تبیان، دستیار زندگی

تو مترو ساعت ۷ صبح كه همه خوابن و آویزون به دستگیره ها هستن،
یه پسره تو ایستگاه آزادی خودش رو چپوند!! توی مترو و گفت:

خواهرا ... برادرا ...

واسه اجاره خونمون پول کم آوردم ...

بابام مریضه ۱۷۵۰۰ تومان لازم دارم ...

یه پیرمرد یه ۲۰۰ تومنی بهش داد!

پسره بلافاصله گفت:

خواهرا ... برادرا ... 

واسه اجاره خونمون پول کم آوردم ...

بابام مریضه ۱۷۳۰۰ تومان لازم دارم !!!

اینو که گفت کل مترو منفجر شد از خنده. هرکی هرچی پول خرد داشت داد به پسره!!!

واقعاً هنر در هر شرایط و موقعیتی نزد ایرانیان است و بس !

سلام
این همه انصاف داشتیم ما...
بزارین یه شب بی انصاف باشیم دیگه....

باب کسی حاله ما رو نمیپرسه؟؟؟

با نام خدا و سلام
اینقده از اصل مطلب دور شدید که اصل خاطره را فراموش کردیم
خاطره جالبی بود

سلااااااااااااااااااااام حاج حوری گرامی

شما اگه ایمیلت رو توی ثبت احوال ثبت کرده بودی ، من احوالت رو میپرسیدم !!

ولی خوب ننوشته بودی که ....

حالا برای دفعه بعدی ،برو ایمیلت رو بنویس ...

:-)

سلام عزیزم
من توی شبکه حالت رو پرسیدم با یه جای دیگه ... آهان توی کاربر شناسی بود فک کنم