تبیان، دستیار زندگی

به نام خدا

سلام

"آیا جن می تواند واردجسم انسان شود؟ اگر م یشود چطوری؟"

ودارای چه اختیاراتی است؟

وچگونه میشود از شر اجنه خلاص شد؟

یا چگونه از ورود جن به جسم باید جلوگیری کرد؟

به نام خدا سلام اما آنچه ما در باره ابليس بايد معتقد باشيم اين است که ابليس همان شيطان اوليه بوده که سجده بر حضرت آدم (ع) نکرد، و آيا او از جن بوده يا از جنس ملائکه اختلافست، و اعتقاد اماميه بر آنست که او از جنس ملائکه نيست بدليل فرمايش حقتعالي کان من الجن (از جن بود) و اينکه گفته شده جن از اجتنان مشتق شده بمعني استتار است پس اطلاق لفظ جن بر ملائکه جايز است چون از ديدهها پنهانند خلاف ظاهر است چون حقيقت جن حيواني است داراي جرم شفاف که از آتش آفريده شده که بشکلهاي مختلف درميآيد و اولاد و ذريه دارد که در سوره کهف آيه 48 ميفرمايد افتخذونه و ذريته اولياء من وني و هم لکم عدو (آيا پس ميگيريد او را ابليس را) و فرزندانش را دوستان از غير من و ايشان مر شما را دشمنند) و ملائکه از نور خلق شدهاند و زاد و ولد و خوردن و آشاميدن ندارند و در سوره تحريم آيه 6 ميفرمايد لا يعصون ا لله ما امرهم و يفعلون ما يومرون (ملائکه خدا را نافرماني نمي کنند بر آنچه که ايشان را امر کند، و انجام ميدهند آنچه را که امر کرده شوند)

به نام خدا سلام اين آيه هم شاهد است بر اينکه ملائکه نافرماني نميکنند پس ابليس از ملائکه نبود که نافرماني کرد و در سوره فاطر آيه 1 ميفرمايد جاعل الملائکه رسلا (و فرشتگان را رسولان پيغمبران خود گردانيد) رسولان منزه از فسقند که اگر فسق بر آنها روا بود راه ذکب بر ايشان گشوده ميشد و اعتبار بر قولشان نبود، و آنچه اين مطلب را تاييد ميکند روايتي است که در فتسير منهج از ابن بابويه نقلميکند که جميل دراج گفت از ابي عبدالله (ع) پرسيدم که ابليس از ملائکه بود؟ فرمود: نه ! بلکه از جن بود و با ملائمه مختلط بود و ايشان تصور ميکردند که از ايشان باشد و در زماني که مامور شدند ملائکه بسجود، و او از آن ابا کرد دانستند که او از ايشان نيست . و از ابن عباس روايت کرده که ميان ملائکه و جن مقاتلهي واقع شد ملائکه ابليس را که در سن صباوت (کودکي) بود برده کردند و او در ميان ايشان ميبود تا امر بسجود واقع شد ملائکه منقاد شدند و ابليس جهت جنيت ابا نمود و حقتعالي در حق او فرمود که الا ابليس کان من الجن (مگر ابليس که از جن بود ) خداوند زماني که او را راند و رجيم فرمود، چون ابليس عبادت کرده بود پروردگار خود را که در سفينه البحار نسبت بامام صادق (ع) داده شده که ابليس خدا را در آسمان، هفت هزار سال در دو رکعت نماز عبادت کرد پس خداوند او را بسبب عبادتش پاداش عطا فرمود. پاداش او اين بود که در سوره حجر آيه 36 ميفرمايد قال رب فانظرني الي يوم يبعثون (ابليس گفت اي پروردگار من پس مهلت ده مرا تا روزي که مردم برانگيخته شوند) قال فانک من المنظرين الي يوم الوقت المعلوم (در جواب او فرمود بدرستي که تو از مهلد داده شدگاني تا رزو وقت دانسته شده) بعد شيطان قسم ياد کرد که هر آينه براي آدميان در زمين گناه را بيارايم و همه ايشان را گمراه گردانم مگر بندگان خالص شده ترا از ايشان، که مکر و فريب مرا در ايشان اثري نباشد که در سفينه البحار در حديث نبوي (صلي الله عليه و آله و سلم) است (که پيغمبر (صلي الله عليه و آله و سلم) به مخاطب خود فرمود:) و اما دشمنان تو از جن ابليس و لشگريان اوست پس چون آمد ترا و گفت پسرت مرد، بگو: جز اين نيست خلق زنده شدند براي اين که بميرند و پاره تن من داخل بهشت ميشود و مرا خوشحال و مسرور ميکند، پس چون امد ترا و گفت مالت رفت، بگو: حمد براي خدائي است که داد و گرفت و از من زکات را برد و بر من زکاتي نيست، و چون ترا آمد و گفت براي تو که مردم بتو ظلم ميکنند و تو ظلم نميکني، پس بگود: جز اين نيست عقاب و عذاب روز قيامت براي کساني است که بمردم ظلم ميکنند و بر محسنين عذاب و عقابي نيست، و زماني که آمد ترا و گفت بتو چه بسيار است احسان تو، که اراده دارد عجب را در تو داخل کند پس بگو: بديهاي من بيش از احسان من است، و چون آمد ترا و گفت بتو چه بسيار است نماز تو، بگو: غفلت من بيش از نماز من است، و زماني که گفت بتو، چه بسيار مردم را عطا ميکني، بگو: آنچه ميگيرم بيش از چيزي است که ميدهم، و وقتي که گفت براي تو، چه بسيارند کساني که ظلم کردند بتو، بگو: کساني که من بايشان ظلم کردم بيشترند، و چون آمد ترا گفت براي تو، چه بسيار عمل ميکني، بگو: بمدقاري که ظلم و نافرماني کردهام  

به نام خدا سلام در بحار الانوار از خصال بسند معتبر از حضرت صادق (ع) روايت شده فرمود: که چون نوح (ع) از کتشي فرود آمد ابليس عليه اللعنه بمزد او آمد و گفت: هيچ کس در زمين منتش بر من بزرگتر از تو نيست نفرين کردي براي فاسقان و مرا از شغل گمراه کردن ايشان راحت کردي، دو خصلت تو را تعليم ميکنم، زنهار که حسد بر کسي مبر که حسد با من کرد آنچه کرد، و زنهار که حرص مدار که حرص نمود با آدم آنچه نمود. و در همان کتاب بسند معتبر از حضرت امام محمد باقر (ع) روايت شده فرمود: که چون نوح (ع) نفرين بر قوم خود کرد و ايشان هلاک شدند ابليس لعنه الله بنزد او آمد و گفت تو را بر من نعمتي است ميخواهم تو را مکافت کنم و پاداش دهم بر آن نعمت، نوح (ع) فرمود: که من دشمن دارم را که بر تو نعمت داتشه باشم، بگو آن نعمت چيست؟ گفت: نعمت آنست که نفرين کردي بر قوم خود، و ايشان را غرق کردي و کسي نماند که من او را گمراه کنم پس براحت افتادم تا قرن ديگر بهم رسند و آنها را گمراه کنم، نوح (ع) فرمود: مکافات تو چيست؟ گفت: در سه موطن و محل مرا ياد کن که نزديکترين احوال من، بسوي بنده وقتي است که در يکي از اين سه حالت باشد، مرا ياد کن در وقتي که بغضب آئي، و مرا ياد کن در وقتي که ميان دو کس حکم کني، و مرا ياد کن در وقتي که با زني تنها جائي باشي و ديگر با شما نباشد (که در اين سه جا شيطن حاضر است و بگناه ميکشاند)

به نام خدا سلام   اگر بيشتر خواستي بکتاب بحار الانوار جلد 63 مراجعه کن که بيش از صد و هشتاد حديث درباره ابليس لعين، مرحوم مجلسي از کتب مختلف نقل کرده و همچنين ساير کتب احاديث و تفاسير را درباره اين ملعون مطالعه کن، تا براههاي ديگر اين دشمن بيشتر آگاه شوي، در خاتمه چند حديث هم درباره نجات از اين دشمن و دور شدن او ذکر ميکنيم . در بحار الانوار از خصال بسندش از حضرت صادق (ع) روايت کرده که فرمود: ابليس گفت پنج چيز است که براي من قدرت و توانائي بر هر گونه تصرف در اين پنج چيز نيست و ساير مردم در مشت منند (اول) کسي که چنگ زند و تمسک جوي بدين خدا و سنت پيغمبر (صلي الله عليه و آله و سلم) بنيت صادق و توکل بر خدا کند بر جميع امورش. (دوم) کسي که زياد تسبيح کند خدا را در شب و روزش. (سوم) کسي که بپسندد براي برادر مومن خود آنچه براي خودش ميپسندد. (چهارم) کسي که چون مصيبتي باو رسيد جزع و بيتابي نکند بر مصيبت. (پنجم) راضي باشد بآنچه خدا براي او قسمت کرده و براي روزيش غم نخورد برگرفته از کتاب صدو ده درس اعتقادي از نهج البلاغه نوشته حبوباتي  

به نام خدا سلام براي اينکه بهتر بتونيم در اين مورد بحث کنيم ومانند دهکده عزيزم از چيزي نترسيم لازم شناخت جزئي درباره ابليس داشته باشيم به همين منظور اين اطلاعات رو در اختيار شما همراهان خوب قرار دادم که بيخودي نترسيم ومطمئن باشيد اگر شيطان يا جن ها برما تسلط پيدا ميکنند بخاطر رفتار اشتباه ماست کافيه ما راه رو درست بريم هرگز تو جنگال اين موجودات نميافتيم پس حتما حتما مطالب رو خوب بخونيد وبدونيد شيطان تو چه مواقعي برما مسلط ميشه ودر چه مواقعي هرگز راهي براي تسلط برما نداره امروز داشتم تفسير سوره ق رو ميخوندم از حرف شيطان هنگام قيامت در پيشگاه خدا متعجب شدم شيطان ميگويد خدايا من اينها رو گمراه نکردم بلکه خودشان در گمراهي اشکار بودند پس براي اينکه از شر اين موجود موذي رها بشيم بايد اولا بخدا پناه ببريم دوما :خودمون رو از گمراهي دربيارم وهرگز بسوي گمراهي نريم پس اين مطالب رو بخونيد نظر بديد تا بعدا درباره اينکه ايا اين موجودات ميتونند وارد بدن انسان بشوند واز انسان سلب اختيار کنند ؟؟يا نه بيشتر باهم بحث کنيم راستي اگر قرار باشه من بتنهايي تو اين بحث حرف بزنم جريمه ميشيدااا بحث رو ادامه نميدم پس با ما باشيد (اگر شرکتم نکرديد مطمئن باشيد ادامه ميدم دي)

به نام خدا سلام شايد سيستم موقع ثبت مطلب هنگ کرده همونطوريکه مدير انجمن هم گفتند چيزي ثبت نشده پس جناب ميلادي گرامي بيخودي گردن جن ها نياندازيد  QaEthaگرامي حتما مطلبتون رو دوباره ثبت کنيد استفاده ميکنيم

مومنان اجنه پسر علامه نقل مي کردند: در زمان کودکي در محله خواجوي اصفهان منزل داشتيم و شبها پدرم منبر و سخنراني داشتند و افراد دنبالشان مي آمدند و ايشان را مي بردند. يک شب من هم همراه پدرم راهي شدم. از محله خودمان که خارج شديم از مسيري گذشتيم که کوچه ها و گذرهايي داشت در حاليکه در آن زمان در بيرون از محله خواجوي خانه و آبادي وجود نداشت و من در آن لحظه متوجه اين مطلب نبودم بالاخره وارد باغي شديم که جمعيت زيادي در آن بود. پدرم به منبر رفته و براي آنها سخنراني نمودند. پس از اتمام منبر که خواستيم برگرديم، ديگر اثري از آن جمعيت نديدم و در تمام طول مسير برگشت هم از آن فردي که همراه ما مي آمد و فانوس به دست داشت به شدت مي ترسيدم و يکي از ويژگي هاي اهل آن مجلس اين بود که پاهايي شبيه سم داشتند. بعد فهميدم که آنها، مجلس گروهي از مومنان و شيعيان از طايفه اجنه بوده است. منبع  http://www.salehin.com/fa/mir/hekayat/index.htm

از سعد اسكاف نقل شده كه مى گويد: اجازه خواستم تا خدمت امام باقر عليه السلام شرفياب شوم . گفتند: عجله نكن كه جمعى از برادران شما نزد ايشان هستند، فاصله اى نشد كه دوازده مرد، شبيه قومى از هندوها كه قباهاى تنگ بر تن و كفشهايى به پا داشتند بيرون آمدند، سلام دادند و گذشتند و من به حضور امام باقر عليه السلام شرفياب شدم ؛ عرض ‍ كردم ، اينهايى كه از خدمت شما رفتند من نشناختم ، اينها كه بودند؟ فرمود: ((آنها گروهى از برادران جن بودند. سعد مى گويد، پرسيدم : جنيان بر شما ظاهر مى شوند؟ فرمود: آرى همان طورى كه شماها نزد ما مى آييد، نمايندگان آنها نيز در حلال و حرامشان به ما مراجعه مى كنند.)) منبع کتاب کشف الغمه از اين روايت ميشه فهميد که جن ميتونه به شکل انسان دربياد

سلام مطلب در مورد همين موضوع بود و نحوه عملکرد شيطان و اجنه و تاثيراتشون در انسان و اينکه قبل از ديدن تايپيک شما در موردش حرف ميزديم و با استفاده از آيات و برخي بيان ها به يه نکته کوچولو رسيديم اما کي مياد اين همه رو توصيح بده ان شاءالله در فرصتي ديگر

سلام ببخشيد من يه جيزي رو متوجه نشدم يعني جنس جن و شيطان يکي هست؟ يادمه تو برنامه ي اين شبها اين رو رد کردند لطفا اين رو توضيح بديد