• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن عمومی > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
عمومی (بازدید: 2460)
چهارشنبه 8/4/1390 - 8:29 -0 تشکر 337995
عشق یعنی....

 

"عشق"   كلمه ایی كه ازسه حرف "ع"،"ش"،"ق"تشكیل شده وتو فرهنگ لغت معانی متفاوتی دربارش بیان شده: " ع "علاقه،" ش "شدید،" ق "قلب یعنی ما با آگاهی از معانی اصلی این واژه بی ژروا به هرموضوعی نسبت میدیمش همیشه برامن سوال بوده وهست كه چرا ما انسانها معانی واژگان رو درست وصحیح به كار نمیبریم؟.....

من عاشق نشدم حتی نمیدونم عشق چه جوری وطی چه مراحلی به وجود انسان راه پیدامیكنه؟ ی

عنی هركس بخوادعاشق بشه باید لیلی باشه ومجنون؟شیرین باشه وفرهاد؟.... یعنی عشق فقط بین دوجنس مخالفه؟؟؟

شاید من مفهوم درستی از عشق برداشت نكردم.... ممنون میشم منو راهنماییم كنید تا بتونم مفهوم درستی ازاین واژه داشته باشم....

 

 

زندگي سفري است که به ما مي آموزد

             "دادن وگرفتن يکي ست"

                             وهدف از وجود ما عشق ورزيدن،بخشش وشوق گشودن دست ياري 

                                         به سوي ديگري ست 

یادمن باشد که : اندک است تنهایی من در مقایسه با تنهایی خورشید .

چهارشنبه 26/5/1390 - 10:7 - 0 تشکر 354075

چگونه می توان عشق حقیقی را تشخیص داد؟

اگر عشقی را مشاهده کردید که در مسیر خود متوقف شد باید بدانید که این واقعاً عشقی نبوده که بتوانید با آن به جایی برسید و یا اینکه چیزی را شروع کنید. بلکه فقط ترسی بوده که خود را در نقاب عشق نمایش داده، زمانیکه مهمانی تمام شود و نقاب ها از چهره ها برداشته شود عشق دروغین نیز از بین می رود. عشق مطلق تا بیکران ها ادامه دارد، هیچ گونه تردید و دودلی در خود جای نمی دهد ندارد، توقف و دودلی هم در آن معنایی ندارد، همان چیزی است که می بینید و از طریق شما بدون هیچ واپس زنی و سرکوب شدنی منتشر می شود.

زندگي سفري است که به ما مي آموزد

             "دادن وگرفتن يکي ست"

                             وهدف از وجود ما عشق ورزيدن،بخشش وشوق گشودن دست ياري 

                                         به سوي ديگري ست 

یادمن باشد که : اندک است تنهایی من در مقایسه با تنهایی خورشید .

چهارشنبه 26/5/1390 - 12:30 - 0 تشکر 354175

آیا دهندگی نشانگر آن است که دارای عشق حقیقی هستیم؟

آیا این بخشش ها رابه نیت چشم داشت انجام می دهید؟ و پس از آن ناامید می شوید. اگر پاسخ شما به این پرسش مثبت باشد باید بگوییم که شما عشق حقیقی را تجربه نکرده اید. شاید بزرگترین قلب دنیا را داشته باشید و فرد بخشنده ای باشید، اما اگر از عشق فردی لبریز نباشید نمی توان گفت که عشق شما حقیقی است. بسیاری از افراد دیگران تنها به این دلیل به خود ارجعیت می دهند که در درون وجود خود احساس خلاً می کنند و می خواهند با این کار خلا درونی خود را پر کنند.

زندگي سفري است که به ما مي آموزد

             "دادن وگرفتن يکي ست"

                             وهدف از وجود ما عشق ورزيدن،بخشش وشوق گشودن دست ياري 

                                         به سوي ديگري ست 

یادمن باشد که : اندک است تنهایی من در مقایسه با تنهایی خورشید .

چهارشنبه 26/5/1390 - 12:31 - 0 تشکر 354177

عشق مطلق خودخواهی نیست – تکامل است

زمانیکه خودتان به تکامل رسیده باشید آنوقت است که می توانید در قبال دیگران بخشنده باشید، در غیر اینصورت توقعات و انتظاراتی نسبت به سایرین پیدا می کنید که شاید به زبان نیاورید اما در ذهن خود آنها را می پرورانید، و از طرف مقابل توقع دارید که نیازهای شما را برآورده سازد. به خاطر داشته باشید زمانیکه شما چیزی را از کسی طلب می کنید به عنوان مثال حتی اگر به او عشق می دهید تا در مقابل بتوانید از او عشق دریافت کنید، باز هم اسم این امر را نمی توان عشق گذاشت. عشق خالص آن است که شما هیچ انتظاری از طرف مقابل نداشته باشید. ابتدا باید قادر شوید که خودتان را بدون وجود هیچ گونه قید و شرطی بپذیرید و بدون در نظر گرفتن هیچ گونه محدودیتی دوست بدارید.

فقط تنها زمانیکه خودتان را بی قید و شرط دوست بدارید دیگران هم می توانند شما را دوست بدارند. در غیر اینصورت آنها به طور ناخودآگاه متوجه نیازمندی و تهی بودن شما می شوند و این بخشش شما را به عنوان قرارداد غیر کلامی برای برآورده کردن نیازهایتان تلقی می کنند. به عبارت دیگر آنها تصور می کنند که اگر عشق شما را بپذیرند شما از آنها توقع پیدا می کنید. به همین دلیل است که دیگران گاهی اوقات درها را به روی برخی افراد بخشنده می بندند. آنها با این کار تنها می خواهند خودشان را در مقابل خفاش های احساسی و کسانیکه نقاب بالماسکه به چهره زده اند در امان بدارند. سنگدلی است؟ شاید، اما حقیقت دارد.

زمانیکه سراسر وجودتان مملو از عشق شود شما خود به خود عشق زیادی را نیز از دیگران دریافت خواهید کرد. زمانیکه کمبود عشق دارید شاید به آن خاطر باشد که به دلیل نیازها فردی دیگران را مجبور می کنید که عشق فیلتر شده به شما بدهند. زمانیکه از عشق برای پر کردن نیازهای خود بهره می گیرید، هیچ گاه قادر به تجربه عشق حقیقی نخواهید شد. تنها زمانی می توانید عشق را به طور کامل جذب کنید که کلیه خلاهای درونیتان را پر کرده باشید؛ چراکه عشق تنها از طریق عشق جذب شود. زمانیکه عشق به بیهودگی و خلا برخورد کند خودش هم خالی می شود. زمانیکه عشق به عشق برخورد می کند آنوقت است که عشق بیشتری بوجود می آید.

زندگي سفري است که به ما مي آموزد

             "دادن وگرفتن يکي ست"

                             وهدف از وجود ما عشق ورزيدن،بخشش وشوق گشودن دست ياري 

                                         به سوي ديگري ست 

یادمن باشد که : اندک است تنهایی من در مقایسه با تنهایی خورشید .

چهارشنبه 26/5/1390 - 15:33 - 0 تشکر 354324



چگونه می توانم خودم را بدون هیچ گونه قید و شرطی دوست بدارم؟

عشق حقیقی فی نفسه می داند که به هر کجا که ما می نگریم فقط خودمان را می بینیم و اگر نتوانیم آنچه را که می بینیم دوست بداریم به این دلیل است که شاید واقعاً خودمان را دوست نداریم. تا زمانیکه خودتان را به طور کامل دوست نداشته باشید، نمی توانید دیگران را خالصانه دوست بدارید. اگر هر گونه شرطی برای دوست داشتن فردی خود بگذارید، آنوقت عشق توانایی رشد و گسترش خود را از دست می دهد. تا زمانیکه با خود بگویید تا وقتی او مرا نبخشد، وزنم کم نشود، پول بیشتری کسب نکنم و یا صحبت های از این قبیل مطمئن باشید که عشق فردی شما شرطی است. و این عشق شرطی هیچ وجه تشابهی به عشق خالص ندارد. عشق مطلق یعنی هیچ چیز (و دقیقاً هیچ چیز) نمی تواند مانع عشق ورزیدن شما به خودتان شود. شما الان بدون توجه به شرایطی که در آن قرار دارید، قابل دوست داشتن هستید، فرد جذاب و محبوبی هستید. گاهی اوقات که برخی خواسته هایتان نمی رسید ممکن است خودتان را کمتر دوست بدارید و برای خودتان شرایط سخت تری را قائل شوید اما کار درستی نمی کنید. سعی کنید خودتان را همانگونه که هستید بپذیرید؛ با تمام حسن ها و با تمام نقص ها.

این مسائل شما را از مسیر اصلی منحرف می کنند و نشات گرفته از سیستم عقیدتی هستند که بر اساس ترس های فردی بنا نهاده شده اند. فکر می کنید با دوست داشتن خودتان دچار چه دردسری می شوید؟ از این می ترسید که بیش از اندازه در نظر خود و دیگران قدرتمند جلوه کنید؟! خوب شاید درست باشد چرا که با این عشق محدودی که در حال حاضر نسبت به خودتان دارید قادر نخواهید بود قدرت بی دریغی که از عشق واقعی عایدتان می شود را هضم و کنترل نمایید. به محض اینکه عشق حقیقی به خویشتن را روز به روز و ساعت به ساعت برای خودتان انتخاب کنید، آنوقت تبدیل به فردی می شوید که قابلیت کنترل و ابراز نیروهای غریزی خود را دارد و این تنها راز خلق یک زندگی غنی، مطبوع، مهیج، و کامل است. این زندگی انتظار شما را می کشد، بنابراین به آن پاسخ مثبت دهید.

عشق خالص نسبت به دیگران نیازمند سوختی است که هر لحظه آنها را تغذیه کند. منبع تامین این سوخت از اینجا حاصل می شود که شما خودتان را به خوبی بشناسید. این قدرت بدون وجود عشق هیچ است و عشق بدون وجود این قدرت هیچ می شود. تنها زمانیکه عشق و قدرت با یکدلی و اتحاد در کنار یکدیگر به شکوفایی برسند عشق می تواند به طور چشمگیری رشد پیدا کند و شما هدیه ی شگرف آن را تجربه نمایید.

آرزوی من برای شما توانای پذیرش این هدیه با آغوشی باز است.

برایتان آرزویی جز عشق و آرامش ندارم.



زندگي سفري است که به ما مي آموزد

             "دادن وگرفتن يکي ست"

                             وهدف از وجود ما عشق ورزيدن،بخشش وشوق گشودن دست ياري 

                                         به سوي ديگري ست 

یادمن باشد که : اندک است تنهایی من در مقایسه با تنهایی خورشید .

چهارشنبه 16/6/1390 - 11:25 - 0 تشکر 363358

عشق به‌ندرت به مثابه تجربه‌ای تماماً دلپذیر توصیف می‌شود. عشق تركیبی از هیجان‌های مهار‌ناپذیر و در ظاهر ناهمساز است. آدم‌ها هنگامی که عاشق هستند ترکیب عجیب و غریبی از لذت و درد، اندوه و سرمستی‏، امیدواری و ناامیدی را توصیف می‌کنند. عشق در ظاهر مثل یک سفینه فضایی است که فقط بین دو مکان در حرکت است. بهشت و جهنم، اثر این آشفتگی عاطفی اغلب کاملاً عمیق است. عشق شیوه تفکر و رفتار آدم‌ها را عوض می‌کند. به‌علاوه این تغییرها اغلب با عدم تعادل روانی عمومی همراه است. افراد عاشق کنترل کم‌تری بر رفتارشان دارند و دگرگونی بیشتری احساس می‌کنند. یعنی توانایی اندکی برای قضاوت‌های شناختی و عقلانی دارند. عشق با دامنه گسترده‌ای از نشانه‌های بیماری در بدن هم ارتباط تنگاتنگ دارد. عاشقان اغلب به‌عنوان افرادی تبدار، رنگ پریده و تحلیل رفته، كم خواب و كم خوراك توصیف می‌شوند.

زندگي سفري است که به ما مي آموزد

             "دادن وگرفتن يکي ست"

                             وهدف از وجود ما عشق ورزيدن،بخشش وشوق گشودن دست ياري 

                                         به سوي ديگري ست 

یادمن باشد که : اندک است تنهایی من در مقایسه با تنهایی خورشید .

چهارشنبه 16/6/1390 - 11:26 - 0 تشکر 363359

دانشمندان از دیرباز به پدیده عشق علاقه‌مند بوده‌اند، اما تا امروز تعریف دقیق و فراگیری از عشق که بتواند همه را قانع بسازد ارایه نگردیده است. برخی معتقدند که به‌طور غریزی عشق را می‌شناسند. بنابراین اصلاً زحمت تعریف کردن آن‌را به خود نمی‌دهند. اما در سال‌های اخیر دانشمندان تحقیق‌های گسترده‌ای درباره عشق صورت داده و به یافته‌های بسیار جالبی نیز دست یافته‌اند و نظریه‌پردازان صاحب کلامی افلاطون و پورسینا گرفته تا فروید، مازلو، استنبرگ و . . . فرضیه‌های جالبی در مورد عشق ارایه داده‌اند. همچنین به‌واسطه آزمایش‌های گوناگون تفاوت‌های ابراز عشق در دو جنس مرد و زن مشخص گردیده، برای مثال مشخص شده است که زنان در عشق به دوستی و منافع مشترک بیشتر بها می‌دهند و بیشتر از مردها از حسادت رنج برده و وابستگی بیشتر به فرد مقابل خود پیدا می‌کنند. هرچند ارایه تعریف واحدی از عشق مشکل می‌باشد اما می‌توان گفت: عشق نوعی دلبستگی میان دو انسان و یا انسان و یک حیوان و یا شی است که انواع مختلفی دارد.



هرچه گویم عشق را شرح و بیان چون به عشق آیم خجل گردم از

گرچه تفسیر زبان روشنگرست لیک عشق بی‌بیان روشن‌ترست

زندگي سفري است که به ما مي آموزد

             "دادن وگرفتن يکي ست"

                             وهدف از وجود ما عشق ورزيدن،بخشش وشوق گشودن دست ياري 

                                         به سوي ديگري ست 

یادمن باشد که : اندک است تنهایی من در مقایسه با تنهایی خورشید .

چهارشنبه 16/6/1390 - 11:29 - 0 تشکر 363360

وقتی در مورد عشق صبحت می‌کنیم یا مطلبی می‌خوانیم یا چیز جدیدی می‌شنویم ناخودآگاه تصور ما به حالتی شیرین از با هم بودن و با هم ماندن جلب می‌شود. برای عشق نمی‌توان توصیف و یا توضیحی ارایه داد. زیرا هرکس با دیدگاه خاص و با توجه به روحیه و طرز فکری که ویژه خودش می‌باشد برای عشق دلیل می‌آورد و یا آن‌را زیبا و خوب و یا عاملی دردسرساز توصیف می‌کند.

عشق در اشکال مختلف می‌تواند وجود داشته باشد اما تجلی‌ای از آن از سپیده دم تاریخ مکتوب، انسان را محصور خود کرده و آن عشق میان دو انسان است. وقتی که عاشق هم می‌شوند. عشقی که بیشتر از آن به‌عنوان عشق پرشور یا رمانتیک نام برده‌اند. قدیمی‌ترین شعر عاشقانه موجود در هجدهمین سلسله پادشاهی مصر باستان سروده شده است. نکته عجیب در این‌باره این است که چطور ترانه‌ها که بالغ بر 3500 سال پیش سروده شده است شامل احساس‌ها و واژه‌هایی هستند که هنوز در بسیاری از ترانه‌های عاشقانه فعلی نظیر آن‌ها را می‌توان یافت. فرهنگ نوین قرن نهم الاسمایی مدت‌ها در بین عرب‌های بادیه‌نشین سفر کرد تا اطلاعاتی درباره ریشه و تعریف‌های مختلف کلمه عشق بیابد. در بین نوشته‌های او نوشته زیر قابل تامل است. «از عربی بادیه‌نشین درباره عشق پرسیدم و او گفت: عشق به قدری والا و متعالی است که دیده نمی‌شود و از چشمان مردمان پنهان است و به همین دلیل مانند سنگ چخماق در سینه پنهان شده است و وقتی که روشن شود آتشی برپا می‌کند. این آتش مادامی که تک و تنها باشد پنهان می‌ماند».

زندگي سفري است که به ما مي آموزد

             "دادن وگرفتن يکي ست"

                             وهدف از وجود ما عشق ورزيدن،بخشش وشوق گشودن دست ياري 

                                         به سوي ديگري ست 

یادمن باشد که : اندک است تنهایی من در مقایسه با تنهایی خورشید .

چهارشنبه 16/6/1390 - 11:32 - 0 تشکر 363362

دیدگاه افلاطون به عشق:

اولین کسی که خارج از سنت ادبی تحلیل قانون‌مندی از نتایج روان‌شناختی عشق ارایه داد افلاطون بود. او مشخص کرد که عاشق شدن و دچار مرض عشق بودن تقریباً همواره با هم رخ می‌هد. افلاطون در رساله مدروس این طور بیان می‌کند که وقتی کسی معشوقش را می‌بیند روحش به یاد وضعیت تکامل یافته‌ای می‌افتد که قبل از تولد از آن برخوردار بوده است. این یادآوری باعث تجدید روح می‌شود که از آن به‌صورت رشد مجدد بال‌ها تعبیر می‌شود همزمان با رشد بال‌ها، روح به تپش می‌افتد و با احساس‌هایی مانند عذاب وجدان، آزردگی، درد و . . . به ستوه می‌آید. البته روح به‌طور همزمان لذت را هم تجربه می‌کند. زیرا درد با خاطره اولیه تکامل ارتباط دارد. فردی عاشق به‌خاطر شیدایی و شوریدگی‌اش شب‌ها خوابش نمی‌برد و روزها آرام و قرار ندارد.

زندگي سفري است که به ما مي آموزد

             "دادن وگرفتن يکي ست"

                             وهدف از وجود ما عشق ورزيدن،بخشش وشوق گشودن دست ياري 

                                         به سوي ديگري ست 

یادمن باشد که : اندک است تنهایی من در مقایسه با تنهایی خورشید .

چهارشنبه 16/6/1390 - 11:33 - 0 تشکر 363363

نظر پورسینا از عشق:

توصیف پورسینا از عشق نسبتا مفصل است. پورسینا یقین دارد که عشق یک بیماری بالینی است. او مانند جالینوس تعیین دارد که نشانه‌های عشق در بدن محصول عدم تعادل شیمیایی است که عواملی روان‌شناختی به‌خصوص وسواس فکری درباره معشوق سبب‌ساز آن هست. هنگام بروز عشق قدرت منطق و استدلال کاملاً دچار ضعف و سستی می‌شود. تفکر به توهم تبدیل می‌شود و اختلال در وضع روحی و احساسی به‌صورت روان‌پریشی آشکار می‌شود.

زندگي سفري است که به ما مي آموزد

             "دادن وگرفتن يکي ست"

                             وهدف از وجود ما عشق ورزيدن،بخشش وشوق گشودن دست ياري 

                                         به سوي ديگري ست 

یادمن باشد که : اندک است تنهایی من در مقایسه با تنهایی خورشید .

چهارشنبه 16/6/1390 - 11:33 - 0 تشکر 363364

دیدگاه ابن‌حازم به عشق:

ابن‌حازم در 994 میلادی متوجه شد که چندین نوع مختلف عشق وجود دارد. عشق روحانی، عشق خانوادگی، عشق دوستانه و تنها یک عشق وجود دارد که همراه با اختلال عاطفی است. در هیچ یک از انواع دیگر عشق چیزی مثل این روی نمی‌دهد. مشغول شدن ذهن، برهم خوردن قوه استدلال، مالیخولیا، ناآرامی خلق و خو، تغییر طبع و تنش طبیعی، بی‌حوصلگی، شکوه و ناله و تمام دیگر نشانه‌های یک پریشانی حالی عمیق که با عشق پرشور همراه است. بنابراین عشق به گونه‌ای تناقض در یک بیماری مزمن گیج کننده «مرضی لذت بخش» و «ناخوشی‌ای دلپذیر» است و اکثر نشانه‌های فردی عشق را توصیف می‌کنند مانند: نگاه خیره تفکر برانگیز، کم حوصلگی، کم حرفی مفرط، علاقه شدید به تنهایی، ضعف و لاغری، گریه و زاری و بی‌خوابی.

زندگي سفري است که به ما مي آموزد

             "دادن وگرفتن يکي ست"

                             وهدف از وجود ما عشق ورزيدن،بخشش وشوق گشودن دست ياري 

                                         به سوي ديگري ست 

یادمن باشد که : اندک است تنهایی من در مقایسه با تنهایی خورشید .

برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.