و السابقون السبقون (10)
سـوم آنـهـایـى كـه در دنـیـا به سوى خیرات و در آخرت به سوى مغفرت و رحمت سبقت مى گیرند (10).
در قـرآن كـریـم آیـه اى كـه صـلاحـیـت تـفـسـیـر سـابـقـون اول را داشـتـه بـاشـد آیـه شـریـفـه (فـمـنـهـم ظـالم لنـفـسـه و منهم مقتصد و منهم سابق بالخیرات باذن اللّه ) و آیه شریفه (و لكل وجهه هو مولیها فاستبقوا الخیرات) آیه شریفه (اولئك یسارعون فى الخیرات و هم لها سابقون ) است.
كـه از ایـن آیـات بـه دسـت مـى آیـد مراد از سابقون، كسانى هستند كه در خیرات سبقت مى گـیـرنـد، و قـهرا وقتى اعمال خیر سبقت مى گیرند، به مغفرت و رحمتى هم كه در ازاى آن اعـمال هست سبقت گرفته اند. و لذا در آیه (سابقوا الى مغفرة من ربكم و جنة ) به جاى امـر بـه سـبقت در اعمال خیر، دستور فرموده : به مغفرت و جنت سبقت گیرند، پس سابقون بـه خـیـرات، سـابـقـون بـه رحـمـت و مـغـفـرتـنـد، در آیـه مـورد بـحـث هم كه مى فرماید: (السـابـقـون السـابـقـون ) مـراد از سـابـقـون اول، سـابـقین خیرات، و مراد از سابقون دوم سابقین به اثر خیرات یعنى مغفرت و رحمت است، این نظریه ما بود. ولى بـعـضـى از مـفـسـریـن گـفـتـه انـد: مـراد از سـابـقـون دوم هـم هـمـان سـابـقـون اول اسـت و ایـن تـعـبـیـر نـظیر تعبیر شاعر است كه مى گوید: (انا ابوالنجم و شعرى شعرى - من ابوالنجم هستم كه شعر من شعر من است ).
و جـمله (السابقون السابقون ) بنا به گفته ما كه هر یك سبقت در چیزى دیگر است، مـبـتـدا و خـبـرنـد، اولى مـبـتـدا و دومـى خـبـر است، و معنایش این كه : سبقت گیرندگان به اعـمـال خـیـر سـبـقـت گـیرندگان به مغفرتند، و بنا به گفته مفسرینى كه هر دو را یكى دانـسـته اند، دومى تأكید اولى مى شود، و جمله (اولئك المقربون ) خبر مبتدا واقع مى شود
و اقوال مختلف درباره مراد از سابقین و مفسرین در تفسیر سابقین اقوال دیگرى دارند: بـعـضـى گـفـتـه انـد : مـنـظـور سـبـقـت گـیـرنـدگـان بـه هـر عمل و اعتقادى است كه خدا بدان دعوت كرده. بعضى دیگر گفته اند: منظور كسانى هستند كه به ایمان و اطاعت سبقتى خستگى ناپذیر دارند، و در آن كاهلى ندارند. بـعـضـى دیـگـر گـفـتـه انـد: مـنـظـور انـبـیـاء (عـلیـهـم السـلم) هـسـتـنـد كـه پـیـشـگامان اهل هر دین هستند. بـعـضـى دیگر گفته اند: مراد مؤمن آل فرعون و حبیب نجار است كه داستانش در سوره یس آمـده، و نـیـز عـلى (علیه السلام) اسـت كـه در ایـمـان بـه رسول خدا از دیگران سبقت داشت، و از آنان افضل بود. بـعضى دیگر گفته اند: منظور از سابقین كسانى هستند كه در مكّه مسلمان شدند، و بعد از هجرت رسول خدا (صلى اللّه علیه و آله و سلم) هجرت كردند. بعضى دیگر گفته اند: منظور سبقت گیرندگان در نمازهاى پنجگانه اند. و بـعـضـى گـفـتـه انـد: كـسـانـى كـه بـه دو قـبـله نـمـاز گـزاردنـد (یـعـنـى قـبل از سال اول هجرت به اسلام در آمدند).
بعضى دیگر گفته اند سبقت گیرندگان به جـهـادنـد.
و بـعـضـى دیـگـر حـرفـهـایـى دیـگـر دارنـد.
و دو قـول اول (كـه یـكـى مـى گـفـت : سـبـقـت گـیـرنـدگـان بـه هـر عمل و اعتقادى است كه خدا بدان دعوت كرده، و دیگرى مى گفت كسانى هستند كه به ایمان و اطاعت سبقتى خستگى ناپذیر دارند) به همان معنایى كه ما گفتیم بر مى گردد، و سوم و چـهـارم را بـایـد به تمثیل حمل كرد (و گفت : نمى خواسته اند بگویند: سابقون اولون فـقـط افـرادى مـانـنـد انـبـیـاء و مؤمن آل فرعون و حبیب نجار و على بن ابى طالب (علیه السلام) هستند) و بقیه وجوه اصلا ربطى به آیه ندارد، مگر این كه آنها را هم به نحوى حمل بر تمثیل كنیم.