار مشكل جدی شدم. الان دست راستم از كار افتاده است و حس و حركتی ندارد.

پسر جوان قطرات اشك را از روی صورتش پاك كرد و گفت: حالا می فهمم دخترانی كه طعمه هوس های شیطانی من شده اند خانواده دارند و بی احترامی به ناموس مردم یعنی زیرپا گذاشتن ناموس خود آدم! من از تمام جوان ها خواهش می كنم غیرت داشته باشند و ایام جوانی خود را با گناه و معصیت آلوده و سیاه نكنند.


شنبه 5/6/1390 - 0:34 - 0 تشکر 358710

به نام خدا
سلام

نمی‌دونم شاید این اتفاق برای خواهر این پسر مکافات پسر بوده باشه.
اما من فکر می‌کنم مکافات اصلی پسر وقتی هست که ازدواج کنه و اون موقع احتمالاً همسری نصیبش می‌شه که چنین اتفاقی براش افتاده. البته ممکنه اون همسر مثل خود این پسر توبه کرده باشه.

شاید این خواهرش هم نصیب کسی بشه که به این گناه آلوده شده باشه

برا قفل هایی كه بستست یه كلید مونده تو مشتمبه جنون رسیده كارم بس كه فرصت ها رو كشتم
بازی نور و صدا نیست زندگی یه سرنوشته           یكی پیدا یكی پنهون مثل آدم و فرشته
جانشین  انجمن خانواده‌ی تبیان
چهارشنبه 30/6/1390 - 1:58 - 0 تشکر 368269

پیرمردی فرتوت و از کار افتاده با پسر ، عروس و نوه چهار ساله  خود زندگی میکرد
دستان پیرمرد می لرزید چشمانش خوب نمی دید و به سختی می توانست راه برود ...
غذا از قاشقش بر زمین می ریخت .
 وقتی لیوان در دست می گرفت نوشیدنی روی رومیزی پاشیده می شد و زن و شوهر از این وضعیت ناراحت بودند.

شبی هنگام خوردن شام ،  غذایش را روی میز ریخت و لیوانی را بر زمین انداخت و شکست ، پسر و عروسش خیلی از این خرابکاری پیرمرد ناراحت شدند

باید درباره پدر کاری بکنیم وگرنه تمام خانه را به هم می ریزد...


آنها یک میز کوچک در گوشه اتاقی قرار دادند و پدر مجبور شد به تنهایی آنجا غذا بخورد
بعد از اینکه یک بشقاب از دست پیرمرد افتاد و شکست ، دیگر مجبور بود غذایش را در کاسه چوبی بخورد .
هر وقت همه خانواده او را سرزنش میکردند پیرمرد اشک می ریخت و هیچ نمی گفت .

یک روز  عصر قبل  از شام ، مرد جوان متوجه پسر چهار ساله خود شد که داشت با چند تکه چوب بازی میکرد.رو به او کرد و گفت :
"پسرم چی درست می کنــــی ؟"
پسر با شیرین زبانی گفت :"دارم برای تو و مامان کاسه های چوبی درست میکنم که وقتی پیر شدید در آنها غذا بخورید"
و تبسمی کرد و به کارش ادامه داد ...

جمله ای که از دهان کودک خارج شد چنان آنها را در خود فرو برد که دیگر قادر نبودند هیچ کلمه ای بر زبان بیاورند .
اشکهایشان جاری شد . نیازی به سخن گفتن نبود ، هر دو می دانستند چه باید بکنند !!!

آقا جان اگر قرار باشد من هم مثل ژول ورن دور دنيا را درهشتاد روز بچرخم ،
ترجيح ميدهم دور تو بچرخم
چون تو هم دنياي مني هم عقبي مني
چهارشنبه 30/6/1390 - 10:32 - 0 تشکر 368304

سلام
جالبه غیرتش گل نکرده مگر برای خواهر خودش...!
اگه همه ی دختران رو به چشم خواهران وطنی اش نگاه می کرد دیگه لازم نبود مکافات عملی بکشه...
-----
گذشته از این ها باید هر کس قبل از هر چیز بر شرافت و نجابت خود غیرت بورزد.
مشکل اصلی این پسر و امثالش بنظرم عدم آگاهی به "کرامت نفس" ذاتی خود بوده است.

متشکرم:)

یک نیمه ی من شعور افلاطون است، یک نیمه ی دیگرم دل مجنون است،،،من بر لب تیغ راه رفتم یک عمر،این رنگ حنا نیست به پایم، خون است

 


جمعه 20/8/1390 - 0:22 - 0 تشکر 386154

مردی با همسر خود خشونت نموده و چوبی به او زد .
اتفاقا زن به ضرب چوب بمرد.
مرد ، از خویشان زن ترسیده به فکر تدبیر افتاد .پس، با یکی از رفیقان خود مشورت نمود.
رفیقش به او گفت : جوانی نیکو روی را به خانه دعوت کن و او را هلاک گردان و در پهلوی
جسد زن بینداز و آنگاه بستگان زن را بگو که این جوان را با زن خودم دیدم ، آتش غیرتم
شعله ور شد و هر دو را هلاک کردم!
آن شخص ، این حیله را پسندید. پس ، بیامد و جوانی صاحب جمال را بیافت و به بهانه ی
مهمانی به خانه ی خود برد و به قتل رسانید .
آنگاه به جانب زن بینداخت و بستگان زن را آورده ، هر دو را به ایشان نشان داد و گفت :
مدتی است این مرد دلبستگی به زن من پیدا کرده بود و زنم نیز همینطور با او دلبسته شده
بود و من مترصد بودم تا آنها را گیر بیاندازم و چون امروز ایشان را با هم دیدم خـــونم به
جوش آمد و هر دو را هلاک کردم و ...
اما بشنوید :
همان کس که این مرد را به این جنایت تشویق کرده بود پسری جوان و زیبا
داشت و چون روز به شب رسید و پسر به خانه نیامد پدر به دنبال او از خانه خارج شد اما
هرچه گشت کمتر یافت !
اتفاقا به سراغ همان مرد رفت و گفت که بدنبال پسرش میگردد . همچینین از او درباره آن
مشورتی که به او داده بود پرسید . مرد گفت : انجام دادم و مقتول را به دوستش نشان داد
آن شخص دو دستی بر سر خود زد ! جوان پسرش بود...‏

*****************************

منبع :
این حکایت رو در سایتی خوندم ؛ البته قبلش در یکی از سخنرانیهای مرحوم شیخ احمد کافی _ره_ شنیده بودم .

آقا جان اگر قرار باشد من هم مثل ژول ورن دور دنيا را درهشتاد روز بچرخم ،
ترجيح ميدهم دور تو بچرخم
چون تو هم دنياي مني هم عقبي مني
برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.