سلام
من این تاپیک را این جا زدم چون حس کردم کاربر های بیشتری می آن سر میزنن
من قراره تاین جا شعر هامو بنویسم
دوس دارم نظر بدید
h.a.ch
کل آیتم ها 14
بسیار عالیتنها می آییو طنین کلامتبر صفحه کاغذ جان می گیرد
شعر هایم؟!این ها که شعر نیستیک مشت واژه استکه با مخلوط کن محبتقاطی پاطیشان کرده امشعر هایم؟؟!!زیباست..؟؟واژه هایی کهدرجای خود قرارندارندشعر هایم؟؟!میخوانیشان..؟؟؟نثر هایی که استتار به نظم کردندشعر هایم..
1-میدانم که میخندیبه گرمای اشکانمـــــ2-میدانم که رهایمدر آغوشه دستانتـــــ3-میدانم که نیستم در قاب شیشه ای چشمانتـــــمی دانم..که تنهایم......تنها........................سلام وقت بخیر و خسته نباشید.نمیدونم من کم سر میزنم یا شما تازه واردی.به هر حال خوش اومدیاین شعر به نظرم زیبا تر از بقیه بود.واسه همین یه نقد کوچولو بکنم؟هر دو خط یه مفهوم خاص میده (علامت گذاشتم و شماره گذاری کردم.)اما در کل فکر کنم باید این معانی رو به هم ربط بدید.البته این نظر منه ممکنه اشتباه باشه.امیدوارم شاد باشید
Into the sorrow of the night Through the valley of dark dispair Across the black sea of iniquity Where the wind is the cry of the suffering There came a glorious saving light The light of eternal peace Jesus Christ, the King of Kings.
...*.*.*.*.*.,وبلاگ من در تبیان.*.*.*.*.*...
حضور برگ ریزان گرما بخش انجمن ادبیات است