دجّال یا مسیح دروغین[Antichrist]
«دجّال آن سه تن را به سرعت از میان خواهد برد جنگ او 27 سال طول خواهد كشید.
همه كسانى را كه با عقیده او مخالفت كنند مىكشد و زندانى و تبعید مىكند خون كشتگان،آب را رنگین مىكند و زمین از ضربات سوراخ مىشود».
(هشتم-77) عبارت مسیح دجال،یا ضدّ مسیح[Antichrist]،به معناى كسى است كه با حضرت مسیح(ع)مخالفت یا او را انكار مىكند،و به همین معنى در نامههاى یوحنا و در انجیل متّى،آمده است.ولى در كتاب(پیشگوییها)از دیر باز،به معناى [وحشى Beast]به كار مىرود.این عبارت براى امپراتور روم نرون به كار مىرفت كه بسیار در مبارزه با مسیحیان نخستین تلاش مىكرد،سپس اتهامى شد كه برخى از سیاستمداران یا رهبران كلیسا به برخى دیگر وارد مىكردند،و در پایان عصر اصلاح یعنى قرن پانزدهم تهمتى بود كه به پاپ،رهبر كلیساى كاتولیك مىزدند،تا او را از چشمها بیندازند و از ارزش و اعتبار او بكاهند،و اهداف دیگرى نیز داشتند.در زمان نوستر دامس،معناى آن،كسى بود كه كلیساى كاتولیك را نابود مىكند یا مىخواهد حاكمیت آن را از میان ببرد.
سه چیزى را كه نابود مىكند به گمان بیشتر،سه سرزمین،یا سه كشور است كه با حجم ویرانگرى این شخص تناسب دارد،و عبارت(كسانى كه از عقیده او جدا شوند)در اصل،واژه[Heretiyue]بوده كه به معناى(اهل بدعت)است كه از عقیده رسمى جدا شده و با كمى گسترش در معناى آن مىتواند،به معناى كسى باشد كه نظرى بر خلاف دجّال دارد.
سوراخهایى كه در زمین پدید مىآید،به نظر من تنها مىتواند اشاره به بمبها و موشكها باشد كه هر كس آثار اصابت آنها را دیده مىباشد؛مىداند به ویژه وقتى به مقدار فراوان فرود بیایند،زمین را مانند غربال،سوراخ سوراخ مىكنند،این اشاره شما را وادار مىكند كه او را چنین تصور كنید كه بر روى یك صندلى در هواپیما نشسته و در هوا پرواز مىكند و از آن بالا به پایین مىنگرد و آثار ویرانى جنگ را مىبیند،و این دوست ما چنان آن را توصیف كرده كه گویا در زمان ما مىزیسته است.
این مسیح دروغین جنگهاى پى در پى به راه مىاندازد كه بیست و هفت سال به طول مىكشد و جز قتل و زندان و تبعید چیزى نمىشناسد و هر كس نظرى مخالف با او داشته باشد یا قضاوتى كه ناخوشایند او باشد بكند.با او اینگونه رفتار مىكند و تنها از كشتهها پشته مىسازد،و تاریكى بر تاریك مىافزاید و خونهایى به راه مىاندازد كه رودها را به رنگ سرخ در مىآورد.و بمبها و راكتها و موشكها بر زمین چنان مىبارد كه زمین را سوراخ سوراخ مىكند به نظر شما،مقصود كیست؟! او یك بار دیگر هم به دجال مىپردازد و در دو بیتى دیگرى در قرن یا فصل دیگرى چنین مىگوید: «رئیس لندن را نیروى آمریكا پشتیبانى مىكند هنگامى كه سرما منطقه اسكاتلند را چون سنگ منجمد سازد رهبر سرخها دجال را نزد خود دارد تا اندازه بسیارى ترس آور است و همه را دچار مشكل مىسازد».
(دهم-66) رئیس لندن،به یقین،نخست وزیر انگلستان است.نوستر دامس در اینجا از آمریكا دقیقا نام مىبرد و تنها به این بسنده نكرده كه او را با آمریكا مقایسه كند،بلكه آن را داراى قدرتى مىداند كه نخست وزیر انگلستان هم نیازمند آن است،به نظر من این به راستى شگفت انگیز است كه این مرد،نقش با اهمیت آمریكا در آینده را توانسته به همین صورتى كه امروز مىبینیم پیش بینى كند،با اینكه در آن روز آمریكا چیز مهمى نبود،بلكه تنها زمینهاى پهناورى بود كه بسیارى از مردم نام آن را هم نشنیده بودند،بلكه نخستین آبادانى شناخته شده در آمریكا در سال 1606 در ویرجیینا پدید آمده است و بر پاكننده آن نیز یك شركت بازرگانى انگلیسى بوده كه اجازه آن را از پادشاه انگلیس جیمز اوّل گرفته و آنهم سالها پس از مرگ نوستر دامس بوده است.
رهبر سرخها بى تردید،رهبر اتحاد جماهیر شوروى است.ما مىبینیم كه او در این دو بیتى دجال را به گونهاى با اتحاد شوروى ربط مىدهد،و به نظر مىرسد كه نوعى وابستگى و همراهى حكومت سرخها را وادار مىسازد كه از این مرد پشتیبانى یا با او سازش و به او كمك كنند.
بنابراین،پیشگویى حاضر،درباره یك صحنه تاریخى سخن مىگوید كه در آینده پدید خواهد آمد،و محور حوادث و قهرمان آنها همین دجال است كه او را بسیار ترس آور مىخواند و مىگوید:كه او همه طرحها را به سختى و مشكل مىكشاند.این سه طرف كه نقش اصلى در این اوضاع دارند،انگلیس و آمریكا و اتحاد شوروى (روسیه)هستند چنانكه مىبینیم،او به نخست وزیر انگلستان نقش ابتكار و پیشقدمى در كار را مىدهد و آمریكا را پشتوانه و یار و یاور او مىشناسد.
این صحنه تا اندازهاى هم وقت گذارى شده و در سطر دوّم مىگوید:هنگامى كه موجى از سرماى سخت،شمال مجمع الجزایر بریتانیا را در مىنوردد و آنها را به یخهایى چون سنگ تبدیل مىكند.
نوستر دامس در دو بیتى دیگرى از قرن نهم،دجال را یاد مىكند ولى در اینجا او را ناقص و نارسا مىخواند و نام مسیح دجال یا دجال را بر او نمىنهد،و مىگوید.
«دجال ناقص به سرعت به اوج قدرت مىرسد و مایه بدبختى مردم[لرن loraine]مىگردد سرخها در مرحله انتظار آمدن پادشاهى تازه،ضعیف مىشوند این بار مسلمانان هستند كه باید از آنها ترسید».
(نهم-50) [لرن Loraine]نام منطقهاى در شمال شرقى فرانسه در مرز آلمان است،و مىتواند اشاره به مردم فرانسه باشد.همین نام به دو شهر دیگر یكى در آمریكا(در ایالت كانزاس)و دوّمى در كنیزلند گفته مىشود،ولى به دلایلى كه گفته شد،این نام، به همان معناى اوّل است.
سرخها،همان كمونیستها هستند.واژه(مسلمانان)در متن اصلى به صورت [Barbaris]آمده كه ساكنان ساحل بربر در شمال آفریقا هستند،كه احتمال قوى اشاره به مسلمانهاست،همچنین ممكن است اشاره به مردم ساكن همین سواحل باشد،ولى ما بهتر دیدیم كه واژه(مسلمانان)را به جاى آن بگذاریم زیرا دیدهایم كه نوستر دامس،همیشه با رمز به مقصود خود اشاره مىكند،و مناطق جغرافیایى و قومیتهاى مختلف را اراده مىكند.
به همین علّتها،بدبختى یاد شده در اینجا ویژه مردم فرانسه نخواهد بود،بلكه طرف فرانسوى با همه وابستگیهایش و پیمانها و عهدنامه سیاسى و نظامیش مانند پیمان ناتو مراد است كه فرانسه هم یكى از اعضاى آن به شمار مىآید.
این دو بیتى با دو بیتى پیشین ارتباط دارد و بعد جدیدى به این وضع تاریخى كه ما در پى آن هستیم،مىدهد.این مردى كه او را ناقص و نارسا مىخواند و مىگوید دجالى است كه به اوج قدرت مىرسد و بدبختى بزرگى براى غرب به بار مىآورد،و این بدبختى و دامنه آن روشن نیست،ولى هرگز به سود بلوك كمونیستى نخواهد بود،زیرا اینها هم به نوبه خود،دچار ضعف مىشوند،و همه اینها در [Interrynum]خواهد بود كه تعبیر او در سطر سوّم از متن اصلى است و ما آن را به (مرحله انتظار پادشاهى تازه)ترجمه كردیم،زیرا معنایش این بود،مرحلهاى كه پس از مرگ پادشاه یا رهبر دولتى است و هنوز پادشاه جدیدى تعیین نشده یا بر تخت نشسته است،كه در این مرحله،بلا تكلیفى و سرگردانى و ندانم كارى همه را افرا مىگیرد،و در اصل همین كلمه به كار رفته بود.این اشاره به آن است كه جهان در این وضع،در انتظار حاكم تازه،رهبر تازه و نظام تازهاى به سر مىبرد،ولى این پادشاه كیست؟و نوع حكومت او كدام است؟به نظر من او در سطر آخر،به آن اشاره مىكند و مىگوید:یكبار دیگر این مسلمانها هستند كه باید از آنها ترسید و پرهیز كرد.گویا با این تعبیر مىگوید:قدرت،پس از این،به دست مسلمانان خواهد افتاد و فرمانروایى موعود،از این گروه خواهد بود،و منازعات بین المللى سرانجام كار را به جایى مىرساند كه آنها فرمانرواى جهان شوند.
ولى این دجال نیمه كاره كیست كه محور همه این اختلافات و كشمكشها قرار مىگیرد؟! ما از وضع تاریخى موجود مىتوانیم انگشت روى صدام حسین بگذاریم.دجالى كه نوستر دامس مىگوید همین صدام حسین است،ما از بررسى وضع تاریخى كنونى در مىیابیم كه او همان كسى است كه هر كس اظهار نظرى بر خلاف وى بكند او را یا مىكشد یا زندانى مىسازد یا تبعید مىكند،و واقعیت در عراق همین را گواهى مىدهد،او پیمان دوستى و دفاعى مشترك با اتحاد شوروى سابق دارد،و این همان چیزى است كه به صورت تعهد سرخها به دفاع از او بیان شده و سرخها همان روسها هستند و اوست كه پشتهاى از كشته بر جا مىنهد و وجود نامبارك او هر جا برود همین وضع پیش مىآید،چنانكه در عراق و ایران و كویت چنین شد.زمانى كه با بمب و موشك مانند غربال،سوراخ سوراخ مىشود،زمین عراق است كه از شمال تا جنوب به وسیله میلیونها تن بمب از هواپیماهاى آمریكایى و انگلیسى و سلاحهاى دیگر مورد حمله قرار مىگیرد،و شاید این زمین بیش از آن را شاهد بوده است.او بیش از 24 سال بر سر قدرت بوده و همه را در جنگ بر ضدّ همه ملّت عراق در شمال و جنوب و شرق و غرب آن گذارنده است.هشت سال آن در جنگ با ایران به سر برده و هفت ماه با مردم كویت جنگیده و اگر این پیشگویى درست باشد،بیش از آن را نیز شاهد خواهیم بود.
سه تایى را كه به دست خود نابود مىكند،كویت و عراق و شاید هم ایران باشد، زیرا برخى از انسانهاى ایران در غرب و جنوب به دست او ویران شدند این در صورتى است كه سه تا را اشاره به سه كشور بدانیم و اگر سه شهر در نظر باشد، مىتوانیم شهرهاى خرمشهر در ایران،و بندر كویت و شهر بصره را نمونه بیاوریم.و شاید آینده تفسیر دیگرى براى آن به دست دهد.
نسبت به كمونیستها،ما به روشنى ضعف و فروپاشى و از میان رفتن دولت آنها در روسیه را شاهد بودیم،و شاید بیش از آن را هم ببینیم.مژده آنكه ما شاهد بدبختى بلوك غرب نیز خواهیم بود،و یا بیچارگى آن،همه مستضعفان جهان آزاد و رها خواهند شد.یعنى ما امروز در مرحله انتظار به سر مىبریم و شاهد خواهیم بود كه قوانین و رژیمهایى كه دورانى طولانى حاكمیت داشتند،ضعیف مىشوند و فرو مىریزند و خورشید جهان دیگرى سر مىزند كه چه بسا در میان مسلمانان هم طلوع كند از اینجا بر مىآید كه نوستر دامس از این وضع خشنود نیست و نگران است،و او خود در اینجا و دو بیتیهاى بعدى،این را بازگو مىكند،ولى آنچه باید،بر خلاف خواسته همه رخ مىدهد.
بنابراین ما مىتوانیم بگوییم كه این پیشگوییها ویژه دجال است،و درباره وضع تاریخى امروز ما سخن مىگوید و دنبالهاى نیز دارد كه در همین زمان شاهد آن خواهیم بود.