• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن طنز و سرگرمی > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
طنز و سرگرمی (بازدید: 3732)
يکشنبه 8/3/1390 - 8:44 -0 تشکر 323155
لطیفه های قدیمی

سلام

در اینجا می خواهیم لطیفه ثبت كنیم.حواستون باشه گفتم لطیفه ..نه جوك.

خصوصیات این لطیفه ها اینه كه به گذشته بر می گرده وخیلی ازاونا هم شاید واقعا اتفاق افتاده باشه.اینم اولیش:

خواجه منعمى مقبره منقش بسیار عالى براى خود ساخت و بنّایان در مدت یكسال تمام آن را به اتمام رسانیدند. روزى كه مقبره تقریباً نیمه‏تمام شده بود خواجه به بناء گفت: این مقبره دیگر به چه احتیاج دارد و چه مى‏خواهد؟! بناء گفت: وجود مبارك!!

                          این نیز بگذرد.....
چهارشنبه 18/3/1390 - 13:7 - 0 تشکر 328747

سلام مرد پريشان و درمانده‌اي دستمال آردي روي سر گذاشته بود و مي‌رفت. در بين راه گفت: - خداوندا! گره از کار من ِ درمانده بگشا! در اين وقت، گره‌ي دستمال باز شد و تمام آردها ريخت! مرد بخت‌برگشته عصباني شد و گفت: - خداوندا! چهل سال است خدايي مي‌کني و هنوز بين گره‌ي «کار» و گره‌ي «دستمال» فرق نمي‌گذاري!؟ منقول از کتاب «گنجينه‌ي لطايف» __________________

                          این نیز بگذرد.....
چهارشنبه 18/3/1390 - 13:9 - 0 تشکر 328751

سلام مردي به نزديک اياس ِقاضي آمد و گفت: « اي امام مسلمانان، اگر خرما خورم، دين مرا هيچ زيان دارد؟ » گفت:« ني. » گفت:« اگر قدري سياهدانه با آن بخورم، چه باشد؟ » گفت:« باکي نباشد. » گفت:« اگر آب خورم چه شود؟ » گفت:« روا باشد. » آن مرد گفت:« پس شراب ِ خرما همين سه اخلاط بيش نباشد، او را چرا حرام مي گويي؟ » قاضي گفت:« اي شيخ، اگر قدري خاک بر تو اندازم، تو را هيچ اذيت کند؟ » گفت:« ني. » گفت:« اگر مشتي آب بر تو ريزم، هيچ ترا درد کند؟ » گفت:« ني. » گفت:« اگر آب و خاک با هم بياميزم و از آن خشتي کنم و بر سرت زنم چون باشد؟ » گفت:« سرم بشکند! » گفت:« همچنان که اينجا سرت بشکند، آنجا هم عهدِ دينت بشکند. » مرد هيچ جواب نيافت، خجل شد و بازگشت. «جوامع الحکايات - سديدالدين محمد عوفي»

                          این نیز بگذرد.....
يکشنبه 5/4/1390 - 9:55 - 0 تشکر 337096

سلام روزي يكي از همسايه‌ها خواست خر ملانصرالدين را امانت بگيرد. به همين خاطر به در خانه ملا رفت.  ملانصرالدين گفت: "خيلي معذرت مي‌خواهم خر ما در خانه نيست". از بخت بد همان موقع خر بنا كرد به عرعر كردن. همسايه گفت: "شما كه فرموديد خرتان خانه نيست؛ اما صداي عرعرش دارد گوش فلك را كر مي‌كند." ملا عصباني شد و گفت: "عجب آدم كج خيال و ديرباوري هستي. حرف من ريش سفيد را قبول نداري ولي عرعر خر را قبول داري."

                          این نیز بگذرد.....
سه شنبه 21/4/1390 - 8:51 - 0 تشکر 338225

سلام

سلطان محمود روزى در غضب بود، طلحك خواست كه او را از آن ملالت بیرون آرد، گفت: اى سلطان نام پدرت چه بود؟ سلطان برنجید و گفت: مردك تو با آن سگ چه كار دارى؟ طلحك گفت: نام پدرت معلوم شد، نام پدر پدرت چون بود؟

                          این نیز بگذرد.....
برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.