تبیان، دستیار زندگی

سلام،

ای بابا لطف داری عزیزم.وظیفه‌ام بود.

این حرفا چیه...سروری.

!!

جدی!! ولی اصلا چنین قصدی نداشتم.

به به، قوه تخیل شما مُنقبض!

خدایی دارم شاخ در میارم!!!

یعنی یك صندلی داغ اینقدر می تونه آدمارو بشناسونه!!

شما و دوستان اینقدر دقیق و روشن به اصلی ترین خصوصیات من اشاره كردین كه واقعا جا خوردم!

متأسفانه یكی دیگه از خصوصیات من همینه كه گفتین.نه اینكه فقط شما باشی كه نخوام وارد شخصیتم بشی. نه! كلا آدمی نیستم كه خیلی راحت در مورد خودم و افكارم حرف بزنم!

شاید در نگاه اول اینطور به نظر نرسه ولی حقیقتی ه .

یك بار یكی از دوستام همین انتقاد شما رو از من داشت.روزهای اول دوستیمون بعد از یك سری گفتگو های دست جمعی با دوستان بر گشت گفت:" فرشته واقعا درون تو چی می گذره؟ اصلا نمی شه افكار تو رو خوند! انگار یك دیوار دور خودت كشیدی! تنها چیزی كه من از تو متوجه شدم شاد بودن تو بوده و اینكه اینقدر انرژی از خودت منتقل می كنی كه آدم رو جو می گیره و یادش می ره تو رو بشناسه."

الان با این نظر دوستانَتون من رو بردین به اون روز....

آخه فكر می كنم شخصیت من اونقدر ها هم جذاب نیست كه بخوام بیان كنم.نمی دونم...

با این حرفتون یاد یك بیت شعر افتادم، شاعر میگه(شایدم خواننده میگه!):

"قصه‌ی جدایی ما آدما قصه‌ی دوری ماست از خودمون"

حقیقتاً اگه خودمون رو به خوبی بشناسیم می تونیم با اون صداقت و مهربونی درونمون جلو بریم و قطعاً موفق می شیم.

مطمئن باش مفید بوده.

آب می شوییییییم! لطف داری گلم.

ممنونم.سال نوی شما هم مبارك ایشالا سالی پر از موفقیت و خبرهای خوش داشته باشی.

یك چیزی می گن...ماهی رو هروقت از آب بگیری می میره!! نه .... اوووم ماهی رو هر وقت از آب بگیری و سرخ كنی خیلی خوش مزه است!!!! نه... ای بابا به من نیومده ضرب المثل بگم.

در هر حال ماهی رو هر وقت از آب بگیری تازه است...خوشحالم كردی.بازم اگر نكته ای دیدی بگو من با خوشحالی می خونم.

سلام دوستا ن عزیز تبیانی علی الخصوص خانم ملک الشعرای عزیز

حرفی که قابل عرض باشه ندارم ....اکثر مطالب رو دوستان بهش اشاره کردند .... منتها به نظرم رسید این مطلب رو بگم که شما واقعا هنر خاصی داشتید در صندلی داغتون که در صندلی های قبل ندیده بودیم و اون اینه که به جای اینکه شما سوزانده بشید.... سوال کنندگان محترم آتش گرفتند
تریپ ریلکسیشن

ایشالله در صندلی های داغ بعدی این گونه برخورد نشه که من یکی توانایی آتش گرفتگی رو ندارم
البت پیشنهادم هم به بعدیها همینه .... خواستید سوال کننده رو بسوزونید روش خانم سجادی رو پیاده کنید

اما بیشوخی خانم سجادی .... اگه قرار باشه وقتی یه نفری از هر دین و مسلکی میخواد باشه مهم نیست .... بهتون بگه امام زمان رو واسه من ثابت کن به نظر من ، یک بچه شیعه اینقدری باید توانایی گفتن و معرفی امامش رو داشته باشه که شنونده میزانی از شناخت امام رو به دست بیاره ...... مثلا فرض رو بر این بذاریم که یه فرد " سنی " بشنوه ما بهش بگیم امام زمان ثابت کردن نمیخواد ...... اون موقع است که دیگه هیچی ... هجوم شک و شبهاته که به ادم وارد میشه ..... شاید اینجا به عنوان محلی که خیلی صمیمی بچه شیعه ها دور هم جمع شدند بیان این مسئله مهم نباشه اما در اصل منظور من روی عقاید سفت و محکمیه که باید داشته باشیم و به اونها سفارش شدیم .... چه از بزرگان چه از ائمه مون ..... که همیشه باید سلاح علم و ایمان یک فرد اماده برای مبارزه باشه ..... لازم نیست منتظر باشیم تا ببینیم چه موقع باید از هدفهامون دفاع کنیم و اون موقع بریم سراغ یاد گیری ... سراغ کتاب یا هر چیز دیگه .... مهم اون عقیده ایه که باید از اول از ریشه کامل بشه .... شاید اونی که من میخوام بدونم در این اندازه نباشه که شما برید کتاب باز کنید و کاملش رو بگید بلکه اون منظورم باشه که ببینم به قول معروف چی در پنجه داری رو کنی

همین دیگه ... به نظرم نمیاد چیزی دیگه.... شوخی چیزی هم بود حلال کنید... موفق باشید و سربلند 

یا ع ل ی مدد

سلام به hayat_e_tayebe

ممنون از نظر دوستانتون. . . بی نهایت از نقدتون خوشم اومد.

بله حق باشماست.این خیلی بده که آدم نتونه از دین و آیین خودش دفاع کنه!

منم چون دیدم در جمعی هستم که همه مسلمان و با اعتقادم دیگه خیلی توضیح ندادم

ولی بله اینم یک مشکل دیگه است که نمی تونم اطلاعاتم رو به خوبی منتقل کنم.

چشم هم کتاب بیشتر می خونم هم فن بیانم رو تقویت می کنم.